پاورپوینت کامل «عراق و عربستان اهداف امریکا و روابط آتی دو کشور ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «عراق و عربستان اهداف امریکا و روابط آتی دو کشور ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «عراق و عربستان اهداف امریکا و روابط آتی دو کشور ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «عراق و عربستان اهداف امریکا و روابط آتی دو کشور ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

چکیده: اگر چه در طول تاریخ معاصر روابط عربستان و عراق، فراز و
نشیب های زیادی به خود دیده، اما ویژگی خاص، یعنی بی اعتمادی دو
کشور به یکدیگر، در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و
غیره در آن حفظ شده است. در دوره جدید، پس از سرنگونی صدام
حسین، اگر چه عربستان همکاری و همراهی خود را با دولت جدید عراق
ابراز کرده؛ اما روابط دو کشور تحت تأثیر عوامل مهمی قرار دارد که از
جمله آنها می توان به برقراری ثبات، سیاست تولید نفت، قدرت یافتن
شیعیان و تحولات سیاسی عراق و جهت گیری آتی آن اشاره کرد. این
مقاله می کوشد، هر یک از عوامل فوق را به بحث بگذارد و تأثیر
پیامدهای ناشی از آن را برای اهداف آمریکا در عراق بیان کند.

مقدمه:

عربستان سعودی، با واقع شدن در منطقه خلیج فارس و دارا بودن
بزرگ ترین ذخایر نفتی جهان، از دیدگاه بین المللی و منطقه ای بسیار پر
اهمیت است. این کشور علاوه بر این، با داشتن پیشینه بسیار کهن و
استقرار خانه خدا، به خودی خود نقش بسیار مهمی را در میان کشورهای
مسلمان جهان ایفا می کند. ریاض از بدو تأسیس خود تاکنون، همواره
تلاش کرده، تا با استفاده از شراکت های قومی و فرهنگی با دیگر اعراب
حوزه خلیج فارس و با استفاده از قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی خود،
جایگاهی برتر در منطقه داشته باشد و با برقراری روابط عمیق و نزدیک
با دول عربی منطقه، سیاست های خود و خواسته های غرب را در این
بخش از جهان به اجرا در آورد. در طول سالیان گذشته، به طور کلی
عواملی نظیر واقع شدن در خاور میانه، تلاش برای در دست گرفتن
رهبری جهان عرب و ایفای نقش اصلی در رقابت سیاسی، ارتباط با
خلیج فارس و دریای سرخ، در اختیار داشتن ۲۵ درصد ذخایر نفتی
جهان، وجود مهم ترین اماکن مقدس برای مسلمانان در این کشور،
نداشتن جمعیت کافی و وجود بازار کار برای مهاجران، تحولات
منطقه ای به خصوص دوران پس از صدام و سرانجام پیروزی انقلاب
اسلامی در ایران و روند تبدیل شدن ایران به قدرت منطقه ای، بر
اهمیت ژئوپولیتیک و استراتژیک و ژئو اکونومیک عربستان سعودی
افزوده اند۱.

آنچه برای عربستان در عرصه روابط خارجی همواره مهم بوده، حفظ
ثبات منطقه ای در راستای حفظ ثبات داخلی است و این کشور برای نیل
به این هدف و حفظ موازنه قوا، نه تنها تلاش کرده تا از تنش ها و
اختلافات خود با کشورهای منطقه بکاهد که البته در مواردی چون قطر و
یمن در این باره موفق نبوده است، بلکه روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی
و امنیتی گسترده ای را با قدرت های غربی نظیر ایالات متحده و دیگر
قدرت ها برقرار ساخته است. در بین کشورهای منطقه، ایران و عراق به
دلیل نفوذ با قدرت و جمعیت خود، از دیر باز به مشکلات متناوب از سوی
عربستان به عنوان دوست و دشمن شناخته شده اند و الگوهای روابط این
کشور با دیگر کشورها، تحت تأثیر ماهیت روابط این کشور با ایران و
عراق در هر زمانی قرار داشته است. در این بین، روابط عربستان و عراق
طی دو دهه اخیر، همواره اهمیتی بیش از یک رابطه دو جانبه داشته و
نقش و حضور بازیگر سومی به نام ایالات متحده در منطقه و رابطه
تنگاتنگ آن با حوادث و تحولات عراق در طول این سال ها، روابط این
دو کشور با یک دیگر تاثیر زیادی گذاشته است. بر این اساس هرگونه
تحلیل روابط عربستان ـ عراق، بدون تحلیل و بررسی نقش و
سیاست های آمریکا در این ارتباط، ناقص بوده و نمی تواند بیانگر کل
مطلب باشد. این مقاله به دنبال شناخت سیاست های عربستان در قبال
عراق در سال های آتی و عناصر شکل دهنده این سیاست ها و
پیامدهای آن برای اهداف و منافع ایالات متحده در منطقه است.

