پاورپوینت کامل آفریقا در مطالعات ایرانی ;در گفت وگو با سیروس احمدی نوحدانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آفریقا در مطالعات ایرانی ;در گفت وگو با سیروس احمدی نوحدانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفریقا در مطالعات ایرانی ;در گفت وگو با سیروس احمدی نوحدانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آفریقا در مطالعات ایرانی ;در گفت وگو با سیروس احمدی نوحدانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
اشاره: سیروس احمدی نوحدانی، عضو هیات علمی و رئیس پیشین مرکز مطالعات آفریقای دانشگاه تربیت مدرس است که تاکنون ترجمه ها و تألیفات متعددی به زبان فارسی و فرانسوی از او درباره آفریقا منتشر شده است. علاوه بر نگارش مقالات متعدد برای فصلنامه های ژئوپلتیک و مطالعات آفریق ، سه کتاب با عناوین قوم شناسی سیاسی آفریق ، فرهنگ و تمدن مالی و امنیت و دموکراسی در کنگوی دمکراتیک: بررسی نقش نهادهای نظامی در برقراری صلح از وی منتشر شده که کتاب اخیر ایشان، از سوی موسسه خانه کتاب، به عنوان اثر شایسته تقدیر کتاب فصل زمستان سال ۱۳۸۷ معرفی شد.
* چرا آفریقا مهجور است؟
وقتی، بیش از هر چیزی سخن از آفریقا به میان می آید فقر و بدبختی به ذهن انسان تبادر می کند، در حالی که این گونه نیست. البته درست است که بیشتر کشورهای فقیر دنیا در قاره آفریقا متمرکز شدند و بالاترین آمار فقر در توسعه انسانی را به صورت متمرکز در کشورهای آفریقایی داریم، ولی در آسیا هم کشورهای فقیر کم نیستند. البته یک بحث این است که قاره آفریقا توسط کشورهای استعمارگر و قدرتمند، فقیر نگه داشته شده، که علل آن هم مشخص است:
یک علت استعمار است. علت دیگر، جغرافیای خاص آفریقاست؛ زیرا اقوام زیادی از آفریقایی ها هر چه می خواستند به راحتی به دست می آوردند، چون همه چیز به صورت آماده و طبیعی در اختیارشان بود. زمین های آنجا به صورت ممتد قابل استفاده است و این موقعیت جغرافیایی و اقلیمی باعث شده که به تدریج، آفریقایی ها در طول تاریخ، آدم های سخت کوشی بار نیایند.
وقتی استعمار در قرن های ۱۶، ۱۷ و ۱۸ میلادی وارد منطقه شد، مردم آفریقا را به عنوان برده و نیروی کار رایگان به کشورهای خودشان یا قاره تازه کشف شده آمریکا بردند و فجایع بسیار زیادی را بر سر آفریقایی ها درآوردند، که این هم دلیلی بر عقب ماندگی آفریقایی ها شد.
بعد از جنگ جهانی اول و دوم، آفریقا محملی برای یک ذخیره گاه انسانی، تجهیزاتی و تسلیحاتی برای دولت های درگیر در جنگ شد. لذا می بینیم که فرانسه و انگلستان در جریان جنگ جهانی دوم، ذخایر طلای خودشان را در آفریقا پنهان و یا سربازهای ذخیره خودشان را از آفریقا تأمین می کنند.
بعد از جنگ جهانی دوم و شکل گیری سازمان ملل متحد، جنبش های استقلال طلبانه در آفریقا شروع شد و در سال های ۱۹۵۸ و ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ میلادی، اکثر کشورهای آفریقایی مستقل شدند، که البته برخی از آنها مثل الجزایر، درگیری های شدیدی با استعمارگران پیدا کردند که برای فرانسه امری حیاتی بود و این کشور مقاومت عجیبی برای حفظ آن داشت؛ زیرا فرانسه، الجزایر را به عنوان یکی از استان های خودش و نه به عنوان یک مستعمره تلقی می کرد و تا الآن هم هر چه مسئولان الجزایری درخواست می کنند تا مسئولان فرانسوی نسبت به عملکرد گذشته خودشان عذرخواهی کنند، اما مسئولان فرانسه فقط اظهار پشیمانی می کنند، که درگیری شد و عده زیادی کشته شدند! ولی عذرخواهی و اظهار اشتباه نمی کنند، چرا که فرانسوی ها همچنان الجزایر را جزئی از خاک خودشان می دانند.
