پاورپوینت کامل حوزه، عرصه های جهانی و راهکارهای ارتباطی ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حوزه، عرصه های جهانی و راهکارهای ارتباطی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه، عرصه های جهانی و راهکارهای ارتباطی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه، عرصه های جهانی و راهکارهای ارتباطی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
۵
با کمال تشکر و قدردانی از اینکه وقت شریف خود را در اختیار ما گذاشتید .
چنان که مستحضر هستید اولین همایش «حوزه و عرصه های بین الملل » ، دی ماه (ذیقعده) امسال (۱۳۸۲) تشکیل می شود و
هدف آن آشنایی عموم فضلای حوزه با مسائل مختلف در عرصه بین الملل و تبیین وظایف و رسالت حوزویان در این عرصه است .
با این منظور، در خدمت شما هستیم تا از تجارب ارزشمند حضرت عالی که در این زمینه به آن رسیده اید، استفاده کنیم ، بنابراین،
به اعتقاد شما مهم ترین نیازها و حساسیت های شرایط کار اسلامی در عرصه بین الملل چیست؟
ضمن تبریک به شما، به دلیل توجه به این موضوعات در حوزه، و آرزوی موفقیت در برپایی و رسیدن به هدف های ترسیم شده .
به اعتقاد من، شرایط تعیین کننده نیازها است که شامل دو چیز است: ۱ . میزان ادعای ما (ما چقدر ادعا داریم؟)
۲ . شرایط چه نیازهایی را مطرح می کند؟ ادعای ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بر عهده گرفتن رهبری بیداری اسلامی
بالا رفته است; ادعای ما تجدید اسلام و رهبری بیداری اسلامی در جهان است .
بهترین هنر امام خمینی (قدس سره)، تثبیت این رهبری و جلب توجه همه دلسوزان جهان اسلام به ایشان بود; یعنی همه منتظر
هدایت های امام بودند، پس شرایط و ادعا در سطحی جهانی بود . جهان اسلام برای حل مشکلات خود به راه حل نیاز دارد و ما
باید این مسیر بیداری اسلامی را به انتها برسانیم، تا اینکه رسالت اسلام را در مسیر تمدن بشری نشان بدهد .
توجه کنید! ادعای ما بسیار بزرگ، واقعی و برگرفته از واقعیت اسلام است، زیرا اسلام دینی جهانی است، و ما ادعای تجدید جهانی
«اسلام » را داریم . ما باید ضمن حفظ شعارهای اسلام، راه حل های آن را به همه جهان اسلام ارائه بدهیم .
در ابتدای انقلاب، یک پروفسور فلسطینی الاصل (تبعه امریکا) به تهران آمد; وی رئیس مرکز اسلامی واشنگتن و دبیر کل حرکت
اسلامی کردن همه دانشگاه های جهان اسلام بود و قصد داشت پاسخ انقلاب برای اسلامی کردن را بشنود و آن را در همه
دانشگاه های جهان اسلام پیاده کند; از جمله دانشگاه عظیم اسلامی و بین المللی کوالالامپور .
انتظارات جهانی برای ارائه راه حل ها از حوزه زیاد است و حوزه ناگزیر باید به این پرسش ها پاسخ بدهد . متاسفانه این روند در
حوزه آغاز نشد و اگر ما طرح و انتقاداتی برای اصلاح مطرح کردیم، دشمن طرح وسیع تری را علیه بیداری اسلامی مطرح کرد و
می کند .
زمینه های فکری تئوریسین های دشمن، نظم نوین جهانی و اعلام جهانی سازی را در پی داشت; یعنی غربی سازی یا امریکایی
کردن تمام روابط جهان، اعم از روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ارتباطاتی .
برای این طرح افرادی مانند «فوکویاما» ، «هانتینگتون » ، «برایان » و … . تلاش می کنند و در صددند مکتب استعمار فکری غرب را
بار دیگر احیا کنند; با نگاهی تحقیرآمیز با جهان اسلام برخورد می کنند و زمینه جهانی سازی را فراهم می کنند .
