پاورپوینت کامل انسجام اسلامی در سیره اهل بیت (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انسجام اسلامی در سیره اهل بیت (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسجام اسلامی در سیره اهل بیت (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انسجام اسلامی در سیره اهل بیت (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۴

مقدمه

انسجام اسلامی شعاری است که سال ها که علمای تیز بین و دور
اندیشی چون سید جمال الدین اسد آبادی، آیت ا… کاشانی، کاشف
الغطاء امام خمینی و شهید مطهری و مقام معظم رهبری و… در پی
ترویج و دستیابی به آن بوده اند. سال ۸۶ به واسطه اهمیت ویژه ای که
وحدت و انسجام اسلامی به واسطه توطئه های جدید دشمنان اسلام در
صدد آنند، پیدا کرده است از سوی مقام معظم رهبری به« اتحاد ملی
وانسجام اسلامی» نامگذاری شد. «دشمنان با تبلیغات خود، با جنگ
روانی خود، با تلاشهای موذیانه گوناگون خود سعی می کنند بین صفوف
ملت ایران اختلاف بیندازند؛ به بهانه قومیت، به بهانه مذهب، به بهانه
گرایش های صنفی، وحدت کلمه ملت را از بین ببرند؛ علاوه بر این، در
سطح دنیای اسلام هم یک تلاش وسیع عمیقی از سوی دشمن برای
اینکه میان ملت ایران و جوامع گوناگون مسلمان دیگر فاصله بیندازند،
محسوس است. اختلاف مذهبی را بزرگ کنند؛ جنگ شیعه و سنی را در
هر نقطه ای از دنیا که ممکن باشد، به وجود بیاورند و عظمت و ابهت ملت
ایران را در میان ملتهای دیگر – که روزبه روز بحمداللَّه تا امروز بیشتر
شده – از بین ببرند». وحدت اسلامی در سیره اهل بیت(علیهم السلام)
و علمای شیعه و نیز بزرگان اهل سنت آشکارا رخ می نماید. ثمرات بسیار
آن موجب شکوفایی تمدن اسلامی در اعصار مختلف عمر اسلام بوده و
هست.در این مختصر ما درصدد آنیم که با استناد به سیره عملی اهل
بیت (علیهم السلام) و روایات ایشان به بررسی عنصر وحدت و انسجام
اسلامی از دیدگاه ایشان بپردازیم.

الف ـ انسجام اسلامی در سیره پیامبر (ص)

پیامبر گرامی اسلام(ص) در طول حیات خود همواره در پی تشکیل
جامعه موحد و مقتدری بودند که از لوازم چنین جامعه ای وحدت میان
اعضای آن بود. در این راستا در اوایل حکومت خویش در مدینه ۳ پیمان
را منعقد کردند که تأثیر بسزایی در تقویت پایه های حکومت حضرت
داشت. پیمان اول با مردم مدینه اعم از مسلمان و غیر مسلمان که شامل
یهودیان داخل شهر می شد و پیمان دوم پیمان برادری میان مسلمانان
اعم از مهاجرین و انصار. در ماده اول پیمان عمومی ساکنین مدینه به
آزادی اهل شهر در انتخاب مذهب تصریح کرده و بر وحدت همه
ساکنین مدینه اعم از مسلمان و یهودی در برابر دشمنان تاکید
می کند.(۱)

بینش موجود در این پیمان می تواند خود الگویی در ایجاد معاهده
صلح و دوستی میان کشورها به ویژه کشورهای اسلامی باشد. جای
تأسف است که ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی با دشمنان
اسلام چون آمریکا و فرانسه و.. معاهده صلح دوستی منعقد کرده اند اما
میان کشورهای اسلامی چنین معاهده ای وجود ندارد که البته پیشنهاد
تدوین منشور وحدت میان کشورهای اسلامی که به تازگی طرح شده،
اگر عملی شود گام بزرگی در جهت وحدت و انسجام میان کشورهای
اسلامی است. شیعه و سنی می توانند در عین حال در گرایش به مذهب
خویش آزاد باشند و با انسجام بیش از پیش بر اساس مشترکات خود
قدرت قدرتمند و منسجمی در برابر دشمنان اسلام باشند.