* علت اصلی اهمیت کنونی آفریقا برای کشورهای اروپایی و آمریکا چیست؟
کشورهای آفریقایی همچنان به عنوان بزرگ ترین مواد معدنی و نیز بزرگ ترین ذخیره گاه آب های شیرین جهان هستند، که استراتژیست ها می گویند: در حال حاضر درست است که نبردها حول محور انرژی است، ولی در آینده، نبردهای دنیا بر سر آب شیرین خواهد بود. پتانسیل های بالقوه آفریقا به همراه پتانسیل نیروی انسانی و بازار، باعث شده تا کشورهای اروپایی و استعمارگر یک استقلال صوری به این کشورها بدهند، ولی همچنان سعی می کنند تا به لحاظ مدیریتی و اقتصادی، آنها را وابسته به خودشان نگه دارند. از نظر تبلیغی هم سعی می کنند تا کشورهای آفریقایی را در رسانه های خودشان بد جلوه بدهند. لذا تصویری که رسانه های غربی از آفریقا ارائه می دهند، آنها را افرادی فقیر، قحطی زده، استخوان های بیرون زده و ملتی گرسنه به نمایش می گذارند. در سال های گذشته و در جشنواره عکس کانادا، برترین عکس سال ۲۰۰۷، متعلق به یک زن فقیر آفریقایی به همراه بچه اش بود، که استخوان هایش بیرون زده بود؛ عکسی که تماماً فقر و بدبختی را در آفریقا به نمایش گذاشته بود. سیاست اینها این است تا کشورها و مردم دنیا فکر کنند که قاره آفریقا یک منطقه فقیر، بی چیز است تا برای بهره برداری هایشان بکر و بدون رقیب بماند. متأسفانه این گونه اخبار و تبلیغات منفی هم به همین صورت در کشورهایی، مثل کشور ما – البته الآن مقداری کمتر شده منتشر و منعکس می شد.
* روابط ایران و کشورهای آفریقایی را چطور ارزیابی می کنید؟
در اخبار عمومی ما ایرانی ها، وقتی می گوییم آفریقا؛ یعنی فقر، قحطی، گرسنگی، جنگ و خونریزی. حتی وقتی با یک مسئول بلندپایه ایرانی درباره سرمایه گذاری در آفریقا صحبت می کنیم، می گوید: آفریقا که همه اش جنگ است؛ همه اش فقر است، در حالی که این طوری نیست. در آفریقا، پروژه های خیلی بزرگی در حال انجام است. درست است که در این قاره فقر است، ولی این گونه نیست که وقتی ما پروژه ای را انجام دادیم، نتوانیم پول مان را به دست بیاوریم، بلکه این قضیه به زرنگی ما بر می گردد. چینی ها در آنجا خیلی گسترده کار می کنند. الآن چین به عنوان قدرت جهانی آینده مطرح است. چین را مثال نزنم. الآن کشورهای ترکیه و مالزی با قدرت و برنامه ریزی تمام وارد آفریقا شدند. مالزی ها در بخش نفت آفریقا برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری های زیادی کردند. این کشورها الآن به شدت کار می کنند و این تصور که آفریقا جای بدبختی و فقر است را کنار گذاشتند، اما ما در ایران چون در برنامه هایمان راهبرد استراتژیک نداریم، نتوانستیم در این قاره سرمایه گذاری