از یک طرف چالش بسیار عظیم است و از طرف دیگر، جهان اسلام اعلام نیاز کرده است; با توجه به این مسائل، حوزه نمی تواند با
مباحث و روش های قدیمی که برخی از آنها فرضی است، پاسخ گوی نیاز دنیای امروز باشد; مسائلی مانند مسئله بردگان و مطرح
کردن مسائل قدیمی یا ساکت ماندن، یعنی عقب ماندن از مسیر تمدن بشری . به طور خلاصه دو عامل باید ما را وادار به تجدید
نظر در بحث ها، موضوعات، طرح بحث و عرضه آن بکند و با نگاهی جهانی پاسخ این نیازها را بدهیم . به اعتقاد من، ما از آن اوج
عظیم تحول پس از انقلاب مانده ایم .
در قرن بیستم میلادی دو نوع استعمار تجربه شده است: ۱ . اشغال کامل استعماری میانه جنگ جهانی اول و دوم که جهان اسلام
تحت اشغال استعماری قرار گرفت (آنها هم که مستقل بودند، حاکمان آنان سر سپرده بودند) که پس از تحولات جهانی، استعمار
مجبور شد به این کشورها استقلال دهد .
۲ . مرحله دوم استعمار، تشکیل کشورهای ناسیونالیستی کوچک ضعیف با حکومت به ظاهر مستقل، ولی در باطن مجری
طرح های استکبار جهانی است .
در مرحله دوم استعمار، پس از تشکیل کشورهای ناسیونالیستی (بعد از جنگ جهانی دوم)، جهان غرب به یک باره با موج
عظیمی به نام اسلامی شمولی مواجه شد; اسلام شمولی یعنی احساس یک امت اسلامی با شخصیت ها و واحدیت خود .
این اسلام در اواخر دهه شخصیت میلادی و اواسط آن خود را نشان داد و در انتها استکبار جهانی در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی
مجبور شد، به قبول یک سازمان سیاسی تن در دهد . این سابقه نداشت; برای مثال مسیحی ها، سازمان کنفرانس مسیحی و
یهودی ها سازمان کنفرانس یهودی تشکیل نداده بودند و استکبار به ناچار به تشکیل آن تن در داد، حتی مزدورانش را هم به
شرکت و تشکیل آن مجبور کرد; شاه یکی از مؤسسین «سازمان کنفرانس اسلامی » بود× چون یک حس عظیم اسلامی در اواخر
دهه شصت، به خصوص بعد از آتش سوزی بیت المقدس به وجود آمد . این سازمان برای خاموش کردن این حس و دادن یک
پاسخ خیالی و یک شبه وحدت تشکیل شد .
البته اصل هدف این سازمان با ارزش است، ولی بالاخره پاسخ دادن به این حس و طرح کردن آن برای مسلمانان ساکت کننده بود
و دیدیم که پس از سال های دهه هشتاد میلادی، استعمار این سازمان را از جان انداخت، توانایی آن را گرفت و آن را بی خاصیت کرد،
به طوری که در تهاجم عراق علیه ایران، مسئله فلسطین، تهاجم عراق علیه کویت و اخیرا در تهاجم امریکا علیه عراق
ی خاصیت بود و هیچ نقشی بر عهده نداشت .
اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی اسلام شمولی عظیمی بوجود آمد و بیداری اسلامی کم کم رشد کرد و نتیجه آن پیروزی انقلاب اسلامی
ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ شمسی) بود که بزرگ ترین جهش آن بود .
