پاورپوینت کامل روشنفکری دینی و روشنفکران متجدد ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روشنفکری دینی و روشنفکران متجدد ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روشنفکری دینی و روشنفکران متجدد ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روشنفکری دینی و روشنفکران متجدد ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

منظور از روشنفکری دینی متجدد در این پژوهش، آن دسته
روشنفکران دینی اند که آموزه های دینی را پذیرفته اند و تحت تأثیر
مدرنیته قرار گرفته اند. اکثر آنان حالتی گزینشی با مبانی فکری –
فلسفی غرب یا روش شناسی آنان دارند و در قالبی ترکیبی خواسته اند آن
را در جامعه ایران به اجرا در آورند.

این روشنفکران به چهار گروه تقسیم می شوند:

۱. طرفداران فلسفه تحلیلی اروپایی .

۲. ملی – مذهبی ها.

۳. تکنوکرات ها.

۴. نوگرایان انتقادی .

شایان یادآوری است که روشنفکری دینی معاصر با روشنفکری دینی
جدید، تفاوت ها و تمایزهای خاصی دارد. از نظر ویژگی های تیپ لوژی
(روحی ـ روانی) نیز روشنفکران دینی معاصر (مانند ال احمد و شریعتی)
با روشنفکران دینی جدید (مانند سروش، ملکیان) نقاط افتراق و
اشتراک خاصی دارند.

در این تحقیق، به دلیل اهمیت روشنفکران دینی جدید پس از انقلاب
اسلامی، به تفاوت های استقرایی میان روشنفکران دینی معاصر و
روشنفکران دینی جدید می پردازیم.

۱. روشنفکری دینی معاصر، اعتقادی و ایدئولوژیک مدار، و مسئله اش
«چه باید کرد» بود؛ در حالیکه روشنفکر دینی جدید، ایدئولوژیک بستر
است و مسئله اش تغییرات الگوهای فرهنگی است .

۲. روشنفکری دینی معاصر، جوهر گرا، دو انگار، وحدت گرا، عام گرا و
فراگیر خواه بود؛ اما روشنفکر دینی جدید، تمام واژگان یاد شده را به
چالش و نقد فرا خوانده است.

۳. روشنفکری دینی معاصر، داشتن تعهد و رسالت دینی را با اهمیت
تلقی می کرد؛ در حالی که روشنفکری دینی جدید، گفت و گرایانه و
دگرگویانه است.

۴. روشنفکری دینی معاصر بر حوزه عقلانیت و عدالت تأیید می کرد؛
اما روشنفکر دینی جدید، گرایش عقلانیت و عدالت بدون آزادی را بی
مبنا می داند و خواهان دموکراسی مردم پسند است.

۵. روشنفکری دینی معاصر، دغدغه های عمل گرایانه در حوزه
سیاست و اجتماع داشت؛ ولی روشنفکری دینی جدید در پی باز سازی
حوزه معرفت شناسی دینی است.