ایشان نهادی به نام عقد اخوت را بنیان نهاد تا محبت و نزدیکی میان
مسلمانان را سبب شده، وحدت گرایی در عمق اقشار مختلف جامعه
اسلامی ریشه بدواند. لذا دو بار در طول رسالت خویش به آن امر کرد. بار
اول در مکه پیش از هجرت و بار دوم در سال اول هجرت در مدینه.
پیامبر اعظم (ص) از طرف خدا مأمور گشت که مهاجرین و انصار را با
یکدیگر برادر کند. لذا در یک انجمن عمومی رو به همه مسلمین کرد و
فرمود: «تاخوا فی الله اخوین» دو تا دو تا با یکدیگر برادر شوید. تواریخ
مسلمانان از آن جمله تاریخ ابن هشام مشخصات افرادی که با یکدیگر
برادر شدند را ضبط کرده اند. ایشان با این طرح وحدت سیاسی را با
وحدت معنوی مسلمانان گره زدند، تا بنیان وحدت اسلامی استوار
بماند.(۲) رمز پیروزی و سرافرازی مسلمین در صدر اسلام و زمان
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همدلی و وفاقی بود که در سایه ایمان
به خدا و دل سپردن به پیام آسمانی و نصایح حکیمانه پیغمبر و دست
شستن از آمال و مقاصد قبیله ای و فرقه ای و فردی حاصل گشت.

وحدتی که در سایه عقد اخوت پدید می آید تنها بر اساس اصولی است
که مشترک میان همه فرقه های اسلامی است.حضرت نه تنها خواستار
وحدت میان مسلمین بوده است، بلکه طالب صلح میان ادیان نیز
بوده اند؛ لذا پیمان های صلح با یهودیان اطراف مدینه منعقد کردند.

ب- انسجام اسلامی در سیره حضرت علی (علیه السلام)

وحدت و انسجام بین مسلمین در دو دوره از زندگی آن حضرت قابل
بررسی است: دوره اول پیش از خلافت حضرت. دوره دوم پس از خلافت.

۱. دوره پیش از خلافت

مهم ترین عاملی که سبب شد حضرت پس از جریان سقیفه از اقدام
نظامی علیه خلفا امتناع ورزد مصلحت حفظ نظام اسلامی بود، تا در
سایه آرامش سیاسی و پرهیز از تفرقه ریشه نهال نو پای حکومت
اسلامی استوار گردد. دکتر شریعتی در این باره پس از طرح نظریه های
وحدت، بهترین نظریه را وحدت بر اساس سیره علی(علیه السلام)
می داند «در این راه سوم که با حفظ اصول اعتقادی شیعی خودمان و
اختلافاتی که از نظر فکری و عملی با آنها داریم، می توانیم با آنها یار و
همدست و متحد در برابر دشمن مشترک باشیم. این شعار و راهی است
که برای اولین بار در تاریخ شخص علی بن ابیطالب اعلام کرده و وضع
کرده است……این است که من معتقدم اسلام ماندن خودش را کمتر
مدیون شمشیر علی و جهاد اوست و بیشتر مدیون سکوت او و تحمل
اوست. شمشیر در کار خلق قدرت اسلام [بود [، اما سکوت او در کار
ماندن اسلام بزرگترین نقش را داشته است. او بنیانگذار حفظ اختلافات
اعتقادی خودمان است در برابر مخالفت داخلی و وحدت خودمان و
نیروهای اجتماعی خودمان در برابر دشمن خارجی…. این است که علی
بنیانگذار وحدت است»(۳) علی (علیه السلام) خود تصریح می کند که
سکوت من حساب شده بود، من از دو راه، آنرا که به مصلحت اسلام
نزدیکتر بود انتخاب کردم:« در اندیشه بودم که آیا با دست تنها، برای
گرفتن حق خود به پا خیزم ؟ یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به
وجود آوردند، صبر پیشه سازم ؟ که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و
مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد !.
پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر
کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده
بود.»(۳)

سیره امام علی(علیه السلام) در حوادث پس از رحلت پیامبر
اکرم(صلی الله علیه وآله) بهترین گواه بر خیراندیشی، مصلحت جویی و
وحدت طلبی آن بزرگوار است.(۴) آنجا که دردمندانه شاهد به غارت رفتن
میراث خویش شده،رفتار ناجوانمردانه قوم با خویشان پیامبر(صلی الله
علیه وآله) را دیده ولی به خاطر مصلحت عمومی امت نه تنها سکوت
کرده و آرام می گیرد بلکه آستین یاری خلفا بالازده و برترین جلوه از
خودگذشتگی و ایثار را در تاریخ به نمایش می گذارد. در تأیید این مطلب
شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه سخنی را از حضرت نقل
می فرماید: « به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت
کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان ( اصحاب سقیفه ) طور دیگری
بود».