تاریخچه روابط عربستان و عراق

این تصور که با روی کار آمدن و قدرت گرفتن یک حکومت مردمی
مقتدر و موثر در عراق، روابط این کشور با عربستان سعودی به روابطی
پویا و بی مسئله تبدیل می شود، تصوری باطل است. روابط این دو کشور
با یک دیگر از بدو تاسیس، پس از جنگ جهانی اول، همواره روابطی پر
مسئله بوده و بغداد و ریاض دشمنان بالقوه یکدیگر به حساب آمده اند.
ریشه این دشمنی را می توان در رقابت دو خاندان هاشمی و سعودی با
یکدیگر و جنگ های این دو که در نهایت به قرارداد «عقیره»، در جمادی
الاول ۱۳۴۱ قمری (دسامبر ۱۹۲۲ میلادی) انجامید جست و جو کرد. بر
پایه این پیمان، بخشی از سرزمین نجد به دست عراق و کویت افتاد و
میان عراق و نجد و نجد و کویت دو منطقه بی طرف پدید آمد که بعدها
دو سوم این مناطق به خاک عربستان ملحق گردید. این پیمان از سوی
عراق، همواره پیمانی استعماری خوانده می شود که آنها را از بخش
وسیعی از منابع طبیعی شان محروم ساخته است.

این تنش های تاریخی و ایدئولوژیک، حتی با سرنگونی خاندان
سلطنتی هاشمی در سال ۱۹۵۸ و به قدرت رسیدن حزب بعث پایان
نیافت. با استحکام رژیم بعث در دهه ۱۹۷۰، سیاست خارجی عراق
حالتی خصمانه یافت و این کشور تلاش کرد تا با متحدان چپ گرای
خود نظیر حکومت یمن جنوبی (در جنوب)، مخالفان رژیم تحت حمایت
سعودی ها در یمن شمالی (در جنوب شرقی) و جبهه خلق آزادی عمان و
خلیج فارس در عمان (در جنوب)، عربستان را به محاصره خود درآورده و
پادشاهی آن را تحت فشار قرار دهد. بنابراین عربستان در طول دهه ۶۰
و اوایل دهه ۷۰، پیوسته در تلاش بود تا از گسترش رادیکالیسم بعثی، از
طریق تقویت پیوندهای خود با کشورهایی نظیر ایران، کویت، سوریه و
امارات متحده عربی که همگی به عراق بی اعتماد بودند، جلوگیری کند؛
اما با عمل گرا شدن سیاست خارجی عراق در اواخر دهه ۱۹۷۰،
تنش های بین دو کشور رو به کاهش نهاد و پیشرفت هایی در روابط دو
کشور پدید آمد و پیروزی جمهوری اسلامی در ایران، موجب تقویت
بیش از پیش این روابط گردید. سعودی ها که از ایده صدور انقلاب، آن
هم شیعی، به وحشت افتاده بودند، به ناچار بر بلند پروازی های صدام
حسین چشم پوشاندند و به حمایت از آن علیه ایران روی آوردند. اگر چه
عربستان بی طرفی خود را در جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه ایران اسلامی
اعلام کرده بود؛ اما این کشور در طول این سال ها، بیش از ۲۵ میلیارد
دلار وام کم بهره در اختیار رژیم بعث قرار داد و در زمینه صادرات نفت
کمک های فراوانی به عراق کرد.۲ با همه این سرمایه گذاری گسترده در
عراق، عربستان باز هم برای ایجاد یک متحد سیاسی به این کشور
بدبین بود و حتی در طول دوران جنگ تحمیلی، اقداماتی را علیه این
کشور انجام می داد که از جمله می توان به ایجاد شورای همکاری خلیج
فارس در سال ۱۹۸۱ و عدم دعوت از عراق برای عضویت در این شورای
سیاسی، اقتصادی و نظامی اشاره کرد. اگر چه ترس از ایران و اینکه
ایران دوست دشمن خود را دشمن به حساب آرد را می توان یکی از
دلایل مهم این عدم دعوت دانست؛ اما دلایل ریشه ای مهم دیگر را باید
در سوابق تاریخی خصمانه دو طرف (عراق و عربستان) جست و جو کرد.

