پاورپوینت کامل اکنکار و ضعف فلسفی در شناخت ادیان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اکنکار و ضعف فلسفی در شناخت ادیان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اکنکار و ضعف فلسفی در شناخت ادیان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اکنکار و ضعف فلسفی در شناخت ادیان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

۸

یکی از مهم ترین شاخصه های جنبش های نوپدید دینی-عرفانی، انتقاد شدید آنان به وجود ادیان بزرگ و تعالیم آنان است، لذا در بسیاری از این جریان های معنوی، انواع زیادی از انتقادها به ادیان وجود دارد. از این رو، باید گفت که بزرگ ترین اشکال آنان این است که در نقد آنها، همه ادیان به یک چشم دیده می شوند و چنین می پندارند، که تمام ادیان دارای خصوصیات و تعالیم مشترک اند و حال آنکه ادیان دارای تقسیمات متفاوتی هستند و نزدیک ترین و شبیه ترین ادیان نیز در دل خود بزرگترین تفاوت ها و اختلاف های ظاهری و باطنی را با هم دارند. بنابراین هیچ گاه نمی توان با نادیده گرفتن تفاوت های ادیان، به نقد و بررسی آنان پرداخت. و لذا به جرات می توان گفت که در تعالیم اکنکار، بزرگترین انتقادها و اشکال ها به ادیان ابراز شده است.

موجودیت ادیان

پال توئیچل -موسس مکتب اکنکار- فلسفه پیدایش ادیان بزرگ را از دو منظر پی گیری می کند:

۱. ادیان بزرگ بر اساس تجربه های معنوی، مکاشفه ها و سفرهای روحانی موسسین، پدید آمده اند، که از این میان اکنکار با اتخاذ چنین موضعی در حقیقت می خواهد چنین نشان دهد که هر انسانی می تواند با تمرین های معنوی و ریاضت های جسمانی موفق به مکاشفه و سفر روحانی شود. این ادعا در دل خود متضمن این معناست که انسان مکاشفه گر می تواند حامل معرفت معنوی همسان با معرفت معنوی دیگر انبیای بزرگ ادیان بزرگ باشد. و در واقع چنین وانمود کند که هر انسان به واسطه پیروی از تعالیم ما -اکنکار- می تواند همانند دیگر پیامبران بزرگ تاریخ به حقیقت، دست یافته و به همان سعادتی که ادیان آن را در دنیای دیگر وعده دادند؛ در همین دنیا نائل شود. از این رو، در اکنکار وانمود می شود، که ادیان بزرگ بر اساس تجربه های معنوی، مکاشفه ها و سفرهای روحانی موسسین پدید آمده اند.

پال توئیچل می گوید: حتی در میان فرقه های منشعب از یک مذهب هم اختلاف های فاحشی در زمینه ی روش ها و دستورالعمل هایشان وجود دارد، که این امر توجیه کننده این است که چرا این همه گوناگونی بی پایان و سردرگمی در خصوص نتایج به دست آمده از روش های دیگر مشاهده می شود. به همین ترتیب، وقتی در جهان های دیگر نیز وارد می شویم، تجربیاتمان از کیفیات دگرگونی بهره می گیرند، که در نتیجه، در خصوص نتایج حاصله از این تجربه ها نیز همین تفاوت های فاحش به چشم می خورند. و لذا اکنون می توان فهمید که چرا این همه دین های متفاوت وجود دارند.؛ زیرا تجربیات افراد مختلف در عوالم درون با هم متفاوت هستند و براساس همین تجربه ها بوده است که ادیان و مذاهب متفاوت شکل گرفتند. و این واقعه اسف باری است، که هزاران هزار نفر تجربه کرده اند، یعنی تا درجه ای از عمق به آگاهی عوام درون نفوذ کرده اند. آنگاه به آنان وحی شده که یک خدا، یک فرشته یا یکی از بستگان، در حال هدایت آنها هستند. آنها اظهار می کنند که صدای خدا را شنیده اند یا دچار این تصور می شوند که خداوند به شخصه، دستورها و فرامینی را به آنان داده است.

