پاورپوینت کامل جریان شناسی اندیشه در جهان عرب ; قسمت اول ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جریان شناسی اندیشه در جهان عرب ; قسمت اول ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی اندیشه در جهان عرب ; قسمت اول ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی اندیشه در جهان عرب ; قسمت اول ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۳

مقدمه:

برای مطالعه اندیشه سیاسی معاصر عرب، از سه روش استفاده شده
است. روش نخست، روش جریان شناسی است که کتاب هایی چون
«سیری در اندیشه سیاسی عرب»، تا لیف حمید عنایت و «گرایش های
سیاسی در جهان عرب» تالیف مجید خدوری در این چارچوب قرار
دارند. روش دوم، روش «مقوله شناسی» است که طی آن مقولات مهم
جامعه و سیاست شناسی مد نظر نویسندگان بوده که کتاب «اندیشه
سیاسی در اسلام معاصر»، از نمونه های مهم آن است که حمید عنایت
آن را تألیف کرده است. برخی هم به «متفکرشناسی» همت گماشته اند
که کتاب «تفکر عرب» تألیف آلبرت حورانی، از جمله آثار مهم در این
سبک است.(۱) همچنین کتاب «زعماءالاصلاح فی عصر الحدیث»
تالیف احمد امین، در این سبک به نگارش در آمده است .

در این مقاله نیز از روش جریان شناسی، برای بررسی «سیر اندیشه
سیاسی در جهان عرب» استفاده می کنیم. در همین جا باید گفت که
روش جریان شناسی، گاه با دیگر روش ها همپوشی داشته است و در عین
حال در اغلب آثار موجود، مرزبندی دقیقی بین جریان های فکری
مختلف صورت نگرفته است؛ برای مثال در بررسی جریان فکری
اسلامی گرا، تمامی نحله های موجود را در درون آن، بدون تفکیک دقیق
میان نمایندگان متعدد آن، از همین عنوان استفاده کرده اند؛ حال آنکه
تفاوت های مهمی در میان اندیشمندان اصلاح گرا بوده است که حتی
قرار دادن آنها تحت یک جریان گاه مشکل است .

«اندیشه سیاسی به طور کلی به دوره بحران معطوف است»(۲) اندیشه
عرب به گونه ای خاص، مصداق این عبارت است، چرا که در دوران
معاصر، بحران های پی در پی، نقش اساسی در شکل گیری و تحول
اندیشه های سیاسی در جهان عرب داشته است. البته اندیشه سیاسی، به
عنوان پاسخی به این بحران ها، ذاتی سیال داشته و نمی تواند ثابت
باقی بماند و تحول آن با توجه به تحولات حادث شده، امری طبیعی
است(۳)؛ ولی خصیصه اندیشه عرب در این است که بحران زدگی آن به
شدت محسوس است. تحولاتی که به طور پی در پی می آید، بر شدت
بحران می افزاید و اندیشه جهان عرب را دچار بن بست شدیدتری
می کند. برخی این بحرانی بودن را ناشی از وارداتی بودن راه حل ها و
پاسخ های ارائه شده می دانند. نجیب عیسی می گوید: «من معتقدم که
بحران فرهنگ و روشنفکری در جهان عرب، بخشی از یک بحران
فراگیر و کهن است … من از موضع کارشناسی، این بحران راه را
«توسعه» می دانم». وی می گوید که «چگونه بد فهمی روشنفکران عرب
از این واقعیت، به قبول راه حل های حرارتی منجر شد و دقیقا به همین
دلیل، راه به جایی نبرد».(۴)

ما بی آنکه با قضاوت وی، درباره اینکه وارداتی بودن راه حل های ارائه
شده، ریشه بحران فکری است، موافق باشیم، علیت یابی ایشان را از
بحران می پذیریم و در این مقاله نیز معضل «توسعه» و «عقب ماندگی»
و پاسخ های مختلف به آن را، به عنوان معیاری برای تقسیم بندی
اندیشه ها و جریان های فکری مختلف و در قالب نگرش اسلامی بررسی
می کنیم.

