پاورپوینت کامل آشنایی با عرصه ها و فرصت های تبلیغی در آسیای جنوب شرقی ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آشنایی با عرصه ها و فرصت های تبلیغی در آسیای جنوب شرقی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشنایی با عرصه ها و فرصت های تبلیغی در آسیای جنوب شرقی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آشنایی با عرصه ها و فرصت های تبلیغی در آسیای جنوب شرقی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

× از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید، از جنابعالی تشکر می کنیم . ابتدا، درباره ی حوزه ی ماموریت حضرت عالی
(آسیای جنوب شرقی) که سالهاست در آنجا فعالیت دارید; دیدگاه هایی که نسبت به اسلام، شیعه و انقلاب اسلامی، وجود دارد
توضیحاتی بفرمایید .

حوزه ماموریت اولیه اینجانب، بنگلادش بود بعد از آن به تدریج میانمار، تایلند و سری لانکا به این حوزه ماموریت اضافه شد; گاهی
نیز به بنگال غربی سفر می کنیم . کشورهای دیگری نیز از اینجانب دعوت کردند که، نتوانستم بروم . در این کشورها فرهنگ،
شرایط و اوضاع خاصی حاکم است . که فقط به کلیات آن اشاره می کنم .

جمعیت بنگلادش حدود ۱۴۰ میلیون نفر است که ۱۳۰ میلیون نفر آن مسلمان و ۱۰ میلیون نفر دیگر غیر مسلمان هستند . اوایل
ماموریت من در آنجا در کل کشور سر شماری شد، جمعیت شیعیان ۵ تا ۶ هزار نفر بود . طبق آمار جدید، در حال حاضر جمعیت
آنها ۱۲ هزار نفر است .

متاسفانه، مسلمان ها از نظر مادی و معنوی ضعیف هستند و شیعیان در بین «اهل سنت » اقلیتی محض هستند که در فقر شدید
مادی و فرهنگی به سر می برند . لذا، معمولا مورد توجه نیستند و تحقیر می شوند . هنگامی که در بنگلادش، این وضعیت را
دیدیم; برای اصلاح آن برنامه ریزی کردیم که نتیجه آن حالا ظاهر شده است . هر کس به آنجا برود و با آنها تماس بگیرد می گویند:
وضعیت ما دگرگون شده است و سربلند شده و هویت پیدا کرده ایم، قبلا کسی به ما اعتنا نمی کرد، ولی الان برای ما ارزش قایل
هستند و ما احساس شخصیت می کنیم . از عنایات رهبری خیلی خوشحال هستند، و رابطه ی اهل سنت تقریبا با شیعیان خیلی
خوب است; مسائلی که در بعضی از کشورها وجود دارد، در بنگلادش مطرح نیست با آنکه وهابیون خیلی فعالیت می کنند . سعی
کرده ایم، جلوی تندروی های هر دو فرقه را بگیریم . مثلا شیعیان تندرو از پاکستان می آمدند و سعی می کردند شیعیان بنگلادش
را به این جهت سوق دهند و تحریک کنند . (آن ها نهایت و کمال شیعه گری را در لعن و طعن و امثال این کارها می دانند و بدون
این کارها، برای شیعه بودن معنایی قایل نیستند).

از طرف دیگر، تندرو های اهل سنت (وهابیان) که اکثرا از عربستان و پاکستان می آمدند تا، «اهل سنت » آنجا را به تشکیل سپاه
صحابه و گروه ضربت وادار کنند .

با علمای بزرگ اهل سنت که شیعیان را تکفیر می کردند و با مفتی آنجا (که سعی کردند وی را به تکفیر شیعه وادار کنند تا شیعیان
را قلع و قمع کنند) دوست شده ایم . و آن ها را قانع کردیم که شیعه کافر نیست که الان گاهی اوقات نیز از شیعه حمایت می کنند .
آن ها را از این که به کفر شیعه فتوا بدهند، منصرف کردیم، و اکنون این ها (شیعه و سنی) به حدی به یکدیگر نزدیک شده اند که
پیشنهاد وهابیون پاکستان را برای تشکیل «سپاه صحابه » ، رد کردند و خود این ها اعلام کردند که ما، با شیعیان مسئله ای نداریم .
ولی با سماجت سپاه صحابه تشکیل شد، البته سعی شده با تعدیل های بوجود آمده، بهانه ای برای ایجاد مشکل به دست آنها داده
نشود . حتی یک بار، می خواستند من را در «سمینار جهانی ختم نبوت » ترور کنند . از ایران به کسی ویزا ندادند که بیاید، فقط من
شرکت کردم .