پس از آن، گام عظیم دیگر، پیروزی مجاهدین افغانی در جنگ با شوروی بود، فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ م معلول تحولات
عظیم آن کشور و شکست آن در افغانستان بود . در اینجا استعمار احساس خطر کرد و به حرکت جهانی سازی سرعت بخشید و
پس از فروپاشی شوروی، اولین کسی که واژه جهانی سازی را مطرح کرد، پدر همین جورج بوش فعلی بود و چون زمینه آن را مهیا
ندید، صبر کرد و تئوریسین های امریکایی، استراتژی جدیدی را در سال ۱۹۹۲ نوشتند و کمیته ای تشکیل شد که در سال ۱۹۹۷ م
امریکا اهداف استراتژی نوین را چنین اعلام کرد: ۱ . برتری امریکا بر دیگر کشورها . ۲ . ضربه زدن به اسلام و مسلمانان . امریکا
اسلام را که مثل غول در برابرش سربلند کرده بود «اسلام مسلح » نامید .
از آن موقع طرح های آنان تغییر کرده و براساس آن سیاست آمریکا شکل گرفت . طرح هایی مانند ۱ . سعی در تغییر نقشه سیاسی
منطقه ۲ . مشروعیت دادن به اسرائیل، در نتیجه آن . ۳ . شکستن قدرت اسلام .
با این مسیر، «حوزه » مدعی آن پیام بزرگ است، ولی باید محصول کارهای آن اینگونه باشد که از حوالی جهان دور باشد .
از گفته های شما می توان نگاه حضرت عالی درباره حوزه را به دست آورد، اما اگر ممکن بود که به صورتی صریح و شفاف تر نظر خود
را در رابطه با ساختار فعلی حوزه بیان کنید، این فاصله و انطباق آن با شرایط و نیازهای بین المللی چقدر است؟
فاصله ها بسیار بسیار زیاد است; تمرکز ارکان حوزه بر دو چیز است:
۱ . اجتهاد فردی .
۲ . معتمد سازی کتاب های قدیمی فقهی (قابل اعتماد دانستن کتاب های قدیمی فقه) و در نتیجه آن عدم اجازه برای تحول در
مسیر و منابع بحث .
۳ . جدا بودن مرجعیت و مراجع از هم .
طلبه برای رسیدن به آن مرجعیت اعلا، باید مسیر را فردی طی کند، با آنکه ممکن است چند مرجع در یک کوچه کنار هم
زندگی کنند، یک دیگر را نخواهند دید و مسائل را با یک دیگر هماهنگ نخواهند کرد . این نقطه ضعف، یکی از عقب مانده ترین
روش های رهبری در جهان است; جز شیعه، هیچ طایفه ای در جهان نیست که بزرگان و رهبرانش مجلس برنامه ریزی نداشته
باشند .
در تبیین نقاط ضعفی که به آن اشاره کردم باید بگویم که ما به هیچ وجه فکر ایجاد یک اجتهاد جمعی و مجموعه ای نیستیم . عدم
تحول در (کتاب های قدیمی فقه)، روش های تدریسی و موضوعات قدیمی که اکنون نیز از آن بحث می کنند . عدم هماهنگی در
مسیر هدایت فکری جهان .
این مطالب درست است یا خیر من از حوزه دور هستم، اینها ارکان کار در حوزه هست، البته نقایص زیادی وجود دارد و با نقایص
موجود، حوزه مطلقا پاسخ گوی آن تحول بزرگ نیست .
نزدیک ترین به ما اهل سنت هستند; آن ها با همه نقایصی که دارند افتخار ما این است که حوزه و فقه ما از دولت مستقل است .
حتی با وجود اینکه دولت اسلامی بر پا کرده ایم، حوزه ما مستقل است . متاسفانه فقه اهل سنت مرتبط با دولت است، ولی همین
اهل سنت بنا به مقتضیات زمان، به سمت اجتهاد مجمعی پیش رفته اند; مانند «مجمع الفقه الاسلامی » در «جده » «مرکز بحوث
الاسلامی » در «مصر» و مراکز دیگر که بر پایه اجتهاد مجمعی است; آن ها روی اجتهاد مجموعه ای کار می کنند .