کنیم و لذا این طور نیست که ما برنامه مدون و جامعی داشته باشیم که بر اساس آن با کشورها کار کنیم. این نیست که ما وزن، جایگاه و قدرت ملی و ژئوپلیتیکی کشورها را سنجیده باشیم و با آن کشورها به تناسب قدرت و نیاز خودمان ارتباط برقرار بکنیم. چنین کاری را نکردیم، بلکه ما به شرایط روز و شرایط جهانی نگاه می کنیم و مقتضیات سازمان های جهانی و نیاز فعلی خودمان به آن کشورها را در نظر می گیریم و به همان میزان یک سری کارهایی را انجام می دهیم و با آن ها معامله می کنیم. چون هیچ برنامه جدی و بلندمدتی نداریم، به کشورهای آفریقایی که حدود دو درصد تجارت جهانی را شامل می شوند، اهمیتی قائل نیستیم. بنابراین، اگر ما در برنامه ها و سیاست هایمان برای همین دو درصد تجارت جهانی آفریقا، جایگاه باز کنیم، تحولات جدی ای در این عرصه ها، هم در عرصه روابط دیپلماتیک، هم اقتصادی و هم فرهنگی مان با آفریقا اتفاق خواهد افتاد. البته در بخش فرهنگی کارنامه قابل قبول تری داریم، چراکه سعی کردیم با آفریقا ارتباط برقرار کنیم. طبق بندهایی از قانون اساسی، جمهوری اسلامی موظف است که با کشورهای مسلمان، تحت ستم و مستضعف جهان روابط برقرار کند و حتی به این کشورها کمک کند. برای همین، بعد از انقلاب می بینیم که حضور ما در آفریقا از ۹ تا سفارت خانه، ناگهان به ۲۵ و در مقطعی به ۳۰ الی ۳۲ سفارت خانه می رسد، که البته بعدها مقداری کاهش پیدا کرد، که بیشتر به خاطر همین دید بوده است، چرا که بخش قابل توجهی از کشورهای آفریقایی را مسلمانان تشکیل می دهند. این کشورهای مسلمان می توانند در جایگاه فرهنگی ما، جایگاه خوبی داشته باشند و ما سعی کردیم از طریق فرهنگی، وارد این کشورها شویم و در تعاملات با آنها، به ویژه در سازمان ملل، کمیسیون های تخصصی آن و دیگر سازمان های جهانی و منطقه ای امتیاز بگیریم، که به نسبت کارهای خوبی در زمینه فرهنگی صورت گرفته است. البته ما در بخش های سیاسی و اقتصادی آفریقا موفق نبودیم؛ یعنی اگر ضریب هزینه هایی را که کردیم و ضریب فایده را بگیریم، به میزانی که هزینه کردیم، بهره نداشتیم، نه اینکه بگوییم کاملاً ناموفق بودیم، بلکه از فرصت هایی که وجود داشت نتوانستیم درست استفاده کنیم. در آفریقا خیلی بیشتر از این می توانستیم کار کنیم. ما باید وزن مسائل استراتژیک خودمان را بسنجیم و وزن آفریقا را در سازمان های جهانی در نظر بگیریم که ۵۴ کشور هستند و این ۵۴ کشور در سازمان های بین المللی وزن های مهمی محسوب می شوند، که ما روی این زمینه ها حساب کردیم، ولی برنامه ریزی شده نیست و چون برنامه ای جدی برای آن منطقه نداریم، لذا آفریقا در اولویت های ما قرار نمی گیرد.
