پاورپوینت کامل دین و جهانی شدن؛ تقابل تعامل یا تعاون؟ ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دین و جهانی شدن؛ تقابل تعامل یا تعاون؟ ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین و جهانی شدن؛ تقابل تعامل یا تعاون؟ ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دین و جهانی شدن؛ تقابل تعامل یا تعاون؟ ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
هم اینک جهان بشری با پدیده ای روبرو است که آن را«جهانی شدن» (Gelobalization) نام داده اند. گرچه این پدیده در شکل مدرن و امروزین خود، چندان پر سابقه نیست و از عمر آن بیش از چند دهه نمی گذرد، با این همه در همین دوران کوتاه و اندک، پیامدها و تبعات گونه گونی از دل آن سر برآورده است که بر اهمیت و اعتبار آن، هر چه بیش تر افزوده است. جهانی شدن برای تمام فرهنگ های جهان، مهم و مخاطره آمیز است و برای فرهنگ های پیرامونی جهان جنوب، مهم تر و خطر خیزتر؛ چرا که این احتمال وجود دارد که در فرآیند جهانی سازی، هویت های ملی ارکان تمدنی آنها در خلال روند جهانی شدن رنگ ببازد. برای بررسی چند و چون این پدیده و نیز تعیین نسبت مقوله ی دین با پدیده ی جهانی شدن، گفت و گویی با حجه الاسلام محمد مسجد جامعی، مدیر کل امور فرهنگی وزارت امور خارجه صورت پذیرفته است که از نظر می گذرد.«پگاه»
اگر بخواهیم مهم ترین تعاریفی را که از«جهانی شدن» عرضه شده است بر شماریم، چند تعریف عمده و اساسی را می توان در نظر گرفت؟ آیا توافق نظر و اجماع و اتفاقی در خصوص جوهره و ماهیت«جهانی شدن» وجود دارد؟ مرز امور اجماعی و امور مشکوک در تعریف«جهانی شدن» کجا است؟
آنچه قطعی و مسلم است این است که ما امروز با یک واقعیت عینی به نام«جهانی شدن» مواجه ایم. این واقعیت عینی آن قدر حضور قاطع دارد که همه آن را احساس می کنند و از تبعات و عواقب و آثار آن، متاثر می شوند. با این همه، تصویر و تعریف مشترکی در مورد جهانی شدن وجود ندارد. هر متفکر و اندیش مندی جوهره ی این پدیده را به گونه ای خاص و ویژه، معرفی می کند. برخی برآنند که جهانی شدن پدیده ای استعماری و اساساً توسط اردوی استعمار، طرح و تدوین شده است و برای سیطره بر کشورهای جهان، تبلیغ می شود. برخی دیگر تحلیلی خنثی و فارغ از ارزش داوری عرضه می کنند و معتقدند جهانی شدن، نتیجه گسترش توان تکنولوژیکی انسان، خصوصاً تکنولوژی ارتباطی است. در این تحلیل، جهانی شدن محصول و مولود وقایع و حوادثی است: از جمله پایان جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهثیر شوروی و… چنان که می بینید در نظر این دسته از متفکران، هیچ توطئه یا طرح شومی در پشت این پدیده نیست، بلکه صرفاً محصول طبیعی رشد آگاهی و تکنولوژی بشری است. دیدگاه دیگری که در این زمینه وجود دارد، وضعیت بینابین میان این دو حالت را برمی گزیند و معتقد است که درست است که جهانی شدن پدیده ای طبیعی و حاصل گسترش شبکه ی ارتباطی بشری است، اما از آن جا که ابزارهای این شبکه ی ارتباطی به طور مطلق در اختیار کشورهایی است که سابقه ی استعماری داشته اند، خطر مستعمره سازی، کشورهای پیرامونی را تهدید می کند. از این رو باید از یک سو پدیده ی جهانی شدن را امری طبیعی دانست و از سوی دیگر، در برابر عواقب استعماری آن هوشیار بود. به هر روی تفاسیر و تعاریف متنوعی از جهانی شدن عرضه شده است. آنچه در همه ی این تعاریف، قدر مسلم است، «واقعیت» این پدیده است و آنچه باعث تمایز آنها می شود، مختصات و ویژگی های آن و نیز نحوه ی تعاملی _ اعم از تقابل تا تعاون و تداخل _ با آن است.
