پاورپوینت کامل نوسازی آموزش دینی، ضرورت درونی یا ارضای بیرونی ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نوسازی آموزش دینی، ضرورت درونی یا ارضای بیرونی ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوسازی آموزش دینی، ضرورت درونی یا ارضای بیرونی ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نوسازی آموزش دینی، ضرورت درونی یا ارضای بیرونی ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
مسئله نوسازی آموزشی و تغییر روش های آموزشی در مراکز علمی سنتی و جدید کشورهای اسلامی، طی یک قرن گذشته، تاریخ
پرفراز و نشیب و پرحکایتی را طی کرده است . منادیان نوسازی و تغییر و تحول روش های آموزشی، اهدافی چون همگام شدن با
کاروان ترقی و توسعه، پی ریزی نگرشی و هویت فرهنگی مشترک و بومی، و کاستن از رنج فراگیری دانشجویان و دانش آموزان را در
نظر داشته اند .
چنین حرکت هایی در داخل مجامع و محافل موجود در جهان اسلام ریشه داشته است . اما پس از حادثه ۱۱ سپتامبر که طی آن،
پای مسلمانان و عرب ها به عنوان متهمان درجه یک این حادثه به میان آمد، برخی از کشورهای غربی، خواهان تغییر روش های
درسی، به ویژه تغییر در دروس دینی کشورهای اسلامی شده اند، حتی برخی نظریه پردازان، تحقق این خواسته را از اهداف
استراتژیک دولت های غربی برشمرده اند، در حالی که برخی از خود اینان نیز به منافات این درخواست با حاکمیت ملی کشورهای
عربی و اسلامی اذعان و اعتراف دارند .
مقاله زیر درصدد تمییز میان نوسازی آموزشی به عنوان ضرورتی درونی و درخواست تهدیدآمیز و تحمیلی غربی ها از کشورهای
اسلامی، مبنی بر تغییر روش های آموزشی است .
عجیب است که امریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و در علت یابی این حادثه، نظام آموزشی و فرهنگی جوامع اسلامی را به عنوان
مقصر اصلی معرفی کرده، از رفتارهای تبعیض آمیز و امپریالیستی خود در سراسر جهان که عامل اصلی بروز واکنش های تروریستی
است، تغافل و تجاهل نموده است . حال این پرسش جدی مطرح است که آیا نظام آموزشی کشورهای اسلامی، باید براساس نیازی
که از درون جوامع اسلامی به تغییر و تحول آن احساس می شود، نوسازی شود و یا تحت فشار غرب و فضاهای حاکم بین المللی؟
دکتر محمد عماره در مقاله زیر به این پرسش پاسخ می گوید:
× × ×
زمانی که تحصیلات خود را در الازهر آغاز کردیم، یعنی حدود شصت سال پیش، در باب اندیشه اسلامی که موضوع مطالعه و درس
ما بود، به مشکلی برخوردیم که راز آن را نمی شناختیم . مشکل این بود که اغلب کتاب هایی که در این باب تدریس می شد، از
تالیفات دوره پس ماندگی تمدنی امت اسلامی است . پرسش بی جواب آن روز ما این بود که چرا تالیفات دوره شکوفایی تمدن
اسلامی که بر دوره پس ماندگی و تقلید پیشی داشته، و یا حتی آثار دوره نوزایش و احیا که شیخ حسن عطار، طهطاوی، سید جمال،
کواکبی، عبده و شلتوت از سرآمدان این دوره اند و ده ها پیشگام نواندیشی اسلامی دیگر تدریس نمی شود؟
هرچند در دروس ادبی، و بلاغی، آثار دوره شکوفایی ادبی، از معلقات عصر جاهلی تا متون دل انگیز قرون ابداع اسلامی در باب
شعر و ادبیات تدریس می شد، اما در علوم فقه، کلام، تفسیر و حدیث که تجسم اندیشه اسلامی هستند، آثار عصر پس ماندگی، به
عنوان متون درسی الازهر برای ما مقرر شده بود . سبک و روش تنظیم این متون که زیربار «حواشی » ، «تعلیقات » ، «محاکمات » ،
«اعتراضات » و «پاسخ به اعتراضات » سر خم کرده بودند، برای ما بسیار رنج آور بود . پیچیدگی این متون تا اندازه ای بود که گاه
«خبر» چند صفحه از «مبتدا» عقب تر می آمد .
درست است که این رنج شدید در تحصیل علوم اسلامی عقول و رفتار ما را به صبر و تحمل و پیگیری اهداف عادت داد، اما
خطرناک ترین بعد منفی آن روش ها و متون، نوع درکی از واقعیت بود که عرضه می کرد . این متون درک مردم قرن دهم از واقعیت
و اوضاع زمانه را به فرزندان اواخر قرن چهاردهم هجری عرضه می کرد . کاری که ذهنیت بازگشته به اعصار گذشته را تولید می کرد;
ذهنیتی بیگانه از سازندگی، اصالت و اوضاع روز و معاصر .