در اوت ۱۹۹۰ تنها دو سال پس از پذیرش آتش بس از سوی ایران و
عراق، بغداد کویت را به اشغال خود در آورد. این اقدام عراق از سوی
عربستان، به عنوان خطر امنیتی مستقیمی ارزیابی شد و این کشور برای
دفع این خطر، دست کمک به سوی ایالات متحده دراز کرد. در ششم
اوت ۱۹۹۰، عربستان به درخواست دیک چنی، وزیر دفاع وقت ایالات
متحده، مبنی بر استقرار نیروهای نظامی این کشور در خاک پادشاهی
سعودی پاسخ مثبت داد و عملاً با این کار وارد جنگ با عراق شد. با
شکست صدام حسین و خروج نیروهای نظامی عراق از خاک کویت،
تحدید تهدیدات ناشی از رژیم بعث عراق در دستور کار سعودی ها قرار
گرفت و تقویت روابط با ایران، حمایت رسمی و آشکار از نیروهای
مخالف صدام حسین، کمک به تحریم عراق، کمک به نظارت بر مناطق
پرواز ممنوع در عراق و بسیاری اقدامات دیگر، به شکل فعالانه دنبال
گردید.

سقوط صدام حسین و دوره جدید روابط

اگر چه سقوط صدام حسین به بخشی از نگرانی های امنیتی دولت
سعودی پایان داد؛ اما تحولات متعاقب آن به نگرانی های جدیدی
انجامید که می توان آنها را در چهار حوزه ثبات داخلی، تغییر نظام
سیاسی، سیاست تولید نفت و تکامل سیاسی عراق یا به عبارت دیگر،
نقش شیعه در نظام سیاسی این کشور جست و جو کرد. بی شک
سیاست های آتی عربستان در قبال عراق، بدون در نظر گرفتن تأثیر هر
یک از حوزه های یاد شده بر روابط دو جانبه شکل نخواهد گرفت. دراین
ارتباط می توان پیش بینی کرد که ایالات متحده، به خاطر داشتن منافع
مشترکی با عربستان، نظیر برقراری ثبات و آرامش در عراق و جلوگیری
از گسترش تروریسم در کوتاه مدت، با این کشور همراهی کند؛ اما سوای
اهداف یاد شده، موارد زیادی در زمینه واگرایی سیاست های خارجی دو
کشور در عراق به چشم می خورد. در ادامه حوزه های یاد شده مورد بررسی
قرار می گیرد.

