پاورپوینت کامل کاین طفل، یک شبه، ره صد ساله می رود ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کاین طفل، یک شبه، ره صد ساله می رود ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کاین طفل، یک شبه، ره صد ساله می رود ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کاین طفل، یک شبه، ره صد ساله می رود ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

ستاره صبح انقلاب

اول آبان، سال روز شهادت حاج آقا مصطفی خمینی (۱۳۵۶)

۱. «مراد از نورِ چشمی که در صدر ورقه نوشته ام، فرزند بزرگم، آقا مصطفی خمینی است و اوصیه بتقوی الله و اطاعه امره و
ارجو منه الدعاء فی الحیوه و الوفاه». روح الله الموسوی الخمینی

۲. وقتی امام، کتاب تحریرالوسیله را می نوشت، مسائل آن را با او بحث می کرد. حاج آقا مصطفی می گفت: در آن موقع، گاهی
سر بحث، قیل و قال ما به حدی بالا می گرفت که ساواکی ها می آمدند و می گفتند: آقا! دعوا نکنید؛ پدر و پسر که با هم دعوا
نمی کنند! بعد از آن که بحث ما تمام می شد و با هم می نشستیم و چای می خوردیم، می گفتند این چه دعوایی است که بعد از آن،
با هم می نشینند و چای می خورند؟

۳. در زندان قزل قلعه، کاغذ کم می دادند. من یک مقداری به او دادم و پرسیدم: شما این جا چه چیزی می نویسید؟ او گفت: دارم
حساب می کنم – چون آن موقع، مسئله فضاپیماها پیش آمده بود و به کره ماه می رفتند – که اوقات نماز و شکل قبله را در این
جور مسافرت ها چه باید کرد؟۱

ایران دیگر عید ندارد

چهارم آبان، سال روز بیانات امام خمینی(ره) در افشای کاپیتولاسیون (۱۳۳۴)

«انا لله و انا الیه راجعون. من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من، در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر
ایران را شنیده ام، خوابم کم شده (گریه حضار)؛ ناراحت هستم. قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی، روزشماری می کنم که چه
وقت، مرگ پیش بیاید (گریه شدید حضار). ایران، دیگر عید ندارد (گریه حضار)! عید ایران را عزا کرده اند (گریه حضار)؛ عزا
کردند و چراغانی کردند؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند. استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند؛
پای کوبی کردند.

ملت ایران را از سگ های آمریکا پست تر کردند. اگر… کسی، سگ آمریکایی را زیر بگیرد، از او بازخواست می کنند. اگر شاه
ایران، یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، از او بازخواست می کنند و اگر… یک آشپز آمریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد،
بزرگ تر[ین] مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد».۲

کاین طفل یک شبه، ره صد ساله می رود

هشتم آبان، سال روز شهادت شهید محمد حسین فهمیده (۱۳۵۹)

از سراپای پیکر مجروح محمدرضا، خون می ریخت. او التماس کرد؛ حسین برو! به خاطر… من خودت را… به زحمت… نینداز!
من… شهید… .

– خون ریزی ات بیشتر می شود؛ حرف نزن!

– عراقی ها… دارند می رسند؛ برو… به فکر خودت… باش!

– بدون تو؟

– چرا قبول… نمی کنی؟ تانک ها نزد…یک شده اند؛ قایم شو؛ برو!

چشم های اشک آلود محمد حسین، صف تانک ها را دید که دیگر خیلی نزدیک شده بودند و می آمدند که از روی جنازه های پاک
همرزمانش عبور کنند؛ آماده شد تا محمدرضا را از مسیر تانک ها دور کند. اگر این کار را نمی کرد، دلش آرام نمی گرفت.
محمدرضا، برافروخته و با ته مانده صدایش نالید؛

من با… بقیه فرق… ندارم؛ از روی همه… عبور می کند… ببین جنازه ها را…!

محمد حسین، آهی سرد از اعماق دل کشید و لحظه ای بعد، از محمد رضا که به سختی درد می کشید، پرسید: نارنجک داری؟۳

انقلاب دوم

سیزدهم آبان، سال روز تسخیر لانه جاسوسی (۱۳۵۸)

در انتهای یکی از راه روها، با یک دیوار فولادی برخورد کردیم که خیلی مشکوک بود و به نظر می رسید که نه یک دیوار، بلکه
یک در مخصوصی است که احتمالاً پشت آن محوطه دیگری وجود دارد؛ صداهای خفیفی هم از آن سوی دیوار به گوش
می رسید که بعدها فهمیدیم صدای دستگاه خردکن اسناد بوده است.

بالاخره با اصرار زیاد و استفاده از یکی از گروگان ها، آن در فولادی را که به شیوه خاصی رمزگذاری شده بود، باز کردیم.
وقتی وارد آن محوطه شدیم، دیدیم آن جا دنیایی از میکروفیلم و میکروفیش و انواع وسایل انهدام سند است و تعدادی
آمریکایی با دستگاه های موجود مشغول خرد کردن و انهدام اسناد و مدارک محرمانه هستند؛ بلافاصله همه را بازداشت و
دستگاه ها را خاموش کردیم… .

بعد از اشغال لانه، خبر را به امام دادند. در ابتدا، تأییدیه ای از جانب وی صادر نشد. امام، حاج احمد آقا را به تهران اعزام کرد؛
برای این که بیایند و از نزدیک با دوستان صحبت کنند تا اهداف و دیدگاه هایشان را بفهمند و از جزئیات مسائل بیشتر اطلاع
پیدا کنند؛ یعنی با وجود این که دیدگاه وی به دانشجویان بسیار نزدیک بود، اما در ابتدا با احتیاط و دقت عمل کردند.۴

یاس در قفس

دوازدهم آبان، سال روز اسارت شهید محمدجواد تندگویان (۱۳۵۹)

اینها را خود تندگویان در سفر آخر می گفت که در طول یک ماه و چند روز شروع جنگ، این سومین سفری است که به آبادان
دارم. چند تن از آقایان، در سفرهای قبل با من همراه بوده اند. اثرات این سفرها، خیلی زود آشکار و مسلم شد. هدف از این سفر
نیز تشویق و ترغیب نیروهای ارزشمند و فعال پالایشگاه است؛ امیدوارم سفری خوب و خوش باشد و خاطره ای باشد که
همراهان بعدها از آن به خوبی یاد کنند. قبول دارم که سفری بس خطرناک است؛ ولی مرگ و زندگی، دست خداست. اجل هر
جا فرا رسد، انسان تسلیم اوست و… .

ساعتی بعد، سربازان عراقی، پس از آزار و اذیت فراوان، اسیران را زیر آن آفتاب سوزان، در یک نقطه، به داخل گودالی بردند.
حدود یک صد اسیر نظامی، در اطراف گودال نشسته بودند؛ دست ها و چشم هایشان را بستند. ناگهان صدای گلوله شنیده
شد. به نظر می آمد که شروع به کشتن اسیران کرده اند. جواد گفت: بهروز! این ناجوانمردان، الآن همه این بی گناهان را
می کشند؛ پس بهتر است خودم را معرفی کنم؛ شاید اینها خیال کنند که مقامات دیگری هم با ما اسیرند و مردم را نکشند.۵

آن مرد آسمانی

بیست و چهارم آبان، سال روز ارتحال علامه طباطبایی (۱۳۶۰)

وقتی درس می دا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.