پاورپوینت کامل نقد بیمار انگلیسی ویروس اسلام ستیزی ۷۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد بیمار انگلیسی ویروس اسلام ستیزی ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد بیمار انگلیسی ویروس اسلام ستیزی ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد بیمار انگلیسی ویروس اسلام ستیزی ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

«بیمار انگلیسی»،نمونه بارز تلاش های ایدئولوژیک غرب علیه اسلام
است. غرب در لابلای فیلمی داستان پرداز و نامور، به ترزیق سموم
نگرش های خشونت بارش علیه اسلام می پردازد.

این روزها، فیلم «بیمار انگلیسی» ـ برنده ۹ جایزه اسکار از ۱۲ اسکارـ
به کارگردانی آنتونی مینگلا و تهیه کنندگی میراماکس، به فارسی دوبله
شده، به ویدئو کلوپ های ما راه یافته و سیمای جمهوری اسلامی نیز آن
را با ده دقیقه سانسور (مربوط به صحنه های عشقبازی و برهنه نمایی) به
نمایش نهاده است. پس لازم نیست که به صورت مفصل درباره آن
حرف بزنیم.

بیمار انگلیسی قصد دارد، خاطره آثار حماسی رمانتیک، نظیر لورنس
عربستان، کازابلانکا، آسمان سر پناه، از درون آفریقا و… را زنده کند و آب
و باد و مه و خورشید و فلک، دست به دست هم می دهند تا به اثری پر
تأثیر تبدیل شود.

آنچه به بیمار انگلیسی تشخّص می بخشد، جنبه سیاسی
جامعه شناسانه آن است. باید دید که فیلم چگونه با بافته ای از فیلمنامه
جذاب انداجی، کارگردانی مینگلا، تدوین و الترمارچ، صحنه پردازی
استوارت کریک، موسیقی گابریل یارد و…، به نحوی ظریف علیه
مسلمانان سمپاشی می شود و از آنان چهره ای خشن (پرستاری که
جلادانه دو انگشت شصت ماوس را قطع می کند)، خرافی (اذان در بیرون
غاری که تصاویری بدوی بر دیواره آن است) و نوکر صفت (مرد مسلمانی
که بالای اتومبیل روی سقف ماشین مرد انگلیسی نشسته و مثل سگ
خم می شود و او تکه نان به دهانش می دهد) تصویر کند.

درست در اوج تبلیغات غرب علیه اسلام و جمهوری اسلامی و مبارزه
همزمان جمهوری اسلامی با سلطه طلبی غرب، نفوذ این تصاویر در
پیکره نظام رسانه ای کشور؛ هرگز اتفاقی نیست.

عجیب آنکه گرایشات همنوا با نگرش ایدئولوژیک غرب، وجود این
تبلیغات سخیف و دروغ کارانه را توجیه می کنند و در عوض، نقدی که به
افشای این حقایق بپردازد، سانسور می کند و اگر در صورت انتشار، با
اتهام نقد حکومتی!!! مواجه می شود و اگر متنی به دلیل توان و قدرت
تخصصی، هر تخریبی را تحمل می کرد، با تحریم روبه رو می شود. برای
مثال ـ مجله فیلم (شماره ۲۰۹) درباره بیمار انگلیسی چنین می نویسد:
«بیمار انگلیسی جزو آن دسته فیلم هایی است که میان سیاستمداران
کمی جنجالی شده، فیلمی که بیشتر اثری هنری و کم تر سیاسی است، با
اعتراض هایی روبه رو شده که چندان ارتباطی با مضمون اصلی آن هم
ندارد».

بدیهی است که فیلم ها باید دیده شوند و به طور منطقی مورد نقد و
بررسی قرار گیرند و مقاصد آنها و یا ارزش هندی شان، عادلانه داوری
شود و هر یک جداگانه تحصیل کردند. اما این روش معقول و بردبارانه، به
معنی نفی قسمتی از واقعیت محتوایی این آثار و تطهیر نظام سلطه و
انحصار است مالی و سرمایه داری و سوء نیّت آنها نیست.این مسائل،
بررسی بیمار انگلیسی را ضرورتی دو چندان می بخشد.

نخست، با مرور روایت، ببینیم اصلاً «بیمار انگلیسی» درباره چیست؟!
تیتراژ فیلم روی صخره ای که معلوم نیست، سطح شنی است یا پوست
انسان، حرکت قلم مویی را دنبال می کند که تصاویری؛ نظیر نقاشی های
ما قبل تاریخ، بر جداره غارها نقش می زند و آوای بومی زیبایی آن را
همراهی می کند.

سپس ما حرکت هواپیمایی، قدیمی بر پستی بلندی را می بینیم. از بالا
ماهورها و شنزارها شکلی بسیار بدوی، نظیر پوست کودکان دارد. هواپیما
که شبیه هواپیماهای دو نفره جنگ جهانی دوم است، از بالای سر
عده ای سرباز عبور می کند و آنها شروع به تیراندازی به طرف آن
می کنند. ظاهراً در هواپیما زنی خوابیده که باد در موهایش می پیچید و
خلبانی که هدایت هواپیما را به عهده دارد.هواپیما سوراخ سوراخ می شود
و زن و مرد، در حال سقوط، در نور سفید غرق می شوند.

