پاورپوینت کامل جهانی شدن دین و جهانی گرایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی شدن دین و جهانی گرایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن دین و جهانی گرایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن دین و جهانی گرایی ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
از آنچه درباره ی رابطه ی علوم ظاهری و باطنی بیان شد، ارتباط عرفان نظری با عوم ظاهری و از جمله با اندیشه ی اجتماعی و دانش سیاسی نیز آشکار می گردد. تصویری که در عرفان نظری از عالم و آدم ترسیم می شود، مبانی و اصول موضوعه ی خاصی را برای اندیشه ی اجتماعی و سیاسی فراهم می آورد. دانش اجتماعی و سیاسی، گرچه یک علم ظاهری است و به قواعد و احکام رفتار طبیعی بشر می پردازد، ولی این علم با استفاده از مبادی عرفانی، خود را ملزم به بهره وری از احکام و ضوابطی می داند که عالم ربانی با شناخت باطن اعمال و رفتار، در قالب نصوص و متون دینی اظهار می دارد.
۶. عارف با همه ی استفاده ای که از قواعد و ضوابط فقهی برای تنظیم طریقت و وصول به حقیقت میبرد، دخالت مستقیمی در حوزه ی فقاهت ندارد؛ یعنی شناخت احکام فقهی وظیفه ی عرفان نظری نیست.
بیش تر عارفان در تاریخ اندیشه ی اسلامی، حریم فقاهت را حفظ کرده اند و ارتباط خود را با آن قطع نکرده اند. آنان همان گونه که فقاهت عاری از عرفان را مذموم دانسته اند، عرفان بدون فقاهت را ضلالت و گمراهی خوانده اند. صدرالمتالهین که تلاش فراوانی برای ارتقای مباحث فلسفی به افق دانش عرفانی داشته است، در مقدمه ی کتاب اسفار که با اقتباس از اسفار چهارگانه ی اهل معرفت تنظیم شده است ـ زبان به طعن فقیهانی گشوده که سهم عرفانی خود را از احکام شریعت نادیده انگاشته اند و در محدوده ی علوم ظاهری توقف کرده اند، ولی او در نقد عارفانی که در رعایت حریم فقاهت و احکام شریعت کوتاهی کرده اند، به اشاراتی در حد یک مقدمه بسنده نکرده است و کتابی را به طور مستقل، در نقد عارف نمایانی نوشته است که از روی جهالت و یا به سبب اغراض فاسد، از نظر به احکام کثرت و رعایت آن بازمانده اند و به اباحیت و نقض حدود الهی گرفتار گشته اند.
ارتباط نظری و عملی عرفان با سیاست را با شواهد تاریخی نیز می توان تایید کرد. غالب عارفان دانش عرفانی خود را در رقابت با علم فقه ندیده اند، بلکه برخی از آنان در عرصه ی فقاهت نیز نام آور و صاحب فتوا بوده اند. آنان رفتار سلوک فردی و اجتماعی، خود را بر مبنای اندیشه ی فقهی خود سازمان می داده اند. به همین دلیل، ویژگی ها و خصوصیات اندیشه و منش سیاسی آنان، تحت تأثیر مستقیم مبانی و روش فقهی آنان قرار داشته است.
موضوع گفت و گوی ما در این نشست، مسئله «دین و جهانی شدن» است. اما طبیعی است که روال منطقی بحث منوط به این است که نقطه ی عزیمت مناسبی برگزیده شود. این نقطه ی عزیمت مناسب، قطعاً بحث ایضاحی جناب عالی در خصوص مفاهیم و مفردات است. به عنوان مدخل گفت و گوی حاضر، تعریف، ویژگی ها و ارکان جهانی شدن را توضیح دهید.
به طور قطع، پدیده ی جهانی شدن، مفهومی نست که در مورد آن اجماع نظری، وجود داشته باشد. تعبیرها و برداشت های گوناگونی از جهانی شدن وجود دارد. با این همه در تعریف جهانی شدن، قدر مشترکی وجود دارد که ما به الاشتراک همه اندیش مندان است. خوب است این قدر مشترک را مبنا و مدخل بحث قرار دهیم و پس از آن به اجزا و عناصر دیگر جهانی شدن بپردازیم.