این مشکل در خارج از حلقه های درس الازهر هم امتداد داشت، زیرا خطیبان مساجد، غالبا خطبه هایی را می خواندند که ده ها
سال پیش از آن تدوین شده بود و جالب این که حتی برای پیروزی، عزت و تایید سربازان، سلاطین و شاهانی که بیش از قرنی از
مرگشان می گذشت، دعا می کردند و با سجعی رکیک از مشکلات ناشی از تحولات روز سخن می گفتند و … .
در مقابل این مشکل در روش های آموزش دینی و گفتمان دینی، کاری که از ما (طلاب الازهر) ساخته بود برپایی جلسات،
کنفرانس ها، اعتصاب ها و تظاهرات بود که به هدف درخواست ایجاد تحول و پیشرفت در روش های آموزشی الازهر به راه می افتاد .
در حالی که نوآوری های مکتب احیا در جهت نوسازی اندیشه اسلامی و در نتیجه نوسازی دنیای مسلمانان می کوشید، تا دنیای ما
طعمه غرب گرایی، نوگرایی غربی، سکولاریسم و فلسفه های پوزیتویستی و مادی و ضد دین نشود، عقب ماندگی موروثی و امتداد
جمود و تقلید، پس از فاصله افتادن میان عقل مسلمان و منابع قدیمی ابداع، بر نوآوری های دوره نوزایی جدید غلبه یافت و خلاء
فکری ای را که اندیشه غرب گرایی و خودباختگی، خواه ناخواه آن را پر می کرد، به حال خود رها کرد .
ما این مشکل را در الازهر درک می کردیم، مشکلی که ثمره اش، از یک سو ظهور «متخصصانی » در امور دنیوی بود که از علوم دینی
و ابعاد شکل دهنده هویت و تمدن امت اسلامی چیزی نمی دانستند و از سوی دیگر «عالمان » و «منادیانی » که تنها از علوم دینی سر
در می آوردند، ولی در اوضاع قرونی می زیستند که پیشرفت تمدن جدید، فضای آن را در هم نوردیده بود، گویی این مشکل دو نوع
مهاجرت را پدید آورده بود; مهاجرت جغرافیایی که دامن گیر آن دسته از دانشجویان علوم روز شد که فکرشان در کارگاه روش های
غربی پرداخته شد و از اوضاع و محیط ملت خود به محیط غربی کوچیدند و مهاجرت تاریخی که دامن طلاب علوم دینی را گرفت
که عقل خود را در اوضاع، نوشته ها و روش های دوره ممالیک متوقف کردند و از آن دوره گامی فراتر ننهادند .
چنین بود که غرب و غرب زدگی، دنیا و عصر ما را از آن خود کرد و روش های آموزش دینی در حد سنت های دوره پسرفت، ضعف و
تقلید محض متوقف ماند و وضع به گونه ای در آمد که جریان بیداری و نواندیش و احیا باید در آن واحد در دو جبهه می جنگید;
جبهه مبارزه با غرب زدگان مقلد غرب، و جبهه مبارزه با متحجران مقلد میراث عصر ممالیک!
الازهر شریف که در قرون شکوفایی و ابداع، در آن علوم تاریخ، جغرافیا، فلسفه، منطق، روابط بین الملل، فلک، حساب و جبر و
هندسه، علوم طبیعی، طب و تشریح، داروسازی، موسیقی، ریاضیات و … در کنار قرآن، علوم قرآنی، علوم حدیث و فقه تدریس
می شد، از اغلب این علوم بیگانه شد، چندان که در نزاع با شیوخ سنتی الازهر که تدریس جغرافیا را بر نمی تافتند، جان امام محمد
عبده به لب آمد; هر چند که عبده پیشنهاد کرده بود که این ماده درسی با همان نام موروثی «تقویم البلدان » تدریس شود، اما
شیوخ نپذیرفتند، چنانکه از ترس غرب زدگی، نوسازی شیوه های قضاوت و قانونی کردن فقه اسلامی را نیز نپذیرفتند و این خلا را
وانهادند تا فقه سکولار ناپلئون آن را پر کرد .
راه حلی که به نظر می رسید، موجب تحول الازهر شریف بود تا این دانشگاه کهن، به شیوه دوران شکوفایی خود به کارخانه عالم
سازی تبدیل شود، عالمی که هم در علوم دین و هم در علوم دنیا ورزیده باشد و در علوم عقلی و نقلی تخصص کسب کرده باشد، تا
بتواند دست فرزندان این جامعه را بگیرد و به دولتی رهنمون شود که دین گریز و دین ستیز نباشد و به عقلی رهنمود شود که نقل
را انکار نکند و به فقهی واقع نگر و واقع گرا برساند که در احکام اسلامی، در پی یافتن راحل مشکلات واقعی است .