بعدها خواهیم دانست که زن (کاترین) مرده بوده و مرد، طی این
سقوط، چهره و حافظه خود را از دست می دهد.

فیلم روایتی غیر خطی دارد و با تدوین موازی عالی مارچ و نیز فلاش
بک ها و رفت و برگشت از زمان حال به گذشته شکل می گیرد. با فیدوات
سفید، تصویر به یک بیمارستان جنگی صحرایی در کویر قطع می شود.

پرستاری مهربان هانا( ژولیت بینوش) با چهره ای معصومانه و تا حدی
کودکانه، در حال پرستاری از سربازان زخمی است. سربازان با او، همچون
خواهری مهربان برخورد می کنند و سر به سرش می گذارند و شوخی
می کنند و او را پرستاری پر مهر می خوانند. بار دیگر ما به صحرا باز
می گردیم؛ مردان بادیه نشین با شترهاشان، در محل سقوط هواپیمای
یاد شده، جسد زن و مردی کاملاً سوخته را می یابند. او را به چوبی بر شتر
تخته کش سوار می کنند.دوباره به بیمارستان صحرایی باز
می گردیم.مردی شکم دریده، در حال مرگ، از سربازان می خواهد که اگر
کسی از اهالی پیکتون، همشهری او هست بالای سرش حاضر شود.
معلوم می شود او از کدام رسته و دسته است. نامزد هانا در همانجا مشغول
خدمت است. پرستار از نامزدش می پرسد؛ مرد می گوید: سروان منگارو
تکه تکه شده، پرستار درست متوجه نمی شود و دچار شوک می شود. در
همین حال حمله هوایی انجام می گیرد و هانا در گریه و گرد و غبار
انفجارها فرو می شکند.

بار دیگر به بادیه و صحرا باز می گردیم. مرد چهره سوخته را به محل
اسکان قبیله مردان عرب می رسانند و حکیم بومی با گیاهان صحرایی،
مرهمی بر چهره اش می گذارد.

قطع به ایتالیا (اکتبر ۱۹۴۴)

همان مرد سوخته را می بینیم. افسری چیزهایی از او می پرسد،
پرسش ها شبهه انگیز است مرد سوخته که خواهیم دانست همان آلماشی
است، می گوید: آیا از او بازجویی می کنند. در واقع پرسشگر مرد است که
آیا او آلمانی است یا به دروغ خود را غیر آلمانی معرفی می کند؟!

اکنون مرد سوخته حافظه اش را از دست داده است. البته تصاویری دور
از باغ همسرش، پیش از جنگ در ذهن دارد.هانا پرستار مرد است. صف
اتومبیل های نظامی در حال حرکت است. دوست هانا از او پول می گیرد
تا تور بخرد. می گوید در اینجا تور ارزان است. تماشاگر فکر می کند تور را
برای عروسی اش می خواهد. اتومبیل او و نامزدش روی مین می رود و
منفجر می شوند. هانا دوان دوان خود را به محل حادثه می رساند. مردی
هندی و افسری جلوی او را می گیرند. او از خود بی خود است و دستبند
طلای دوستش را بر شن ها می یابد.

فیلمساز با به وجود آوردن لحظه های نفس گیر عاطفی، تماشاگران را
به خوبی همراه می کند. هانا به مرد سوخته می گوید: من نفرین شده ام.
هر کس را که دوست دارم و به تو نزدیک می شود می میرد. مرد حالش
خوب نیست. او را از اتومبیل خارج کرده اند. چشم هانا به صومعه ای
متروک می افتد و به فکرش می رسد که با بیمارش که تصور می کند،
انگلیسی است، در آنجا بمانند تا او بمیرد و پس از مرگ، خود به گردان
بپیوندد. مردی مخالفت می کند و می گوید: اینجا پر از تبهکار و
آلمانی های مخفی شده است. هانا می گوید: جنگ تمام شده است و من
دیگر مجبور نیستم فرمان هانا را بپذیرم. هانا و آلماشی که هنوز نامش را
به یاد نمی آورد، وارد صومعه ویران از جنگ می شوند.

هانا با کتابهایی که می یابد، پله هایی می سازد. تختی را برای بیمارش
که احساسی از ترحم به او دارد، آماده می کند. از باغ آلو می آورد و مادرانه
در دهانش می گذارد. همواره مرد کتابی است. کتاب یادداشت های او. به
یاد کتاب می افتد.

با یک فلاش بک یک ماه به گذشته بر می گردیم. تصاویری از فرود
آمدن هواپیمای دو نفره در کویر؛ کاترین و نامزدش پیاده می شوند.
جفری کلیختون خلبان و کاترین جغرافی دان سرگرم نقشه برداری است.
جفری می گوید: هواپیما را پدر کاترین به آنها هدیه داده است.