شما شخصاً از میان تعاریف متعددی که برای جهانی شدن عرضه شده است، کدام یک را بیش تر می پسندید؟ به نظر شما جهانی شدن، صرفاً وجه ابزاری و تکنولوژیک دارد، با این که جهانی شدن وسیله ای است در راستای تحکیم هرمونی فرهنگ مدنیته و آموزه های استعماری؟
به گمان من«جهانی شدن»، نتیجه ی طبیعی و منطقی تحولات تکنولوژیک، به ویژه در عرصه ی الکترونیک و ارتباطی است؛ به عبارت دیگر فهم فرآیند تحول و گسترش در مقوله ی ارتباطات، این نکته را به ما می آموزد که تکنولوژی جدید، امر ارتباط را تسهیل کرده است و پیوند میان افراد و حوزه های فرهنگی و تمدنی را آسان ساخته است. اگر نگوییم اصلی ترین، دست کم یکی از عوامل و مؤلفه های اصلی جهانی شدن، سرعت و شتاب ارتباطات است. این شتاب و سرعت ارتباطی و اطلاعاتی، به مقوله ی جهانی شدن، کمک و بلکه آن را ایجاد می کند. البته در این مسیر، زمینه ها و شرایطی وجود داشته است که به تکنولوژی در جهت ایجاد ارتباط مدد رسانده است. یکی از مهم ترین و اساسی ترین زمینه ها، درک روز افزون این مسئله است که ما انسان ها در یک«زمین واحد» زندگی می کنیم. از این جهت نمی توانیم نسبت به یک دیگر بی تفاوت و بی توجه باشیم. این درک و توجه، بیش از این یا وجود نداشت و یا خیلی کم رنگ بود، اما در قرن حاضر، بشر این نکته را به خوبی دریافت و عمیقاً درک کرد که زیستن در یک زمین واحد، مستلزم ایجاد ارتباط عمیق با یک دیگر است و سرنوشت ما _ بخواهیم یا نخواهیم _ به طور متقابل به یک دیگر مربوط است. همان طور که گفتم، این جریان، پیش از این، دست کم به این سرعت و قدرت، وجود نداشت. دغدغه های اکولوژیستی، زیست محیطی، جمعیتی، حتی دغدغه های ناشی از بیماری های واگیردار و جمعی و…
همگی دست به دست هم داده است تا انسان امروز بفهمد نمی تواند بی توجه به دیگران باشد، مثلاً یک زمان برای اروپایی ها اصلاً مهم نبود که در آفریقا چه بیماری هایی شیوع دارد، اما امروز وضعیت این گونه نیست. امروز به همان اندازه که یک اتیوپیایی، یک گینه ای و… نسبت به بیماری های شایع در آفریقا حساس است، یک آلمانی و سوئدی نیز حساس است؛ چون سرنوشت اروپایی، به طور اجتناب ناپذیری با سرنوشت آفریقایی پیوند خورده است. این احساس، احساس جدیدی است و در مقیاس زمانی، بسیار سریع رشد کرد. تا نزدیک به سه دهه ی پیش، چنین احساسی یا وجود نداشت یا بسیار محدود بود، اما در حال حاضر این احساس را همه دارند. به هر حال این نکته که ما همگی در یک زمین واحد زندگی می کنیم و متاثر از تصمیمات متقابل هستیم، زمینه را برای پدیده ی جهانی شدن تسهیل کرده است. علاوه بر این، در دهه ی ۵۰ و ۶۰ میلادی وقایعی پیش آمد که برخی کشورها را به ضرورت نزدیک تر شدن به یک دیگر سوق داد و مبنای تشکیل اتحادیه ها، پیمان ها و قراردادها را پایه ریزی کرد. اساس این نگرش آن بود که همکاری و تعاون میان کشورها، منافع متقابل را بهتر و بیش تر تضمین می کند. این جریان، در قرن بیستم شکل گرفت. در قرن نوزدهم الگوی حاکم بر نظام ها، الگوی تقابل و تخاصم بود و اگر پیمانی هم صورت می گرفت، عمدتاً پیمان های نظامی بود و از پیمان های اقتصادی و سیاسی کم تر خبری بود، در حالی که در قرن بیستم و خصوصاً در دهه های پایانی آن، عقد تفاهم نامه ها و قراردادها، وسعت یافت و در همه ی حوزه ها، تعاون جای تقابل و تخاصم را گرفت. بازار مشترک اروپایی نمونه ی این ذهنیت است که بعدها در آسیا و آمریکای لاتین هم وسعت و گسترش یافت. در واقع این ایده مبتنی بر این نگرش بود که می بایست منافع خود را فراتر از مرزهای ملی دید و لحاظ کرد.
