پاورپوینت کامل میراث خواجه ۹۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میراث خواجه ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میراث خواجه ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میراث خواجه ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

باز خوانی خدمات خواجه نصیرالدین طوسی در دفاع از موجودیت شیعی و ایرانی

توجه به خواجه نصیرالدین طوسی به دو جهت دارای اهمیت است: نخست این که وی در زمان های حساس و بی بدیل از تاریخ ایران قرار داشته است، زمان های که بیش از هر زمان دیگر فرهنگ و تمدن ایرانی در معرض تهدید و خطر قرار گرفته بود و این تهدید بیش از همه از جانب مغولان است. سبب دیگر، موقعیت خواجه نصیر در دستگاه های حکومتی و وجود شرایطی برای دخالت و تغییر وضعیت سیاسی- اجتماعی است. شواهد نشان می دهد خواجه نصیرالدین طوسی توانسته است در ایجاد تحولات موءثر باشد و نقش گذار از شرایط قبل از حمله مغول به بعد از آن را به عهده گیرد و از میراث شیعی و ایرانی دفاع کند.

خواجه در ابتدای حیات سیاسی – اجتماعی خویش با خاتمه یافتن سه حکومت بسیار قدرتمند خوارزمشاهی، اسماعیلی و خلافت عباسی روبرو است که به ویژه دو مورد آخر دوامی به قدمت چند قرن داشته اند. وی همچنین شاهد تأسیس و روی کار آمدن حکومت ایلخانی در ایران است. خواجه در ابتدای حمله مغول مدتی در قلاع اسماعیلیان بود و از آغاز تأسیس حکومت ایلخانی تا پایان حیات خود را نیز در دربار ایلخانان گذراند. تتبع در حیات خواجه نصیر با فهم شرایط سیاسی – اجتماعی او میسور است و برعکس؛ فهم اندیشه این دوره بدون شناخت اندیشه و عملکرد خواجه کامل نخواهد بود.

این پرسش جدی است که خواجه چه نقشی در تحولات زمانه خود ایفا نمود؟ آیا توانست در سیاست و حکومت زمانه خود تحولی ایجاد کند؟ وی همچنین چه کمکی به جامعه شیعه زمان خود نمود؟ آیا اندیشه و تألیفات خواجه همگام با تحولات زمانه و در پاسخ به مشکلات آن است و خواجه سعی در مشارکت در مسائل زمانه و حل بحران داشته است؟

خواجه نصیرالدین طوسی در یازده جمادی الاولی سال ۵۹۷هـ.ق یا سال ۱۲۰۱ میلادی در مشهد طوس به دنیا آمد. نامش محمد، کنیه او ابوجعفر و لقب او نصیرالدین و مشهور به خواجه طوسی است. از جمله القاب او: استاد البشر، عقل حادی عشر و معلم ثالث است. پدر او از فقهای امامیه و محدثین طوس بوده است. خواجه، قرآن کریم، علوم ادب از صرف و نحو و لغت و احادیث نبوی و اخبار و علم فقه و اصول و منطق و حکمت را یاد گرفته و با علوم طبیعی و الهی آشنا شد. در ابتدای جوانی برای تکمیل معلومات خویش به نیشابور رفت که به مدت چهار قرن یکی از مراکز علمی بزرگ ممالک اسلامی به حساب می آمد.

از جمله اساتید خواجه: فریدالدین داماد نیشابوری است. او با پنج واسطه شاگرد ابوعلی سینا است و خواجه نزد او اشارات آموخت. استاد دیگر او قطب الدین مصری است که از شاگردان امام فخر رازی بوده و خواجه قانون بوعلی را از او آموخت. خواجه نصیر نزد معین الدین سالم بن بدران مصری که از علمای بزرگ امامیه است، فقه آموخت. از جمله اساتید دیگر خواجه شیخ ابوسعادات اصفهانی است که خواجه به همراه سید علی بن طاووس حسینی و شیخ میثم بحرانی در محضر درس او حاضر می شد. برخی گفته اند: خواجه نزد ابن میثم فقه آموخته است و در مقابل به او حکمت تعلیم می داده است.(۱)

