پاورپوینت کامل رد نسبی گرایی از منظرهای معرفت شناسی ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رد نسبی گرایی از منظرهای معرفت شناسی ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رد نسبی گرایی از منظرهای معرفت شناسی ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رد نسبی گرایی از منظرهای معرفت شناسی ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

۲۱

مقدمه

فلسفه یکی از شاخه های درخت معرفت بشری است که به رشته های متعددی تقسیم
می شود؛ معرفت شناسی یکی از آن ها به شمار می رود. امروزه «معرفت شناسی» یا «نظریه
معرفت» خود به درخت تنومندی تبدیل شده که شاخه های بسیاری را در خود جای داده
است.

این شاخه از فلسفه ـ به شکل کنونی آن (معرفت شناسی رسمی) ـ در فلسفه پیش از
دوره جدید وجود نداشت و محور اصلی فلسفه هستی شناسی بود. گرچه مباحثی از سنخ
معرفت شناسی به طور ضمنی، در لابه لای متون فلسفی مطرح شده است، ولی رشد و
شکوفایی آن به عنوان یک رشته مستقل در کنار سایر علوم، با افکار و اندیشه های پدر
مدرنیته، یعنی دکارت، شروع می شود.

دکارت با «کوگیتوی» خود (من می اندیشم، پس هستم)، «شناسایی» را از
«هستی شناسی» جدا کرد و موجب انحراف فلسفه از مسیر اصلی آن (هستی شناسی) به
سمت شناخت شناسی شد و معرفت شناسی را در کانون فلسفه نشاند و به خاطر همین،
معرفت شناشی (اپیستمولوژی) در غرب از اهمیت بسیاری برخوردار است.

در این مقاله، ابتدا تعریف، تقسیم و انواع معرفت شناسی ذکر شده و سپس ارتباط آن با
دین از سه منظر شکاکیت، معرفت شناسی متن و هرمنوتیک توضیح داده شده است. در
پایان، به لوازم و نقد هرمنوتیک از دیدگاه «معرفت شناسانه» و «دین» و همچنین نقد
متفکران غربی، به خصوص هابرماس و هرش اشاره شده است.

در بخش دیگر مقاله، ارتباط شکاکیت با معرفت شناسی (نه دین) در پیدایش و
شکوفایی معرفت شناسی بررسی شده و به مهم ترین دیدگاه های «سوفسطاییان» در باب
«شناسایی» یا به تعبیر دقیق تر، «ناشناسایی» اشاره شده و در پایان، مهم ترین نقد
سقراط (به روایت افلاطون) «نسبی گرایی معرفتی پروتاگوراس» ذکر گردیده است.

الف. واژه شناسی

«معرفت شناسی» یا نظریه معرفت یکی از شاخه های مهم فلسفه است که امروزه به
صورت یک بحث مستقل و گسترده در کنار سایر علوم قرار گرفته است.

در مورد معرفت شناسی، سه اصطلاح به کار برده می شود(۱) که در طول زمان، هریک از
این سه اصطلاح ناسخ اصطلاح قبلی بوده است: اولین واژه ای که تا اوایل قرن بیستم رایج
بود، کلمه «گناستولوژی» (gnoseology) است. پس از قرن بیستم، برای معرفت شناسی از
دو واژه استفاده می شود: واژه نخست که پیشینه آن به یونان برمی گردد، «اپیستمولوژی»
(Epistemology) است. این تعبیر از دو ریشه یونانی (Epistme) به معنای معرفت(۲) و
دیگری Logs به معنای نظریه(۳) گرفته شده است. واژه دوم، که در سه دهه اخیر به کار
برده شده، تعبیر نظریه معرفت(۴) است که ترجمه ای از معادل آلمانی
Erkenntnisgheorieمی باشد.

ب. تعریف اصطلاحی

از علم معرفت شناسی، تعریف های گوناگونی ارائه شده است که همگی بر این نکته
تأکید دارند که معرفت شناسی به طور کلی، از باور، توجیه، اعتبار معرفت و منشأ و انواع آن
بحث می کند.(۵)

چی شلم(۶) از آن به «علم توجیه باور» تعبیر کرده و دنسی(۷) آن را چنین تعریف
نموده است: «معرفت شناسی به مطالعه معرفت (معرفت پژوهی) و توجیه باور می پردازد.»
در دائره المعارف پل ادواردز «معرفت شناسی» را چنین تعریف کرده اند: «معرفت شناسی یا
نظریه معرفت شاخه ای از فلسفه است که به بررسی ماهیت و حدود معرفت، پیشرفت ها و
مبانی آن می پردازد و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می سنجد»(۸) و موضوع آن،
معرفت و شناخت به معنای وسیع کلمه است (معرفت مطلق)، نه معرفت مقیّد و مضاف.
معرفت مضاف مانند معرفت عرفانی، معرفت دینی و معرفت علمی متعلّق معرفت شناسی
مضاف است (معرفت شناسی عرفانی، معرفت شناسی دینی و معرفت شناسی علمی، که
جزو معارف درجه دومند، برخلاف معرفت شناسی عام و مطلق که معرفتی است درجه اول
و پیشینی.) غایت و هدف معرفت شناسی ارائه راه های تحصیل معرفت و نیل به یقین
است و روش آن هم عقلی است.(۹)

