پاورپوینت کامل نواندیشی دینی و گفتگوی ادیان ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نواندیشی دینی و گفتگوی ادیان ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نواندیشی دینی و گفتگوی ادیان ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نواندیشی دینی و گفتگوی ادیان ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

گفت و گو: از محمد صغیر جنجار

ادریس منصوری

ترجمه: مجید مرادی

اشاره:

همه کسانی که به پژوهش ها و پژوهش گران مغرب عربی توجه دارند، محمد الطالبی را می شناسند؛دانشمندی پر اطلاع، محقق و مورخی دقیق و مرد گفت و گو بین ادیان آسمانی. پس عجیب نخواهد بود اگر ما هم، با چنین ذهنیت و تصویری که از او داریم، مشتاق گفت و گو با وی باشیم. در این گفت و گو، وی با عرضه ی وجهی دیگر از وجوه تجربه ی غنی فکری اش غافلگیرمان کرد. این با او را با چهره ی مسلمان مؤمن مصلحی دیدیم که از پیمودن راه آسان،چشم بستن به روی عصر خویش و پناه بردن به سایه ی سلف و سیراب شدن از اقوال «مأثور» شان پرهیز می کند. ایمان محمد الطالبی ـ چنان که خواننده ی عزیز ما در لحظه لحظه ی این گفت و گوی طولانی کشف می کند ـ کشتی جسوری است که بادبان آن علم و جهت نمای آن تسامح و ناخدای آن گفت و گو است. بدین سبب، از در نور دیدن اقیانوس های تجربه ی انسانی ـ با همه ی ابعاد آن ـ نمی هراسد. ایمان در چشم الطالبی «پاسخی آزادانه به دعوتی آزادانه» است، مانند نماز که معراجی هستی بخش است و انسان شیفته جان را بالا می برد تا در فضای گسترده ی الاهی وارد شود. بار اصلاحیی که اندیشه ی دینی محمد طالبی از آن لبریز است، دعوتی سودجویانه و هم ساز با مقتضیات زمانه نیست؛ بلکه، از نظر ما، ترکیبی اعم می نماید و از هم آهنگی راسخ عناصری که گاه تضاد ماهوی مطلق دارند، فراهم آمده است.

اندیشه ی محمد الطالبی ـ چنان که خواننده نیز از خلال این گفت و گو در خواهد یافت ـ سخت به روح اسلام وفادار است، بستگی شبه عارفانه یی با عناصر تجربه ی دینی ـ اسلامی دارد و در عین حال پویایی و بلوغی که او را در برابر هرگونه دگم اندیشی در عصیانی پیوسته و باز قرار می دهد، سرشار است.

قرن بیستم در جوامع عربی ـ اسلامی با برخوردهایی از نوع خاص همراه بود. محققان مسلمان کتاب هایی نگاشتند که هیاهوها و اصطکاک هایی گاه خشن در پی داشت. آغاز این حوادث با کتاب منصور فهمی درباره ی زن در اسلام بود؛ و سپس علی عبدالرازق و پس از او طه حسین و آن گاه محمد خلف اللّه و… با کتاب هایشان بهانه ی این برخوردها را پدید آورند. آیا باید اعتراف کرد که در این روند تضادی تام و آشتی ناپذیر بین انگاره های دینی و رهیافت های علمی وجود دارد؟

من به همراه موریس پیکای کتابی به زبان فرانسه نوشتم به نام «تأملات فی القرآن». در این کتاب کوشیده ام نشان دهم که تأمل در قرآن در هیچ زمانی به پایان نخواهد رسید و کار به جایی نخواهد رسید که خطاب خدا، خطابی جامد، تهی از الهام و بی نیاز از تدبر شود. می گویند که پیشینان در قرآن به تدبر پرداختند و آنچه خواستند تأویل و تفسیر کردند و ما پیرو آنانیم. برخی هم با افتخار می گویند که قرآن را، به همان صورت که از گذشتگان به ارث رسیده، تفسیر می کنند. اصلا تفسیر موروثی قرآن چه معنا دارد؟ معنایش حتماً این است که آنچه زید و عمرو فهمیده اند، تنها فهمی است که به ما ارث رسیده است و ما باید همان را مبنا قرار دهیم و دیگر هیچ. در چنین وضعی، کلام خدا منجمد می شود. کسانی که نام بردید همگی مورد احترام من هستند، چنان که مخالفان آنان نیز ـ که انگاره های دیگری عرضه کرده اند ـ مورد احترام من هستند؛ هر چند من به این مجموعه هگرایش ندارم، اما احترامی مساوی به همه ی متفکران ابراز می کنم. خود من به همان مجموعه یی که نام بردید تعلق دارم. همانان که آینده سازان شمرده می شوند؛ همانان که می کوشند علوم دین را احیا کنند، چنان که غزالی هم پیش از این به احیای دین همت گماشته بود. حرکت غزالی انقلابی است در برابر اندیشه ی کسانی که می خواهند همواره هر چیزی تجدید کنند. منظورم تجدید کلام الاهی نیست که آن جاودانه است؛ بلکه فهم خود را از کلام الاهی تجدید می کنند. این فهم جدید نباید گسسته از ماضی باشد، بلکه باید با تعمق در ماضی روی به آینده داشته باشد.