۱. روشنفکران دینی، طرفدار فلسفه تحلیلی اروپایی

برخی رهبران دینی گروه، مبانی فکری خود را با نقد مکتب
مارکسیسم، تحت عنوان دگماتیسم نقابدار و ایدئولوژی شیطانی شروع
کردند؛ اما پس از جنگ تحمیلی و در اواخر دهه ۶۰، به صورت ناگهانی
چرخشی فرهنگی از خود نشان دادند و به اندیشه های لیبرالیسم، به
خصوص در حوزه آزادی و کثرت گرایی فرهنگی گرایش نشان دادند.
آنان تلاش کردند که با نگاه گزینشی براساس سنت فکری هیوم و کانت،
مسئله «هست»، «باید»، «اخلاق» و «علم» را از همدیگر جدا کنند و
تمام همت خود را بر این گذاشتند یا خطای به تعبیر خودشان سهمگین
استفتاج «باید» از «همت»، و اعتبار از حقیقت یا اخلاق از علم را نشان
دهند. دیدگاه های این گروه را در ماهنامه کیهان فرهنگی و پس از
مدتی در ماهنامه کیان می توان تعقیب کرد؛ به علاوه سخنرانی های
فراوانی در دانشگاه های کشور انجام شد و به این شکل، اندیشه و افکار
خود را در جامعه ترویج دادند. آنان معتقدند که غرب، هویت یکسان و
واحدی ندارد و کل غرب وحدتی اعتباری دارد؛ نه حقیقی و امور اعتباری
نه از سنخ وجودند و نه از سنخ ماهیت، بلکه غرب برای آنان یک کل
است نه یک کلی و ارکان اصلی تشکیل دهنده مدرنیته، شامل
عقلانیت، روش علمی، ترقی پیشرفت و سرانجام اهتمام آنان به
ایجادنوعی گرایش سکولار در مذهب از طریق به کارگیری آگاهانه
رویکرد پساپوزیتیویستی و تاکید بر کثرات گرایی فرهنگی و دموکراسی
لیبرالی، آنان را در زمره نوگرایان جدید قرارداده است. آنان معتقدند که
علم مدرن فرزند مدرنیته و تمدن مدرن غرب است؛ اما این فرزند، با
دیگر فرزندان مدرنیته تفاوت اساسی دارد. این فرزند بلافاصله، پس از
تولد، دامن مادر خود را رها می کند، و عیسی وار سایه رسالتش را بر سر
همه اقوام خودی و بیگانه می افکند… علم جدید جهان شمول، بی وطن
و حصار شکن است که با همه می سازد و در حبس هیچ کس نمی ماند.

آنان درباره عقل و آزادی به دو تصویر از عقل اشاره می کنند؛ تصویر
نخست عقل را به منزله مقصد و مخزن حقایق می نمایاند، و تصویر دوم
عقل را پوینده، حقیقت جو و در عین حال لغزش کار نشان می دهد. از
نگاه آنان عقل به عنوان یک روش اصالت می یابد و در کنار مفهوم
عقلانیت ترقی و تکامل دانش و معرفت را به عنوان رکنی دیگر از
مدرنیته ارج می نهند. افراد این گروه، نگاه معرفت شناسانه به متن
دین می افکنند و مدعی می شوند که فهم از دین او به تکامل است، چرا
که معرفت دینی مثل هر معرفت دیگر، محصول کاوش و تأمل بشر است
و همواره آمیخته ای است از ظن ها، یقین ها و حتی باطل ها که تحول و
تکامل این مجموعه است که جای انکار ندارد.

این برداشت می تواند، مبنایی را برای شکل بخشیدن به تصوری
سکولار از مذهب فراهم آورد و از همین زاویه است که آنان ایدئولوژی را
عبارت از سامان یافتی ارکانی شخصی و سلیقه ای شده می دانند و به
آدمیان می آموزاند که ارزش ها و آرمان هایی را که جزم اندیشانه است
انتخاب کنند.

به طور کلی آنان با هر شکل از ایدئولوژی اسلامی مخالفت می کنند و
آن را مانع اصلی رشد دانش دینی می دانند. رویکرد کانتی ـ پوپری
برخی از آنان به دین، در مرحله نخست، دین را به عنوان ماهیتی
ابطال ناپذیر و موضوعی مربوط به ایمان که از بین الاذهانی بودن و
عقلانیت عام فاصله دارد، در قلمرو متافیزیک جای می دهند؛ اما در
مرحله دوم، جدایی میان حقیقت دینی و فهم انسانی از دین ایجاد
می کنند؛ در حالی که گوهر وحیانی و حقیقت دینی مورد پذیرش آنان قرار
می گیرد؛ ولی فهم انسانی از دین را تفسیر مفسران مختلف از کلام
قدسی می دانند و در خصوص فهم از شریعت معتقدند، آنکه عوض
می شود، فهم آدمیان از شریعت است و آن که ثابت می ماند، خود شریعت
است. بنابراین به طور خلاصه، اندیشه این گروه را می توان در
قالب های زیر معرفی کرد:

۱. تمایز بین فرهنگ اسلامی و اسلام.