* آیا فکر نمی کنید که رسانه های ما، از جمله صدا و سیما در زمینه معرفی آفریقا و فرصت هایش ضعیف عمل کرده اند و به این ذهنیت هایی که اشاره کردید، دامن زده اند؟
در بخش خبر، همیشه می گویند که خبر خودش را تحمیل می کند. شما وقتی اخبار دنیا را رصد می کنید، طبعاً به لحاظ سیاسی و اقتصادی، خبرهای مهم تر و جذاب تری در دنیا وجود دارد، که اخبار آفریقا به پای آنها نمی رسد. به عنوان مثال، وقتی توافق نامه هسته ای هند و پاکستان به میان می آید، یا بحران مالی امریکا مطرح می شود، تمام مطبوعات و رسانه ها به این اخبار می پردازند، و اخبار آفریقا در مقابل این اخبار، در حاشیه قرار می گیرد، چرا که ما هیچ برنامه ای در بخش خبری و رسانه ای خودمان برای آفریقا نگذاشتیم و هیچ وقتی را اختصاص به آن منطقه نداده ایم، لذا اخبار روز جهان، خودشان را بر ما تحمیل می کنند و صد درصد توجهات ما را به خود اختصاص می دهند، از این رو، ما همواره از این منطقه غافلیم. این یکی از ضعف های بخش خبری ماست، چون که می خواهیم به روز کار کنیم، هر چه پیش آمد. بنابراین، این تفکر هر چه پیش آمد باعث می شود که رسانه های جهانی ما را دنبال خودشان بکشانند. این ما نیستیم که به آنها خط می دهیم بلکه ما دنباله روی از آنها می کنیم، حال که نمی توانیم به آنها خط بدهیم، حداقل دنباله روی آنها هم نباشیم. باید در رسانه ها برنامه ای باشد که ما چه درصدی از آن اخبار را می خواهیم انتقال بدهیم. باید برنامه ای باشد که به اخبار این منطقه و یا مناطق دیگری که مورد توجه رسانه های غربی نیستند، بپردازد. الآن با این تنوع شبکه ها، این برنامه به راحتی قابل پخش است و بی توجهی ما نشان دهنده این است که ما حتی در عرصه رسانه و مطبوعات هم این جایگاه را برای آفریقا قائل نیستیم.
* رویکرد کشورهای اروپایی و شرقی این منطقه چگونه است؟
کشورهایی مانند آمریکا، اروپا، هند، چین و حتی کشورهای درجه دو دنیا مانند ترکیه سعی کردند تا به آفریقا به میزان خودش بها دهند. آنها به آفریقا به اندازه اروپا بها نمی دهند، بلکه آفریقا را به اندازه آفریقا بها می دهند. ما نیز باید به آفریقا با ۵۴ کشور و بیش از ۸۰۰ میلیون نفر جمعیت که یک هفتم جمعیت جهان است، در بخش های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خودمان بها بدهیم. ما باید برای آفریقا برنامه داشته باشیم و برنامه را دنبال کنیم. تحمیل خبرهای جهانی، بحران ها و یا تحریم ها باعث نشود که ما آفریقا را فراموش کنیم. ما چه زمانی به یاد آفریقا می افتیم، زمانی که اروپا و غرب ما را تحریم و یک سری قراردادهایشان را با ما لغو می کنند و لذا هر وقت آنها را از دست می دهیم به سمت آفریقا می آییم و به آن توجه می کنیم. و وقتی رابطه مان با اروپا خوب می شود و روابط به حالت عادی برمی گردد، آفریقا را دوباره فراموش می کنیم.
بخشی از این کاستی ها به برنامه ریزی مقطعی ما و همچنین نوع توجه رسانه ها به خصوص صدا و سیما به آفریقا بر می گردد، که در بهبود این نگاه ها و برنامه ریزی ها، توجه به مراکزی که در خصوص آفریقا تحقیق و مطالعه می کنند، موءثر است. و البته ناگفته نماند که اطلاعات و آگاهی مسئولین ما از آفریقا غالباً کم و ناقص است.
* شناخت ما از جریان های فکری، فرهنگی و سیاسی در مناطق مختلف آفریقا و شخصیت های برجسته آن منطقه کم است. برای افزایش تعامل و پیوند با منطقه آفریقا چه کار باید بکنیم؟
برای پیوند با آفریقا راه های مختلفی وجود دارد، که اولین گام، شناخت آن منطقه و همچنین اصلاح دید افکار عمومی مسئولین کشور است، که این کار، وظیفه رسانه ها، به خصوص صدا و سیماست. البته ما سعی کردیم تا در کمیته آفریقای صدا و سیما، حداقل اخبار منطقه را طوری ارائه دهیم که دنباله روی اخبار و تحلیل های غربی ها نباشیم و سعی کردیم آن چه را که به صورت واقع در آفریقا اتفاق می افتد را برای مردم ارائه دهیم. سعی کردیم چهره های منفی و تبلیغات منفی رسانه های غربی از منطقه را کمتر منعکس کنیم.