اگر قرار باشد ما چیزی را از سلف برگیریم، باید پویایی و تحرک و انعطاف در فهم را برگیریم، باید از سلف روشنی آتش را برگیریم نه خاکستر آتش را. خاکستر همان رسوب ها و افکاری است که امروز جزء میراث ما است؛ میراثی که مورخ بیش از محقق ـ که رو بهآینده دارد ـ به آن اهتمام می ورزد و می کوشد، پس از ارزیابی آن، در همان مسیر گام بردارد. خدا در قرآن همواره کلمه ی «صراط» را به کار می برد. صراط یعنی راهی که تا انسان و اندیشه ی انسانی تداوم دارد، باز ست. از طه حسین و علی عبدالرازق و خلف اللّه نام بردید؛ اینان کارهای خوب و ارزش مندی انجام دادند و به نظر من، این کارها را با اخلاص و صدق و در عین همبستگی حرکتی با سلف انجام دادند.

هم نوایی آنان با سلف به گونه ی تبعیت و تقلید و رکود نبود، هم نوایی در حرکت و سیر به پیش بود. من می کوشم که چنین موضعی دفاع کنم و بدان اهتمام ورزم، برای این کار هم دلیل دارم؛ زیرا امروز ما در تمدنی جهانی قرار داریم و ابزارهای شنیداری ـ دیداری و ماهواره هایی که بالای سر ما می گردند، بسته ماندن را امری کاملاً ناممکن کرده است. چاره چیست؟ آیا چاره این است که شخصیت جوان مسلمان را درفضایی بسته شکل دهیم تا وقتی به فرهنگ ها و تمدن های دیگر برخورد، شوکی قوی به او وارد آید و سبب خروج وی از زندگی مؤمنانه شود؟! یا بهتر آن است که جوانان را برای نگرش پویا به گذشته ی خود و گذشته ی نسل ها و ملت ها و تمدن های دیگر آماده سازیم و با تلقیح این عناصر در ذهن او، از خطر بسیاری از بیماری ها ـ که عقل و ایمانش را تهدید می کند ـ جلوگیری کنیم؟ فقدان این تلقیح بسیاری از روشنفکران را با مشکلات دشواری رویارو کرده است؛ زیرا آنان احساس می کنند دو نیمه شده اند. احساس می کنند، به لحاظ رفتاری و با ملاحظه ی ره آوردهای تجدد و فیلم ها و کتاب ها و نظریه های متعدد و متنوعی که بر سر ما می ریزد، در جهانی غیر از جهان مطلوب خود زندگی می کنند. از سوی دیگر، میراثی هم به جای مانده است که به او گفته می شود این چیزی است که گذشتگان ما تفسیر کرده اند و باید در حد تفسیر آنان توقف کنیم. در چنین موقعیتی، انسان دو نیمه می شود: نیمی جدید و معاصر و روشنفکر که می تواند با همه ی روشنفکران غربی و شرقی سخن بگوید و نیمی قدیمی که خود را در حصار مجموعه یی از میراث مومیایی شده می بیند. این حالت، انفجاری قوی در درون انسان پدید می آورد و او را به وضعی شبه جنون، یعنی احساس شخصیت دو گانه، می کشاند.

