پاورپوینت کامل قیصر خوانی ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قیصر خوانی ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قیصر خوانی ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل قیصر خوانی ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

(۱ )

ناگهان آینه ی ناگهان شکست ،

صبح فرو ریخت ،

گیسوان چشمِ تو در باد پریشان…

می دانم؛

روح تو بی تاب بود

– این جا ج

در کثرتِ ارواح مزاحم

چنبره ی درد و داغ و بغض و تناقض

شور و شرِ پوچی و تردید و توهّم

آری ، ا ز این گونه

در این حال و هوا

ذوقِ پریدن به بال های تو گل کرد…

(۲ )

شعر رهایی ست ؛ رهایی ست ، رهایی ست…

روحِ رها !

پر بگشا…بال بزن ؛

دور تر از دورترین تکّه ی فیروزه ای

در آینه ی شوق

سمتِ نگاه ِ سپیده های همیشه

سوی فراسوی هوالعشق و هوالهو…

خوانده تو را چشمِ دوست ؛

حرف به حرف

اینک

آن سو…

(۳ )

چشمِ تو را

دست دوست

از تپشِ نور سرشته است ،

سوره ی خورشید بخوان ؛

در افقِ نور علی نور

دایره ی محو

رقص و سماعِ ابد

به زمزمه ی ساقیِ باقی

چشم تو آیینه دارِ صبح بهشت است .

(۴ )

نازنین !

گرچه بر این صندلیِ ساکتِ مغموم

جای تو خالی ست،

گرچه به داغِ تو

روز و شب به توالی ست،

نامِ تو را می بریم ،

آینه آبی ست…

(۵ )

قیصر من!

صبح

هزاران فرشته در طربی سبز

نامِ تو را دف زدند،

روح هزاران فرشته ی شاداب

نام تو را دف زدند ،

سمت بهارِ ابد

به زمزمه بشتاب !

صبح قیامت به خیر ؛

ای گلِ نایاب !

آبان ۱۳۸۶

قصیده ی معاد

عرفان نظرآهاری

سالنامه ی جهان

ماهنامه ی زمین و آسمان

روزنامه های صبح و عصر را

مرور می کنم

باز هم خبر

باز هم خلاصه ای

از هزارسال اتفاق های دوروبر

باز خط به خط

نشانه و علامت است

سطر سطر زندگی

گزارش قیامت است

***

باز هم مصاحبه

بین آدم و عدم

بین آنچه می رود به باد

دم به دم

باز سرمقاله ای به خط مرگ

باز عکس های آن و این

باز پنجشنبه ها و جمعه ها

نه، تمام روزهای هفته

روز واپسین

اول او و آخر او

بعد تا ابد همیشه نقطه چین…

***

باز آگهی

باز در ستون تسلیت

اسم ها چقدر آشناست

اسم من

اسم تو

اسم ها همه شبیه اسم ماست

اسم های مان چه تند و تیز

می دوند

تا به انتهای صفحه های رستخیز

***

در کنار اسم های مان نوشته اند:

جمله جمله، واژه واژه، حرف حرف

هر چه کرده اید

توی سررسید روزگار

یادداشت شد

دانه دانه لحظه کاشتید

باغ لحظه های هر کسی

آخرش شبیه آنچه کاشت، شد

***

سالنامه ی جهان

ماهنامه ی زمین و آسمان

روزنامه های صبح و عصر را

مرور می کنم

مژده داده اند در شماره های بعد

در همین یکی دو روز زودِ دوردست،

توی ویژه نامه ای که محشر است،

سردبیر روزنامه ی حیات،

او که متن آب و آفتا