در میان مردان کاشف و نقشه بردار، الکنت لازیلودو آلماشی، به کاترین
معرفی می شود. کاترین که زن زیبایی است، او را می شناسد. آنها در
هواپیما مشغول عکسبرداری هستند. کاترین از اینکه آلماشی را یعنی
نقشه بردار و نویسنده ای که بدان صفات می نویسد و مورد علاقه اوست،
می بیند ابراز شعف می کند. مرد می گوید: به صفت نیازی نداریم، عشق
رمانتیک، عشق افلاطونی عشق آرامش بخش…، ما فقط عشق داریم.
عشق، یعنی دوست داشتن شدید.

ما به تناوب به صومعه، کویر، میان نقشه برداران انجمن جغرافی دانان،
کاترین، جفری و آلماشی باز می گردیم. هانا در صومعه مشغول
نگاهداری از آلماشی است. آلماشی می گوید: چرا تلاش می کند، او را
زنده نگاه دارد. پرستار می گوید: وظیفه اوست، چون او یک پرستار است.
هر بار یک صدا، یک نشانه، یک شی ء، سبب باز گشت آلماشی به گذشته
می شود. آنها در حال گفت و گو هستند. هانا مشغول بازی کودکانه ای
است. صدای پای او، مرد را به کویر باز می گرداند. کاترین داستان کاندالیز
و پادشاه را می خواند. قطع های متناوب به صومعه که هانا همین داستان
را از روی کتاب یادداشت های مرد می خواند. کاترین داستان ملکه ای را
تعریف می کند که به مردی که او را برهنه دیده گفت: چاره ای ندارد، یا
بمیرد یا پادشاه را بکشد و جای او بنشیند و مرد این کار را انجام می دهد.
یکی از حاضران به جفری نامزد کاترین، به شوخی می گوید: کاترین
خطرناک است، باید مواظب او بود. این گفت و گو، یک شوخی است، اما
پیشگویی کننده دارد.

به صومعه باز می گردیم. مردی به نام دیوید کارواجیو(ماوس) سر
می رسد و می گوید: درست هانا نشانی را داده است او دو انگشت شصت
خود را از دست داده است و دستهایش در دستکش های سیاهی است.
برای هانا تخم مرغ هایی آورده است. وقتی یکی از تخم مرغ ها می افتد،
او نمی تواند آنها را بر دارد. معرفی «ماوس» گری دیوید تیزهوشانه
صورت گرفته است. معلوم می شود که ماوس در افریقا بود و قصد دارد در
زیر زمین صومعه مسکن بگزیند؛ البته هانا خشنود نیست؛ اما دیوید
می ماند.

هانا در حیاط صومعه مشغول چیدن سبزی است که در آینه ای
شکسته، همان افسر متخصص خنثی کردن بمب را که در زمان انفجار
اتومبیل دوستش دیده بودیم، می بیند. مرد هم در حیاط صومعه چادر زده
است.

به آلماشی بر می گردیم. باز با فلاش بکی می بینیم که آلماشی و
کاترین در اتومبیل جیپ صحرایی نشسته اند. کاترین مدام حرف
می زند. آلماشی می کوشد بگریزد و کاملاً سکوت کرده است. سپس آنها
را در حال بالا رفتن از کوه می بینیم. در اینجا مردان بومی و خدمتکاران
این گروه اکتشافی، در حال اذان، اقامه و نماز هستند. در جلوی غاری که
ناگهان بر دیواره آن آلماشی همان نقاشی های ما قبل تاریخی را کشف
می کند؛ مردانی شناور و در حال شکار. همان که در تیتراژ هم
تصویرهایی از آن را دیده ایم. نماز و اذان در جلوی این تصاویر بدوی،
البته کنایه آمیز است.

آلماشی چراغ می اندازد و تصاویری بر دیواره غار هویدا می شوند؛ گویی
از ظلمات و تاریکی خاطره هایی دور، تصاویر روشن جان می گیرند و از
اعماق ناخود آگاه، آگاهی هایی هویدا می شوند. کاترین در حال کشیدن
تصاویری شبیه تصاویر غار است.

در بازگشت هم یک مسلمان بومی بالای سقف ماشین نشسته و
مردی مثل یک حیوان با او برخورد می کند؛ حتی او حالتی فاعل دارد.
مرد ضربه می زند و جوان عرب سر فرو می آورد و مرد هم غذایی در
دهانش می گذارد. در همین حین اتومبیل از شانه جاده می لغزد و
سرنگون می شود. بالاخره جفری می رود تا کمک بیاورد و کاترین به
اصرار نزد آلماشی می ماند. آلماشی آهسته به جفری می گوید: همسرش
را تنها نگذارد؛ اما جفری می خندید و می گوید: چرا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.