علمای اهل سنت می گفتند: برای اولین بار است یک روحانی شیعه آمده و در کنار ما در جایگاه قرار گرفته است، شیعیان، از نظر
مادی و فرهنگی خیلی ضعیف هستند . آنها را به درس خواندن وادار می کنیم و کمک هزینه ی تحصیلی به آنها می دهیم برای
اینکه به مقامات علمی برسند و دکتر، مهندس و دانشمند بشوند و یا معارف قرآن را یاد بگیرند، آن ها نیز کوشش می کنند . برای
آن ها کتابخانه و نوارخانه تاسیس کرده و کلاس کامپیوتر برای دختران و پسران تشکیل داده ایم که مطالب را فرا گیرند و وارد بازار
کار شوند، فعالیت های مختلفی داریم . در مجموع بنگلادش، وضعیت شیعیان نسبت به گذشته بهتر شده است .

در تایلند وضعیت شیعیان از بنگلادش بهتر است، فعالیت هایی انجام شده و می شود . اما شیعیان در میانمار به شدت ضعیف و
محروم هستند; بخصوص از لحاظ فرهنگی; شاید از نظر مادی کمی بهتر از بنگلادش بودند; ولی از نظر فرهنگی خیلی ضعیف
هستند; این ها بعد از سال ها فعالیت های فرهنگی و تبلیغی و فرستادن طلاب و روحانیون به عنوان مبلغ، امام جماعت و ائمه
جمعه وضعیتشان بهتر شده است .

در آنجا به گونه ای رفتار کرده ایم که حکومت، نسبت به فعالیت های ما و طلبه های اعزامی حساسیت و مسئله ای ندارند . آن ها از
پنهان کاری و مخفی کاری ناراحت می شوند و هدف از آمدن بعضی از افراد را می پرسند . می دانند ما به فعالیت ها و امور داخلی
کشورشان کاری نداریم و دخالت نمی کنیم; به همین خاطر، از جانب ما مطمئن هستند . اگر کسی با شیوه پنهان کاری به آنجا
برود، جلوی فعالیت او را می گیرند و برنامه های ما نیز لطمه خواهد خورد .

در سری لانکا، وضعیت مسلمانان خیلی خوب است و پست های حساس، در اختیار دارند; اما شیعیان در اقلیت محض هستند،
ولی آزادی وجود دارد، و فعالیت ها نتیجه بخش است .

اما مسئله انقلاب، در اکثر این کشورها بخصوص بنگلادش، مسلمان ها حتی اهل سنت، به حکومت اسلامی علاقه ی عجیبی
دارند; و از آرزوهای اولیه ی آنان، حاکم شدن قرآن و اسلام است آن ها می بینند که در دنیا انقلاب اسلامی وجود دارد، و توانسته
است، قرآن را حاکم و دست دشمنان را کوتاه کند . به همین خاطر به ایران، انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، امام امت و رهبر
انقلاب (مدظله) علاقمند هستند .