وقتی وضع چنین باشد، چگونه می توانیم در روند نوگرایی مشارکت داشته باشیم؛ یعنی چگونه می توانیم، همانند گذشته ـ که با مجموعه یی از افکار و آرا و ارزش های مؤثر در شکل گیری تمدن غربی دینا را در پی خود می کشاندیم. امروز نیز پیشتاز شویم؟! چرا ما در گذشته چنین قدرتی داشتیم؟ زیرا ابن سینا، ابن رشد، ابن هیثم، بیرونی… در جمع ما بودند ما در همه ی زمینه ها دانشمندانی داشتیم که بر اندیشه ی بشر تأثیر گذاشتند و در شکل گیری تمدن ها سهیم بودند. ما که امروز در لاک خود فرو می رویم و شکلی کاملا بسته به خود می گیریم، در حقیقت خود را به زیستن در حاشیه ی نوگرایی محکوم می کنیم؛ بی آنکه بتوانیم روند نوگرایی را غنی سازیم. البته من به حکم ایمانی که دارم امیدوارم. انسان مسلمان و مؤمن نمی تواند امیدوار نباشد. حال که خدا امانتش را به ما سپرده است: «انا عرضناالامانه علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً» موظفیم آن را حفظ کنیم. وقتی از عصر خویش بیگانه ایم، چگونه می توانیم این امانت را حفظ کنیم؟! وقتی بین ما و عصر ما گسست وجود دارد و ما از زمان عقب افتادیم، چگونه می توانیم حاملان این امانت الاهی باشیم؟ عقب ماندگی بلای بزرگ ما است. منظورم از عقب ماندگی تنها در بعد مادی نیست؛ زیرا چه بسا برخی از مسلمانان و مؤمنان بیش از غربی ها از امکانات مادی و رفاه و مصرف ابزارهای روز برخوردارند؛ اما تفاوت این جا است که غربی و امریکایی آفریننده ی نوگرایی و کاشف مناطق نامکشوف است. او است که تولید فکر می کند. فضا را در می نوردد و این همه کتاب و تحقیق عرضه داشته است؛ و ما خواسته یا ناخواسته نیازمند آنانیم و در حاشیه زندگی می کنیم. چرا؟ زیرا مسلمان رابطه ی خود را با نوگرایی قطع کرده و به مصرف کننده ی کالاهای نوگرایی مادی تبدیل شده است؛ بی آن که سهمی در پیش بردن نوگرایی و جهت دادن آن در مسیری که شایسته می داند، داشته باشد. بنابراین، ما باید عهده دار حفظ امانت باشیم؛ و نمی تانیم امانت دار باشیم مگر این که در پیشاپیش جهان حرکت کنیم. در آن صورت، می توانیم مجموه یی از ارزش های معنوی و خیزهای فرهنگی را به جهان ارائه دهیم. در آن صورت، انسان مسلمان حقیقتاً نوری خواهد بود که هر کس بخواهد هدایت یابد به نور او هدایت می یابد. این امر نیازمند آن است که بتوانیم اندیشه هایی قوی و سازنده و زاینده و آفریننده تولید کنیم تا دیگران مصرف کننده ی کالاهای ما باشند. ما امروز مصرف کننده ی کالاهای دیگرانیم. مشکل این است. باید این مشکل را از میان برداریم.

اهتمام و فعالیت جدی شما در مسیر شفاف سازی گفت و گو مؤمنان به ادیان آسمانی سه گانه (یهودیت ـ مسیحیت ـ اسلام) شهره ی آفاق است. برخی کتاب های شما هم با مشارکت متفکران مسیحی تألیف شده است؛ اما شما در یکی از کتاب های خود به این نکته توجه می دهید که مسلمانان معاصر بر عکس مسیحیاین، به سبب مشکلات و چاش هایی که در تاریخ جدید خود با آن روبه رو بوده اند، نتوانسته اند به وضع نظریه یی معرفت شناختی در خصوص ادیان غیر اسلامی دست یازند، بنابراین، چگونه ممکن است گفت و گو بین ادیان تعمیق یابد؟ به نظر شما آینده ی این گفت و گو چیست؟ انتظار دارید چه نتایجی از پس این گفت و گو برآید؟

