پاورپوینت کامل پایان مردم سالاری ۴۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پایان مردم سالاری ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پایان مردم سالاری ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پایان مردم سالاری ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

اشاره

فرانسیس فوکویاما، متفکر امریکایی ژاپنی الاصل، همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اعلام کرد که با پیروزی لیبرال
دموکراسی بر رقبای ایدئولوژیک خود، نظیر سلطنت موروثی، فاشیسم و جدیدتر از همه کمونیسم، بشریت به پایان تاریخ رسیده
است; از نگاه او، لیبرال دموکراسی، نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و آخرین شکل حکومت بشری بوده است; بنابراین، مکتب و
حکومت پایان تاریخ به شمار می آید . در این مقاله، پس از معرفی نظریه و دلایل آن، موضوع با رویکردی انتقادی پیگیری شده است
.

مقدمه

رمزگشایی از راز سر به مهر پایان تاریخ، همواره برای بشر جذاب بوده است . فیلسوفان تاریخ و اندیشمندان وابسته به مکاتب، در
برهه های مختلف تلاش نموده اند تا این راز را به عالم سمر کنند و فرجام تاریخ را از آن خود معرفی نمایند .

از جمله کسانی که بحث فراروایت از تاریخ را زنده کرده است، فرانسیس فوکویاما (۱) ، امریکایی ژاپنی الاصل است . این پژوهش گر
پیشین «مؤسسه مطالعاتی راند» (بازوی تحقیقاتی و مشورتی نیروهای مسلح امریکا) و معاون مدیر سرویس برنامه ریزی سیاسی
وزارت امور خارجه امریکا، طی مقاله ای تحت عنوان پایان تاریخ (۲) که آن را در نشریه لیبرال «منافع ملی » ، در سال ۱۹۸۹ منتشر
نمود و سپس در سال ۱۹۹۲ به شکل گسترده تر، در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان » (۳) طرح نمود، اعلام کرد: دموکراسی لیبرال
(۴) ، پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و آخرین شکل حکومت بشری بوده و ما به پایان تاریخ رسیده ایم .

طرح این نظریه و یا به تعبیر دقیق تر فرضیه، به دلیل همزمانی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در آغاز دهه ۱۹۹۰
میلادی از یک سو و توجیه فلسفی منافع اقتصادی – سیاسی نظام سرمایه داری به رهبری امریکا از سوی دیگر، حاکمان این
ابرقدرت جهانی را سرمست نموده، آنان را در راستای تحمیل این دیدگاه بر جهان، تحریک نمود; البته فرضیه فوکویاما، تنها عامل
این مسئله نیست، اما یکی از مهم ترین آنها است .

حاکمان مغرور امریکایی، امروز همان تجربه شکست خورده ای را پی می گیرند که رقیب مارکسیستی ایشان، پیش از این از آن
گذشت . متفکران لیبرال، همچون پیروان مارکسیسم که آن را مکتب پایان تاریخ می دانستند، لیبرال دموکراسی را جایگزین
کرده اند . همان گونه که شوروی با مشی میلیتاریستی، جنگ، کودتا و تبلیغات، در پی تحمیل نظر خود برآمده بود، امروز
امریکایی ها و متفکران لیبرال، درست همان سیاست را به مرحله عمل رسانده اند .

با توجه به این حقایق، ضروری است که فرضیه پایان تاریخ فوکویاما، مورد بررسی قرار گیرد; در این مقاله، تلاش نگارنده این است
که پس از معرفی فرضیه و دلایل آن، با رویکردی انتقادی و در حد اختصار، مطلب را به پایان برساند .