ولی حقیقت قضیه این است که این الهام ها، صداها و تصورها همه مخلوق های ذهنی خود آنهاست و این روند برای کسانی که صاحب بینایی مستقل هستند، به وضوح قابل دیدن است و خود شخص به ندرت قادر است تا این را تمیز دهد، چون هنوز صاحب چنین بینش مستقلی نیست او عمیقا معتقد است که خداوند مستقیما با او سخن می گوید، در حالی که آنچه او می شنود، نجوای ذهن خود اوست که از ضمیر ناخودآگاهش صادر می شود. او فریب خورده است. فریب خویش را. و اغلب اتفاق می افتد که چنین فردی اعلام می کند که از خدا پیامی دریافت کرده است. و یا آنکه، خدا در حال هدایت اوست تا کارهای معینی را به انجام رساند. بسیاری از افراد ادعا می کنند که خدا به آنها فرمان داده، کسی را به قتل برسانند؛ قومی را از میان بردارند و بسیاری از شرارت های دیگر، که همه اینها زاییده ذهن مختل شده آنهاست.

به محض اینکه شخص وارد جهان های معنوی تحتانی می شود، حتی هنگامی که فاصله بسیار کمی را در درون آنها پشت سر گذاشته باشد، همیشه مورد مواجهه و حمله مجموعه ای از اشکال فکری خودش واقع می شود. تقریبا همگی اینها در اثر پرورش و تربیت های گذشته او و اعتقادها و تصوراتی شکل گرفته اند، که در مدت زمان گسترده ای به مساعدت پیشنهادهایی از سوی دیگران بنا شده اند. آنها از درون متن خواهش های دراز مدت خود بیرون می جهند. و او را به کوره راه های گوناگونی راهبر می شوند، که این عملکردهای روانی به اعتقاد اکنکار، منشأ بیشتر این تجربیات گوناگون و بی پایان است، که مردم آنها را مذهبی می پندارند و به همین دلیل این همه مذاهب متفاوت وجود دارند.(۱)

۲. ادیان بر اثر مناسبات اجتماعی، فعالیت قشر روحانیون و تصورات ذهنی پیروان آنان پدید آمده اند.

در اکنکار آمده است: هیچ یک از ناجیانی که به این جهان آمده اند، مرادشان انتشار و تبلیغ، به خاطر کسب پیرو نبوده است، بلکه همه آنها می خواستند، تا معدودی از حقایق ساده را که از سرزمین های دور آموخته بودند به بشر هدیه کنند، تا آنان که گوش شنوا دارند، بدان پیام بیدار شوند.

البته استادان باستانی از این روند استفاده زیادی می کردند. آنها به ندرت به کتابت و ثبث مفاهیم می پرداختند. به این دلیل که، هیچ یک از پیروانشان فن خواندن و نوشتن را نمی دانستند. آنها کلام را دهان به دهان و سینه به سینه نقل می کردند و هنگامی که یک فرد را به حلقه های الهی پذیرش می دادند، آنگاه به پرورش نفر بعدی مبادرت می کردند. آنها هیچ کدام از این ساز و دهل ها و تعلیمات جمعی، که امروزه در تشکیلات سازمان یافته مذاهب می بینی به کار نمی گرفتند. بنابراین، در می یابی که دین، به سادگی یکی از تاسیسات اجتماعی است. این امر در ادیان غربی بیشتر مشهود است، در حالی که تار و پود مذاهب شرقی را نیز همین عامل تشکیل می دهد.

پال توئیچل می گوید: هر دینی را که امروز در قدرت است، نام ببر. من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائیده یک وجدان اجتماعی است، نه حقیقتی که از جانب سوگماد آمده است. همه آن قوانینی که به عنوان قوانین الهی شناخته شده اند، چیزی نیست، جز یک وجدان اجتماعی متحول شده که از قانون مانو، نظام همورابی، فرامین موسی و احکام کلیسایی مسیحیت مشتق شده است.

اما محتوای آنها بازگوکننده ی چیست؟

هیچ! مگر پیکری از احکام و مقررات که از جانب قشر روحانیت رسمی، برای تحت کنترل نگاه داشتن پیروانشان تنظیم شده، تا بدان وسیله، عنان سیاسی و اقتصادی توده های مردم را به دست گیرند.