این هدف بلند، انگیزه طرح تطور روش های آموزشی الازهر بود; هر چند در مرحله اجرا دچار ضعف و کوتاهی شد . این انگیزه
موجب ابراز و بیان حل واقعی از سوی ما دانشجویان الازهر شد که از این مشکل رنج می کشیدیم و بزرگان احیاگر و مجدد از زمان
شیخ حسن العطار تاکنون از آن رنج می برند . بنابراین، ما در بخش بزرگی از روش های اندیشه اسلامی، آموزش اسلامی و گفتمان
اسلامی، از جمود، تقلید و تحجر بر جای مانده رنجوریم و هنوز جریان احیاگرا و نواندیش، در دو جبهه مبارزه با تحجر و غرب زدگی
می جنگند .
اما حادثه در هم کوب یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ م که در امریکا فرود آمد، امریکا و پشت سر آن غرب را واداشت، تا شعار دعوت به
تغییر روش های آموزشی اسلامی و درون مایه گفتمان اسلامی را سردهند . این اقدام آنان در راستای هجوم جهانی یا جنگ
جهانی ای است که ضد اسلام اعلان کرده اند و آن را با خشونت به هدف تحقق اهداف سیاسی و به اصطلاح آنان تروریسم ربط
داده اند .
در چنین فضایی بسیاری از برگ ها در هم آمیخته می شود و آنان که اعلان جنگ کرده اند، همان شعارهایی را علم می کنند که
احیاگران بزرگ مسلمان سر داده و گام هایی را در مسیر تحقق آن برداشته بودند; همانان که در عین رد جمود و تقلید، با غرب
زدگی هم به شدت مخالفت می کردند .
از این رو در اهداف و مقاصد این شعارها، باید میان پاک و ناپاک تمایز نهاد . باید میان دعوت به حل مشکلی که امت و فرهنگ ما
طی قرن ها از آن رنج می برد و عالمان غیور و مجدد برای یافتن راهکارهای خروج از آن تلاش کرده اند و دعوت امریکا و غرب که
گاه حتی به زبان تهدید و هشدار، ما را به تحول آموزش دینی و گفتمان اسلامی فرا می خوانند، تمییز قایل شویم .
آنچه که امریکا و غرب، تحت عنوان «تغییر روش های آموزش دینی » و «تحول بخشی به گفتمان دینی » از ما می خواهند،
رحقیقت بخشی از مشکل است، نه حل مشکلی که ما از آن رنج می بریم، بلکه باید گفت: دعوت امریکا و غرب، احیای مجدد غرب
زدگی است که پیش از دو قرن، تهاجم استعمار غربی برای ما به ارمغان آورد . پذیرفتن و تن دادن به این خواسته ها موجب تقویت
جریان متحجر در اندیشه اسلامی است و به جریان خشونت گرا و افراطی نیز مشروعیت می بخشد، زیرا در آن صورت، اهل جمود،
تحجر و خشونت، رهبران و پیشگامان مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی و یا اشغال فرهنگی آموزش دینی ما از سوی غرب خواهند
شد .
آنچه که امریکا و دیگرانی که با جنبش های آزادیخواه ملی مسلمان مشکل دارند، مانند صهیونیسم، هندوها و روس ها می خواهند،
نوسازی اندیشه دینی ما نیست، بلکه اضمحلال و فروپاشی اندیشه دینی – اسلامی است، زیرا نوسازی و تجدید فکر دینی به معنای
تداوم عناصر ثابت و درک واقعیات متغیر در پرتو این عناصر ثابت است . در حالی که آنچه امریکا می خواهد، مدرنیسم به معنای
غربی آن است . لازمه مدرنیسم از دیدگاه غربی، گسست معرفتی از اصول و عناصر ثابت اسلام و ویژگی های جوهری تمایز بخش
اسلام است . برای اینکه خواننده عزیز نپندارد که این نگره ما صرفا یک نظرشخصی و سلیقه ای است، مناسب می دانم که توجه شما
را به برخی گفته ها و نوشته های صریح و روشن امریکایی ها و غربی ها جلب می کنم و از بخت نیک، این تعابیر به تاویل و تفسیر نیاز
ندارد .
یکی از مهم ترین ویژگی های اسلام، اجتماعی بودن بدنه آن است . این دین، دین فرد، طبقه، امت، انسانیت، ملیت، قومیت و جامعه
اسلامی است; د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 