۲. فلسفه تحیل زبانی که غایت منطقی تجربه گرایی است. گرایش به
این نوع فلسفه، جایی برای فلسفه های سنتی باقی نمی گذارد.

۳. اتکا به نظریه قبض و بسط که شش رکن است (تمایز دین از معرفت
دینی، عدم دسترسی انسان به دین حقیقی، دین الهی ثابت و مطلق
است، معرفت دینی بشر نامقدس، مبتنی و مشروط است، هم معارف
بشری در یکدیگر تأثیر می گذارند و سرانجام رکن ششم دگرگونی معارف
بشری استکمالی است). در ضمن خاستگاه این نوع اندیشه ها عبارت
است از: هرمنوتیک متون دینی، جامعه شناسی و مکتب معرفت شناختی
پوپر.

البته هر یک از شش رکن نظریه این گروه، موردنقد و بررسی قرار گرفته
است و پاسخ اکثر نقادان این بوده که دلایلی که در این نظریه وجود دارد،
کافی و وافی به مقصود نیست و تنها یک ادعا تلقی می شود.

رویکردهای اجتماعی ـ سیاسی این گروه

در قلمرو نظریه اجتماعی نیز بر کثرت گرایی، به عنوان بنیاد لیبرالیسم
تکیه می کنند، و به یک معنا کثرت گرایی معرفت شناختی را معنای
کثرت گرایی اجتماعی قرار می دهند. آنان در دفاع از عقلانیت، مسئله
عدالت را مطرح می کنند و این انگاره را که عدالت و آزادی، دو مقوله
متنافر هستند، حقیقی نمی دانند، زیرا معتقدند که اگر عدالت مبنای
تحقق همه حقوق انسانی است، آزادی نیز یکی از این حقوق است، و در
واقع آزادی یکی از اجزای عدالت است. از نظر آنان عدالت، معنای
انسانی وسیعی است و نمی توان آن را به احکام دینی محدود کرد.

دیدگاه های سیاسی این گروه

اکثر بدل های حکومتی آنان بر دموکراسی لیبرال استوار است. آنان
لیبرالیسم و دموکراسی را به عنوان جزئی از بحث کثرت گرایی خود
می آورند که با نقد ایدئولوژی تقویت می شود.

حکومت دینی از نظر آنان، در صورتی مقبول است که در یک جامعه
دینی، آرا و افکار عمومی را بازتاب دهد و دنیای مردم دیندار را آباد کند.
از نظر این گروه، حکومت دینی در اصل و ماهیت، حکومت بشری
است؛ نه کمتر و نه بیشتر و از این حیث بایدمانند حکومت های دیگر
باشد. در واقع دینی که هم در حوزه های ثابت و متغیر ایده و نظریه
دارد، مورد توجه قرار نگرفته است؛ غافل از اینکه قانون شریعت تنها
برای انسان های روی زمین آمده است و غایت و فرجام دینی هم
سعادت اخروی و سعادت دنیوی است؛ آن هم براساس محور توحید در
ساحت خرد و اندیشه ورزی. پس چگونه ماهیت بشری حکومت
می تواندانسان را به مقصد برساند. به هر حال آنان معتقدندکه از طریق
عقلانیت جمعی تنها می توان یک حکومت دینی را دموکراتیک تلقی
کرد. بنابراین این گروه به دنبال یک نظریه اجتماعی لیبرال و یک نظریه
سیاسی دموکراتیک هستند؛ حال آنکه نه با مبنای دینی همخوانی دارد و
نه با فرهنگ بومی ایران سازگار است.

