پاورپوینت کامل دلایل سیاسی و اجتماعی اقبال به فلسفه ملاصدرا در قرن دوازدهم ; فلسفه مقبول ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دلایل سیاسی و اجتماعی اقبال به فلسفه ملاصدرا در قرن دوازدهم ; فلسفه مقبول ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلایل سیاسی و اجتماعی اقبال به فلسفه ملاصدرا در قرن دوازدهم ; فلسفه مقبول ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دلایل سیاسی و اجتماعی اقبال به فلسفه ملاصدرا در قرن دوازدهم ; فلسفه مقبول ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
فلسفه چه ارتباطی می تواند با بخش های سیاسی و اجتماعی
داشته باشد؟ در مرحله نخست این بحث ها بی ارتباط با یکدیگر شمرده می شود و هنوز
هم این بحث به خوبی روشن نشده است. فلسفه و معرفت، بعدی از حیات انسان است که
بی ارتباط با سایر ابعاد زندگی او نیست. هر چند این ارتباط لزوما ارتباط تولیدی
نیست. می توان انعکاسی از وضع سیاسی ـ اجتماعی را در آینه فلسفه ببینیم.
بنابراین این ارتباط ما را از افتادن در دام ارتباطات تولیدی و دخل و تصرف باز
می دارد و هم عدم ارتباط را پاسخ می دهد. همچنین مجموعه نهاد اجتماع و روابط
مختلف بین نهادهای اجتماع را می توان در این ارتباط دید.
در تاریخ اسلام ما با جامعه ای مواجه شدیم که در آن نظام
خلافت پایدار شد و تحرک اجتماعی را در حد کمی سراغ داریم. جامعه خلافت،
جامعه ای است که تا حدی ایستا است و نظامات سیاسی ـ اجتماعی در آن تحول چندانی
ندارند و خلیفه در نقش مشروعیت دهنده قرار گرفت که تحرک شریعت را نیز مانع
می شد. خصوصا فقه اهل سنت و به ویژه آزادی بی حد و حصر نخست و محدودیت بعدی در
این مسئله بی تأثیر نبود. از این رو نوع نگاه اندیشمندان به جامعه بی تحرک
تأثیر گذار می شود.
مدنی الطبع بودن ما با دیگران به ویژه ارسطو فرق دارد و ما
معتقدیم استعدادهای انسان در جامعه شکوفا می شود. تلقی ارسطویی با نهاد عصر
خلافت همخوانی دارد. نهاد خلیفه پانصد ساله وجود داشت و نوع فهم خلیفه هم تحول
جندانی نکرد.
استدلال بوعلی این است که انسان ها نیازمند آن هستند که
اجتماعی زیست کنند. می توان این نگاه را مطرح کرد که احتیاج به زیست مدنی صرفا
از باب نیازمندی نیست، بلکه در آن تکامل نهفته است و انسان برای استکمال خود
نیازمند اجتماع است. نگاه به عدم تحرک اجتماعی نگاهی است که در دوره خلافت شکل
گرفته است و نشانه عدم پویایی است. فقه اهل سنت یک فقه زمینی است و نظام
مشروعیت دهی به آن هم زمینی است. در چنین نگاهی دیدگاه های فلسفی هم متناسب با
آن است.
نوع نگاه به رابطه روح و بدن متأثر از همین نگاه اجتماعی
است. در نگاه بوعلی سینا بدن مرده است و روح است که زنده و پویا است. رابطه روح
و بدن، رابطه ماده و صورت است. ماده ای است که صورتی پیدا کرده است: نوعی
ثنویت. هر چند این نگاه نسبت به افلاطون می تواند ارتباطی بیشتر به بدن و روح
را مورد بحث قرار دهد، اما باز هم روح میهمان بدن است. مشکلی هم که در معاد
جسمانی پدید می آید از همین جا است. گفته می شود معاد، روحانی است و جسمانی
بودن معاد را تعبدا می پذیرند. این مسئله متأثر از جامعه آن روز است.
روح و حقیقتی که می تواند پویا باشد در نظامات اجتماعی
نمی تواند یافت شود. روح در نگاه بوعلی نمی تواند ارتباط کاملی با بدن پیدا
کند. راه کمال یابی آن است که انسان با نظامات آسمانی و آسمان ارتباط برقرار
کند. ارتباط بین زمین و آسمان را این نوع نظامات اجتماعی برقرار نمی کند. در
جامعه آن روز، جسم پویا نیست و روح نیز در آن جوامع قابل جست و جو نیست. در بحث
مقامات العارفین و ارتباط انسان با خدا است که روح می تواند رشد کند و ارتباط
را برقرار کند، اما در خود نظامات اجتماعی چنین رشدی نیست و نظامات اجتماعی
نمی تواند چنین ارتباطی را برقرار کند. این نوع نگاه به مسئله روح و بدن متأثر
از نظامات اجتماعی است. روح نمی تواند با نظامات اجتماعی ارتباط برقرار کند.
اما وضع به همین منوال تداوم نمی یابد و بحث از همین مقامات
العارفین شروع می شود. باید گفت عرفا و نهاد صوفیانه پیشتازند. فرقه های
صوفیانه گسترش می یابد و بیش از گذشته اجتماعی می شوند. جریان اهل فتوت در همین
دوره رشد می کند و دستگاه خلافت را مجبور به اتحاد با خود می سازد. ناصر، خلیفه
عباسی، نیز از این مسئله متأثر می شود و خود در خرقه اهل فتوت در می آید و به
عنوان رئیس جریان فتوت خودش را مطرح می کند و احساس می کند این وضعیت پایداری
حکومت او را تضمین می کند.
با هجوم مغول ها میدان برای جریان اهل فتوت به شدت باز
می شود. در عصر مغولان، فرقه های صوفیانه، اقتدار صوفیانه پیدا می کنند و بعد
از مدتی با ضعف دستگاه مغول، صفویه به قدرت می رسند. جامعه ای که اهل فتوت
می سازد، قدرت وصل شده به آسمان را دارد و مشروعیت خود را از عمل خود کسب
می کند و نیازمند کسب منشور از خلیفه عباسی را ندارند. این وضعیت، فضای جدیدی
را در جامعه آن روز ایجاد کرد.
طبیعی است که همه این مسائل فیلسوفان را به تحرک و پویایی
می اندازد. در صفویه جامعه ای روحانی ایجاد می شود و مشروعیت خود را از خلیفه
عباسی کسب نمی کند و بیشتر از قیام الله، نشر مذهب شیعه و آموزه های شیعی
مشروعیت خویش را کسب می کند. این نوع از اجتماع که در سربداران تجربه شد،
اجتماع جدیدی است. مشارکت در کارهای اجتماع و حکومت به نوعی عبادت هم محسوب
می شود.
ملاصدرا در مسئله ارتباط روح با بدن دیدگاه دیگری دارد و
این دو را جدا از هم نمی داند. معتقد است بر اساس حرکت جوهری، طبیعت و ماده
تبدیل به روح می شود؛ نه این که روح از جایی دیگر بیاید و به بدن الصاق گردد.
ترکیب انسان، ترکیب دو چیز نیست. ماده و صورت که انسان دارد، دو هویت و دو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 