آیا پدیده ای شنیع تر از سیستم طبقاتی که توسط مانو پایه گذاری شده، وجود دارد؟ یا محدودیت های اجتماعی که در مفاد نظام همورابی مطرح است؟ یا پی آمدهایی که احکام مدون در فرامین موسی یا اخلاقیات کلیسا و تشکیلات مذهبی مسلیمن امروزی باعث می شوند؟ محدودیت، محدودیت، محدودیت! این، تمام آن چیزی است که این شاخص های اجتماعی بر آن سعی دارند.(۲)

اگر مذاهب را بقدر کافی بشناسی برایت معلوم خواهد شد، که احکام و مقررات مربوط به هر گروه خاصی در خود دو تاثیر مثبت و منفی را پیشنهاد می کند. به این معنی که اگر از آنچه تشکیلات مذهبی مقرر داشته تبعیّت کنی، قول پاداش می گیری، ولی در صورت غفلت از مقررات و احکام، مجازات در پیش خواهی داشت… همه ادیان به این ترتیب تاسیس می شوند. از طریق قدرت تصور پیروانشان. روحانیت این تصور را اختراع می کنند و آنقدر در مقابل مردم نگه می دارند تا قبولش کنند و نیایش آن را بپذیرند.(۳)

از این رو، پال توئیچل به ادیان و گروه های مذهبی انتقاد کرده.(۴) و ابراز می دارد، که از گروه های فلسفی مذهبی و فرهنگ هایی که امروز نیز پرچم ایمان به خدا و اشاعه راه پیشوایان و فرستادگان خدا رژه می روند، اعتراض دارم.

و چنین ادامه می دهد که، ظاهرا دین قرار است دوست بشر باشد. ولی تقریبا در تمام طول تاریخ، این دو با یکدیگر ستیز مرگ باری داشته اند. امروزه روحانیت تقریبا به یک ناهنجاری پوچ تبدیل شده است. هنوز در همه جای دنیا با توانی بالا حضور دارد. ولی روزی خواهد آمد که از سطح زمین برچیده شده، محو و نابود شوند. جهالت هم، علیرغم احداث مدارس و اقدام به سوادآموزی جمعی، برای پیر و جوان، پیوسته در حال گسترش است. افسوس که اینها راه غلط را برای تحصیل برگزیده اند، نه راهی برای نشان دادن شیوه های خارج شدن از کالبد جسمانی.(۵)

پال توئیچل می گوید: اخلاقیات خوب اند، اما در خوبی بشر امتیاز چندان چشم گیری نهفته نیست. همه ادیان از اخلاقیات (احکام) انباشته اند و یک سری دستورالعمل های اخلاقی هستند که در شکل های گوناگون، قرن به قرن ،به نوع بشر آموخته شده اند. اما به صراحت بگویم که علوم اخلاق شریعت های ادیان هرگز نتوانسته اند راهی به اقلیم درون بگشایند. البته در مسیر پاک سازی ذهن و هموارکردن راه، جهت رسیدن به پشت دروازه ی اقالیم درون موثرند. و حتی می شود به جایی رسید که بتوان به دروازه های درون دق الباب کرد، اما باز کردن این دریچه به سوی جهان های معنوی کاری است که از احکام و اخلاق ساخته نیست.

اخلاق، چنانکه در مذاهب قدیم نیز آموزش داده می شود، فرسوده و بی مصرف است. هر گروهی که صرفا اخلاقیات را تعلیم بدهد، چیز زیادی برای جستجوگری که به دنبال نور معنوی باشد، ندارد، مگر آنچه در همه ادیان مشترک است. اخلاق، ابزاری است، جهت شستشوی ذهن، اگر چه ابزار کاملی نیست؛ ولی بهترین نوع آن می تواند فرد را برای برداشتن اولین قدم در مسیر خداشناسی آماده کند.