این گفت و گو، گفت و گویی اساسی است. چرا؟ نه برای آن که امروز مد شده است و نه برای آن که ابزار ملاقات و حرف زدن های چه بسا تو خالی است؛ بلکه برای این که آن را در قرآن می یابیم. خدا با فرد فرد انسان ها گفت و گو می کند. می گوید:«قالوا قل». در قرآن فعل «قل» (بگو) را بسیار می یابیم. وقتی گفته می شود:«بگو»، یعنی این که به طرف مقابل بگو. این به معنای الزامی بودن گفت و گو است. گفت و گو چیزی نیست که بر من تحمیل شده باشد و یا برای اجابت دعوت دیگران به آن اقدام کرده باشم. من با گفت و گو تنها به دعو ت آفریننده ی خود لبیک می گویم. خدای بزرگ همان است که مرا به گفت و گو و سخن گفتن با دیگران دستور داده است. چگونه می توانیم بدون گفت و گو ارزش های خود را عرضه و ابزار کنیم؟ بدون گفت و گو، چگونه می توانیم گواه باشیم و به وظیفه ی گواه بودن و امت وسط بودن ـ که خدا بر دوش ما نهاده است ـ عمل کنیم؟ خدا ما را امت میانه قرار داد تا گواه باشیم و پیامبر او هم بر ما گواه باشد، آیا بدون گفت و گو می توانیم این وظایف را انجام دهیم؟ قطعاً محال است. وظیفه ی ما است که دیگران را به گفت و گو وا داریم و ادیان دیگر را به خوبی مطالعه کنیم. چرا؟ برای آن که اسلام همه ی کتاب های آسمانی پیشین را تصدیق کرده است و قرآن بر همه ی آن کتاب ها احاطه دارد. در پایان سوره بقره می خوانیم:«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کل آمن باللّه و ملائکته و کتبه و رسله لانفرق بین احد من رسله و قالو سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر»؛ [پیامبر خدا] بدانچه پروردگارش بر او نازل شده است، ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورند [و گفتند] «میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمی گذاریم؛» و گفتند: «شنیدیم و گردن نهادیم؛ پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاریم]و فرجام به سوی تو است.»۱به این ترتیب، قرآن ما ره به پیوند با ادیان آسمانی دیگر دعوت می کند. چگونه می توان با ناآگاهی کامل از ادیان دیگر، وظیفه ی گواه بودن را انجام داد؟ آیا این امر قابل تصور است؟! عجیب است، در گذشته بین ما کسانی مانند این حزم، شهرستانی و دیگران بودند که به ادیان دیگر توجه داشتند و با امانت توصیفشان می کردند. چرا؟ برای آن که ایمانشان بر مبانی درستی قرار گیرد و بر معرفت مبتنی باشد نه جهل. طبعاً هر ایمانی که بر جهل مبتنی باشد، بسیار سطحی است و هر حادثه یی می تواند آن را فرو پاشد. ایمانی که بر معرفت و احاطه مبتنی باشد، قوی است؛ ایمانی محکم و پایدار است و در برابر همه ی چالش ها مقاومت می کند.

خداوند از ما خواسته است در زمین گردش کنیم و عاقبت پیشینیان را نگریم. خدا از ما می خواهد در آفرینش آسمان ها و زمین بیندیشیم. از ما می خواهد در حجمی به وسعت جهان بیندیشیم و با دغدعغه ها و امور و افکار همه ی جهان پیوند برقرار کنیم تا در سطح مطلوب و سزاوار گواه بودن قرار گیریم و بتوانیم ارزش های معنوی و اخلاقی ایمانی و رفتاریی مبتنی بر آگاهی کامل و فهم دقیق گذشته و هدایت گر به راه است، به طرف مقابل عرضه داریم. این امر امکان نخواهد داشت مگر آن که با همه ی امور جهان، به ویژه با امور دینی، رابطه بر قرار کنیم. به کشورهای غرب بنگرید. از ابتدای قرن دوازدهم و از زمان فاریری لی ونریبل (Pierr Le Venerable) ـ که مدیر مرکز رهبانیتی نیرومند در شهر کرینای فرانسه بود ـ شروع به ترجمه قرآن کردند، چه هدفی داشتند؟ هدفشان از ترجمه ی قرآن این بود که اعتقادات ما را بفهمند تا وقتی خواستند با ما وارد گفت و گو شوند، به عنوان کسانی که هر آنچه ما از دین خود می دانیم می دانند با ما سخن بگویند و گفتمانشان با ما گفتمانی برخاسته از معرفت باشد.

چگونه می توانیم ما هم در این مسیر قرار گیریم؟ با بسته بودن بر ادیان دیگر و فرو رفتن در لاک خود و مانند انسانی که از سرما بر خود می لرزد پنجره ها را به روی خود بستن؟ من می خواهم پنجره ها را باز کنم و این کار اکنون ممکن است. همواره جویای این وضع بوده ام. حتی زمانی که کسی به سخن من گوش نمی داد، به تنهایی سیر در این مسیر را ادامه می دادم. همواره و هنوز پیشنهاد کرده و می کنم که مرکزی برای مطالعات اد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.