پاورپوینت کامل شما چطور ابوخمینی هستید؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شما چطور ابوخمینی هستید؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شما چطور ابوخمینی هستید؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شما چطور ابوخمینی هستید؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

جمهوری اسلامی ایران و حزب¬الله لبنان در گفت وگو با حجت¬الاسلام و المسلمین ایمانی

شما که مدت زیادی در لبنان حضور داشتید، در یک نگاه کلی تأثیر ایران بر لبنان را چگونه می بینید؟

تأثیر انقلاب اسلامی بر لبنان را می توان از دو دیدگاه زیر بررسی کرد:

الف. تأثیرات شخصیت معنوی و عرفانی امام بر مردم لبنان.

ب. تأثیرات سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران بر لبنان.

مردم لبنان از ابتدا فرهیخته بودند و بر خلاف برخی دیگر از مردم عرب منطقه که خیلی دیر به حرکت های بیداری منطقه می پیوندند، شیعیان لبنان مقلد امام بودند و امام را به عنوان یک الگو و یک مقتدای تمام عیار دینی، می دیدند که این موضوع تأثیرات ویژه ای داشت.

در سال ۶۱ یا ۶۲ش. قرار شده بود که دیداری با شخصی به نام ابوخمینی، در یکی از شهرهای لبنان داشته باشیم. وقتی وارد شهر العین در منطقه بقاع شدیم، دور یک میدان، بچه ها در حال بازی بودند. وقتی از آنها نشانی منزل ابوخمینی را پرسیدیم، همه با دست هاشان خانه ای را نشان دادند، معلوم بود که شخص سرشناسی است. وقتی در زدیم، شخصی با ریش پروفسوری در را باز کرد و وقتی فهمید از ایران آمدیم، خیلی احترام کرد. از او پرسیدیم: امام خمینی که در ایران است، پاورپوینت کامل شما چطور ابوخمینی هستید؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint گفت: من و همسرم ده سال بود که ازدواج کرده بودیم و همه راه ها را رفته بودیم؛ تا بتوانیم بچه دار شویم و از دعا و جادو و جنبل گرفته، تا بهترین پزشکان داخل و خارج؛ اما خدا به ما بچه نداده بود. آن زمان که عراق عذر امام را خواسته بود و کویت وی را نپذیرفته بود، وی در مصاحبه ای فرمود: اگر دشمنان نگذارند، من از فرودگاهی دیگر به فرودگاهی دیگر می روم و امتم را راهبری می کنم. ما آن روز، این مصاحبه را دیدیم و از آن سید خوشمان آمد و مهرش به دلمان نشست و با همسرم نذر کردیم که اگر خدا به ما فرزندی عطا کرد و پسر بود، نامش را خمینی بگذاریم. همان سال همسرم باردار شد و خمینی به دنیا آمد و من شدم ابوخمینی.

من از خمینی، آن پسرک ۴-۵ ساله پرسیدم: خمینی تو هستی؟ جواب داد: نه، من همنام خمینی هستم و بعد گفت: «ان الخمینی تحیر الشرق و ازعج الغرب و احرج العرب و شغل العالم؛ خمینی کسی است که شرق را متحیر کرد؛ غرب را به زحمت انداخت؛ اعراب را به دست و پا انداخت و عالمی را به خود مشغول کرد». معرفت و تربیت او، نشانه تأثیر عمیق امام بر این خانواده بود. محافظان همراه ما اسلحه ای را که دست او بود، گرفتند؛ تا بررسی کنند. خمینی به گریه افتاد. من به او گفتم: گریه نکن؛ خمینی که گریه نمی کند. جوابی که او داد، مرا متحیر کرد. او گفت: خمینی هم گریه کرد؛ وقتی مطهری شهید شد.

از بعد سیاسی و نظامی نیز استکبار جهانی تصمیم گرفت جبهه جدیدی برای ایران باز کنند و با مشغول کردن ایران به آن، باعث غفلت از جبهه عراق شوند. به این ترتیب که بعد از قرارداد کمپ دیوید در ۱۹۷۸م. و بازگشت نیروهای اسرائیل از سینا، سه لشکر آماده و بدون استفاده در دست اسرائیل بود که در سال ۶۱ (۱۹۸۲م.) این سه لشکر به لبنان حمله کردند. فرماندهان ارتش و سپاه و وزیر دفاع خدمت امام رسیدند؛ تا برای حمله به اسرائیل و حمایت از لبنان وارد عمل شوند. امام فرمود:

اسرائیل اصلاً فکر نمی کرد به این زودی نقشه اش بگیرد و واقعاً خوشحال بود. کار به گونه ای پیش رفت که استکبار جهانی مطمئن شد ایران وارد این معرکه خواهد شد. ایران، دو تیپ به سوریه اعزام کرد؛ تیپ محمد رسول الله از سپاه و تیپ ۵۸ ذوالفقار از ارتش. شناسایی ها که انجام شد، حاج احمد متوسلیان برای کسب اجازه نهایی برای حمله به اسرائیل، خدمت امام رسید. امام با لبخند فرمود: المؤمن کَیس فِتَن؛ مؤمن باید زرنگ باشد. ما نباید بازی بخوریم. این یک توطئه است. متوسلیان گفته بود ما با اجازه شما نیرو اعزام کردیم! امام فرمود: بله، فراموش نکرده ام؛ اما قرار بود بروید و تجربه انقلاب اسلامی را به آن مردم منتقل کنید و جمله معروف راه قدس از کربلا می گذرد را همان موقع امام به حاج احمد فرمود.

امام نه تنها اسیر آن توطئه نشد، بلکه تجربه انقلاب را هم منتقل کرد.

پس قضیه این طور نبود که سوریه از حضور ایران ممانعت کند؛ بلکه امام خود نخواست مستقیما وارد لبنان شود؟

بله، سوریه و مرحوم اسد واقعا تمام قد از حضور ایران در لبنان پشتیبانی کرد.

بعد از این تصمیم، نیروهای ایرانی در لبنان شروع به آموزش مردم کردند؛ از آموزش های عقیدتی گرفته تا آموزش های نظامی. مرحوم سید عباس موسوی، مرحوم راغب حرب و حاج رضوان، جزء اولین نیروهایی بودند که آموزش دیدند. کار تا آن جا پیش رفت که هر مسجدی در لبنان، یک هسته مقاومت و یک مرکز بسیج داشت. مدیریت امام، واقعاً هوشمندانه بود و بدین طریق، حزب الله زاییده شد و دنیا می داند که حزب الله، زاییده سپاه است.

بنابراین، قبل از حضور ایران در لبنان، حزب الله وجود نداشت؟

نه، در یک شمارشی که من آن زمان داشتم، حدود ۲۵۰ گروه مسلح، از کمونیست گرفته تا سنی و دروزی و سکولار در لبنان وجود داشتند که برجسته ترین گروه شیعی، حرکت امل بود و اینها بعد از امام موسی صدر آن اقتدار سابق را نداشتند و افرادی مانند سید حسن نصرالله از این گروه جدا شدند و به حزب الله پیوستند. اواخر سال ۱۹۸۲م. حزب الله شکل گرفت و حتی آرم حزب الله هم با الهام از آرم سپاه طراحی شد و هفته نامه حزب الله نیز چاپ شد و کلاس های آموزشی حزب الله برگزار شد و کم کم نام حزب الله سر زبان ها افتاد.

پس حزب الله در واقع، از درون مردم و با کمک ایران جوشی