۱ . محتوای فرضیه پایان تاریخ

فوکویاما براساس دو بنیاد فلسفی و اقتصادی، با بهره گیری از تفسیر غیرمادی هگل، و با قرائتی برگرفته از الکساندر کوژو (۵) ،
فرضیه خود را چنین معرفی می کند:

طی سال های اخیر در سراسر جهان، یک اجماع درباره مشروعیت لیبرال دموکراسی، به عنوان یک سیستم حکومتی به وجود
آمده است . علت این امر آن است که لیبرال دموکراسی، ایدئولوژی های رقیب نظیر سلطنتی، فاشیسم و اخیرا کمونیسم را
شکست داده است . لیبرال دموکراسی، ممکن است نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر (۶) و شکل نهایی حکومت بشری (۷) و پایان
تاریخ باشد، چون اشکال اولیه حکومت، از نواقص شدید و غیرعقلا برخوردار بودند که فروپاشی آنها را در پی داشت . اما لیبرال
دموکراسی از چنین تضادهای بنیادی درونی عاری است . (۸)

فوکویاما تاریخ را یک فرآیند واحد، منسجم و تکاملی می بیند و با اشاره به نظر مارکس و هگل اعلام می کند که تاریخ بی فرجام
نیست، بلکه تکامل جوامع بشری، اگر به جایی برسد که عمیق ترین و بنیادی ترین آرزوهایش سیراب شود، به پایان می رسد; بر این
اساس، از نگاه او لیبرال دموکراسی پایان تاریخ است، چون عمیق ترین و بنیادی ترین آرزوهای بشری را سیراب می کند; البته در
نظر او پایان تاریخ به این معنا نیست که حوادث بزرگ اتفاق نخواهد افتاد، بلکه منظور این است که پیشرفتی فراتر [از آنچه لیبرال
دموکراسی برای بشر به ارمغان آورده است]، در توسعه اصول و نهادهای زیربنایی صورت نخواهد گرفت . (۹)

۲ . دلایل فوکویاما

طراح فرضیه پایان تاریخ بر مبنای مکتب لیبرالیسم، با منسجم (۱۰) و جهت دار (۱۱) دانستن تاریخ، به گونه ای که بشریت را به
«دموکراسی لیبرال » رهنمون خواهد کرد، از دو طریق به اثبات نظر خود می پردازد:

الف . تفسیر اقتصادی تاریخ

وی معتقد است که ملت ها برای حراست از حاکمیت خود، مجبور هستند توسعه یافته و مدرنیزه شوند و این اقتصاد سرمایه داری
است که می تواند از آنها حمایت کند . از نگاه او، علوم طبیعی جدید، افق های یکسانی را در زمینه امکانات تولیدات اقتصادی
گشوده است .

این فرآیند، همگن شدن فزاینده تمام جوامع بشری را، قطع نظر از ریشه های تاریخی یا میراث های فرهنگی آنها تضمین می کند .
تمام کشورهایی که نوسازی اقتصادی را تجربه می کنند، ناگزیر هر چه بیشتر با یکدیگر شباهت می یابند و در نهایت، این گونه
جوامع از طریق بازارهای جهانی و به واسطه گسترش نوعی فرهنگ عام مصرفی، به یکدیگر پیوند می خورند .

وی با اشاره به اینکه در طول دو دهه گذشته، اصول اقتصادی بازار آزاد (۱۲) گسترش یافته است، معتقد است که ملت های بیرون از
سیستم سرمایه داری، به ناچار باید به آن بپیوندند و با توجه به این نکته، فوکویاما، سرمایه داری را آخرین مقصد بشر در مسیر
اقتصادی تاریخ می داند . (۱۳)

ب . تفسیر فلسفی تاریخ

فوکویاما این مقوله را با بحث از «نیاز به رسمیت شناخته شدن » (۱۴) انسان، با قرائت کوژو از هگل آغاز می کند; این قرائت بر پایه
رابطه خدایگانی (۱۵) و بندگی (۱۶) بنا شده است .

فوکویاما بر این اساس ، به پیروی از کوژو، «به رسمیت شناخته شدن » را محور تاریخ و نیروی محرکه آن می شمارد و نتیجه
می گیرد; حال که جنگ اساسا به انگیزه شناسایی صورت می گیرد و رابطه نا برابر میان انسان ها (خدایگانی – بندگی) عامل آن
است، در صورت منسوخ شدن این رابطه نا برابر