پاورپوینت کامل نخبگان گریز از مرکز ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نخبگان گریز از مرکز ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نخبگان گریز از مرکز ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نخبگان گریز از مرکز ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

گفت وگو با دکتر مصطفی ملکوتیان

برخی نخبگان و افراد فعال در یک جریان فکری و اجتماعی که وفاداری و اعتقاد جدی به آن نظام ارزشی دارند، پس از مدتی با آن بیگانه شده و حتی در مقابل آن می ایستند و به جریان اپوزیسیون تبدیل می شوند. آیا این امر دارای سابقه است؟

تغییرات هویتی در نخبگان، -البته باید گفت که یک بُعد مسأله به تغییرات هویتی در اشخاص بازمی گردد- در سراسر تاریخ بشر وجود داشته و پدیده ی تازه ای هم نیست. ضمن این که منحصر به یک جامعه یا جوامع خاص هم نیست و نخواهد بود. به طور مثال، زمانی که آثار برخی نخبگان، نویسندگان و متفکرین علوم اجتماعی را مطالعه می کنیم، برای دوری از نتایج این مسأله، یعنی برای جلوگیری از پیامدهای دور شدن بعضی از نخبگان از ارزش های اجتماعی و نظام فرهنگی حاکم، از لزوم گردش نخبگان در عرصه های مختلف جامعه (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…) سخن می گویند. اما نکته ای که در رابطه با غرب باید در نظر داشته باشیم، این است که بحث اندیشه ی نخبگان در غرب، بیشتر حول محورهایی مثل رفاه اقتصادی و قدرت سیاسی شکل می گیرد و اگر که این تغییرات، یعنی تغییرات هویتی در نخبگان، فقط محدود به این ها باشد، حتی اگر تعداد این نخبگان، هم زیاد باشد، مشکل چندان حادی پدید نمی آید.

دلیل این امر به خاطر نوع اندیشه است. این نکته نیز حائز اهمیت است که تغییرات ارزشی در تعدادی از خواص یا نخبگان، درصورتی که یک نظام بتواند از انسجام خودش پاسداری کند و از کشیده شدن اختلاف نخبگان میان سایر عناصر اجتماعی ممانعت کند و عناصر گریز از مرکز را هم به حاشیه براند، مشکل حادی به وجود نمی آورد. گریز بعضی از نخبگان به صورت طبیعی در همه ی جوامع و در همه ی مقاطع تاریخی، رخ می دهد، اما سیستم های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بایستی نحوه ی برخورد با این پدیده را مورد توجه ویژه قرار دهند و بدانند که چگونه باید با چنین پدیده ای برخورد کنند؟ این به هوشیاری دست اندرکاران فرهنگی، ارزشی و سیاسی جامعه است که چگونه با این موضوع برخورد کنند.

اگر که با برنامه ریزی و با یک راهبرد از پیش تعیین شده با این پدیده برخورد شود، این وقایع نمی تواند مشکل حادی را برای یک نظام اجتماعی و ارزشی به وجود بیاورد. البته باید توجه داشت که این امر زمانی چالش زا نیست که میزان نخبگانی که در مقابل یک نظام اجتماعی قرار می گیرند، در مجموع نسبت به کل نخبگان زیاد نبوده و به گونه ای نباشد که جامعه را تحت الشعاع خودشان قرار دهند.

– از منظر جامعه شناسی سیاسی، این پدیده ناشی از چه عواملی است؟

دلایل مختلفی را می توان برای این امر بیان کرد. یکی از مهم ترین آن ها فقدان یک اعتقاد عمیق از ابتدای شکل گیری آن هدف یا آرمان باشد. در واقع ایجاد یک نظام اجتماعی، مبتنی بر شکل گیری یک سری آداب، رسوم و ارزش های مشترک اجتماعی در ذهن افراد است. حال، انسجام زمانی بیشتر خواهد بود که شما بتوانید این ارزش ها و آداب و رسوم و سنن اجتماعی را به شیوه ی قوی تری در ذهن افراد و نسل های جدید جامعه و مردم و توده ها نهادینه کنید. علائم فقدان این اعتقاد عمیق در برخی از نخبگان بعدها هم خودش را به نوعی نشان می دهد نظیر گرایشاتی که برخی از آن ها به بیگانگان پیدا می کنند و…