حضرت پیش از عظیمت به سوی بصره در خطبه ای می فرمایند:
«دیدم صبر از تفریق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است، مردم
تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود کوچکترین
سستی آنرا تباه می کند و کوچکترین فردی آنرا تباه وارونه می نماید».
ایشان در پاسخ شخصی که اشعاری مبتنی بر ذی حق بودن حضرت و ذم
مخالفینش سروده بود که در واقع نوعی تحریک بود، وی را از چنین
کاری نهی کرده فرمودند « برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام
باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و با ارج تر است».(۵)

امروزه دیگر نمی توان جنبه مصلحت جویی و وفاق گرایی و شکیبایی
بیست و پنج ساله امیر موءمنان در عهد خلفای سه گانه را نادیده گرفت،
که اگر این نبود می بایست از آغاز دست به شمشیر برده و مخالفت آشکار
کرده و بیعت کسانی را که می خواستند در برابر خلیفه اول با او بیعت کنند
می پذیرفت و یا دست کم از صحنه سیاست خلفا کنار می رفت و با انزوا
گزینی همه حمایت های خود را از دستگاه حاکم دریغ می نمود. در حالی
که هیچ یک از این دو راه را برنگزید بلکه بر خود فرض دانست به رغم
اختلاف ها به یاری وضع موجود شتافته و تا می تواند در اصلاح امور
بکوشد. و بدین سبب بارها و بارها در مواقع خطیر به دستگاه حاکم یاری
رسانده و درست ترین راه را به آنان نشان داده است.(۶)

امام(علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر، هدف خود از این گونه
رفتار را بازگو می کند: «در آغاز دست خود باز کشیدم تا اینکه دیدم
گروهی از مردم از اسلام روی برگردانده و مردم را به نابود ساختن آیین
محمد فرا می خوانند در این وقت ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را
یاری نکنم، آنچنان رخنه یا ویرانی را در آن ببینم که مصیبت آن بر من
سخت تر از دست رفتن حکومت شما باشد که روزهایی چند است و چون
سرابی نهان می شود و یا چون ابر گرد نیامده پراکنده می گردد. پس در
میان این آشوب و غوغا برخاستم تا باطل محو و نابود شد و دین استوار
گردید و بر جای خود آرام گرفت».(۷)

در جریان شورای شش نفره ای که برای تعیین خلیفه پس از ترور عمر
تشکیل شد گرچه هواخواهی و غرض ورزی بعضی از حاضران در انجمن
سبب شد بار دیگر امر خلافت به بیراهه رود، ولی آن حضرت همچنان به
استراتژی مدارا و مسالمت خود ادامه داد. او می گفت: «همانا می دانید که
من از دیگران به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند همچنان سازش
خواهم کرد چندان که امور مسلمانان سلامت باشد و تنها به من جفا رفته
باشد، این کار من در تمنای پاداش و فضیلت آن و نشانه بی میلی من به
زر و زیوری است که شما بر سر آن به رقابت برخاسته اید.»(۸)

رفتار حضرت با خلفا

۱. حضرت با خلفا روابط خانوادگی داشت، در نماز جماعت ایشان
حاضر می شد و به آنها در امور مهم مشورت می داد. تأثیر حضرت در
خلیفه دوم به حدی بود که دستور داده بود که با حضور علی در مسجد
هیچ کس حق رأی و فتوا ندارد.

۲. آن بزرگوار اصحاب خود را از کارهای تفرقه انگیز مانند سب و لعن
که نشانگر تعصبات جاهلانه و خود برتر بینی گروهی است به شدت نهی
می فرمودند: « من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید ! اما اگر کردار
شان را یاد آور می شدید و گمراهی ها و کارهای ناشایسته آنها را بر
می شمردید به راست نزدیکتر و معذور تر بود » (۹)