چنان که در سیر مقاله مشخص خواهد شد، معرفت شناسی از پیشینه ای طولانی
برخوردار است و می توان آن را به طور کلی در چهار مرحله دسته بندی کرد: مرحله یونان
باستان، مرحله قرون وسطا، مرحله دوره جدید و در نهایت، معرفت شناسی معاصر که تا
این زمان نزدیک به ده مکتب را به خود مشغول کرده است. برخی از آن ها عبارتند از(۱۰):
«معرفت شناسی تکامل گرا» که میان معرفت و تحوّلات زیستی انسان ارتباط می بیند،
«معرفت شناسی فمینیسم» که برای جنسیت فاعل شناسایی ارزش قایل است و
«معرفت شناسی ارزشی» که فرایند توجیه و معرفت را از طریق عملکرد صحیح
ارزش های عقلی و ظرفیت های مناسب محیطی بررسی می کند، و نیز مکاتب دیگری
نظیر «معرفت شناسی علوم اجتماعی» یا «معرفت شناسی ژنتیک» که همگی حکایت از
گستردگی این علم در اواخر قرن حاضر دارند.

ج. معرفت شناسی و دین

پیش از آن که به بحث از ارتباط دین و معرفت شناسی بپردازیم، لازم است نکته ای را در
باب اهمیت این بحث بدانیم. در سال های اخیر، برخی از روشن فکران تحت عنوان
«نواندیشی دینی»، به نقد اصول و مبانی قرائت سنّتی و رسمی از دین پرداخته و
چالش های فراوانی در حوزه دین داری پدید آورده و شبهات معرفتی و کلامی فراوانی
فراروی اندیشمندان قرار داده اند. این روشن فکران (غرب زده و خودباخته در برابر غرب و
تفکر مدرنیزم)، سیل عظیمی از ترجمه الهیات لیبرال ـ مسیحی را تحت عنوان «کلام
جدید» به ارمغان آوردند و درصدد مدرنیزه کردن و سکولاریزه کردن فرهنگ و تمدن
اسلامی از طریق بومی سازی این نظریات برآمدند، غافل از این که میهن اسلامی ما بستر
مناسبی برای رشد و پرورش این گونه نظریات نمی باشد.

عمده ترین تکیه گاه این رهیافت (نواندیشی دینی) اموری است که اغلب ریشه در
هرمنوتیک معاصر غرب، به ویژه هرمنوتیک فلسفی گادامر دارد(۱۱) که نظریه تفسیر
متون مقبول و رایج در بین متفکران اسلامی را نشانه گرفته است. از این رو، به دلیل
اهمیت موضوع و نوظهور بودن و تناسب آن با گفتمان رایج روشن فکری در دیار ما و
همچنین ارتباط آن با بحث معرفت شناسی و نیز فقدان روش مندی و «فقر روش
شناختی»(۱۲) و حزبی شدن اندیشه دینی در فرهنگ اسلامی، در این بخش از مقاله،
ضمن بحث از نسبت دین و معرفت شناسی، از طریق شکاکیت، هرمنوتیک و
معرفت شناسی متن، سعی خواهد شد تصویری کلی از این مباحث ارائه گردد:

چنانچه به اشارت گذشت، معرفت شناسی و دین در سه بعد شکاکیت، هرمنوتیک و
معرفت شناسی متن با یکدیگر در ارتباطند:

۱. ارتباط معرفت و دین از طریق شکّاکیت: بحث های معرفت شناختی درباره دین به
این مسئله می پردازند که آیا می توان به باورهای دینی(۱۳) معرفت داشت، یا نه.

از جمله شک هایی که در معرفت شناسی از آن ها بحث می شود، شک منطقه ای
«موردی»(۱۴) و شک فرامنطقه ای «فراگیر»(۱۵) است.(۱۶) «شکّاکیت فرامنطقه ای /
فراگیر» شکی است که محدود به قلمرو خاصی نیست و تمامی حوزه های معرفت را در بر
می گیرد. در مقابل، «شک منطقه ای» محدود به زمینه خاصی است و تنها در همان زمینه
ادعای شک دارد. محدوده های شک منطقه ای عبارتند از: اخلاق، آینده، دیگر نفوس،
شکاکیت حسی، دین و گزاره های دینی.

