پاورپوینت کامل از شهر زیبا تا زندان دنیا ۵۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از شهر زیبا تا زندان دنیا ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از شهر زیبا تا زندان دنیا ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از شهر زیبا تا زندان دنیا ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

نقدی بر فیلم شهر زیبا ساخته اصغر فرهادی

احمد میر احسان

ماجرای فیلم زمانی آغاز می شود که در کانون اصلاح و تربیت شهر
زیبا، مددجویان گرد می آیند تا هیجده سالگی اکبر را جشن بگیرند. اعلا
این جریان هدایت می کند؛ اما وضعیت تراژیکی بر این جشن حاکم
است. چون اکبر ۲ سال پیش دختری را کشته و چون به سن قانونی
نرسیده بود، از او نگاه داری کرده اند تا زمان قصاص او (هیجده سالگی)
فرا برسد.

اعلا دوست اکبر عهد می کند که تا از بازماندگان مقتول رضایت بگیرد.
اکبر خواهری با نام فیروزه دارد که همسر مرد معتادی است. اعلا و فیروزه
برای گرفتن رضایت از ابوالقاسم (پدر دختر کشته شده) به سراغ او
می روند. اما او نمی پذیرد و آنان اصرار می کنند. پدر مقتول برای رهایی از
فشار آنان، به دادگاه می رود تا هر چه زودتر حکم اجرا شود. او اصرار
می کند که قصاص انجام شود. اما به او می گویند: ابتدا باید پول دیه را
آماده کند.

ابوالقاسم آه در بساط ندارد. او سعی می کند که این پول را از صندوق
قرض الحسنه قرض کند. اما کسی ورقه استشهاد را امضا نمی کند.

از طرفی به تدریج بین فیروزه و اعلا روابط عاطفی تقویت می شود ؛
البته هنوز ما نمی دانیم که فیروزه مدتی است از شوهرش طلاق گرفته
است و از روی مصلحت انگشتری حلقه را از دست در نیاورده تا مردان
مزاحم او نشوند. زن ابوالقاسم و نامادری مقتول، می خواهد به ابوالقاسم
اطمینان دهد، اگر با پول دیه دختر بیمار و معلول خود را معالجه کنند،
ثواب بیشتری برده اند. اما اصرار او هم بی فایده است. او تصمیم می گیرد
برای تهیه دیه، تنها دارایی شان، یعنی خانه را بفروشد. اما اعلا که او را
تحت نظر دارد، هر بار حقایق را بیان می دارد و مشتریان را منصرف
می سازد.

بالاخره ابوالقاسم رضایت می دهد که دیه را بگیرد و رضایت دهد، اما
حالا فیروزه و اعلا پولی برای پرداخت ندارند. همسر ابوالقاسم از اعلا
می خواهد، با دختر معلولش ازدواج کند تا آنها از پول چشم بپوشند.
فیروزه با خبر می شود. اعلا می خواهد این پول را به هر صورت ـ اگر چه
خلاف ـ تهیه کند. اما با مخالفت فیروزه رو به رو می شود. بالاخره فیروزه
وانمود می کند که به اعلا علاقه ای ندارد. اعلا پیش فیروزه باز می گردد،
اما فیروزه در را باز نمی کند.

اصغر فرهادی کارگردان شهر زیبا، با تلویزیون شروع کرد و با ساخت
«داستان یک شهر» از خود استعداد فراوانی نشان داد. آثار او که دارای
درونمایه اجتماعی بودند، بسیار سنجیده و مؤثر به نظر می رسید. اما
حضور او در سینما تصویری دیگر آفرید؛ او از خود تصویری نو نشان داد.

یک کارگردان توانمند که از ساختارها هنرمندانه سود می جوید و
شخصیت پردازی عمیق سینمای مدرن را به خوبی آموخته است.
«رقص در غبار» فرهادی، دقیقاً همین دیدگاه را در خود داشت. به اضافه
توان بازیگردانی و شکوفایی قوت های فرامرز قریبیان که همه در آن
فیلم و هم در اثر حاضر، با یک بازی درونی، زیباترین بازی سینمایی
خود را ارائه داده است و به نظر من، جایزه فجر پارسال و امسال حق
قریبیان بود که متأسفانه به صورتی غیر حرفه ای اهدا شد. وجوه مثبت
«رقص در غبار» به ویژه به فضای خلوت و دو نفره ای مربوط است که بین
مردی می گذرد که از زندگی مسموم شده و حال به عنوان انسان بیابان
گرد، به شکار مارهای سمی برای تولید واکسن مشغول است و جوانی که
زهر یک ناکامی را چشیده و او را داشته اند که زنش را طلاق دهد.

شخصیت پردازی نیرومند در «رقص در غبار» با فضا سازی عالی
درآمیخته، از آن فیلم اثری دلپذیر پدید آورده است.

فرهادی اکنون با «شهر زیبا»، نشان می دهد که توجه او به وجوه
اجتماعی سینمای مستند گونه، هرگز به صورت اتفاقی نبوده است. او با
قوت به ملودرام اجتماعی سینمای ایران جان تازه ای می دهد. نقاط
برجسته فیلم شهر زیبا کدام اند؟

فرهادی در اثر ملودرام اجتماعی، به بیان پر قدرت و تکان دهنده ای
دست یافته است. در میان ما، سال هاست که از یک ملودرام نو آورانه و
ارزشمند خبری نیست.