ثبات؛ اولویت اصلی عربستان

دستورالعمل سیاست خارجی عربستان در قبال عراق، در حال حاضر و
برای یک آینده قابل پیش بینی، در یک کلمه خلاصه می شود: «ثبات».
تاکید را می توان بخشی از ویژگی کلی و همیشگی سیاست خارجی دولت
سعودی به حساب آورد. سعودی ها هم در سطح حکومتی و هم در سطح
فردی، از بی نظمی و آنچه قابل پیش بینی نیست، به شدت دوری
می جویند و به همین دلیل در زمینه مسائل خارجی و داخلی بسیار کند و
با احتیاط زیاد عمل می کنند؛ اما در مورد عراق چنان که گفته شد، ترس
ریاض از بی ثباتی ریشه در تهدیدات مستقیم علیه منافع سلطنتی و
ملی سعودی ها دارد. عربستان سعودی بیشترین مرز خاکی را با عراق
دارد در این مرز به دلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه نا امن، مبهم و
غیر قابل دفاع بوده و بنابر دلایلی که در طول زمان همواره تغییر کرده،
همواره منشأ نگرانی های امنیتی برای رژیم سعودی بوده است. در
دهه های اخیر، این نگرانی امنیتی بیشتر ماهیتی نظامی داشته و به
دلیل سیاست های خصمانه صدام حسین، به خصوص در حین و پس از
جنگ اول خلیج فارس، همواره این مرز از سوی دولت سعودی به عنوان
یک تهدید ارزیابی شده است. البته حمله نظامی متعارف از طریق این
مرز، تنها دغدغه امنیتی سعودی ها نیست و نبوده، چرا که دشواری
نظارت بر این مناطق بیابانی و رسم دیرینه قبایل بادیه نشین برای عبور
و مرور آزاد در این مناطق، از دیر باز حتی در زمان صدام حسین، بر ایجاد
منطقه ای در شمال عربستان، غرب عراق و شرق اردن انجامیده که در
بهترین زمان، برای قاچاق مواد مخدر، مشروبات الکلی مورد استفاده
قرار می گرفت و به ادعای مقامات سعودی، امروزه می تواند به پناهگاه
تروریست ها و بازماندگان رژیم بعث تبدیل شود. بزرگ ترین ترس
حکومت سعودی این است که فرو پاشی حکومت بعثی و سرازیر شدن
تروریست ها به این منطقه، به ایجاد بی نظمی و بی ثباتی در این منطقه
بینجامد و این بی ثباتی به داخل عربستان کشیده شده، با پیوستن به
شبکه های محلی القاعده در داخل کشور، ثبات و امنیت داخلی عربستان
را به شدت تهدید کند. کاملاً به عکس، این خطر نیز با اعتقاد مقامات
سعودی وجود دارد که عربستان برای انتقال اسلام گرایان افراطی از
کشورهای مختلف به عراق تبدیل شود یا حتی شده باشد. با توجه به
دشواری کنترل مرز بین عربستان و عراق، سعودی ها واقعاً نگران هستند
که رشد فزاینده آشوب و شورش در عراق،بغداد را به محل جذب این
افراطیون، با هدف های مختلف از جنگ با آمریکا گرفته تا منازعات
مذهبی به خصوص مبارزه با شیعیان، تبدیل کند. از دید مقامات
سعودی، این امر، هم به معنای تهدید عربستان و هم به معنای افزایش
نا آرامی در عراق است که درنهایت پیامدهای آن به عربستان باز
می گردد.

خطر تجزیه عراق و ایجاد یک کشور کرد، آن گونه که از سوی ایران،
ترکیه و سوریه تهدید تلقی می شود، از سوی عربستان به عنوان یک
تهدید امنیتی جدی ارزیابی نمی شود و مقامات سعودی بیشتر نگران
فرو پاشی نظام حکومتی و ایجاد اغتشاش و آشوب در عراق هستند. به
اعتقاد مقامات سعودی، خطر تجزیه عراق و جدا شدن شمال این کشور
توسط کردها، موضوعی است که بزرگ نمایی شده و بیشتر به تحسین
رهبران کرد برای دامن نزدن به احساسات جدایی طلبانه انجامیده
است۳. البته عربستان امیدوار است که با تمهیدات دولت آمریکا، دولت
جدید عراق و دولت خود مختار کرد، به نا آرامی ها در مناطق کردنشین،
به خصوص تحریکات انجام شده علیه کشورهای همسایه، به خصوص
ترکیه پایان داده شود تا از این راه، احتمال مداخله خارجی توسط ترکیه
یا ایران، برای سرکوب حملات انجام شده از خاک عراق (توسط کردها
نظیر حزب کارگران کرد) و بروز ناآرامی های بیشتر در این کشور از بین
برود.