دین و گزاره های دینی از عمده محدوده هایی است که به طور خاص مورد توجّه شکّاکان
قرار گرفته. آنان حصول معرفت را در زمینه باورهای دینی ناممکن می شمارند. گزاره هایی
نظیر «خدا هست» یا «جهان دیگری وجود دارد» به دام معرفت درنمی آیند؛ زیرا معرفت
تنها به محسوسات تعلق می گیرد و این گونه گزاره ها فراتر از حس و ادراک حسی اند. البته
شک منطقه ای لازم نیست در یک زمینه شکل بگیرد، بلکه می تواند در دو زمینه مثل
دین و اخلاق و یا حتی بیش تر، تردید و انکار روا دارد.

امروزه در فلسفه دین معاصر، پنج رویکرد معرفت شناسانه متفاوت برای توجیه اعتقاد
دینی وجود دارد:(۱۷)

۱. الهیات طبیعی (توماس آکویناس)؛

۲. معرفت شناسی اصلاح شده (آلوین پلانتینجا و نیکولاس ولتر ستروف)؛

۳. تحلیل مصلحتی از اعتقاد دینی (بلز پاسکال)؛

۴. رویکرد ایمان گرایانه (ویتگنشتاین و کرکگارد)؛

۵. استدلال های برگرفته از تجربه دینی (شلایر ماخر و…).

این ها هر کدام نوعی معرفت شناسی دینی تلقّی می شوند و به نحوی با شکّاکیت
درگیرند. بنابراین، شک گرایی، هم معرفت شناسی را تهدید می کند و هم دین و گزاره های
دینی را به زیر سؤال می برد و مانع دست یابی به یقین و اعتقاد به خدا، معاد و نبوّت می شود
و از این رو، برای زایل کردن شکاکیت و حصول یقین، مباحث معرفت شناسی مطرح
می شوند.

۲. معرفت شناسی از طریق «معرفت شناسی متن»: این نوع معرفت شناسی نیز با دین در
ارتباط است. (در ادامه، درباره معرفت شناسی متن، جایگاه آن و زمینه های دخیل در آن
بحث خواهد شد.)

۳. معرفت شناسی از ناحیه هرمنوتیک: معرفت شناسی از این ناحیه نیز با دین در
ارتباط است.

تذکر نکته ای که در این زمینه ضروری است: برخی «هرمنوتیک» و «معرفت شناسی
متن» را از همدیگر تفکیک نمی کنند و آن دو را یک بحث می پندارند، در حالی که این ها
دو مبحث جداگانه اند و هرمنوتیک تنها بخشی از مباحث معرفت شناسی متن را تشکیل
می دهد.

متون، به خصوص متون دینی، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. هر متنی درصدد رساندن
معنایی به خواننده است. تمامی متن ها و از جمله متون دینی، مجموعه ای متفاوت از متون
را تشکیل می دهند و از سطح یکسانی برخوردار نیستند، ولی در این نکته مشترکند که
همگی می خواهند پیامی به مخاطبان خود انتقال دهند. متون دینی نیز پیام یا پیام هایی
را برای مخاطبان خود ارائه می دهند. این متون اسرارآمیز نیاز به تفسیر و راززدایی(۱۸)
دارند و وظیفه مفسّران راز زدایی و پرده برداری از این متون و گشودن راز آن هاست تا پیام
متن را بر مخاطبان، مفهوم سازند و دغدغه اصلی هرمنوتیک (Hermenutics) یافتن
راهی برای حل این مسئله است.

معرفت شناسی متن

این معرفت شناسی از معرفتی که به متن داریم ـ یعنی از فهم و تفسیر متن ـ بحث
می کند. معرفت ما به غیر از معرفت به عالم خارج، اذهان دیگر و غیر از معرفت به اشیای
فیزیکی است. این معرفت شناسی با معرفت شناسی خاص تفاوت دارد. در معرفت شناسی
خاص، با معرفت های مربوط به علوم سر و کار داریم، اما معرفت به متن در علوم خاص
نمی گنجد. هیچ یک از علوم خاص به بحث «معرفت به متن» نمی پردازند. از این رو، این
معرفت در معرفت شناسی عام می گنجد. معرفت شناسان مباحث معرفت شناختی درباره
متون را در سه مسئله خلاصه می کنند: مسئله فهم متون؛ مسئله تفسیر متون؛ مسئله
تمییز.