در سینمای ایران، آثار اجتمای همواره مهم بوده اند. حاجی آقا آکتور
سینما، گاو، شب توزی، وحشت و آئینه، شوهر آهو خانم، قیصر، آقای
هالو، دایره مینا، گوزن ها، خاک، ساز دهنی، کلاغ، گزارش گرسیار، آرامش
در حضور دیگران، صنعت بیحال، دندان مار و… مشتی از خروار است.

به هر حال، وقتی رقص در غبار به نمایش در آمد، عده ای از
نویسندگان بخش سینمایی مجلات و مطبوعات، با دلایلی بسیار
کلیشه ای، فیلم اول فرهادی را نفی کردند، در حالی که همان گونه که در
نقد آن فیلم نوشتم، رقص در غبار بسیار فراتر از اندازه های کار او ل یک
فیلمساز جوان، پیش چشم ها ظاهر شد و خبر از فیلمسازی مؤلف داد که
هم در روایت و هم در ساختار، هوشمند و بسیار ظریف و چند لایه عمل
می کند، به ویژه او می تواند نشانه شناسی بسیار نیرومندی را به فضای
معنا پرداز فیلم بدل کند.

همان لایه مندی و ظرافت، در «شهر زیبا» نیز دیدنی است. توجه به
شخصیت ها و در عین حال کاربرد زبانی که در پشت صورت مستند گونه
فیلم، از ظرفیت کنایی و دلالت ضمنی چشمگیری برخوردار است.

من توجه خواننده عزیز را به سکانس آغازین فیلم جلب می کنم ؛
تصویری که از کانون اصلاح و تربیت ساخته می شود، تصویری رسالت،
از صدای قدم او و حاشیه صوتی نظامی، برای اشاره به ساختار حاکم و جو
مسلط بر کانون اصلاح و تربیت و نگاه غلط به افرادی که در این کانون
هستند، استفاده شده است.

در همان حال به گونه ای منصفانه، به مدد کاری همدل با بزه کاران
اشاره می شود.

از سوی دیگر، کاربرد قرائت قرآن در همین فصل، بیان رسایی از
وضعیت جوانانی است که هیجده سالگی آنان با رعب آمیخته است.

اتومبیل کاتول که اکبر را سوار می کند، مثل همه اتومبیل های زندان
است ؛ شبیه سلول، با میله ها که مانند آیه ها، بر روزگار بی روشنایی این
بزه کاران تأکید می ورزد.

در ادبیات و هنر مدرن، به دلیل گسست روشنفکران مدرن از ریشه ها و
سنت های خود، قرائتی خلاقه از متون قدسی در خدمت آفرینش نو قرار
نگرفته است.

در این زمینه از پرویز تناولی، سهراب سپهری و فرخزاد می توان نام برد
که در میان روشنفکران مدرن، از ساخت و زبان و فضا و فرم کلام الله و یا
عناصر سنتی برای آفرینش مدرن به صورتی بسیار عالی بهره برده اند.
پرویز تناولی پایه گذار نقاشی و مجسه سازی سقاخانه و آن دو دیگر یکی
در حوزه استعاره ها و دیگری (فروغ) در قلمرو یافتن یک زبان فاخر
قدسی و پیامبرانه برای شعر و آیه های زمینی به مطالعه متن وحیانی
پرداختند: و زمین سرد شد و…

فرهادی، همچنین در جزئیات دیگر بصری، بسیار دقت می کند؛ برای
مثال اگر می خواهد برای بار دوم، خانه اکبر را نشان دهد، آن را از پشت
سیم های خاردار نشان می دهد و اگر می خواهد برای اولین بار شوهر
فیروزه را که مردی معتاد است به تصویر بکشد، باز هم از تورهای سیمی
استفاده می کند که در مورد این افراد محبوس در مشکلات خود گویاست.

اینها نشان این است که اتفاقاً فرهادی فیلمنامه نویسی تلویزیونی
نیست که تکنیک های کارگردانی را درست نمی داند .

این اتهامی بیش نیست؛ آن هم از سوی کسانی است که جزم
اندیشانه، هر چیز و هر کس در تلویزیون را بی اعتبار می خوانند.

از نماها، فصل، بازیگردانی و همه بافت فیلم فرهادی، چنان که در
نمونه های فوق نشان دادم، می توان اثبات کرد که قدرت کارگردانی او
بسیار قابل پذیرش و در سطوح کارگردانی خوب در سینمای ایران است.

فرهادی به ظرافت های دیگری هم توجه دارد تا روحی تراژیک بر
فیلمش حاکم کند. اعلا برای هیجده سالگی دوست زندانی اش اکبر،
جشن تولد می گیرد ؛ بی خبر از اینکه این درست تاریخی است که او
برای اعدام به دلیل قتل همسرش، بدون مانع قانونی خواهد بود. در هر
لحظه از فیلم، ما می بینیم که حقیقت آن قدر ساده نیست و همیشه لایه
دیگری دارد که موقعیت های