۳. نویسنده مقاله اهل بیت(علیهم السلام) و وحدت اسلامی در بیان
شیوه های برخورد آن بزرگوار با مسایل اختلافی می گوید: «… در تعبیری
دیگر، حضرت علی(علیه السلام) که به وحدت و اتحاد مسلمین بسیار
علاقه مند بود و در راه آن متحمل انواع رنجها و مشقت ها شد، در نصایح
و سفارشات خود به مسلمین، آنها را از طرح مسایل اختلافی مربوط به
گذشته و امور اختلاف بر انگیز، برحذر می دارد و اینطور برداشت می شود
که در صورت طرح نیز، حضرت تشریح و توضیح اختلافات و زیاده از حد
باز نمودن آنرا جایز ندانسته اند. حتی اگر به قصد وحدت باشد. چون این
کارها اثر سوء خود را می گذارد. در مقابل حضرت، مسلمانان را به مسایل
و مشکلات روز که با آنها دست به گریبانند، متوجه و آگاه می سازد »(۱۰)
از این روی حضرت در حل مسایل و مشکلات روز با خلفا همکاری
می کرد تا مبادا مشکلات داخلی جهان اسلام را در برابر جهان کفر
ناتوان نشان دهد.

۲ـ دوره پس از خلافت

زمانی که بر اثر بدرفتاری خلیفه و دستیارانش آشوب بپا شده و
اعتراض های مردمی بالا گرفت، امام(علیه السلام) خیرخواهانه برای
اصلاح امور و آرامش جامعه کوشید و با میانجی گری های متعدد کوشید از
بروز فتنه ای خونین مانع شود. او پس از قتل خلیفه واقعه را اینگونه
ارزیابی نمود:« او استبداد ورزید بد گونه استبدادی و شما برافروختید و
بدگونه بیتابی کردید و خداوند در قیامت نسبت به خودخواه و ناشکیبا
داوری کند».(۱۱) بر خلاف موضع شکیب و مدارای امام(علیه السلام)
آنگاه که خلافت به خواست و اصرار مردم به ایشان رسید، فتنه جویانِ
بی تاب از عطش قدرت، ناجوانمردانه از هر سو سربرداشته و آتش ها
برافروختند. آنان با این اقدام خود دانسته ساز تفرقه نواختند و هزاران
مسلمان را به پای منافع و امیال خود به دم تیغ سپردند. در این اوضاع
امام(علیه السلام) در نهایت صبوری برای جلوگیری از بروز فتنه کوشید
و تا مجبور نشد دست به تیغ نبرد و هر فرصتی را برای بازگشت آرامش
مغتنم شمرد. ایشان پیش از هر جنگی با روش های مختلف از جمله
صحبت با سپاه دشمن و یا نامه نگاری برای مخالفین( به ویژه معاویه که
به سبب نقض فرمان عزل حضرت درصدد ایجاد تفرقه بود) سعی در
جلوگیری از جنگ و حل مسالمت آمیز اختلافات داشتند و تا جایی
برخی در به تعلل ایشان در آغاز جنگ اعتراض کردند. در جریان داوری
صفین در نامه ای به ابوموسی اشعری اینگونه نوشت: «بدان که هیچ کس
در گرد آوردن امت محمد و سازگاری آنان با یکدیگر از من حریص تر
نیست. من بدین کار پاداش نیکو و جایگاه گرامی را نزد خداوند
خواهانم…»(۱۲)

ج- انسجام اسلامی در سیره سایر ائمه (علیهم السلام)

در بررسی سیره سایر ائمه (علیهم السلام) نیز آثار وحدت طلبی بین
مسلمین به وضوح دیده می شود. ایشان در برخورد با مخالفین اعم از
حاکمین اهل سنت و علمای اهل سنت و توده مردم اهل سنت ملاک
خویش را مصلحت حفظ اسلام و گسترش حدود الهی قر ار داده بودند.
لذا از آنجا که حفظ وحدت بین مسلمین لازمه حفظ اسلام در برابر جهان
کفر بود همواره ائمه از تفرقه افکنی و ستیز با مخالفین ( به ویژه در برابر
جهان کفر) خودداری می کردند؛ اما آنگاه که مصلحت حفظ اسلام اقتضا
می کرد در برابر مخالفینی که اصل اسلام ناب را هدف قرار داده بودند
قیام کرده سعی دراصلاح و هدایت آنان داشتند.

