پاورپوینت کامل مطهری اندیشه ای سیال در جاری آینده ۶۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مطهری اندیشه ای سیال در جاری آینده ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطهری اندیشه ای سیال در جاری آینده ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مطهری اندیشه ای سیال در جاری آینده ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

یکی از برجسته ترین ابعاد فکری و شخصیتی استاد، علاقه و توجه ایشان به مسایل جدید جامعه، پیگیری و کالبد شکافی موضوعاتی بود که از نقطه نظر زمانی مسایلی جدید و بی سابقه تلقی می شد! حتی به جرات می توان گفت: ایشان سال های سال از اندیش مندان زمان خود جلوتر بودند و فضای فکری ایشان نه گذشته بود و نه حال، بلکه ایشان در آینده می زیست و تفکر می کرد.

بله ما در آثار استاد مطهری مسایل و مطالبی را می بینیم که امروزه به عنوان مسایل جدید جامعه مطرح است و در روزگار ایشان مورد توجه نبوده؛ یعنی ما در میان آثار ایشان متوجه موضوعاتی می شویم که موضوعات روز جامعه ی ما است، به عنوان مثال، بحث پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی است. پلورالیزم از مسایلی است که در غرب مطرح شده و نماینده ی این تفکر «جان هیک» است و کسان دیگری نیز هستند که این بحث را مطرح کرده اند. البته در جامعه ی ما نیز کسانی این بحث را مطرح نموده و از این نظریه دفاع کرده اند که «همه ی ادیان را می توانیم حق تلقی کنیم، و هر دینی می تواند انسان را به نجات برساند.» این مسئله، مسئله ی جدیدی است، اما در آثار استاد مطهری خصوصا در کتاب «عدل الاهی» که در باب عمل خیر از غیر مسلمانان صحبت می شود، در آن جا مطالبی مطرح شده است که با توجه به آنها می توان بحث نجات بخشی ادیان را مورد مطالعه و بررسی قرار داد، هم چنین بحث هایی که استاد مطهری در زمینه ی دین شناسی و معرفت دینی مطرح کرده اند می تواند به برخی از پرسش های مهم در بحث کثرت گرایی دینی پاسخ گو باشد.

جالب توجه این که استاد در بحث «جامعیت دین» نیز به قدری دقیق بوده اند که:امروزه ما می بینیم مطالب ایشان به اِشکالها و ایرادهایی مثل «کمال حداقلی» پاسخ داده است.

آنهایی که بحث جامعیت دین را زیر سؤال برده اند، معتقدند که ما نمی توانیم این گونه تلقی کنیم که دین کامل و جامع است؛ زیرا برخی از اهل نظر در ابتدا این مسئله را مطرح کردند که دین کامل است اما جامع نیست و با تحولاتی که در اندیشه ی آنها رخ داد به این اعتقاد رسیدند که حتی به کمال دین هم نمی توان قایل بود، و آمدند «کمال حداقلی» را عنوان کردند که، کمال حداقلی هم بنا به دلایلی بسیار، مفهوم و معنای دقیقی نداشته و چیزی جز نفی کمال دین نیست. در این زمینه نیز استاد مطهری در آثار خودشان به آن پرداخته اند. که ایشان می فرمایند: «اسلام بواسطه ی جامعیت، کلیت و تمامیت، به نبوت تشریعی پایان داده است»۱ و ایشان معتقد است که عنوان وسطیت که در قرآن کریم مطرح شده است، تعبیر قرآن از جامعیت دین است که خداوند متعال می فرماید: «و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس؛ یعنی هم چنان، شما مسلمین را به آیین اسلام هدایت کردیم و شما را امت وسط قرار دادیم، تا گواه مردم باشید.»۲

استاد مطهری می فرمایند: «جامع بودن اسلام از این آیه استنباط می شود، چون اگر اسلام به تمام جنبه های حیات بشر توجه نکرده بود دیگر نمی توانستیم وسطیت امت اسلام را مطرح کنیم؛ یعنی اگر اسلام به برخی از جنبه های حیات بشری توجه می کرد و برخی را رها می کرد دیگر دین متعادلی نبود؛ بنابراین نتیجه می گیریم لازمه متعادل بودن اسلام، جامعیت آن است.»۳

شهید مطهری معتقد است که اسلام به شکل و صورت ظاهری به حیات بشر نپرداخته و تعلیمات اسلامی نیز تعلیماتی همه جانبه و متوجه روح و مبانی بشر می باشد.