دوران جوانی خواجه مقارن حمله مغول است. خواجه در پی مأمنی بود تا خود را از مهلکه نجات دهد که با تقاضای دعوت علاءالدین محمد، پادشاه اسماعیلیه و ناصرالدین عبدالرحیم ابی منصور، محتشم قهستان به قلاع اسماعیلیه فراخوانده شد و با تکریم و احترام فراوان بین سال های ۶۱۹هـ.ق تا ۶۲۴هـ.ق بدانجا وارد شد.(۲) ناصرالدین خود از فضلای زمان خود محسوب می شد و با اطلاع از دانش و تبحر خواجه او را به نزد خود فراخواند.

خواجه در مدت اقامت در نزد اسماعیلیه، از آرامش خاطر این دوران بهره برد و چند کتاب نگاشت که معروف ترین آنها اخلاق ناصری است. این کتاب به در خواست ناصرالدین نوشته شد و به اسم او نامگذاری شد. وی از خواجه خواست کتاب طهاره الاعراق ابوعلی مسکویه رازی را که کتابی در زمینه اخلاق است، به طور مختصر به فارسی ترجمه نماید. وی این کار را انجام داد و برای تکمیل مباحث حکمت عملی، تدبیر منزل و سیاست مدن را نیز بدان افزود. از دیگر کتب وی در این ایام، معیار الاشعار (در فن عروض و قوافی شعر عرب)، اساس الاقتباس (در فن منطق)، رسالاتی در هیأت و نجوم، شرح اشارات ابوعلی سینا(۳)، رساله معینیه (در علم هیأت برای معین الدین فرزند ناصرالدین محتشم) و ترجمه اخلاق محتشمی است.

پس از فتح قلاع اسماعیلیان توسط هلاکوخان مغول، خواجه همراه وی به بغداد رفت.(۴) از دیگر آثار وی، تجرید العقاید(۵) (در علم کلام)، اوصاف الاشراف(۶) و رساله های متعدد دیگر است.

خواجه، فردی واقع گرا است. این نکته از تأمل در زندگی او به دست می آید. عکس العمل وی در قبال اسماعیلیان و هلاکوخان و استفاده از تمامی فرصت ها برای تألیف و تأمل در علوم فلسفی، کلامی و دینی و همچنین تلاش برای بهبود وضعیت مسلمانان و گردآوردن مجدد آنان پس از حمله مغول دلیل بهره ای است که خواجه به خاطر واقع گرایی خویش نصیب جامعه نمود.

خواجه به نجات دادن بسیاری از بزرگان و دانشمندان از تیغ مغول سعی بسیار نمود، از آن جمله ابن ابی الحدید و برادرش بودند. او اداره کل دایره اوقاف را که در اقتصاد آن زمان نقش مهمی داشت عهده دار شد و تدبیری جدید اندیشید تا درآمد اوقاف را علاوه بر امور مذهبی، صرف کارهای فرهنگی هم بنماید. وی اصلاحاتی در کار موقوفات و امور فقها و مدرسین و متصوفه پدید آورد و قواعد جدید برای آن وضع کرد. همچنین عوارض و مالیات ها را تخفیف داد.

خواجه برای تقویت شیعیان حله، از بزرگترین و فعال ترین مراکز تشیع، بدانجا رفت و با برقراری ارتباط با علمای آنجا و تمامی فقهای شهر و حضور در برخی کلاس های درس مانند مجلس درس علامه حلی در نیرو بخشیدن به آنان موءثر بود به گونه ای که شیعیان سراسر عراق برای احقاق حق خود به پا خواستند. یکی از شیعیان که منصبی در دیوان یافته بود از هلاکو خواست صد سپاهی را برای حراست از مرقد علی(ع) و شیعیان نجف بدانجا بفرستد و وی اجابت نمود.

