پاورپوینت کامل مطهری، نماد عقل سرخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مطهری، نماد عقل سرخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطهری، نماد عقل سرخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مطهری، نماد عقل سرخ ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

۱

پاک

به صداقت سپیده دم می خواند،

تا نهایت انسان را

عریان دریابیم،

می آمد،

ـ در نقطه های مبهم شک و اشک ـ

اسرار اشراقی و رستن را

برسینه می نوشت و نمی رفت

و چشم نمی بست،

فاتح دیده ها بود…

سال پنجاه و هفت؛ انقلاب شعله ور شده است و ذهن و زبان جامعه در تصرّف شور و حال حماسی است، فرقی نمی کند که باشی و از چه صنف و چه فرقه ای؟ جوان یا پیر، روحانی یا دانشگاهی، روشنفکر یا عامی، مذهبی یا غیر مذهبی… تب سیاست چنان بالاست که بازار تفکر و فلسفه و حکمت و عرفان را از رواج و رونق انداخته است، کتاب های فلسفی و تئوریک آن مایه به کار می آیند که ویترین سیاست را تکمیل کنند !

در این میانه «استاد مرتضی مطهری» وضعیتی یگانه دارد، او که سنگربان بیدار تفکر دینی است، گر چه آنی از تکالیف انقلابی اش غافل نمی شود، بیش و پیش از هر چیز، به رصد جریان های فکری قد بر افراشته است.

چاپ هشتم «علل گرایش به مادیگری» بناست تا در چنین حال و هوایی به جامعه تقدیم شود. استاد نوشتن مقدمه ای ـ نسبتا ـ مبسوط را بر این چاپ ضرورت می بیند. خلاصه مقدمه از این قرار است که تفکر ماتریالیستی ـ پس از پنجاه سال تلاش بی ثمر ـ با تشبّث به دو نیرنگ نو به میدان آمده است؛ یکی «تحریف شخصیت ها» و دیگری «تفسیر مادی آیات قرآن با حفظ پوشش ظاهری آنها» و این هر دو برای مسخ و مصادره فرهنگ دینی و معنوی به نفع مادی گری .

استاد برای پرهیز از کلی گویی به مصداق ها می پردازد، با ذکر سه شاهد مثال، که تأمل در زوایای هر یک از آن ها روشنگری های بسیار به ارمغان می آورد. اگر استاد مجال می یافت، بی تردید بازخوانی مصداق ها و تحلیل جوانب ماجرا گستره ای فراتر از یک مقدمه می یافت اما شاید احساس پایان مجال و درک و دریافت نزدیکی هنگام کوچ ابدی او را وا می دارد که به اغتنام فرصت در اندازه های یک مقدمه سطرهایی هوشمندانه را به یادگار بگذارد، تا بعد… اما فرصت بعدی در کار نیست و استاد چند ماه پس از این مقدمه به شهادت می رسد. بر این سطرها درنگی می کنیم.

۲

شاهد مثال نخست، پیش درآمد «احمد شاملو» بر دیوان خواجه شیراز است که بنا بر روایت استاد مطهری، تحریف شخصیت معنوی حافظ و مصادره او به نفع الحاد را نشانه گرفته است؛ «یکی از شاعران به اصطلاح نو پرداز، اخیراً دیوان لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد شیرازی را با یک سلسله اصلاحات که داستان «شَدُرُ سنا» را به یاد می آورد، به چاپ رسانیده و مقدمه ای بر آن نوشته است، مقدمه خویش را این چنین آغاز می کند:

«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفر گو که در تاریکترین ادوار سلطه ریا کاران زهد فروش، در ناهار بازار زهد نمایان… یک تنه وعده رستاخیز را انکار می کند، خدا را عشق و شیطان را عقل می خواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد که:

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

وین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی…

… و یا آشکارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار می کند

… کیست این «کافر» که چنین به حرمت در صف پیغمبران و اولیاء اللّهش می نشانند.»(۱)

استاد مطهری می تواند با تمسک به شأن فیلسوفانه و فقیهانه خود پرداختن به مقدمه یک دیوان شعر را دون شأن خود داشته و سکوت اختیار کند، یا آن که با پشتوانه قرار دادن شور و حال انقلابی و اسلامی مردم مسلمان با حکم به تکفیر شاعر غائله را فیصله دهد، یا آن که ـ دست کم ـ با طعن بر رگه هایی از ملامتی گری او شخصیت اش را به چالش بکشاند، رگه هایی پر رنگ که خود شاعر نو پرداز از ابراز آن ابایی نداشت. اما استاد «زمان شناسانه» شأن متفکرانه خود را پاس می دارد که مقام نقد فکر و تضارب آراء از مقام تکفیر و ناسزا جداست و در دفاع از دین و معنویت و ادب و عرفان می توان ـ و باید ـ به اخلاق و ادب پای بند بود و دهان به دشنام نیالود که التزام به این دو به هیچ روی نشان فقدان حمیّت و غیرت دینی نیست.