شهیدآیت ا.. محمد باقرحکیم یکی از رهبران سیاسی کشور عراق در
کتابی در این زمینه می گوید: « اصل وحدت اسلامی در مجموعه اصولی
قرار گرفته است که در نگاه ائمه (علیهم السلام) از اهمیت ویژه ای
برخوردار است و بر بسیاری از حقوق و واجبات مخصوص به آنان تقدم
دارد زیرا اصولا مسلمانان تنها در صورتی می توانند نقش تأثیر گذار
خویش را حفظ و از کیان و موجودیت خود دفاع کنند و به طور کلی ندای
رسالت محمدی را به گوش جهانیان برسانند که نخست توفیق ایجاد
وحدت در میان اعضا و عناصر جامعه خود را یافته باشند. همچنین جز در
صورت ساختن بنای اتحاد و وحدت اسلامی از هرگونه مواجه با دشمنان
عاجز خواهند ماند و در این میان، هیچ فرقی میان رویارویی های فکری،
سیاسی، علمی، اقتصادی و نظامی نیست. » (۱۳)

اهل بیت(علیهم السلام) پس از حضرت علی (علیه السلام) با چند
دسته از مخالفین اهل سنت برخورد داشتند. این سه دسته شامل
حاکمان اهل سنت، علمای اهل سنت و توده مردم اهل سنت هستند که
رفتار ائمه با ایشان به تناسب ویژگی های خاص هر دسته متفاوت بود. که
هر یک از آنها جداگانه بررسی می شود.

۱- برخورد ائمه(علیهم السلام) با حاکمان اهل سنت

ائمه(علیهم السلام) حاکمان خود را به رسمیت نمی شناختند و هرگز با
آنان همکاری نمی کردند. ایشان هیچ منصب حکومتی را نپذیرفتند.
فلسفه این امر نیز روشن بود چرا که ستیز ائمه(علیهم السلام) با حاکمان
با هدف مبارزه با انحرافی بود که حاکمان مسبب آن بودند. حاکمان بارها
از حدود الهی منحرف می شدند؛ اقدام به تحریف شریعت کرده، استبداد
و ستم و استثمار بندگان خدا که مخالفت قطعی با سیره رسول خدا (صلی
الله علیه وآله) داشت؛ می کردند. امام باقر (علیه السلام) در روایتی
می فرمایند « رهبران ستم پیشه و پیروانشان از دین خدا به دور و
بیگانه اند».(۱۴)

نمونه هایی از رفتار اهل بیت(علیهم السلام) با حاکمان

برخورد امام حسین(علیه السلام) با حاکمین زمان خود از نمونه های
برخورد دین مدار و مصلحت گرا است. در اثر سیاست های دقیق وفریب
کارانه معاویه شخصیت جامعه اسلامی مسخ و ارزشها دگرگون شده بود،
به طوری که مسلمانان، با آنکه می دانستند اسلام هیچ وقت اجازه نمی
دهد آنان مطیع زمامداران بیدادگری باشند که به نام دین بر آنها
حکومت می کنند، با این حال بر اثر ضعف و ترس و نا آگاهی از زمامداران
ستمگر پشتیبانی می کردند و در اثر این سیاست، مسلمانان، بر خلاف
منطق قرآن و تعالیم پیامبر تبدیل به افرادی ترسو و سازشکار و ظاهر
ساز گشته بودند.

از جمله عواملی که در کتب تاریخی مانع قیام امام در برابر معاویه
شمرده شده پیمان صلح امام حسن و ژست دینی معاویه است.(۱۵)با
وجود این عوامل، گرچه امام دست به قیام نزد، ولی در مواقع حساسی
چون حج و… سعی در افشای ماهیت ضد دینی معاویه داشت.(۱۶) آنگاه
که در زمان یزید شرایط اعتراض بزرگ مهیا شد، کمترین اغماضی نکرد
و با هدف اصلاح امت رسول خدا به پاخاست تا بیش از این جلوی
انحرافات را گرفته، ماهیت ضد دینی حکومت وقت را آشکار سازد. «
خطر حکومت یزیدی، به کیان اسلام و همه مسلمانان مربوط می شد. از
این رو امام حسین (علیه السلام)، مسئولیت مقابله با آنرا به نیابت از همه
مسلمانان بر دوش گرفت. سرّ تایید همه گرایشها و فرق مذهبی
مسلمانان از این قیام و مقابله، شاید در همین نکته نهفته باشد. قبول
مطلقی که در طول تاریخ اسلام از نهضت امام حسین(علیه السلام)
صورت پذیرفته و نفی و انکار عمیقی که از طرف جمیع علمای
مسلمانان نسبت به رفتار یزید، به عمل آمده همه و همه گواهی روشن بر
آن است که قیام عاشورا به مصالح دینی و اسلامی تمام مسلمانان مربوط
بوده و تلاش گسترده امویان برای سرپوش گذاشتن بر حقیقت و وارونه
جلوه دادن آن هیچ سودی نبخشیده است».(۱۷)

امام حسن(علیه السلام) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام
نرمش نشان نمی داد. او علنا از معاویه انتقاد می کرد و سوابق زشت و
ننگین معاویه و دودمان بنی امیه را بی پروا فاش می ساخت. مناظرات و
احتجاجهای مهیج و کوبنده حضرت با معاویه و مزدوران او نظیر: عمرو
عاص، عتبه بن ابی سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه و مروان بن
حکم، شاهد این معنا است.