نجات و گردآوردن دانشمندان و علما از جمله مساعی خواجه بود. این افراد بعد از شنیدن خبر استقبال خواجه از آنان از دور و نزدیک به درگاه او شتافتند و توسط خواجه به شغل های دیوانی، روحانی و علمی گماشته شدند و در بازسازی کشور تلاش کردند؛ حتی خواجه خود برای یافتن این افراد سفر می کرد.(۷)

از بزرگ ترین خدمت های خواجه نصیرالدین به ایران و ایرانیان، تأسیس رصدخانه مراغه است که از بزرگ ترین مراکز علمی آن زمانه به شمار می آمد. خواجه با اطلاع از علاقه زیاد هلاکو به نجوم و احترامی که نزد او داشت از وی خواست تا دستور تأسیس رصدخانه را صادر کند. تصمیم گرفته شد تا یک دهم از پول موقوفات به خرج رصدخانه برسد که پول زیادی بود. برای انجام این کار خواجه افرادی را برای یافتن و آوردن علما و دانشمندانی که در طی حمله مغول به اطراف و اکناف پراکنده شده بودند فرستاد و نیروی انسانی عظیمی را برای بازسازی کشور و تأسیس رصدخانه گردآورد.(۸) وی تا جایی که می توانست شفاعت دانشمندانی که در امان نبودند را به نزد سلطان می کرد و آنان را در مشاغلی به کار می گرفت. خواجه نصیرالدین طوسی در این دوره دست به اقدامات زیر زد:

«تبدیل مبارزات نهانی و منفی تشیع بنا بر اصل تقیّه به مبارزات علنی و تسهیل گسترش تشیع که بعدها به عنوان دین رسمی مملکت شناخته شد؛ احیای اوقاف مملکت، که سنت دیرینه اسلامی و یکی از ارکان اقتصادی بود؛ ایجاد عصری نو در دانش نجوم و ریاضیات و به دنبال آن پایه گذاری سبکی جدید در معماری و انواع هنرها؛ برعهده گرفتن سهمی عمده در حفظ فرهنگ گذشته با گردآوری کتاب ها و سر و سامان دادن به وضع روشنفکران عصر».(۹)

خواجه پس از هلاکوخان نیز قدرت مادی و معنوی خویش را حفظ کرد و از مشاوران خاص اباقاخان بود. حتی با وجود جولان زیاد مسیحیان و بوداییان در آن عصر، رأی و نظر خواجه صائب بود تا آنجا که زمان به تخت نشستن سلطان را خواجه معین نمود. با تلاش خواجه و خاندان جوینی، برادر اباقاخان به نام تکودار مسلمان شد و پس از برادرش به سلطنت رسید. وی نام خود را به احمد تغییر داد و لقب سلطان را که خاص شاهان ایران بود برگزید.(۱۰)

خواجه نصیر افزون بر اقدامات عملی در عرصه علم و معرفت نیز تأثیرات شگرفی برجای نهاد. معمولاً چنین تصور می شود که کتبی که خواجه در مدت حضور نزد اسماعیلیه نگاشته است، مانند اخلاق ناصری و اخلاق محتشمی، صرفا ترجمه یا شرحی بر کتب دیگران است. در حالی که خواجه در اخلاق ناصری دو بخش از حکمت عملی یعنی تدبیر منزل و سیاست مدن را که در کتاب مسکویه ذکر نشده است بدان افزوده است. شاید تصور شود خواجه نصیر در بیان مباحث سیاسی به ویژه آنچه در اخلاق ناصری آورده است، تنها جنبه های انتزاعی و آرمانی را بیان نموده و عنایت زیادی به واقعیات روز نداشته است؛ اما می توان چنین اندیشید که علت این که خواجه بر ترجمه طهاره الاعراق مسکویه رازی، سیاست مدن و تدبیر منزل را افزود و به این وسیله حکمت عملی را در آن به طور کامل ذکر نمود و بر بخش نخست آن که ترجمه کتاب مسکویه است، رنگی معنوی کشید و از پوسته یونانی صرف آن خارج نمود،(۱۱) نیازی بوده است که تلاش های خواجه در پاسخ بدان بوده است و این بدون تأثّر وی از سیاست زمانه اش نبوده است. وی حتی در مقدمه اخلاق ناصری ذکر کرده است که برای تجدید دو حکمت عملی و نظری که «به امتداد روزگار اندراس یافته است» دست به نگارش این اثر زده است. قصد خواجه این بوده است تا در هنگامه تاراج و غارت مغولان، حکمت عملی و مباحث غنی آن که فلاسفه قبل از او کوشش فراوانی در حفظ و پروراندن آن نموده اند از میان نرود.

