پاورپوینت کامل فقط دوازده نفر! ۵۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فقط دوازده نفر! ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فقط دوازده نفر! ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فقط دوازده نفر! ۵۷ اسلاید در PowerPoint :
رسول خدا صلی الله علیه وآله خبر داده است که امامانی که بعد از او می آیند، دوازده نفرند. این، موضوعی است که صاحبان کتاب های صحیح و مسند که نامشان در زیر می آید، از آن حضرت روایت کرده اند:
الف) مسلم در صحیح خود از جابر بن سمره، چنین روایت می کند: شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «این دین، تا قیام قیامت و تا هنگامی که دوازده نفر خلیفه بر سر شما باشند، استوار و برپاست. این خلفا، همگی از قریشند»۱ و در صحیح بخاری، چنین نقل شده است: از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: «دوازده نفر، امیر و فرمانده اند». راوی می گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله پس از آن، سخنانی فرمود که من نفهمیدم. پدرم گفت: فرمود: «همگی آنان از قریشند».۲
ب) در روایت دیگری نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «کار این امت، همیشه به سامان است و پیوسته بر دشمنانشان پیروزند تا آن گاه که دوازده نفر خلیفه، همگی از قریش، در گذرند. پس از آن، فساد و خرابی یا فتنه و آشوب، خواهد بود».۳
ج) در روایت دیگری، چنین آمده است:
«کار این مردم، تا هنگامی که دوازده مرد بر آنان ولایت داشته باشند، همواره در جریان است».۴
د) احمد بن حنبل و حاکم و دیگران، از مسروق روایت کرده اند که گفت: «شبی نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او قرآن به ما می آموخت که مردی پرسید: ای اباعبدالرحمن! آیا از رسول خدا پرسیدید که چه تعداد از این امت به خلافت می رسند؟ عبدالله گفت: از هنگامی که به عراق آمده ام، هیچ کس پیش از تو، چنین سؤالی از من نکرده است؛ بعد گفت: ما این موضوع را [از رسول خدا صلی الله علیه وآله] پرسیدیم و آن حضرت فرمود: «آنان دوازده نفرند؛ به تعداد نقبای بنی اسرائیل».۵
روایات گذشته صریحاً می گوید که «عدد والیان، دوازده نفر و همگی از قریشند» و امام علی علیه السلام در سخن خود، مقصود از «قریش» را در این روایات، بیان کرده، فرمود:
«همه امامان، از قریشند و در این تیره، از هاشم [اهل البیت علیهم السلام] جایگزین شده اند. [ولایت] برای غیر آنان، روا نیست و جز ایشان، کسان دیگری شایسته [ولایت] نباشند».۶
حیرت علما در تفسیر این حدیث
دانشمندان مکتب خلفا در بیان مقصود از «امامان دوازده گانه» که در این روایت آمده، دچار حیرت و زحمت شده و دیدگاه های متفاوتی ارائه کرده اند.
ابن عربی، شارح سنن ترمذی می گوید:
«ما امیران بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله را که برشمردیم، دیدیم که ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن، معاویه، یزید، معاویه بن یزید، مروان، عبدالملک مروان، ولید، سلیمان، عمربن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک، مروان بن محمد بن مروان، سفاح و… هستند».
او پس از آن، بیست و هفت نفر از خلفای عباسی تا عصر خود را برشمرده و می گوید:
«اگر از مجموع آنها، دوازده نفر را به صورت ظاهر شماره کنیم، آخرین آنها سلیمان بن عبدالملک است و اگر به معنای واقعی خلیفه نظر داشته باشیم، تنها پنج نفر برای ما باقی می مانند؛ خلفای چهارگانه و عمر بن عبدالعزیز. بنابراین، من معنایی برای این حدیث نمی یابم».۷
قاضی عیاش در جواب این سخن که گفته اند بیش از این تعداد (دوازده نفر) به ولایت رسیدند، گفته است: «این، اعتراضی نادرست است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه وآله نفرموده است که تنها دوازده نفر به ولایت می رسند؛ البته این تعداد به ولایت رسیده اند و این مطلب، از اضافه شدن بر تعداد آنها منع نمی کند».۸
سیوطی در این باره می نویسد:
«مراد حدیث، وجود دوازده خلیفه در طول دوران اسلام تا قیامت است که عامل بر حق باشند؛ اگرچه پی در پی نباشند».۹
وی همچنین می نویسد: «از این دوازده نفر، خلفای چهارگانه، حسن، معاویه، عبدالله بن زبیر و عمر بن عبدالعزیز، این هشت نفر، روی کار آمده اند و احتمال این که مهدی عباسی را هم به آنان اضافه کنیم – که او در بین عباسیان همانند عمربن عبدالعزیز در میان امویان است – و نیز طاهر عباسی را به خاطر عدالت خواهی اش، باز هم دو نفر باقی و مورد انتظار است که یکی از آنان، مهدی آل محمد صلی الله علیه وآله از اهل بیت خواهد بود».۱۰
بیهقی می گوید: «این تعداد (دوازده نفر) تا زمان ولید بن یزید بن عبدالملک، روی کار آمدند؛ سپس فتنه و آشوب بزرگ برپا شد و پس از آن، حکومت عباسیان غالب آمد و این که بر عدد مذکور می افزایند، بدان خاطر است که صفت مورد اشاره در حدیث را رها کرده و یا کسانی را که بعد از فتنه مذکور آمده اند، از آنان شمرده اند».۱۱
همچنین گفته اند: «کسانی که امت بر آنان اجتماع کرده، خلفای ثلاثه اند و سپس علی تا زمان حکمیت در صفین که معاویه را در آن روز، خلیفه نامیدند؛ سپس با صلح حسن، بر معاویه اجتماع کردند و پس از او، بر پسرش یزید. حسین هم که پیش از رسیدن به خلافت، کشته شد. با مرگ یزید، اختلاف کردند تا آن که پس از کشته شدن ابن زبیر، بر عبدالملک مروان اجتماع نمودند و سپس بر فرزندان چهارگانه او – ولید، سلیمان، یزید و هشام – که در این جمع، عمر بن عبدالعزیز، میان سلیمان و یزید، فاصله شد و دوازدهمین آنان، ولید بن یزید بن عبدالملک بود که مردم پس از هشام، بر او اجتماع کردند و او چهار سال حکومت کرد».۱۲
بنابراین، خلافت این دوازده نفر، به خاطر اجتماع مسلمانان بر آنها، صحیح است و پیامبر صلی الله علیه وآله مسلمانان را به خلافت و جانشینی اینان از خودش – در حمل و انتقال اسلام به مردم – بشارت داده است!