استاد در جایی دیگر از آثارشان اظهار می کنند که: اسلام در جزییات دخالت نمی کند. این مطلب با نظرشان درباره ی جامعیت دین چگونه قابل جمع است؟

اتفاقا برخی از اهل قلم تصور کرده اند که استاد در مورد جامعیت دین، دو نظر متفاوت داده است؛ یعنی استاد در جایی گفته است: «اسلام طراحی است کلی، جامع، همه جانبه، معتدل، متعادل و حاوی همه ی طرحهای جزیی و کارآمد در همه موارد»۴ و در جای دیگر گفته است: «بعضی ها جمود به خرج می دهند و خیال می کنند، چون اسلام دین جامعی است، در جزییات هم تکلیف معین، روشن کرده باشد، نه اینطور نیست»۵

بنابراین اینطور تصور کرده اند که استاد مطهری دو نظر متفاوت درباره ی جامعیت دین مطرح کرده اند در حالی که واقع مطلب این است که این دو قابل جمع است. استاد مطهری می خواهد بگوید: لازمه ی دین جامع این نیست که در جزییات هم تکالیف معین و روشنی ارایه بدهد؛ یعنی اسلام در مواردی طرح های جزیی ارایه داده است ـ مثل عبادات ـ و در مواردی هم قواعد و اصول کلی را ارایه داده است، تا بر مبنای آن انسان بتواند جزییات را استنباط و اجتهاد کند. در هر دو معنا نیز لازمه ی جامعیت این نیست که اسلام به جزییات بی توجه باشد، همانطور که ایشان می فرماید: «حاکم شرع در حدودی که تکلیف اقتضا می کند حق دارد مقرراتی را وضع کند که این مقررات نیز در واقع قوانین جزیی جزیی است، که البته باید با قانون کلی و قوانین الاهی انطباق داشته نباشد و با آنها تعارض پیدا نکند.»۶

یکی دیگر از مسایلی که امروزه مطرح است «قلمرو دین» می باشد، آیا در آثار استاد مطهری به این مقوله نیز پرداخته شده است؟

البته موضوع «قلمرو دین» مشخصا از مسایلی نبوده که در زمان استاد مطرح شده باشد و ایشان شخصا به آن پرداخته باشند، اما بله در روزگار ایشان با توجه به سؤالاتی که پیرامون اسلام و مقتضیات زمان مطرح بود، ایشان به طرح این موضوع نیز پرداخته اند. و از همان مسئله ی ختم نبوت یا مطالب دیگر موجود در آثارشان به این نتیجه می رسیم که ایشان به موضوع قلمرو دین نیز پرداخته اند.

قلمرو دین، دایره ی دخالت دین در امور حیاتی انسان است، از این رو استاد نیازهای انسان را به دو دسته ی ثابت و متغیر تقسیم می کنند:

۱. نیازهای ثابت و اولیه که از لوازم ساختمانی وجود انسان است، (که خود این نیازها نیز قابل تقسیم است و ما وارد این مقوله نمی شویم)؛

۲. نیازهای ثانویه و متغیر که اگر چه از نیازهای اولیه نشأت می گیرد، اما در زمان های مختلف شیوه ی ارضای آنها تغییر می کند که این هم به دلیل توسعه ی زندگی از ضرورت های اجتماعی حیات بشر است.

از همین جا است که در نظام قانون گذاری اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین ثابت وضع شده و برای نیازهای متغیر بر مبنای اصول مطرح شده ی در اسلام خودش قوانین را وضع می کند، به عنوان مثال: اگر در اسلام بر این موضوع اجتماعی توجه شده است که بشر باید در مقابل دشمن ایستادگی کند «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه»۷ این یک اصل ثابت است، اما این که چگونه مبارزه کند متغیر است و متناسب با زمان های مختلف شیوه اش تغییر پیدا می کند.