مدتی در زمان صدام علیه «شیعه » ، «ایران » ، «انقلاب » و مسئولان نظام، تبلیغات می شد; صدام در آنجا مسجد بزرگی ساخت، و
پایگاهی علیه ما درست کرد، به گونه ای که به خاطر تبلیغات سوء آنان، اعضای سفارت ایران نمی توانستند به راحتی رفت و آمد
کنند . ولی مردم با دیدن فیلمی کوتاه [که از تلویزیون آنجا پخش شد] از تشییع جنازه امام خمینی «رض » دگرگون شدند، و دیدند
که چگونه میلیون ها نفر به دنبال جنازه ایشان، بر سر و سینه می کوبند، این فیلم تاثیر عمیقی، بر جای گذاشت، مردم می گفتند
اگر تبلیغات علیه ایران و امام درست بود و مردم از ایشان ناراضی بودند، اکنون که دیگر زمان حیات ایشان نیست که مردم از ترس
دیکتاتوری ایشان، چنین بکنند، پس چرا اینگونه بر سروسینه می زنند، و جنازه ایشان را تشییع و گریه می کنند، پس آن تبلیغات
دروغ بوده است . یک فیلم کوتاه از تشییع جنازه امام باعث شد نظر مردم نسبت به نظام و انقلاب اسلامی تغییرکند . و آن مسجدی
که عراقی ها ساختند الآن در اختیار ماست و خطیب آنجا با ما خیلی دوست است، و از ما برای سخنرانی دعوت می کند .

«سازمان حوزه ها و مدارس علمیه خارج از کشور» و «مرکز جهانی علوم اسلامی » دو مرکزی هستند که فعالیت حوزوی برای
خارجیان در داخل یا در خارج از کشور دارند، به نظر شما چقدر ضرورت دارد، حوزه علمیه قم به عنوان مرکز حوزه های علمیه ی
تشیع، فعالیت بین المللی داشته باشد؟ و چه نیازهایی را می تواند، پاسخگو باشد؟

– من در این زمینه و دیگر زمینه ها، نظراتی داشته و دارم و گاهی اوقات در بعضی از مصاحبه ها نظراتم را بیان کرده ام، امیدوارم
این نظرات، مورد توجه قرار گیرد . چون من سال ها در حوزه حضور داشته و از شاگردان مرحوم «آیت الله بروجردی » بوده ام . سال
ها در خارج از کشور فعالیت حوزوی داشته ام، معتقدم تشتت و تفرقه در تصمیم گیری ها، تمام برنامه ها را خنثی می کند .

ائمه جماعات اهل سنت، در امور مختلفی تسلط دارند و کاربردی درس خوانده اند و کار کرده اند در نتیجه که مردم آن ها را
می خواهند . مثلا حافظ قرآن هستند . طبیعی است مردم حافظ قرآن را دوست داشته باشند; تفسیر، حدیث، تاریخ اسلام و
معارفی اسلامی را می دانند بنابراین مردم، خواهان آن ها هستند و مقداری هم به کلام و مسائل جهانی تسلط دارند، زبان [خارجی]
می دانند، و بعضی از ائمه جماعات اهل سنت ۳ تا ۵ زبان را می دانند و در سمینارها، به عنوان مترجم عمل می کنند و معلوماتشان
خیلی کاربرد دارد .

ولی افرادی که از ایران می آیند، متاسفانه گاهچون برنامه ها و معلومات آن ها منطبق با نیازهای خارج از کشور و منطقه در نظر
گرفته نشده است; در آنجا کاربردی، ندارند;

درباره مشکلات، موانع و محدودیت ها در حوزه ماموریت حضرت عالی، توضیح بفرمایید .

– در بنگلادشعنوان دفتر ما «دفتر نمایندگی ولی فقیه » است . تجربیاتی از دوستان و جاهای دیگر داشتم . در بنگلادش هر قدر
درخواست ملاقات می کردند، می گفتم: به این مسائل کار ندارم . مسئولیت من فقط رسیدگی به امور مساجد، حسینیه ها و ارتباط
با مردم، شیعیان، اهل سنت و علما است . در جلسه ای با هم سفیر و رایزن فرهنگی نشستیم و وظایف را تفکیک کرده و امضا
کردیم که مسایل سیاسی به سفارت مربوط است و ما دخالتی نمی کنیم و اگر سیاستمداران و دیپلمات ها خواستند با ما تماس
بگیرند، باید از طریق سفارت اقدام کنند . و اگر از ما سؤال شد که از چه طریقی با این فرد ملاقات داشتید؟ خواهیم گفت: از
سفارت بپرسید; ما مسئول نیستیم . از برخی جاها که [افراد سیاسی برای ملاقات] نزد من می آمدند، می گفتم به سفارت بروید،
که آنها به من بگویند این ملاقات

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.