این مسئله به عملکرد ناکافی نهادهایی هم که درجامعه پذیری افراد کشور دخیل هستند، بازمی گردد. در واقع تلقین ارزشی -البته تلقین نه به معنای جنبه ی اجباری این مسئله بلکه به معنی آموزش- و آموزش ارزش ها، آداب، رسوم اجتماعی، سنن و قوانین به نسل های جدید،با استفاده از مجراهای مختلفی همچون سیستم آموزشی، خانواده، نهادهای مذهبی، رسانه ها، دانشگاه و… نقش مهمی در جامعه پذیری هرچه بهتر افراد دارد. اگرکه چنین آموزشی از طریق یک سیستم با کفایت و توانای جامعه پذیری به خوبی انجام شود، در آن صورت این افراد حامل ارزش های اجتماعی شده و از آن ها دفاع خواهند کرد که نتیجه ی این امر نیز به خود نظام اجتماعی و سیستم فرهنگی جامعه بازمی گردد و باعث تقویت و تداوم ارزش ها در جامعه می شود.

ولی اگر برخی نهادهایی که در بالا به آنها اشاره کردیم در میانه ی راه وظیفه ای را که نظام اجتماعی به آن ها برای انتقال خوب ارزش های اجتماعی محول کرده است، انجام ندهد، به صورت طبیعی به همان میزان که کاستی و سستی در انتقال ارزش های اجتماعی صورت گرفته است، این افراد آن عمقی را که بایستی در رابطه با اعتقاد به این ارزش ها داشته باشند، نخواهند داشت و نتیجه اش هم به هنگام لغزش های اجتماعی نمایان می شود. فشارهای شدید محیطی از قبیل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و…، فشارهای ارزشی، تلقین ارزشی از طریق بیگانه و… همه زمینه ای می شود که چنین افرادی که اعتقاد عمیقی نیافته اند و از ابتدا نتوانسته اند به خوبی ارزش های اجتماعی را در خودشان درونی کنند، دوام نیاورند و ضعف جدی از خودشان بروز دهند و گاهی حتی در اردوگاه طرف مقابل قرار بگیرند.

– این مسأله در مورد همه ی افراد صادق است؟

خیر؛ البته بخشی از قضیه به روش های جامعه پذیر کردن افراد بازمی گردد. به این دلیل که افراد ممکن است با وضعیت ها یا مسائل خاص دیگری هم روبرو باشند که تأثیرش در آن ها بیشتر است. به طور مثال برخی به دلیل این که در محیط های متفاوتی قرار گرفته اند، بخشی از این تلاش های جامعه پذیری نتوانسته به خوبی روی آن ها عمل کند. به هر حال این نکته ی مهمی است که نباید از نظر دور داشت.

علت مهم دیگر، بی توجهی برخی از نخبگان به لزومِ داشتن نگرش عمیق در مسائل اجتماعی و ظاهربینی و سطحی نگری آن ها در برخورد با مسائل مختلفاست که شاید ریشه ی این مسئله در جای دیگری نهفته باشد. ما می بینیم که برخی از نخبگان در برخورد با مسائل اجتماعی که به دلیل تنوع و پیچیدگی، احتیاج به دقت و نگرش کاملاً علمی دارد، مسائل را بسیار ساده تحلیل می کنند که این نقیصه برای آن ها به صورت یک روش درآمده و بخشی از شخصیت آن ها را آرام آرام تشکیل می دهد و می تواند در مسائل بزرگ تر هم تداوم پیدا کند. نحوه ی ورود به مباحث علوم اجتماعی، در شکل دهی دیدگاه افراد نسبت به قضایا و ارزش های اجتماعی آن ها بسیار موثر است.