اعراب چون ایرانیان، از زمانی که با دولت های اروپایی آشنا شدند، به
عمق عقب ماندگی خود و توسعه و پیشرفت اروپا پی بردند. پاسخ های
داده شده آنها را در چهار دسته تقسیم بندی می کنیم. یاد آوری این نکته
لازم است که این تقسیم بندی، پاسخ هایی است که در درون پارادایم
(گفتمان) اسلامی از سوی اندیشمندان عرب مطرح شده است و در
نتیجه ناسیونالیسم، سوسیالیسم و ایدئولوژی هایی از این قبیل را
پوشش نمی دهد . این تقسیم بندی ها عبارت است از:

۱. تمدن گرایان – عرب گرایان.

۲. تمدن گرایان – اسلام گرایان.

۳. اسلام گرایان سنتی.

۴. بنیاد گرایان اسلامی.

بر این اساس، طهطاوی و خیرالدین تونسی از اندیشمندان عمده
گرایش اول، سید جمال الدین اسدآبادی و تا اندازه ای محمد عبده از
متفکران گرایش دوم، رشید رضا، از سخنگویان اصلی گرایش سوم.
حسن البناء، سید قطب و اخوان المسلمین از نمایندگان گرایش چهارم
هستند. درباره تقسیم بندی یادشده توضیحاتی لازم است:

نخست اینکه معمولاً در بررسی اندیشه های سیاسی عرب، بین
گرایش های متنوع و متکثر درون پارادایمی یاد شده تفاوتی قائل
نمی شوند؛ برای مثال طهطاوی را به همراه رشید رضا و حتی حسن
البناء، به عنوان نمایندگان اندیشه اسلامی در یک ردیف قرار می دهند؛
در حالی که علی رغم پارادایم اسلامی هر چهار جریان، تفاوت های
اساسی بین گرایش های فوق وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها
خواهیم پرداخت؛ البته صاحبنظرانی چون نصر حامد ابوزید، بدین دلیل
آنان را در یک ردیف قرار می دهند که از حیث آغازگاه های فکری،
تفاوتی بین آنان وجود ندارد، به نظر وی، گروه های میانه رو و تندرو عرب،
همسو هستند.

به اعتقاد او «حقیقت این است که فرق میان این گرایش ها در درجه
است؛ نه نوع. تشابه میان این گرایش ها از گفتمان دینی، در اعتماد آنها
بر عناصر اساسی ثابت در ساختار گفتمان دینی است».(۵) از نظر زید،
مهم ترین سازو کار گفتمان دینی معاصر، ایدئولوژی باوری این گفتمان
است که میان اعتدال و تندروی ونیز میان فقها و وعاظ جمع می کند و
همه را در یک صف قرار می دهد. وی اعتقاد به سلطه مطلق سلف و
سنت را، از جمله ویژگی های جنبش های اسلامی، اعم از رادیکال و
معتدل می داند و معتقد است که سید قطب از کسانی بود که ازتاویل
اجتماعی دین به سوی ایدئولوژی حاکمیت الهی که انسان را نفی می کرد
و واقعیت اجتماعی را در اشکال خشکی محصور می کرد، گرایش
یافت؛(۶) اما باید گفت که بر خلاف نتیجه گیری زید، به دلایلی که بعداً
بحث خواهیم کرد، نمی توان سید قطب و حسن البنا را با طهطاوی و
خیرالدین تونسی و حتی شیخ محمد عبده، در درون یک گرایش قرار
داد.

دوم اینکه تحول در گرایش های مختلف یادشده، مفهوم «شکست» را
به ذهن متبادر می کند، با اینکه تحولات سیاسی و اجتماعی در تحول
فکری، از یک گرایش به گرایش دیگر مؤثر بوده است؛ ولی باید گفت که
علت اصلی این تحولات، شکست اندیشه سابق، در بر آوردن انتظارات
موجود بوده است که زمینه را برای ظهوراندیشه جدید فراهم می کند. در
واقع، این امر بدین معناست که یک اندیشه در حل بحران هایی که برای
رفع آن مطرح شده بود، ناتوان مانده ولاجرم جای خود را به اندیشه
دیگری داده است.

رضوان السید، از این فرایند، تحت عنوان سیر «قهقرایی» اندیشه
عرب بحث می کند. در این سیر قهقرایی، شیخ محمد عبده، جلوتر
ازرشید رضاست و او جلوتر از حسن البنا، و او جلوتر از سید قطب و او
جلوتر از عمرعبدالرحمن.(۷) بر این اساس می توان نتیجه گرفت که سید
جمال نیز جلوتر از عبده بوده است.