نقدهای وارد بر اندیشه و تفکر این گروه به این شرح است:

۱. پذیرش دربست و تمام عیار مدرنیته، اعتقاد به گسست بین سنت و
مدرن و دو انگاری در این موضوع، و سد کردن امکان گفت و گو با
اندیشه های دیگر است. پذیرش تمام عیار مدرنیته، در واقع افتادن در
وادی نظریه های نوسازی و به تعبیری دیگر، شرق شناسی است. در این
حالت صفت را در مقابل مدرنیته قرار می دهند و هر یک از مفاهیم
مدرن یا سنت، از طریق انکار دیگری تعریف می شوند و وجود یکی به
معنای نبود دیگری تلقی می شود. مدرنیته تمام عیار منطق خود را برتر و
تنها هدف می پندارد؛ از این رو، در پی درک سنت نیست، بلکه در پی
تقابل و حذف سنت بر می آید؛ حال آنکه جامعه ایران، حامل سنت های
دیر پا، به ویژه سنت های مذهبی است. حذف آنها تقریبا مشکل و غیر
ممکن است.

۲. در طرح مدرنیته تمام عیار به دلیل بی مبنا شدن اخلاقیات، بحران
اخلاقی جدی،گریبانگیر نسل های جدید است و در واقع انسان ها بی
هویت می شوند، به ویژه اگر بپذیریم که اخلاق مدرن، همانا تبعیت از
قانون و احترام به قرارداد اجتماعی است. در جامعه ای که هنوز اخلاق
مدرن و قانون محوری، درونی و هضم نشده است، کنار گذاشتن سنت و
منابع اخلاق آن، بحران در ارزش ها و فرو پاشی اخلاقی را به بار می آورد؛
علاوه بر اینکه در مبنای دینی، اخلاق فی نفسه خود یک ارزش است.

۳. در قرائت لیبرال از مدرنیته، آزادی خواهی و تکیه بر فرد محوری آن
قدر گسترش دارد که دیگر جایی برای عدالت اجتماعی باقی نمی گذارد و
آنان را در مسلک لیبرال ها قرار می دهد.

۲. ملی ـ مذهبی ها

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت مهندس بازرگان، عهده
دار تشکیل نخستین دولت انقلابی شد که پس از استعفای دولت موقت،
به علت اشغال سفارت امریکا، این گروه اولین کنگره بعد از انقلاب را در
تیرماه ۱۳۵۹ تشکیل دادند و اساسنامه و مواضع جدید خود را اعلام
کردند. این تشکل از سال۵۹ تا ۶۹ کنگره های سالیانه خود را همواره
برگزار می کرد؛ اما از سال ۶۹ به بعد برگزاری آن متوقف شد.

حذف نهضت آزادی و نیروهای لیبرال از صحنه سیاسی انقلاب

پس از سال ۶۰، با توجه به برکناری و عزل بنی صدر و فقدان سنخیت
رویکردهای آنان با فرهنگ اسلامی – انقلابی، فعالیت نهضت آزادی و
جناح لیبرال در عرصه سیاست، به صورت منفعل درآمد تا آنکه در
سال های پس از جنگ و در اثر فضای سیاسی جدید، دوباره فعالیت
سیاسی و مطبوعاتی خود را با استراتژی جدید آغاز کردند و در انتخابات
ریاست جمهوری سال ۷۲ شرکت کردند؛ ولی رد صلاحیت شدند، طیف
مزبور در انتخابات مجلس پنجم بطور گسترده شرکت کرد و صلاحیت و
چند نفر منتسب به این جناح مورد تائید قرار گرفت که خودشان تصمیم
گرفتند کنار بروند.

مهندس بازرگان تا هنگام فوت، دبیر کل نهضت آزادی بود. پس از وی
نیز ابراهیم یزدی جانشین او شد.

رویکرد سیاسی ـ اجتماعی ملی ـ مذهبی ها

این گروه به انقلاب تمام عیار در ایران معتقد نبود و در چار چوب قانون
اساسی رژیم پهلوی، خواهان اصلاحات بودند. به اعتقاد این گروه، شا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.