جایگاه معرفت شناسی متن(۱۹)

پرسشی که معرفت شناسان در رابطه با متون، با آن درگیرند، این است که آیا
معرفت شناسی متناسب با قامت متون باید تابع و کاربردی خاص از معرفت شناسی
رسمی باشد یا نه؟ این مسئله دو نگرش کاملاً متفاوت را پدید آورده است: دسته ای از
معرفت شناسان، که عمدتا از سنّت فلسفه تحلیلی متأثرند، حوزه ای مستقل برای
معرفت شناسی متون قایل نیستند و آن را صرفا تابع و برایندی از معرفت شناسی رسمی
می دانند. در مقابل، دسته ای دیگر، که عمدتا به سنّت فلسفه قاره ای تعلّق خاطر دارند، بر
این باورند که معرفت شناسی رسمی گرچه می تواند مفید باشد، ولی برای معرفت شناسی
متون، به طرحی نو و معرفت شناسی دیگری نیاز داریم. طرف داران نگرش دوم
«هرمنوتیک» را به عنوان معرفت شناسی، در خور متون به کار می گیرند.

در قرن بیستم، معرفت شناسی شاخه های متنوعی پیدا کرد که برای مشخص شدن
جایگاه معرفت شناسی متن، اشاره اجمالی به تقسیمات معرفت شناسی لازم است.

موضوع و متعلّق معرفت شناسی «معرفت» است. معرفت ممکن است معرفت خاص
باشد و یا معرفت عام. از این رو، معرفت شناسی به معرفت شناسی عام و خاص تقسیم
می شود.

«معرفت شناسی خاص» خود به دسته های گوناگونی همچون فلسفه فیزیک و فلسفه
منطق و جز آن تقسیم می شود و معرفت عام نیز به معرفت شناسی اجتماعی(۲۰) و
معرفت شناسی خودی تقسیم می شود. «معرفت شناسی اجتماعی» به علوم اجتماعی و
ذهن در زمینه و بافت اجتماع نظر می افکند و می خواهد بداند چنین ذهنی چگونه به
معرفت می رسد. «در معرفت شناسی خودی» فاعل شناخت فارغ از زمینه های اجتماعی و
تأثیرات عوامل اجتماعی در نظر گرفته می شود و سپس به تعریف معرفت این نوع فاعل،
ساختار معرفت او، امکان چنین معرفتی و مباحثی مانند آن می پردازد و خود به
معرفت شناسی غیرمتنی و معرفت شناسی متن تقسیم می شود.

üمعرفت شناسی عامüمعرفت شناسی اجتماعی

معرفت شناسی‎‎ معرفت شناسی فردی معرفت شناسیِ متن

معرفت شناسی خاص معرفت شناسی غیرمتنی (معرفت شناسی
معاصر)

زمینه های متنوّع دخیل در معرفت شناسی متن

معرفت شناسی متن از زمینه های متعددی سود می جوید که عبارتند از: معرفت شناسی
معاصر، هرمنوتیک، علم نشانه شناسی، زبان شناسی و فلسفه زبان.

متون از نشانه هایی فراهم آمده اند. از این نظر، بررسی رابطه این نشانه ها با اشیای
خارجی و نیز تفسیر این نشانه ها بسیار اهمیت دارد. علم نشانه شناسی (Semiotics) با
این مسائل سر و کار دارد و نتایج آن برای معرفت شناسی متن سودمند است.

در گام دیگر، از فلسفه زبان(۲۱) نیز سخن به میان می آید. مباحثی همچون چیستی
معنا و کارکردهای زبان از مسائل فلسفه زبان هستند. مهم تر از این دو، معرفت شناسی
متن از نتایج معرفت شناسی و هرمنوتیک سود می جوید. بنابراین، نتیجه ای که از این
بحث گرفته می شود این است که معرفت شناسی و دین از طریق متون دینی (که
مهم ترین مشخصه ادیان الهی به شمار می رود) در معرفت شناسی متون به هم پیوند
می خورند. البته منظور این نیست که معرفت شناسی متن چیزی نیست جز هرمنوتیک و
معرفت شناسی، بلکه ـ چنانچه روشن شد ـ معرفت شناسی متن از نتایج این دو نیز سود
می جوید و هیچ کدام نه به تنهایی و نه روی هم رفته، برای معرفت شناسی متن کافی
نیستند.

هرمنوتیک در گذر زمان

برخی ریشه و اصل هرمنوتیک را از واژه یونانی (Hermeneuin) به معنای «تفسیر
کردن» می دانند و برخی هم آن را مأخوذ از نام هرمس (Hermes)، خدای یونان و پیام آور
خدایان، می شمارند.(۲۲) «هرمنوتیک» به معنای «تفسیر» پیشینه ای بس دراز دارد و
شاید بتوان گفت که در تاریخ مدوّن و مکتوب فلسفه، با فیلون آغاز می شود.(۲۳) افلاطون
شاعران را Hermenes ـ یعنی مفسّران خدایان ـ می نامید. ارسطو این عنوان را برای رساله
خویش در باب منطق قضایا در کتاب ارغ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.