پیشنهاد دیگر اینکه، بخش ها و سازمان ها، به خصوص رسانه های دولتی و خصوصی باید به سمت شناساندن آفریقا بیایند. آفریقا فقط فقر و بدبختی نیست. آفریقا در بخش توریسم و کشاورزی جایگاه ویژه ای دارد. ما در بخش توریسم آفریقا اصلاً کار نکردیم، در حالی که یکی از بهترین جاذبه های توریستی دنیا، آفریقاست. خیلی از کشورهای اروپایی و غربی حتی آمریکایی ها برای خیلی از مناطق توریستی و تفریحی آفریقا پروازهای مستقیم دارند. نه فقط برای پایتخت های کشورهای آفریقا، بلکه برای نقاط دوردست؛ اعم از تفریحی، تاریخی و فرهنگی شان پرواز مستقیم دارند. از لیون فرانسه و چند شهر آمریکا پرواز مستقیم به تونباکتو در دل کویر کشور مالی پرواز مستقیم دارند، چرا؟ چون آنجا مرکز یک تمدن قدیمی بوده است. مرکز احمدبابا در تونباکتو معروف است و مساجد قدیمی بسیار معروفی دارد. البته ممکن است این شهر به لحاظ زیرساخت های شهرسازی در حد دهات و روستاهای ما باشند، ولی غربی ها این امکان را ایجاد کردند که پرواز مستقیمی از کشورهایشان به این منطقه داشته باشند تا علاقه مندان به راحتی بتوانند رفت و آمد داشته باشند. مناطق دیگری از این دست نیز فراوان است، که می توانیم به مردم کشورمان ارائه دهیم. ما باید تورهایی برای مناطق توریستی آفریقا داشته باشیم. گروه های توریستی به جای اینکه فقط به سمت اروپا، کشورهای مشترک المنافع و آسیای جنوب شرقی بروند، گروه هایی را هم به سمت آفریقا سوق دهند و بالعکس گروه های آفریقایی را هم به سمت کشور خودمان هدایت کنند، که این کار به اصلاح دید و شناخت مردم ایران کمک می کند.
در حال حاضر کره شمالی، کامبوج و ویتنام از بزرگ ترین کشورهای کمک بگیر سازمان ملل هستند. آیا همین الآن گرسنگان کامبوج کمتر از گرسنگان سومالی هستند؟ ولی در رسانه ها فقط اسم سومالی و اتیوپی را می بینیم و اسمی از دیگر کشورها و مناطق غیر آفریقایی را نمی آورند و فقر و بدبختی را فقط در آفریقا منحصر می کنند، که این امر نشان دهنده نیات و اغراض سیاسی کشورهای غربی در قبال آفریقاست. لذا ما باید آفریقا را آن گونه که هست معرفی کنیم، البته نمی گوییم که خلاف واقع و دروغ به خورد مردم و رسانه ها بدهیم، بلکه همه واقعیت ها را بگوییم.
متأسفانه یکی از مشکلات فرهنگی ما بحث رنگ سیاه است، که من قبلاً تحقیقی در این زمینه داشتم. این بحث در فرهنگ ما وجود دارد که هر چیز بدی را مساوی با سیاهی می دانیم و برعکس، سفیدی نشانه پاکی، خوبی، زلالی و شفافیت است. در عید نوروز می آییم حاجی فیروز را به صورت فردی سیاه در می آوریم. سیاهی می خواهد از طبیعت برود، لذا ما می آییم و یک آدم سیاه را مظهر شادی و خوشی خودمان قرار می دهیم که متأسفانه این موارد در فرهنگ ما باعث شده که در دید ما ایرانی ها، سیاهی و رنگ سیاه، رنگی مذموم و ناپسند قلمداد شود، در حالی که می بینیم مردم خیلی از کشورها، این گونه نیستندو به راحتی با سیاه ها مراوده دارند، ازدواج می کنند، نشست و برخاست دارند.