کسی که بخواهد توسط اخلاقیات (شریعت) به یک زندگی مذهبی دست یابد، مسیر را در جهت معکوسش طی کرده است. اخلاقیات، تنها وسیله ای برای دست یابی به وضعیت مشخصی برای ذهن هستند و هیچ کاربرد دیگری ندارند. اخلاق، نه دین است و نه بستری که از میان آن دین رشد می کند. اخلاق هرگز نمی تواند اساس فلسفه عالم گیری، همچون اکنکار باشد؛ زیرا اخلاق هرگز نمی تواند آفریننده ی خرد، قدرت و آزادی باشد.(۶)

اکنکار معتقد است که امکان مذهبی و ادیان رسمی، به دوره های قبل از بلوغ افکار و تحولات انسانی تعلق دارند. در دوره های طفولیت بشر، هر مذهبی وظیفه اش را در روز و موعد مقرر خود به جا می آورد، اما در موازات رشد بشر در زمینه فهم معنوی بالاتر، این راه ها و روش ها باید با چیزی کامل تر جایگزین شود. در طول تاریخ بشر، تمام آنچه ادیان تلاش می کردند تا ارائه دهند، خلاصه می شود در شناخت سوگماد. چند نفر موفق شده اند؟ شاید معدودی بیش از تعداد انگشانت!

پال توئیچل می گوید: فقط مسافران معظم «اک» هستند، که این روش ها را در اختیار دارند. و این مسافران در میان انسان ها بسیار معدوداند. تلاش ها در جهت چنین درک و شناختی همیشه با شکست مواجه شد، مگر در مواردی که از روش هایی که در اکنکار مطرح کرده ایم، پیروی شده باشد. اگر پیروان سرسخت برخی ادیان، به این که بسیاری از مردم به روش آنها موفق شده اند، اصرار می ورزند؛ به این دلیل است که آنها تجربه مختصری را در دیگران بسیار دست بالا تصور کرده اند.(۷)

اما در این میان، در نظر گرفتن چند نکته حائز اهمیت است:

۱. در اینکه علت پیدایش ادیان، سفرهای ناقص رهبران و انبیاء است و فلسفه اعمال و کردار آنان، توهمات ذهنی است، که بر اثر خواهش های دراز مدت و به عبارت دیگر،بر اثر عقده های سرکوب شده آنان سرچشمه می گیرد؛ ادعای بزرگ و کلی است، که اولا: اکنکار برای اثبات چنین اظهار بزرگی محتاج ادله محکمی است، که البته در کتاب های اکنکار یافت نمی شود و بیان ادعای فاقد علت و مدرک، ارزش علمی ندارد، چرا که هر طالب حقیقتی با تمام اعتمادی که ممکن است به اکنکار داشته باشد، هیچ گاه نمی تواند چنین اظهارنظرهای بزرگی را از جانب اکنکار، بدون بیان دلیل و مدرک بپذیرد.

ثانیا: جنس این ادعاها مبتنی بر رویکرد فلسفه های معاصر و روان شناسی جدید است. حال آنکه چنین بیاناتی بیشتر از جانب کسانی ایراد می شود، که از دریچه مادی و اومانیستی به انسان می نگرند، و به نوعی با رویکردهای معنوی مخالف اند. بیان چنین اشکال هایی به ادیان، از جانب عرفان اکنکار قابل تامل است، چرا که جدای از ورود به حوزه پاسخ گویی، به چه دلیل این اشکال شامل عرفان اکنکار نباشد؟

۲. در اینکه دین تاسیسات اجتماعی است. و سازمان ها و مراکزی با موضوعیت دین تشکیل می شوند، و اثرات قابل توجهی بر مناسبات سیاسی می گذارند؛ جدای از وجود تفاوت های بسیار در مورد هر مصداق دینی، مبتنی بر انتقادهای شدید عرفان اکنکار به روحانیون و رهبران معنوی هر مسلک دینی و عرفانی است. این دغدغه نه تنها در عرفان اکنکار، بلکه در بسیاری از نحله ها و گرایش های علمی غرب مشهود است، و بیشتر، ریشه در عملکرد طولانی و نابخردانه کلیسا در قرون وسطی دارد. این ادعا در مورد هر مصداق دینی، و جغرافیای تاثیرگذاریش می بایست بسیار گوناگون و متفاوت بیان شود. هر چند عملکردهای غیر اخلاقی برخی از روحانیون، هر مصداق دینی، ناخودآگاه ذهن را به سوی این دغدغه سوق می دهد، ولی این بیان در مورد همه ادیان بزرگ و کوچک، کلیت ندارد.

