پاورپوینت کامل هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هفت کلید طلایی موفقیت در نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

۱. نظم و برنامه ریزی

زندگی چند بعدی، مسئولیت های چندگانه، درس و تأمین معاش و مدیریت امور خانه و تعهدات اجتماعی… کلافه اش کرده بودند. دنبال هرکدام از این امور را که می گرفت، از کار دیگری باز می ماند. خسته بود و پریشان. نباید این طور ادامه می داد. باید راهی پیدا می کرد برای تغییر سبک این زندگی آشفته و شلوغ. با خود خلوتی کرده بود و فکر می کرد که کدامش را حذف کند؛ تا بتواند به بقیه امور، بهتر رسیدگی کند. نمی توانست اولویت ها را از هم تفکیک کند. گویی همه این ابعاد زندگی، در هم گره خورده بودند. توان چشم پوشی از هیچ یک را نداشت؛ یعنی هر کدام را حذف می کرد، منجر به توقف در بقیه موارد می شد. تصمیم گرفت به مشاوری مراجعه کند و از او برای حل مشکلش چاره بجوید. در بین راه، به رادیوی ماشین گوش می داد. برنامه ای درباره نظم در زندگی از رادیو پخش می شد. کارشناس برنامه برای اثبات راهکارش، به بیانی از امیرالمؤمنین علیه السلام استناد کرد: «مؤمن سه ساعت دارد؛ ساعتی که در آن با پروردگارش راز و نیاز می کند؛ ساعتی که در آن معاش خود را اصلاح می کند و ساعتی که بین خویش و بین لذتی که حلال و نیکوست، آزاد است».۱

ترمز کرد و کنار جدول ایستاد و با خود گفت: بهترین مشاور، جوابم را داد. من باید بر اساس این روش، برنامه ریزی کنم؛ تا به همه کارهایم برسم.

۲. گذشت

اعصابش به هم ریخته بود؛ از دست آدم هایی که آرامشش را برهم می زدند. درباره اش قضاوتی غلط شده بود و او داشت یکی یکی از چهره کسانی که تا دیروز خود را دوست او می دانستند، پرده برمی داشت. یکی یکی به آنها پیامک داده، اعلام می کرد که شما را نخواهم بخشید. خشمش را به خانه آورده بود. آن شب، رفتار تندی با همسر و بچه های کوچکش داشت و همه را از خود رنجاند. صبح از راه رسید و مجبور شد با همان روحیه کینه توزانه، به محل کارش برود. تصمیم گرفته بود با هیچ کس حرفی نزند و غیر از موضوع کار، کلمه ای به کسی جواب ندهد. به قدری عصبانی بود که حتی مطمئن نبود می تواند جواب سلام همکارانش را بدهد یا نه.

وقتی به محل کار رسید، دید همه همکارانش در اتاق او جمع شده اند و با جعبه شیرینی، برای عرض پوزش به او روی آورده اند. در سکوتی تلخ، پشت میزش نشست و بی توجه به سخنان نادمانه دوستانش، مشغول کار شد. نزدیک ظهر بود که یادش آمد برای شب قرار است به میهمانی بروند. با خانه تماس گرفت؛ اما همسرش به قدری از او ناراحت بود که به سردی جوابش را داد و گفت: با او به میهمانی نخواهد رفت. می دانست که خودش مقصر بوده و حق با همسرش است و برای همین، دوباره تماس گرفت و عذرخواهی کرد. همسرش پس از مکثی گفت: تو را می بخشم؛ زیرا می خواهم درسی را که امروز از نهج البلاغه خوانده ام، عمل کنم.

او با تعجب پرسید: کدام درس؟

همسرش جواب داد: درس «اقِلْ تُقَلْ»؛ یعنی از خطای دیگران بگذر؛ تا از اشتباهات تو بگذرند!۲

با همسرش خداحافظی کرد و برخاست تا با جعبه شیرینی، به سراغ همکارانش برود.

۳. امر به معروف

کنار نخل عزاداری امام حسین علیه السلام ایستاده بود و به سخنان سخنران هیئت گوش می داد. درهمان حال، مردی

نفس زنان میان حلقه جمعیت وارد شد و با التماس گفت: بیمار دارم. لطفا نخل را بردارید؛ تا بتوانم ماشین را از این راه میان بر عبور بدهم و زودتر او را به بیمارستان برسانم. سروصدا آن قدر زیاد بود که خیلی ها متوجه منظور او نمی شدند. در همان حال، سخنران می گفت: سیدالشهدا علیه السلام فرمود که من برای برپایی امر به معروف، قیام کردم… حال پریشان مرد، او را به خود آورد. او فقط می توانست به سهم خودش از جلوی ماشین مرد کنار برود؛ اما این کافی نبود و برای همین، فوری جلو رفت و بلندگو را از دست مداح گرفت و گفت: برای نجات جان یک انسان، بیایید با هم نخل را حرکت دهیم؛ تا ماشین بتواند به موقع او را از راه فرعی به بیمارستان برساند. دقایقی بعد، همه کمک کردند و راه را برای ماشین مرد باز کردند.

سخنران به بحث خود بازگشته بود و درباره اهمیت جهاد عاشورا در زنده ماندن دین خدا حرف می زد. در همان حال، چشمش به نوشته روی تابلویی که میان حسینیه نصب بود، افتاد که در آن نوشته شده بود: امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «همه کارهای خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطره ای در دریایی عمیق است».۳

۴. طبع بلند و بی نیازی از خلق

پالتوی چرمی عسلی رنگ، دقیقاً همانی بود که سه ماه تمام در شهر خودش، دنبالش گشته بود و اکنون در نمایشگاه چرم، آن را پیدا کرده بود؛ اما برای خریدش، پول بیشتری لازم داشت. پدرش تازه شهریه خوابگاهش را داده بود و نمی توانست از او پول بخواهد. باید از دوستش می خواست که برای خرید پالتو، به او کمک کند؛ دوستی که از نظر مالی، دستش باز بود و به راحتی می توانست پالتو را برای او بخرد. با هم به نمایشگاه رفته بودند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.