این قهقراگرایی یا شکست، بدین معناست که هر متفکری که متعاقب
اندیشمند قبلی می آید، از طرح وی عدول کرده و در واقع پاسخ او، بحران
را نفی می کند. به نظر می رسد که بخشی از این تحول به ساختار ذاتی
اندیشه ها مربوط است و بخشی دیگر با اوضاع عینی شرایط سیاسی ای
مرتبط است که در جهان عرب بروز کرده است.

سوم اینکه هرچه بدین سوی می آییم، گرایش های اسلامی افراطی تر
می شود و بر جریانات فکری دیگر غالب شده، آنها را به حاشیه می راند و
جهت گیری ضد غربی آن تشدید می شود و خصلت مبارزه جویانه و
خشونت طلبانه آن بارزتر می گردد و از دولت های حاکم در جوامع
اسلامی فاصله می گیرد و اندیشه های سلفیه در آنها قوت گرفته، از یک
حرکت فکری به یک جنبش توده ای و سیاسی تبدیل می شود. تمامی
این تحولات همسو بوده، در یک راستا قرار دارند و بین هر یک از آنها با
دیگری ارتباط مستقیم وجود دارد؛ مهم تر از همه در این افراط گرایی،
شکست اندیشه های قبلی است که موجب شکل گیری اندیشه های
رادیکال تر شده است که به دنبال تحولات انقلابی و خشونت بار در
جوامع اسلامی بوده اند.

پیش از ورود به بحث مربوط به گرایش های مختلف، باید گفت که
برخی جنبش وهابیت را نخستین موج بیداری اسلامی تلقی کرده اند؛(۸)
ولی باید گفت که وهابیت نمی تواند در قالب بیداری اسلامی مطالعه
شود، چرا که عامل موثر در شکل گیری بیداری اسلامی در جهان عرب در
قرون معاصر، علاوه بر میراث اسلامی، سلطه غرب بوده است که پیش از
آن دنیای عرب، در انزوای با شکوه ناشی از غفلت از جهان بیرون، به سر
می برد.(۹)

بنابراین، جریان اصلی تفکر معاصر عرب، اساساً نتیجه بحران های
ادواری گسترده ناشی از چنگ اندازی های غرب بوده است؛ در حالی که
جنبش وهابیت، اصولاً از اروپا غافل بوده و دنیای بیرون از جهان عرب
است.

وهابیت جنبشی اسلامی بود که به زعم بنیانگذار آن، در پی بازگشت
به اصول اولیه وراستین اسلام بود تا از کج روی های رایج در دنیای اسلام
جلوگیری کند. در بارزترین حالت، دعوت گران سلفیه، در قرن هجدهم و
آغاز قرن نوزدهم، هیچ کدامشان نظم غربی پس از دوره رنسانس را در
زندگی اروپاییان نمی شناختند. [آنان [از نحوه زندگی عملی دیگری که
بیرون از جهان اسلام و در جای دیگری وجود داشته باشد، شناخت
درستی نداشتند.(۱۰) به همین دلیل نیز به یک رادیکالیسم سنت گرا
تبدیل شد.

عبدالوهاب، انحراف مسلمانان از اصول اسلام را ریشه پراکندگی آنان
می دانست وبه دنبال یک پیرایش گری بنیادین در نظام رفتاری و
اندیشگی مسلمانان و در رأس همه آنها، ریشه کن کردن تمامی آنچه
بدعت می پنداشتند، بود. به همین دلیل، به نام پیرایش اسلام از بدعت
گمراهان و بازگرداندن آن به شیوه سلف صالح آغاز شد و خود به صورت
یکی از موانع پویایی وپیشرفت اندیشه مسلمانان در آمد.(۱۱)

بر این اساس، اندیشه و جنبش وهابیان، نمی تواند هیچ نسبتی با موج
نوگرایی و بیداری اسلامی داشته باشد.