این مسأله ممکن است تا حدودی ناشی از مسائل شخصیتی هم باشد که البته من در ادامه ی این بحث به چند مورد از آن ها اشاره می کنم. به طور مثال ظاهر قدرت غرب چنان بر تفکرات برخی از نخبگان تاثیر می گذارد و ذهنشان را تحت الشعاع قرار می دهد که هرگونه تحلیلی را که می خواهد در رابطه با مسائل روز جهان انجام دهد، از آن دریچه انجام می دهد. هرگونه هم که تلاش کنی تا به او بفهمانی که غرب یک پدیده ی در حال افول است باز هم کاری از پیش نمی رود. در شرایطی که خود غربی ها به علت های اقتصادی، فرهنگی و… از یک آینده ی وحشتناکی که تمدن آن ها را تهدید می کند؛ می ترسند، این افراد همچنان فکر می کنند که غرب یک عنصر و پدیده ی پرتوانی است که هیچ گونه مشکلی ندارد و از ارزش های غربی هم چنان به عنوان ارزش های جامعه ی بشری یاد می کنند که مایه ی تأسف است. همه ی این ها ناشی از نوعی سطحی نگری، عدم دقت و تساهل بی معنی نسبت به مسائل است.

– مقصود شما همان بصیرت است؟

دقیقاً؛ یعنی کسی که نام نخبه به خودش می گیرد، حداقل بایستی از یک سری اصول منطقی و قواعد اجتماعی، بهره ببرد، درحالی که متأسفانه ما چنین چیزی را نمی بینیم و در ریشه یابی این که چرا این نوع بازگشت را در برخی از نخبگان می بینیم، مطمئناً این یک پدیده ی بسیار مهمی است. مقولاتی همچون ظاهربینی، سطحی نگری، بی توجهی به نگرش های عمیق در مسائل اجتماعی که لازمه ی شناخت بهتر پدیده های اجتماعی است.

مؤلفه ی مهم دیگری که باید به آن اشاره کنیم، بحث غرب گرایی است. حالا این غرب گرایی ناشی از پدیده های مختلفی است که در برخی از افراد می تواند بروز پیدا کند. این غرب گرایی می تواند ناشی از تحصیل در غرب باشد. البته معتقد نیستم که هرکسی در غرب درس خوانده غرب گرا شده است، ولی غرب گرایی می تواند ناشی از تحصیل در غرب هم باشد. علاوه بر این می تواند ناشی از بهره گیری از منابع علمی غربی نیز باشد. نوشته ها و کتاب های بسیار زیادی موجود است که مبنای تحقیقات آن، تفکرات شکل گرفته در جوامع غربی است و به درد جوامع دیگر نمی خورد. یکی از موارد دیگری که باز منجر به غرب گرایی می شود، تأثیر تبلیغات است. غرب از صبح تا شام در حال تبلیغ به نفع فرهنگ، سیاست و اقتصاد و جامعه ی غربی است و خُب اگر این تبلیغات تأثیر داشته باشد، در واقع تأثیرش به این صورت است که قدرت و ثروت را به هدف زندگی تبدیل می کند؛ یعنی نخبگانی از جهان سوم را تسلیم ایده های خودش می کند.

علت دیگر را هم که در رابطه با این بحث می توان به آن اشاره کرد، این است که گاهی حتی خود برنامه های توسعه هم مشکلات هویتی ایجاد می کند. اساساً در جامعه شناسی تئوری ها مباحث زیادی وجود دارد که می گوید که توسعه بحران زاست و این بحران ها حتی نام هم برده می شود. مثل بحران مشروعیت، بحران مشارکت، بحران توزیع و بحران های مختلفی که در جامعه شناسی از آن یاد می کنند.

– یعنی توسعه غیربومی؟

بله؛ یعنی توسعه به مفهوم رایج و غربی آن. بهترین راه این است که باید از ارزش شدن بی منطق مادیات در جریان توسعه جلوگیری کرد چراکه این امر می تواند فی نفسه خطرناک باشد و روی بخش هایی از نخبگان و گاهی حتی توده ها تأثیراتی را به جای بگذارد. در واقع همزمان با رشد و توسعه ی اقتصادی، توسعه ی فرهنگی یک امر الزامی است و در درون هر برنامه ی توسعه ای باید برنامه های مختلف توسعه ی فرهنگی و… نیز وجود داشته باشد تا ارزش های اجتماعی را هم بتوانید تثبیت کند. آخرین موردی که در رابطه با این سؤال باید به آن اشاره کنم، برخی مشکلات روان شناختی و شخصیتی است که آن هم زمینه ای را برای گریز نخبگان از مرکز فراهم می کند.

– این را نمی شود به همان مشکلات هویتی تعبیر کرد؟

ببینید ما در این جا بحث روان شناختی و شخصیتی را مطرح می کنیم؛ به این معنی که به خود شخص و ریش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.