ابن حجر درباره این توجیه، می نویسد: «این، بهترین توجیه است».
ابن کثیر می نویسد:
«راهی را که بیهقی پیموده و عده ای با وی موافقت کرده اند، یعنی این که مراد حدیث، خلفای پی در پی تا زمان ولید بن عبدالملک فاسق می باشد – ولیدی که در گذشته در مذمت او سخن گفتیم – راهی غیرمقبول است؛ زیرا خلفای مورد اشاره تا زمان این ولید، بیش از دوازده نفرند و دلیل آن، این است که خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی، مسلم است. پس از آنان، حسن بن علی است؛ چنانکه واقع شد و علی او را وصی خود قرار داد و مردم عراق با او بیعت کردند. تا آن که او و معاویه صلح کردند؛ سپس پسر معاویه، یزید و بعد پسر یزید، معاویه بن یزید و سپس مروان بن حکم و بعد پسرش عبدالملک مروان و ولید بن عبدالملک؛ سپس سلیمان بن عبدالملک و بعد عمر بن عبدالعزیز و پس از وی، یزید بن عبدالملک و بعد هشام بن عبدالملک که جمع آنها، پانزده نفر می شود و سپس ولید بن یزید بن عبدالملک و اگر حکومت ابن زبیر پیش از عبدالملک را نیز به حساب آوریم، شانزده نفر می شوند و با این حساب، یزید بن معاویه، جزء آن دوازده نفر می شود و عمر بن عبدالعزیز که همه پیشوایان بر مدح و سپاس او متفق القولند و او را از خلفای راشدین به شمار آورده، همه مردم بر عدالت او اتفاق نظر دارند و دوران او، از بهترین دوران ها بوده، حتی شیعیان نیز بدان اعتراف دارند، از جمع دوازده نفر، خارج می گردد و اگر بگوید که من تنها کسانی را به حساب می آورم که امت بر آنان اجتماع کرده باشند، لازمهاش آن است که علی بن ابی طالب و فرزندش به حساب نیایند؛ زیرا همه مردم بر آن دو اجتماع نکردند؛ دلیلش آن که مردم شام، همگی از بیعت با او سر باز زدند».
وی همچنین می نویسد: «برخی توجیه کنندگان، معاویه و پسرش یزید و نوه اش معاویه بن یزید را به شمار آورده و زمان مروان و ابن زبیر را قید نکرده اند؛ زیرا امت، بر هیچ یک از آنها اجتماع نکردند».
بنابر این دیدگاه می گوییم: «در این مسلک، خلفای سه گانه، سپس معاویه و بعد یزید و سپس عبدالملک و بعد ولید بن سلیمان و سپس عمر بن عبدالعزیز و بعد یزید و بعد هشام به شمار می آیند که جمعاً ده نفرند و بعد از آنها ولید بن یزید بن عبدالملک فاسق است که لازمه این دیدگاه نیز اخراج علی و پسرش حسن خواهد بود و این، دقیقاً بر خلاف آن چیزی است که امامان اهل سنت و بلکه شیعه، بر آن تصریح کرده اند».۱۳
ابن جوزی در کتاب «کشف المشکل» در جواب از این توجیهات، دو وجه دیگر را نقل کرده، می نویسد:
«پیامبر صلی الله علیه وآله در حدیث خویش، اشاره به حوادث بعد از خود و اصحاب خود ندارند و چون حکم اصحاب با حکم آن حضرت، پیوسته و مرتبط است، نتیجه می گیریم که خبر از حکومت های واقع شده پس از اصحاب است و چنان می نماید که با بیان خود، اشاره به عدد خلفای بنی امیه دارد و گویا معنای سخن آن حضرت – لا یزال الدین – یعنی ولایت تا آن جاست که دوازده خلیفه به حکومت برسند؛ سپس اوضاع به حالت دیگری، بدتر از حال اول، برمی گردد. با این حساب، اولین خلیفه بنی امیه، یزید بن معاویه و آخرینشان، مروان حمار است که سیزده نفر می باشند و عثمان و معاویه و ابن زبیر، به شمار نمی آیند؛ زیرا آنها از اصحابند و اگر مروان بن حکم را نیز – به دلیل اختلاف در صحابی بودن یا مغلوبیتش در برابر عبدالله بن زبیر و اجتماع مردم بر عبدالله – از این جمع خارج کنیم، عدد دوازده، صحیح می باشد و پس از خروج خلافت از دست بنی امیه نیز فتنه های عظیم و خون ریزی های بسیار واقع شد؛ تا آن که دولت بنی عباس مستقر گردید و اوضاع کاملاً متغیر و دگرگون شد».۱۴
ابن حجر در فتح الباری، این استدلال را مردود دانسته است.
ابن جوزی، وجه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 