از سوی دیگر، استاد مطهری «شاگرد برجسته» علامه بی بدیل طباطبایی بزرگ است که با حافظ انسی عمیق دارد و گذشته از روایت شاگردان برجسته روحانی ایشان، روایت «سید حسین نصر» در زندگینامه خود نوشته اش و روایت «داریوش شایگان» در زیر آسمان های جهان، حکایت دلدادگی و دلبری شگفت علامه در آفاق مهر ورزی به لسان الغیب است. با چنین پیشینه ای، «استاد مطهری» در مجال محدود یک مقدمه جدّی می کوشد تا با تکیه بر استدلال و آوردن ابیات متعدد از شعر حافظ و استناد به اقوال معاصران حافظ درباره شخصیت او، سستی خوانش و تأویل امثال «شاملو» را آشکار سازد، ضمن آن که با حسرت مندی از کوتاهی مجال، به سلسله گفتارهای دانشکده الهیات درباره «عرفان حافظ» اشاره کرده و آرزو می کند که به تنظیم و نشر یادداشت های بیشتراش در این باره توفیق یابد.(۲)

۳

شاملو ـ البته ـ در سال های بعد با بیان تأویل های شگفت و تحلیل های جنجالی از شعر سعدی و شاهنامه فردوسی نشان داد که با نگاهی ژورنالیستی و خام دستانه ـ از این جنس ـ هیچ گونه همدلی را در شاعران و ادیبان نوپردازی که با متون کلاسیک ادب فارسی انس و آشنایی دارند، بر نمی انگیزد. بل به عکس، چنان که در ماجرای حکیم طوس دیدیم، اعتراض صریح بسیاری از ادیبان و روشنفکران و حتی دوستان و شیفتگان خویش را نیز برانگیخت، از خیل آن اعتراض ها، تعابیر «مهدی اخوان ثالث» شاعر نامدار معاصر بیش تر در یادها ماند.

به علاوه، گذشت سه دهه از این ماجرا بر آن قاعده بنیادین مهر تا کید زد که هر متن و تأویلی ـ در فرجام ـ باید از سنخیت برخودار باشند و در رویکردهای هرمنوتیک ،نمی توان هر تأویلی را بر هر متنی تحمیل کرد و به یقین، برخی از متن ها از پذیرش برخی و بسیاری تأویل ها امتناع می کنند؛ هم از این روست که متنی از جنس شعر حافظ ـ هرگز ـ تأویل های ماتریالیستی را بر نمی تابد؛ به دیگر سخن، چنین تأویلی از شعر حافظ همان قدر راه به بیراهه می برد که تأویل عرفانی و معنوی از شعر «الف با مداد»! و در یک کلام، ضرورت بازخوانی و تحلیل های نو از متون کهن ـ هرگز ـ به منزله مجوز ارائه تأویل های معارض با ذات و بن مایه متن نخواهد بود.

۴

شاهد مثال دیگر ـ در مقدمه استاد مطهری بر کتاب «علل گرایش به مادیگری» کتابی است به نام «حلّاج»، نویسنده این کتاب هم شاعری است نوپرداز و سمت گیری ایشان در روی آوردن به «حلّاج» در تداوم همان پروژه «تحریف شخصیت هاست» که به تعبیر استاد «کوششی است تا از این راه یعنی تحریف شخصیت های مورد احترام، اذهان را متوجه مکتب و فلسفه خود بنمایند». تفاوت این کتاب با کتاب پیش در این است که در نوشته ای مفصل با صراحت و تأکیدی دو چندان بر متد دیالکتیک مارکسیستی به مصادره حلّاج می نشیند، استاد مطهری می نویسد: «یکی دیگر از شخصیت هایی که اخیراً مادی مسلکان برای توجیه خود دست به تعریف او زده اند، حسین بن منصور حلّاج است. حلّاج یک شخصیت جنجال انگیز در جهان اسلام است… برخی مادی مسلکان معاصر خواسته اند از «حلّاج» یک مادی منکر خدا بسازند که نه تنها اعتقاد به خدا نداشته است، به هیچ وجه هم نمی خواسته با ادعای حلول خدا در خود، به خدا رسیدن و خدا شدن خود را تبلیغ کند، بلکه می خواسته اندیشه انکار خدا را تبلیغ کند… طبق نظر این مدعیان، حلّاج نه تنها یک ماتریالیست تمام عیار بوده، منطقاً نیز از منطق دیالکتیک پیروی می کرده است، یعنی ماتریالیسم او، ماتریالیسم دیالکتیک بوده و همان فلسفه و منطق را داشته که هزار سال بعد از او مارکس وانگلس با تکیه بر ماتریالیسم فویر باخ و منطق هگل در جهان علم کردند… کتابی اخیراً به نام حلّاج منتشر شده… این کتاب مدعی است که حلّاج در دوره آخر عمر خود یک ماتریالیست تمام عیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.