به گمان من آنچه در مفهوم جهانی شدن، ما به الاشتراک است «بعد ارتباطاتی» این مفهوم است. ما امروزه در دنیا شاهد ارتباطات کابلی فراگیری هستیم و با این ارتباطات کابلی فراگیر، زمان و مکان به گوه ای پشت سر گذاشته شده است و حتی به بیان دقیق تری، زمان حاکم بر قضا شده است، این فرآیند، سازمان دهی زمان توسط فضا را فراهم آورده است. این تعبیر، گاه به اشکال مختلفی بکار گرفته می شود. یکی از جامعه شناسان در تبیین این مقوله از واژه ی «فاصله گیری زمانی و مکانی» استفاده می کند. در واقع این از ویژگی های جوامع صنعتی و طبقاتی است که در عصر جهانی شدن به اوج خود می رسد. اگر در جوامع ما قبل صنعتی، تماس های چهره به چهره و تعاملات بافت مند، زمان مند و مکان مند رایج بود، در عصر حاضر، بعد زمانی ـ مکانی ساخت بافتاری و زمینه ای روابط، کم رنگ شده است. قدر متیقن جهانی شدن، همین قضیه است، اما به مجرد ورود به سایر ابعاد جهانی شدن، اختلافات هم آغاز می شود.
برخی برآنند که جهانی شدن، به معنای جهانی شدن اقتصاد است. به تعبیر دیگر، بنا به تلقی این افراد، جهانی شدن، دقیقا به این معنا است که می توان فراورده ها و محصولات اقتصادی را در معرض تقاضاهای جهانی قرار داد و محدودیتی در بازاریابی کالا وجود ندارد. ابزار این فعالیت جدید اقتصادی نیز، مصنوعات تکنولوژیک در عرصه ی ارتباطات است.
تفسیر دیگری که از جهانی شدن ارایه شده است، تفسیری قدیمی تر است و به دیدگاه های مارکس باز می گردد. شکل نظام مند این تفسیر را می توان در آرای والرشتاین باز جست. «نظریه وابستگی و نظام جهانی» والرشتاین، مایه های اصلی این تفسیر را در بردارد.
این نظریه توضیح می دهد که در جهان، نظام تقسیم کار حکم فرما است و زمام این تقسیم کار نیز در دست کشورهای سرمایه داری مرکزی است و سایر کشورها متناسب با توان خود، از این تقسیم کار و محصولات ناشی از آن، سهمی می برند. این نظریه، سلطه ی اقتصادی کشورهای سرمایه داری را توجیه می کند. از این زاویه، نقش شرکت ها و بنگاه های اقتصادی، مثل سازمان تجارت جهانی، صندوق بین المللی پول، قرارداد گات، بانک جهانی و…، معنای دیگری پیدا می کند. در این تفسیر، تکیه و تأکید اصلی دغدغه های اقتصادی است و مسایل فرهنگی و ملی و نیز بحث «ارزش ها» اهمیت و شأنیت کم تری پیدا می کنند.
یکی از جامعه شناسان به نام کاستلز، جهانی شدن و به طور کلی عصر ارتباطات را یک ماتریس می داند. یک ضلع این ماتریس، نظام سرمایه داری است؛ ضلع دیگر، اطلاعات گرایی به مثابه ی شیوه ی جدید توسعه است و یک ضلع نیز خود اطلاعات است. به گمان این جامعه شناس، در عصر جهانی شدن، اساسا شیوه ی توسعه تحول پیدا کرده است. امروز کشوری توسعه یافته تر است که تولید اطلاعات و دسترسی به اطلاعات را برای خود تسهیل کرده باشد. همان طور که می بینید نظام سرمایه داری یکی از مقتضیات جهانی شدن است و قابل جدایی از آن نیست. بنابراین، در یک تعریف حداقلی، جهانی شدن عبارت است از فراگیر شدن ارتباطات و محوریت یافتن مقوله ی اطلاعات و توجه به اطلاعات گرایی به مثابه ی شیوه ی نویی از توسعه.