حال به بررسی هر یک از نحله های یاد شده، در درون پارادایم بیداری
اسلامی می پردازیم:

الف. گرایش تمدن گراـ عرب گرا

نخستین موج نوگرایی در اندیشه اسلامی، از طهطاوی در مصر و
خیرالدین پاشا تونسی در تونس آغاز می شود. این نحله از اندیشه
نوگرایی اسلامی را می توان «تمدن گراـ عرب گرا» نامید. این گرایش
نخستین نسل بیداری اسلامی است. این نسل بیشتر به اخذ تمدن
اروپایی تمایل دارد، بنابراین برتری تمدن اروپا را پذیرفته است؛ اما در
عین حال آنان دغدغه عظمت جوامع اسلامی را دارند و راه آن را جذب
علم، صنعت، مدنیت و نهادهای اروپایی می دانند. به همین منظور،
طهطاوی کلاً اندیشه خود را بر همین محور استوار می کند که مسلمانان
برای ترقی، چاره ای جز دستیابی به علم و نهادهای اروپایی ندارند.

در واقع، در این قبیل اندیشه ها، برتری اروپاییان به صورت قطعی
پذیرفته می شود(۱۲) و این فرض نیز به صورت قطعی مورد تأکید قرار
می گیرد که مسلمانان نیز توانایی ترقی و پیشرفت را دارا هستند.
طهطاوی برای اثبات این توانایی، گذشته تاریخی مسلمانان را یادآور
می شود و آن را اساس تمدن اروپایی می پندارد: «تمدن اروپایی عمدتاً
بر پایه چیزهایی است که اروپا از اسلام اخذ کرده بود».

در نظر طهطاوی، دانش اروپایی برای مسلمانان، تنها در ظاهر بیگانه
است و در اصل اسلامی است. او معتقد بود که به هر حال، دانش اروپا از
عربی ترجمه شده است.(۱۳)

طهطاوی با عظمت ویژه ای از اروپا یاد کرده، و نهادهای سیاسی آن را
تحسین می کند که این مسئله یکی از خصلت های عمده موج اول
نوگرایی اسلامی است. به همین دلیل طهطاوی اصولاً از غرب و عامل
استعمار و نقش آن در عقب ماندگی جوامع اسلامی غاف است و هیچ
التفاتی بدان ندارد و در مورد دخالت و توسعه طلبی آن دولت ها در ممالک
اسلامی اندیشه نمی کند. وی بیش از هر چیز، به دنبال اخذ شیوه
حکومتی غرب است و بر حقوق و آزادی های فردی تاکید می کند و معتقد
است که اگر «در گذشته حکومت کردن، کاری پنهان و منحصر به افرادی
انگشت شمار بود، امروز باید بر تفاهم میان حاکم و محکوم استوار
باشد».(۱۴)

وی همچنین بر علوم جدید عقلی تاکید می کند و علوم معقول را
پیشرفت می داند و علوم منقول در جوامع اسلامی را در این زمینه، بی اثر
می داند.(۱۵)

بنابراین مبنای اصلی اندیشه طهطاوی، تمدن اروپا و ضرورت جذب
آن است؛ اما اینکه چرا گرایش وی را گرایش تمدن گرا- عرب گرا
می نامیم، باید گفت که طهطاوی در اندیشه ترقی عرب ها و به طور
محدود تر مصر است: وطنی که طهطاوی از آن نام می برد، مصر است؛ نه
آنچه امروزه نزد عرب ها «وطن عربی» نام دارد و همه سرزمین های
عرب زبان را در بر می گیرد… او از روزگار خود سخن می گفت، و کمتر به
همبستگی عرب نظر داشت.(۱۶)

برای طهطاوی، مصر وپیشرفت آن، مهم ترین دغدغه فکری است و
به گذشته باستانی مصر افتخار می کند.(۱۷) به همین دلیل از عثمانی ها
و سلطه آنان بر مصر، به شدت انتقاد می کند و آن را علت عمده عقب
ماندگی مصر در پس این گذشته پر شکوه می داند و باز هم از نقش اروپا
غفلت می کند.

آلبرت حورانی، در توجیه این غفلت طهطاوی، به «برزخی بودن دوران
زندگی وی» اشاره می کند که در آن دوران ستیزه های میان اسلام و
مسیحیت، آرام گرفته بود(۱۸)؛ ولی باید گفت که نکته تنها این نیست،
بلکه به نظر، طه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.