آیا منظور استاد مطهری از طرح تغییر قوانین این بوده است که: به صرف این که روابط اجتماعی انسان تغییر می کند همه ی قوانین نیز باید تغییر کند؟

اعتقاد استاد مطهری بر این است که: با این که روابط انسان ها با یک دیگر تغییر پیدا می کند، اما اصل بسیاری از احکام تغییر نمی کند، هر چند ممکن است مصادیق تغییر کند. ایشان یک تقسیم بندی کلّی در باب قوانین اسلام دارند به این ترتیب که:

یک دسته از دستورات، مربوط به رابطه ی انسان با خدا است (که بحث عبادات مطرح می شود)؛

دسته دیگر از دستورات رابطه ی انسان با خودش را مطرح می کند (که در این زمینه ارزش های اخلاقی مطرح می شود)

دسته سوم رابطه ی انسان با موجودات و عالم طبیعت؛

دسته چهارم رابطه ی انسان با انسان.

در این جا این سؤال می تواند قابل طرح باشد که آیا همه ی قوانین مربوط به روابط اجتماعی انسان قابل تغییر است یا خیر؟

همانطور که گفتم ایشان اعتقاد دارند اصل بسیاری از احکام تغییر نمی کند. بعنوان مثال این که دزدی بد است یک قانون کلی است که تغییرناپذیر است، اما این که دزدی چیست؟ تابع زمان و متغیرات روزگار است.

آیا از بین مسایلی که امروز مطرح است و استاد مطهری در زمان خود به آن پرداخته اند، مسئله دیگری را قابل طرح می دانید؟

بله، با توجه به اندیشه ی بلند و وسعت دید شهید مطهری از این دست مسایل در آثارشان زیاد است که امروزه مسایل روز جامعه است و استاد مطهری در زمان خود به آن توجه ویژه داشته و به آن پرداخته اند، به عنوان نمونه بحث اجتهاد به عنوان بابی که می تواند اسلام را با مقتضیات زمان خودش سازش بدهد؛ یا جایگاه عقل در تفکر اسلامی که مورد توجه ایشان قرار گرفته و این نکته را بیان کردند که: قوانین اسلامی بر اساس یک سلسله مفاسد و مصالح وضع شده است که این قوانین هر چند جنبه ی الاهی دارد، اما متناسب با زندگی فردی و اجتماعی انسان ها وضع شده است؛ لذا عقل می تواند نقش تعیین کننده ای در نظام قانون گذاری اسلام داشته باشد، هر چند که عقل به عنوان وسیله ای برای کشف احکام اهمیت دارد. به عنوان مثال، در اسلام به استعمال دخانیات از باب حرام و حلال بودن آن اشاره نشده است، اما اگر عقل بشر با توجه به دست آوردهای علمی دریابد که دخانیات برای بدن ضرر حیاتی و اساسی دارد، و از آنجا که اسلام اجازه نمی دهد که انسان به خودش ضرری برساند؛ لذا با توجه به حکم عقل می توانیم بگوییم استمعال دخانیات اشکال دارد. یا اصل تزاحم احکام، برای این که چنین تزاحمی پیش نیاید اصلی بر اصل دیگر حاکم می شود، مثل نجات جان انسان که اگر چه لمس بدن نامحرم حرام است، اما اگر برای نجات انسان چاره ای جز لمس بدن نامحرم نباشد باید این کار انجام شود.

یا اختیارات حاکم اسلامی که برمبنای آن و با توجه به مصالح و زندگی اجتماعی انسان ها به وضع قوانین بپردازد، مخصوصا استاد مطهری به بحث ادراک ضرورت ها اهمیت فوق العاده ای قایل شده اند و روی این نکته تاکید دارند که: فقیهان باید با توجه به نیازهای زمان پاسخ گوی مسایل باشند و اگر ایشان معتقدند که طرز جهان بینی فقیه در فتوایش تأثیر می گذارد، مراد ایشان اهمیت موضوع شناسی است و به همین جهت است که می گویند: فتوای عرب بوی عرب می دهد، فتوای دهاتی بوی دهاتی و فتوای شهری بوی شهری؛ یعنی طرز ت