به نظر می رسد در تعریف شما، مرز میان جهانی شدن (Gelobalization) و جهانگیر شدن ((Universalisation) مخدوش شده است. آیا مراد شما از جهانی شدن عیناً همان جهانگیر شدن تکنولوژی ارتباطی است؟ و آیا نمی توان جهانی شدن را نام یک دوره ی فرهنگی ـ سیاسی، در تاریخ جهان دانست؟
به نظر من، ضمن آن که جهانی شدن و جهانگیر شدن متفاوت از هم هستند، اما تباین مطلقی میان این دو برقررا نیست. نمی توان قاطعانه حکم کرد که جهانی شدن عین جهانگیر شدن است، اما این واقعیت را هم نباید مغفول نهاد که جهانی شدن متضمن جهانگیر شدن هم هست. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، امریکا در پی استقرار نظم واحد بین الملل بود. این امر، مقتضیات و مفروضاتی خاص خود داشت. یکی از این مقتضیات تهیه و تمهید یک برتری فرهنگی در سطح دنیا بود. شعارهایی چون شعارهایی چون حقوق بشر جهانی، دموکراتیزاسیون جهانی، آزادی، لیبرال دموکراسی و…، همه در همین راستا قابل توجیه و تبیین اند. سرمایه داری به کمک روشنفکران خود و نیز از راه روشنفکران کشورهای پیرامونی، این مفاهیم را به عنوان فرهنگ برتر و شاخص معرفی می کرد و از این راه داعیه ی جهانی شدن و البته جهانگیر شدن یک فرهنگ را داشته و دارد.
علاوه بر فرهنگ، در حوزه ی سیاست هم به اجزا و مؤلفه هایی جدید نظر دارد. کم رنگ شدن مفهوم دولت ـ ملت و نیز دولت ملی از این قبیل مولفه ها هستند. جغرافیای سیاسی دولت های ملی مخدوش می شود و حوزه و حیطه ی نفوذ و عملکرد دولت های ملی محدود می شود. بنابراین، سه مفهوم عمده در پدیده ی جهانی شدن وجود دارد که این سه مفهوم اتفاقا در پی جهانگیر شدن و فراگیر شدن هم هستند: یکی کم رنگ شدن مفهوم دولت ـ ملت یا دولت ملی، دیگری جهانی شدن مقولات فرهنگی لیبرال دموکراسی، و نهایتاً ارتباطات فراگیر اقتصادی که مرزها را در می نوردد و زمینه را برای تجارت جهانی مهیا می کند.
با این همه بسیاری از طراحان بحث جهانی شدن، به این مسئله توجه داشته اند که آنچه جهانی شده است و اصلا امکان جهانی شدن دارد، بعد اقتصادی است، اما در حوزه ی فرهنگی باید «محلی گرایی» کرد. بر همین اساس، ترکیب جدیدی وضع شه است که Gelocallization نام دارد و به مفهوم ادغام جهانی شدن و محلی گرایی است. از همین جا می توان دریافت آنچه جهانی شده است و می شود اقتصاد است اما جهان، اقتصادی نشده است. این یکی از رمز و رازهای جهانی شدن است. به رغم تلاش گسترده ی لیبرال دموکراسی برای جهانی سازی در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، آنچه تاکنون جهانی شده است. فقط اقتصاد است. لیبرال دموکراسی با وجود همه ی شبکه های اغوایی و القایی خود، هنوز نتوانسته است در حوزه ی فرهنگ و سیاست، جهانی سازی را محقق کند؛ چرا که مقاومت ها و واکنش های قومی و ملی در برابر موج جهانی سازی، روند اجرای سناریوی لیبرال دموکراسی را مختل کرده است. جای تاسف است که در کشور ما که قاعدتاً می بایست بیش ترین مقاومت ها را در برابر این موج نشان دهد، به راحتی در دام برتری سرمایه داری، غلطیده است.
به نظر شما مفروضات، مبانی و شالوده های نظری و فلسفی جهانی شدن، چقدر توان تقویت و پشتیبانی از این بحث را دارد؟ آیا مبانی لیبرال دموکراسی می تواند از حیث فلسفی، روایت دقیق و درستی را از جهانی شدن عرضه کند؟
جهانی شدن، منطقاً نمی تواند بنیان استوار و محکم فلسفی داشته باشد. برای اثبات این مدعا نیاز به یک مقدمه دارم. دهه ی هشتاد میلادی، دهه ی بسط و بلوغ پست مدرنیته است. درست است که پست مدرنیسم علیه مدرنیسم، قد راست کرده است، اما در واقع، هم دلالت ذاتی آن، و هم دلالت اجتماعی آن ـ یعنی پست مدرنیسم ـ از دل مدرنیسم ـ از دل مدرنیسم در آمده است، و نتیجه ی منطقی و طبیعی آن است. ما وقتی تکیه گاه الهی خرد را ناتوان و بی رمق کنیم، نهایتا به ناتوانی نفس خرد خواهیم رسید. ویژگی خرد خود بنیاد، خود ـ ویران گری است.