از دیگر موارد واقع نگری خواجه در آثار تألیفی اش، می توان به مواردی در اخلاق ناصری اشاره نمود. مسئله محوری مباحث خواجه در اخلاق ناصری عدالت است. وی در جایی از کتاب اخلاق ناصری، علت اصلی بیماری عالم و اجتماع را دو امر می داند: یکی ملک تقلبی یا استبداد است که به خاطر این که فاسد را نیکو می نمایاند، ذاتاً قبیح است و دیگری پدید آمدن شرایطی در جامعه است که در آن ناآرامی و هرج و مرج منجر به تعدی و کشمکش میان مردم می شود.(۱۲) او یکی از دلایل ضرورت وجود اجتماع را جلوگیری از ظهور متقلبین و اجرای عدالت می داند. چیزی که در زمانه او بسی فراوان شده بود. معیار اصلی او برای تفکیک سیاست فاضله از ناقصه نیز همین مسئله است؛ ویژگی اصلی سیاست ناقصه، تقلب و استبداد و به بندگی کشیدن مردم و ستم بر آنان است اما سیاست فاضله با تمسک به عدالت و دوری از استبداد مردم را به سعادت و کمال می رساند. از جمله علل تباهی مدینه فاضله از نظر او باغیان هستند که جمعی نافرمان و ناخشنود از حکومت عدل و فضل اند و در پی دست اندازی جابرانه به قلمرو دیگرانند، چیزی که در آن زمان فراوان یافت می شود.

نکته دیگر این است که سیاست فاضله مورد نظر او قابل تحقق است. او مدینه مورد نظر خود را مدینه ای می داند که مردم عقیده و غایت واحدی دارند و برای رسیدن بدان با هم همکاری می کنند و افعال آنها عادلانه است. ایجاد مدینه فاضله ای که بر موازین عدالت استوار باشد نیازمند وجود حاکمی است که عادل باشد و همچون طبیب، دردهای جامعه را درمان نماید اما در آن زمانه چنین گوهر گرانبهایی یافت نمی شود و واقع نگری خواجه باز هم سبب می شود تا در برشمردن صفات حاکم از آوردن شرط عدالت امتناع کند و به صفاتی مانند ابوت، متانت رأی، علو همت، صبر بر شداید، اعوان صالح، یسار و امثال آن تکیه کند. در حالی که او در کتب کلامی خویش صفات دیگری را برای امام در نظر می گیرد مانند: عصمت، واحد بودن، منصوص بودن (با ارائه معجزه یا اخبار کسی که صدقش معلوم است)، اعلم بودن، اشجع بودن، صاحب معجزه بودن، اقرب مردم به درگاه خداوند بودن و این که از عیوبی که سبب تنفر مردم می گردد مبرا باشد.