من در کشورهای زیادی از آفریقا بودم، در بازار آفریقا، هیچ ایرانی را ندیدم که در رستوران یا در کنار خیابان یا از مغازه آفریقایی ها چیزی بخورد، در حالی که می بینیم اروپایی ها، ژاپنی ها، چینی ها و افراد تحصیل کرده غربی و شرقی می آیند و با آفریقایی ها می نشینند، با آنها هم کاسه می شوند، زندگی می کنند و حتی ازدواج می کنند. ولی ما این گونه نیستیم. حتی بسیاری از ایرانی ها، از دست دادن با آفریقایی ها از ترس اینکه مبادا از او بیماری بگیرند، امتناع می ورزند، که این یک مسئله جدی برای دیپلمات ها و رایزن ها و نمایندگان ما در کشورهای آفریقایی است. ما نمایندگانی را به آفریقا می فرستیم، نمایندگان ما از دست دادن و دیده بوسی با مثلاً گروه کر و سرود بچه ها پرهیز می کنند. مقام ایرانی حاضر نیست روی سر این بچه ها دست بکشد، مبادا که بیماری بگیرد. بنده این را به عینه در مقامات ایرانی دیدم که حتی این برخورد در رسانه های آنجا هم منتشر می شود. به عنوان مثال همکاری داشتم که چون یک آفریقایی از ظرف او خورده بود، با این که چند بار این ظرف را شسته بود، ولی دلش نمی آمد از آن ظرف استفاده کند، در حالی که قرآن می فرماید: «هیچ تفاوتی میان سیاه و سفید و نژادها نیست و تنها تفاوت بین انسان ها در نزد خداوند، تقواست». ولی ما این آموزه دینی را رها کردیم. فکر می کنیم که چون طرف سیاه پوست است، پس منشأ تمام آلودگی ها، بدی ها و زشتی هاست، در حالی که این جوری نیست. و خود این مسئله باعث شده که حتی تجار ما نیز کمتر با آفریقایی ها نشست و برخاست داشته باشند.
* یکی از دلایل بی توجهی ما به آفریقا این است که عده ای فکر می کنند که ما نمی توانیم با آن ها تعاملات فرهنگی داشته باشیم. آیا آفریقایی ها، پذیرای فرهنگ و هنر سینمای ما هستند؟
با توجه به تجربه ۶ سال حضورم در آفریقا، کشورهای مسلمان آفریقایی علاقه زیادی به تعاملات فرهنگی با ما هستند و پذیرش فرهنگ ایرانی اسلامی در آن کشورها زیاد است. از حق نگذریم، واقعاً زیاد است.
الآن یکی از معتبرترین فستیوال های فیلم دنیا واگا دوگ در بورکینافاسو است که از فستیوال های معتبر دنیاست، ولی متأسفانه ایرانی ها از آن استقبال نمی کنند؛ چون که اطلاع رسانی خوبی در این زمینه ها نداریم. دوستان ما در کمیته آفریقایی اخبار خارجی صدا و سیما تلاش می کنند که اخبار و تحلیل های واقعی این منطقه را در صدا و سیما و اخبار ما منعکس و منتشر کنند، اما متأسفانه اطلاع رسانی در خصوص آفریقا بسیار ضعیف است. آفریقا پتانسیل ها و ظرفیت های زیادی دارد که ناشناخته مانده است. کارهای پژوهشی و تحقیقی جدی هم روی این منطقه کم صورت گرفته که از این لحاظ هم نسبت به کشورهای غربی و اروپایی عقب هستیم.
* چرا فکر می کنید پذیرش فرهنگ ایرانی اسلامی در آن کشورها زیاد است؟
دلایل مختلفی دارد: یکی از دلایل این است که ایران تمدن بزرگ و سابقه قدیمی خیلی زیادی دارد. کودکان آفریقایی در درس های تاریخ خود، شمه ای از تاریخ ایران باستان را می خوانند. پس بچه های آفریقایی از دوران دبیرستان، ایران باستان را به عنوان یک تمدن کهن و برجسته، همانند تمدن های مصر، هند، چین، روم و یونان می دانند و با آن آشنایی پیدا می کنند.
دوم اینکه، در طول تاریخ، تمدن ایرانی به عنوان یک تمدن مهاجم و تمدنی که سرزمین های دیگر را به سلطه در آورده است، شنا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 