جهانی شدن واکنشی در برابر مواضع پست مدرنیسم است؛ یعنی نوعی فرافکنی مشکلات ذاتی مدرنیسم و غرب به جهان پیرامون است. مبنای جهانی شدن، مدرنیسم است و مبنای پست مدرنیسم هم مدرنیسم است. غرب برای رها شدن از چنگ تضادها و تناقض های فلسفی و اجتماعی خود، این تضادها را به سایر عالم فرا می افکند.
غرب این چند تضاد عمده رنج می برد: یکی تضاد خود ـ ویران گری خرد خود ـ بنیاد. تضاد دوم، تضاد بنا و مبنا است. مبنای سرمایه داری اولیه، رعایت حقوق اولیه فردی و دولت حداقل بود، اما امپریالیسم چه نسبتی با دولت حداقل دارد؟ تضاد سوم، تضاد سود و نیاز است. مهار این تضادها از دل سرمایه داری بیرون نمی آید، بلکه از دل مقابله با رقیب روسی بر می آمد. اساسا فلسفه ی «دولت رفاه» بر رفع این تضادها متمرکز نبود، بلکه معطوف به مقابله ی با دعاوی سوسیالیسم و دولت کمونیستی شوروی سابق بود. از این رو این تضادها همواره به فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب منضم است.
غرب از سویی از این تعارض ها و چالش ها در رنج است و از سویی دیگر نمی خواهد به طور مبنایی در مبانی خود تجدید نظر کند. راه میانه ای که غرب بر می گزیند، فرافکندن این معضلات و تضادها به کشورهای جهان است.
یعنی در واقع شما میان جهانی شدن و لیبرال دموکراسی یک پیوند ذاتی و ماهوی برقرار می کنید؟
این پیوند به یک اعتبار وجود دارد، و به یک اعتبار موجود نیست. به اعتبار فلسفی، میان جهانی شدن و لیبرال دموکراسی، پیوند ماهوی وجود ندارد؛ چرا که خرد خودبنیاد ـ که لیبرال دموکراسی بر اساس آن شکل گرفته ـ خود ویران گر است و پایانی و استمرار ندارد و به لحاظ اجتماعی هم ناسازگار است؛ اما به یک اعتبار هم، لیبرال دموکراسی ذاتا واجد نوعی داعیه ی جهانی شدن است؛ چرا که لیبرالیسم بر آن است که عقلانیت مدرنیته که ریشه در تجربه گرایی و فردیت دارد ذاتا امری جهانی است و سرنوشت محکوم بشر همین است. مقوله ی توسعه و توسعه نیافتگی هم عمدتا بر آمده از همین ادعای انحصاری مدرنیته است. از آن جا که بر مدرنیسم، نگرشی تکامل گرا حاکم است، نقطه ی غایی همه ی فرهنگ ها را رسیدن به همین معنای عقلانیت می داند و از همین رو از همان آغاز، نظر به جهانی شدن داشته است. این عقلانیت پر ادعا از زمان و بر و دورکیم و حتی مارکس سابقه داشته است. رسیدن به یک وضعیت آرمانی که غایت تکامل است و همه باید به آن نایل شوند، در ذات عقلانیت غرب است و همین عقلانیت مبنا و معیار لیبرال دموکراسی است و بنابراین، ذات لیبرال دموکراسی اقتصادی هژمونیک و جهانگیر شدن دارد، غافل از آن که در این ادعا، تعارضات ساختاری وجود دارد. به عبارت دیگر لیبرال دموکراسی ملتزم به لوازم کلام خود نیست. نمی داند و نمی فهمد که با آن مبانی و مفروضات معرفتی و فلسفی، نمی تواند داعیه ی جهانی شدن داشته باشد. اما از سویی هم نمی تواند جهانی نباشد؛ از همین رو در چنبره ی تعارض دو سویه ای گرفتار است.
امروزه در غرب، جریانی پیش آمده است که به این نکته آگاه شده است و راه حل مناسبی برای آن یافته است. این جریان «پست پست مدرنیسم» یا «ما بعد پست مدرنیسم» است. این جریان رو به سوی سنت دارد. پست مدرنیسم سنت نبود، فقط بر تفاوت ها و تمایزات تاکید می کرد و به نفی فرا روایت نظر داشت، زبان رابر ذهن و واقعیت تقدم می بخشد، بر اهمیت عقل مفاهمه ای و قرار دادی انگشت می گذاشت و وفاق اکثریت را معیار همه چیز می دانست، اما جریان جدید عمیقاً رو به سوی سنت دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 