تفاوت دیگری که خواجه میان این دو شرایط می نهد این است که وی در سیاست فلسفی اش وحدت حاکم را ضروری نمی داند و حتی ریاست افاضل و ریاست اصحاب سنت را در اداره مدینه فاضله پیش بینی می کند اما در سیاست دینی خود معتقد به وحدت امام است تا دواعی مختلف آنان سبب اختلاف نظر و اشکال در اداره جامعه نشود. خواجه خود دلیل این نحو اندیشه خود را پاسخ داده است:

«باید دانست که ملوک و روءسا مانند سیلی باشند که از سر کوه درآید و کسی که به یک دفعت خواهد که آن را از سمتی به سمتی گرداند، هلاک شود؛ اما اگر به اول مساعدت نماید و به مدارا و تلطف یک جانب او به خاک و خاشاک بلند گرداند، به جانبی دیگر که خواهند تواند برد. هم بر این سیاقت در صرف رأی مخدوم از آنچه متضمن فسادی بود، طریق لطف و تدبیر باید سپرد، بر وجه امر و نهی او را بر هیچ کار تحریص نفرمود، بل وجه مصلحتی که در خلاف رأی او بود با او نماید و او را به وخامت عاقبت کار تنبیه دهد و به تدریج در اوقات خلوت و موءانست به امثال و حکایات گذشتگان و حیل لطیف، آن رأی را در چشم او نکوهیده کند».(۱۳)

از ویژگی های خواجه این است که وی حکیمی متکلم است و روشی میان فلسفه و کلام دارد. از مهم ترین مباحث خواجه که بدان جهت معروف شده است، طرح بنیانی فلسفی برای کلام شیعی است. وی با روشی فلسفی می کوشد تا بحث امامت را تبیین نماید. از نظر او، جایگاه وجودی انسان در هستی موجب اعطای عقل به او شد تا بتواند کلیات و حقایق هستی را بشناسد و برای تکمیل استعدادهایی که در وجود افراد بشر نهاده است؛ تکالیفی برای آنها معین کرد تا در تشخیص مصالح و مفاسد راهنمای آنها باشد. زیرا همه بندگان قدرت تشخیص مصالح کلی و جمعی خود را ندارند. مدنیت طبعی انسانها نیز اقتضای وجوب تکالیفی برای آنها دارد. در تکالیفی که از جانب خدا آمده است نوعی الزام و اطاعت منجر به ریاضت توأم با کسر قوه شهوت ایجاد می شود که در قوانین بشری وجود ندارد. علاوه بر این تکالیف الهی موجب می شوند شخص به امور عالی و الهی نظر کند و به عوالم مجردات و الهی بیندیشد. انذار و تبشیر الهی بشر را بیشتر به اطاعت از او وا می دارد.

از نظر خواجه، بعثت انبیا تنها برای اصلاح آخرت آنها نیست، بلکه خواجه از جمله فواید بعثت انبیا را حفظ نوع انسان از تباهی می داند تا به واسطه جعل قوانین عادله برای معیشت دنیایی آنان مانند نکاح و معاملات و… قوانینی عادلانه وضع کنند و در این امر تمام انسانها اعم از عادل و فاسق و ظالم و پارسا به آن مشترکند.(۱۴) از اینرو از آنجا که پیامبران که حامل وحی و تکالیف الهی اند، ضمن برخورداری از تأیید الهی، واضع شرایعی مفید برای انتظام امور مردم در معاش و معاد بر حسب اجتماع و انفراد آنها هستند. بر خدا واجب است که بر بشری که خلق نموده است، از باب لطف خویش مصالح و مفاسدی که عقول آنها از دریافت آنها عاجز است را بیان کند. بشر به واسطه کثرت حواس و قوا و اختلاف انگیزه و سلایق، امکان خطا و فساد دارد و کیفیت معاشرت و معاملات و انتظام امور آنها که شریعت نام دارد از باب لطف بر خدا واجب است. نبی، که از سوی خداوند برای تکمیل بندگانش مبعوث شده است، آنها را به آنچه برای اطاعت خداوند لازم است ترغیب نموده و از معاصی برحذر می دارد.

خواجه نصیر طریقی که علما برای اثبات

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.