از دیگر نگرانی های امنیتی سعودی ها اهداف کشورهای همسایه
عراق در این کشور و نحوه تعامل آنها با حکومت جدید عراق است.
عربستان که به دلیل سیاست خارجی مبتنی بر نزدیکی با قدرت های
غربی و کشورهای عربی و مسلمان میانه رو و محافظه کار، از حضور
آمریکا و بریتانیا در عراق واهمه ای ندارد، و آن را در راستای منافع خود
ارزیابی می کند، نزدیکی شیعیان عراق با ایران و ترکمانهای این کشور با
ترکیه و به طور کلی وجود یک دولت شیعی در عراق را که دارای روابط
نزدیک با جمهوری اسلامی ایران است، بر خلاف منافع خود می داند. به
نظر می رسد در بین کشورهای همسایه عراق، عربستان توجه بیشتری
به ایران دارد و اصولاً سرنگونی رژیم بعث را بیشتر به نفع جمهوری
اسلامی و تحویل بی زحمت عراق به ایران، به خرج خود و غربی ها
ارزیابی می کند. با وجود سیاست های اصولی و حمایتی جمهوری
اسلامی در قبال تحولات عراق و کمک به ایجاد ثبات و امنیت در این
کشور، وجود مشترکات مذهبی، فرهنگی و سیاسی بین ایران و عراق نه
به عنوان یک واقعیت، بلکه به عنوان یک تهدید یا نگرانی امنیتی از
سوی رژیم سعودی ارزیابی شده است. این گفته وزیر امور خارجه
عربستان، سعود الفیصل، در شورای روابط خارجی ایالات متحده در
سپتامبر ۲۰۰۵، دلیل آشکاری بر این نوع دیدگاه است. «ایرانیان در این
محیط آرام ایجاد شده توسط نیروهای آمریکایی، حضور خود را در همه
حوزه ها تقویت کرده اند. آنها در تمام سطوح حکومتی نفوذ کرده و افراد
خود را به کار گماشته اند و جالب این است که دراین راه، توسط نیروهای
آمریکایی و بریتانیایی محافظت می شوند. این آن چیزی نیست که،
انتظار می کشیدیم. ما در کنار هم جنگیدیم تا ایران را از اشغال عراق،
پس از عقب نشینی آن از کویت باز داریم؛ ولی حالا بی هیچ دلیلی تمام
عراق را دو دستی تحویل ایران داده ایم. ۴

سیاست های تولید نفت؛ رقبای نفتی

در زمینه رقابت دو کشور در تولید نفت، اصولاً دو دیدگاه وجود دارد که با
وجود تفاوت آنها با یکدیگر، عملاً یک نتیجه و آن هم عدم نظارت و
ناسازگاری سیاست های دو کشور در این زمینه به چشم می خورد. طبق
دیدگاه نخست پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ میلادی،
سیاست نفتی و مسئله بدهی های عراق به عربستان، به معضل جدیدی
در روابط دو کشور تبدیل گردید. بغداد در آن سال ها از ریاض و دیگر
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس انتظار داشت، تا با بالا
نگهداشتن قیمت نفت، هم به باز سازی و هم به پرداخت بدهی های
خارجی عراق کمک کنند. عربستان سعودی به خاطر منافع بلند مدت
خود، به حفظ ثبات قیمت نفت و کنترل آن در حد متوسط متعهد بود،
عملاً راهی خلاف میل صدام حسین برگزید و به تنش موجود در این
زمینه دامن زد. به نظر می رسد که در دوره جدید، دوره پس از صدام
حسین نیز سیاست نفتی دو کشور، باز هم به منبع اختلاف بین ریاض و
بغداد تبدیل شده باشد. با این همه به دلیل قیمت بالای نفت در
سال های اخیر، این اختلافات به طور موقت چندان آشکار نخواهند شد.
در حال حاضر، سیاست دو کشور مبتنی بر تولید حد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.