حال کسی پیدا شود و بگوید، ازکجا می توان حجیت فتواهای آنها را به دست آورد؟
ما مسئله تقلید را به روش عقلا بنا کرده ایم، مگر دلیل لفظی داریم؟! روایت «فللعوام ان یقلدوه …» روایت ضعیف و مرده ای است،
براساس رجوع جاهل به عالم است، امروز در کل جهان و در مسئله رجوع جاهل به عالم، عالم فردی ارزش ندارد .
برای معالجه یک بیمار، پزشکان کمیسیون (کمیته) تشکیل می دهند ما نظر این گروه ها را از یک پزشک متخصص یا یک دکتر
بهتر می دانیم . تجمع یک کمیته و نظر دادن آنها، یک روش احسن و عقلایی است . اگر روش عقلا مبنای تقلید است، پس اجتهاد
مجمعی راه درستی است . منظور من این است که اهل سنت این مسئله را دنبال کرده اند .
مسئله دیگر اینکه علما جمع می شوند و مسائل جدید را مطرح می کنند، من شما را به تصمیمات «مجمع الفقه » جده ارجاع
می دهم . آنها مسائلی مانند «سکولاریزم » ، «مدرنیته » ، «حقوق بشر» و … را مورد بحث و بررسی فقهی قرار داده اند و به عنوان
موضوعات مطرح بحث کرده اند که چه کنیم؟ مسائل نو از قبیل مرگ به معنای جدید آن، مسئولیت خلبان اگر هواپیما سقوط
کرد و خود زنده ماند، آیا این خلبان مسئولیت دارد؟ مرگ چیست؟ بانک های شیر، خون، نطفه و تولید مثل مصنوعی و مسائل
بیمه را مطرح کرده اند .
من نمی گویم که اجتهاد فردی علمای ما در مورد موضوعات جدید ضعیف است، بلکه ما از آنها قوی تر هستیم، ولی آنها به این
سمت رفته اند، به صورت اجتهاد مجمعی، و این موضوعات جدید و مستحدثه را مطرح و حل کرده اند .
حال ببینید که آیا ما به این اشکالاتی که در جامعه درباره دین مطرح شده است، جواب داده ایم؟ آیا برای حقوق بشر سمینار
برگزار شده است؟ آیا مدرنیته و سکولاریزم را مطرح کرده ایم؟ بر روی این مسئله بحث کرده ایم که آیا می توان حکمت را به
دادگاه های بین المللی ارجاع بدهیم؟ آیا این خلاف متون ما نیست؟ آیا حکمیت را می توان به دادگاه لاهه برد؟ آیا می توان به دولت
اسلامی اجازه داد که به آنجا برود و این علت حکمیت نیست؟ این بحث در اینجا به صورت متفرقه و فردی مطرح شده و به شکل
مجموعه ای اصلا مطرح نیست . اعتقاد اینجانب بر این است که حوزه حداقل در این سه رکن گفته شده، به تحول نیاز دارد .
اگر بخواهیم مثلا هشت مرکز از جهان مثل الازهر، مجمع الفقه و … را بررسی کنیم و راه های ارتباط را پیگیری کنیم، چه مواردی
را نام می برید؟
مراکز معلوم هستند; «مرکز الازهر» ، «مرکز زیتونه » و … . هم چنین یک مرکز باید بر روی «ترکیه » کار کند زیرا ترکیه دارد به
صورت جهانی کار می کند . آذربایجان . ترکمنستان و قزاقستان به رهبری ترکیه به دنبال ترکیه بزرگ هستند . یک مرکز بر روی
«پاکستان » کار کند; مرکزی در مورد «اندونزی » ، که در آنجا دو حرکت عظیم وجود دارد: «نهضت العلما» که ۶۰ تا ۷۰ میلیون عضو
دارد و «محمدیه » که ۳۰ الی ۴۰ میلیون عضو دارد . اندونزی قصد دارد همه منطقه مالزی، سنگاپور، برونئی و استرالیا را تحت
پوشش خود قرار بدهد . در «عربستان سعودی » «مرکز ام القری » و «جامعه الامام محمد بن سعود» است .
این مراکزی که اشاره فرمودید، باید شناس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 