ضمن اینکه به راستی، میان همه پیامبران و تعلیمات شفاهی که در دوران حیات خود داشته اند و برداشت هایی که قرن ها بعد از کلام ایشان شده و منجر به پیدایش عقاید جدیدی، مبتنی بر شرایط جدید اجتماعی است، تفاوت هایی وجود دارد، که غیر قابل انکار است. از این رو، هیچ گاه نباید نظریه یا عملکرد پیروان معاصر یک دین را، کاملا و به طور کلی منطبق با اصل نظریه یا عملکرد پیامبران و رهبران، یک مصداق دینی دانست و به واسطه داشتن اشتباهات گوناگونی که توسط پیروان یا سازمان های متکی به دین ایجاد می شود، اصل گزاره های دینی و شخصیت پیامبر آن دین را تخریب کرد.

۳. برخی معتقدند: یک اشکال مهم به ادیان بزرگ این است که آنان متعلق به قرن ها قبل بوده اند و اکنون، انسان معاصر، محتاج ادیان جدید است، تا بتواند نیازهای نوین معنوی خود را در آنان جستجو کند. اکنکار معتقد به این شبهه است. اکنکار خود را یک مسلک معنوی جدید می داند، که برای انسان امروزی، به واسطه اقتضائات دوران معاصر نسبت به دیگر ادیان جهان مفیدتر است. اکنکار معتقد است که هدف همه ادیان قدیم ایجاد ارتباط با خداوند بوده و این نکته را ضعف ادیان بزرگ معاصر می داند.

اما باید گفت که هدف همه ادیان بزرگ، صرف ارتباط با سوگماد (خدای مطلق) نبوده است؛ چرا که در بسیاری از ادیان بخصوص اسلام، التزام به خواسته های اجتماعی انسان در لوای ارتباط با خداوند روشن است. ضمن اینکه اگر صرف ارتباط با خدا، اشکال اساسی ادیان است. به چه علت در عرفان اکنکار، ارتباط با سوگماد و جهان های برتری که همگی تحت حمایت نمایندگان سوگماد است؛ پراهمیت نشان داده می شود؟ و اینکه آخرین طبقه جهان های برتر تحت نظارت شخصی سوگماد (خدای مطلق) است. و چنین اظهار می شود که بالاترین استاد اکنکار در آن طبقه با خدا در ارتباط است.

اما این اشکال که ادیان بزرگ متعلق به قرن ها قبل بوده و اکنون برای حل نیازهای معنوی – اجتماعی، انسان معاصر نیازمند ادیان جدید است، متوجه هر دین یا مسلک عرفانی، است که به تغییرات اجتماعی و بحران های جدید معنوی انسان توجه ندارد. از این رو، معتقدیم که این اشکال متعلق به همه ادیان بزرگ نیست، چرا که برخی از ادیان، بخصوص دین اسلام، به واسطه تکیه بر اصول اولیه، ملزم به تأسیس احکام و گزاره های معنوی جدیدی برای خروج از هر بحران معنوی یا اجتماعی است؛ بحران های معنوی اخلاقی ای که در ادوار گوناگون، و بر اثر تحولات اجتماعی پدید آمده اند.

با توجه به این اصل کلی، چنین ادیانی، بخصوص اسلام، بر ادیان و عرفان های نوظهور برتری دارند؛ چرا که اگر فلسفه وجودی عرفان های نوظهور رفع مشکلات جدید انسان معاصر باشد، برخی از ادیان همانند اسلام، قادر به رفع این مشکلات اند. ضمن اینکه این ادیان دارای پشتوانه علمی و عملی، رهبران باتجربه، و تجربه حل مشکلات بیشتری نسبت به عرفان های نوظهوراند.

لازم به یادآوری است که در بسیاری از جریان های نوپدید دینی، ادعای ساختگی بودن تمامی ادیان مطرح می شود به عنوان مثال، در تعالیم کریشنا مورتی چنین آمده، که ادیان و مذاهب همگی ساختگی اند.

کریشنامورتی می گوید: ما خواهان پدری با عظمت و قدرتمند هستیم که از ما حمایت کند و به ما بگوید که چه باید بکنیم. حالا برای آنکه تنها نمانیم. بی یار و پشیمان نمانیم. به خدا اعتقاد پیدا می کنیم، که به ما در زندگی کمک می کند با این همه ذهن ماست که این را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.