مخالفت حضرت با معاویه به خاطر مصلحت همه مسلمین بود. شاهد
بر این مدعا پاسخ حضرت به پیام معاویه مبنی بر سرکوب قیام حوثره
اسدی؛ است که حضرت گفتند « من برای حفظ جان مسلمانان دست از
سر تو برداشتم و این معنا موجب نمی شود که از جانب تو با دیگران
بجنگم»(۱۸). حضرت نمی خواستند جان مسلمین در جنگی دیگر که
ثمره آن چندان سود مند به حال مسلمین نبود از بین برود و به همین
علت و دیگر علل مذکور در کتب تاریخ، از جنگ با معاویه دست شستند.
شاهد دیگر بر این مسئله. در معاهده صلح حضرت با معاویه است.
حضرت در ماده پنجم این معاهده از معاویه تعهد می گیرد که تمام مردم
اعم از سکنه شام، عراق و حجاز؛ از هر نژادی که باشند؛ از تعقیب و آزار
وی (معاویه) در امان باشند.(۱۹) از دیدگاه حضرت، در جامعه اسلامی
همه فرقه های اسلامی باید از آزار حاکمین در امان باشند و به همین
سبب و برای تأمین امنیت عمومی برای همه افراد جامعه اسلامی بود که
حضرت این ماده را در معاهده گنجاند.

البته ائمه در مخالفت با حاکمان تنها نبودند، بلکه برخی از علمای اهل
سنت نیز با حاکمانشان به مخالفت مستقیم یا غیر مستقیم برخاستند و
تا سر حد مبارزه مسلحانه با آنان پیش رفتند، به عنوان نمونه از
همراهان و حامیان زید بن علی در مبارزه علیه هشام بن عبد الملک بود.

از سوی دیگر همکاری با حاکمان عادل و مروجان شریعت را که
موجب دین می شد را مورد تشویق قرار می دادند. ایشان با آن دسته از
فرمانروایانی که تاحدودی مصالح مسلمانان را رعایت می کردند (گرچه
آنها نیز مشروع نبودند) و در قوانین مربوط به حکومت و نظام اسلامی از
آنان پیروی می کردند. در مسائل مرتبط به کیان اسلام و شوکت
مسلمانان، حاکمان را یاری کرده و در مسائل حکومتی از آنان پیروی
می کردند.به عنوان نمونه زمانی که به دلیل تهدید سلطان روم به عدم
ضرب سکه برای مسلمانان؛ حیات اقتصادی مسلمین به خطر افتاد امام
باقر(علیه السلام) پیشنهاد ضرب سکه به حکومت وقت داد و طریقه
ضرب سکه را به ایشان آموخت تا بدین وسیله استقلال اقتصادی
مسلمین حاصل گردد.(۲۰) برخی مناظرات اهل بیت (علیهم السلام) با
علمای سایر مذاهب در همین جهت بود. ایشان به سئوالاتی که حاکمان
و وابستگان آنان از پاسخگویی به آن عاجز بودند؛ پاسخ می دادند تا طرح
شبهات و مسائل ضد اسلامی توسط کفار، موجب تضعیف موضع
عقیدتی مسلمین نگردد.(۲۱) به عنوان نمونه می توان به رسوا نمودن
جاثلیق( بزرگ اسقفان مسیحی) در جریان نماز باران توسط امام حسن
عسگری(علیه السلام) در دوران حکومت معتمد عباسی اشاره
کرد.(۲۲)

۲- برخورد ائمه(علیهم السلام) با علمای اهل سنت

ائمه در برخورد با دانشمندان و رهبران فکری روشهایی در پیش
داشتند. در اختلافات عقیدتی شیوه بحث آزاد و انتقاد سازنده استفاده
می کردند. علمای اهل سنت در عصر ائمه به دو دسته قابل تقسیم است.
یک دسته علمای در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.