به نظر شما، آیا مقوله ی جهانی شدن و بسط آن، برای تحکیم و تقویت نظام لیبرال دموکراسی بوجود آمده، یا کانون های رقیب لیبرال دموکراسی برای تحدید قدرت این نظام، به مقوله ی جهانی شدن روی آوردند؟
شما موضوع جهانی شدن را خیلی ایدئولوژیک نگاه می کنید، در حالی که من شخصاً به آن نگاه ایدئولوژیک ندارم. به نظر می رسد شما در تفسیر جهانی شدن می خواهید بگویید این پدیده در چارچوب نظام های متعهد به لیبرال دموکراسی بوجود آمد و برای تحکیم آن، ترویج شد، در حالی که من به این نگاه، التزام ندارم. معتقدم جهانی شدن نتیجه ی تحولات تکنولوژیک است، منتها این تحولات تکنولوژیک، بیش تر تمرکز و تکاشف را در کشورهایی یافته است که ملتزم به اندیشه ی لیبرال دموکراسی بوده اند. بنابراین، من فکر می کنم جهانی شدن نتیجه ی ضروری یا حتی طبیعی لیبرال دموکراسی نیست، پیامد طبیعی تکنولوژی است، اما این تکنولوژی در میان کشورهایی رشد و گسترش یافت که به مبانی لیبرال دموکراسی متعهد بوده اند. بر این اساس، من میان جهانی شدن و لیبرال دموکراسی، پیوند ماهوی و ذاتی نمی بینم، بلکه پیوند ماهوی و ذاتی، میان جهانی شدن و رشد تکنولوژی بوده است، و حال آن که اتفاقاً تکنولوژی در کشورهایی توسعه یافت که به لحاظ مشی سیاسی و اجتماعی، لیبرال دموکراسی را پذیرفته بودند.
به هر حال من معتقدم در پدیده ی جهانی شدن مسایل زیادی دخیل بوده اند و صرفاً نمی توان آن را به زیاده خواهی نظام لیبرال دموکراسی فرو کاست؛ مسایلی چون دغدغه های اکولوژیک و پایان جنگ سرد در تکوین پدیده ی جهانی شدن بسیار دخیل بوده اند، اما در نهایت، به نظر من عامل اصلی جهانی شدن، محصول رشد تکنولوژی به ویژه در حوزه ی الکترونیک و ارتباطات بوده است. ما در جهانی زندگی می کنیم که اقتصاد آن، بیش از هر چیز دیگر، جهانی شده است. رسانه های جمعی آن بیش از هر زمان، شکل جهانی به خود گرفته است. انسان ها در این دوره از سر اجبار مجبورند برای تامین منافع خود، به دیگران هم توجه کنند و تامین منفعت خود را منوط به باز کردن باب همکاری و تعاون با سایر کشورها نمایند. اینها زمینه هایی هستند که مختص زمان ما است و در هیچ دوره ای به این شدت و حدت نبوده است. احساس هم سرنوشتی میان همه ی آحاد انسانی، یکی دیگر از زمینه های بروز ایده ی جهانی شدن است.
در این میان ناگزیرم به برخی دیگر از عوامل و زمینه های ظهور جهانی شدن اشاره کنم: عوامل هم چون ضعف دولت های مرکزی و ملی، تمایل به فردیت و استقلال فردی کشورها و نظام ها.
بنا به روایتی که شما از مقوله ی جهانی شدن ارایه دادید، به نظر می رسد امکان یا احتمال اصطکاک مقوله ی دین با پدیده ی جهانی شدن، کاهش می یابد. اگر جوهره ی هانی شدن را آن طور که شما گفتید، پاسخ به دغدغه های زیست محیطی، درمانی، اکولوژیک و… بدانیم، جهانی شدن تا چه اندازه با اندیشه ی دینی تقابل می یابد؟ به طور خلاصه جهانی شدن آن گونه که شما روایت کردید چه خطرات و مخاطراتی را برای تفکر دینی دارد؟
معتقدم پدیده ی جهانی شدن نه تنها برای اسلام، بلکه به طور کلی برای اندیشه ی دینی مخاطرات جدی در پی دارد. من در ملاقات هایی که با عالمان ادیان مختلف اعم از یهودی، مسیحی، هندو، بودایی و مسلمان داشته ام، همگی به پدیده ی جهانی شدن خصوصاً سوء استفاده های وسیعی که از این پدیده به عمل می آید، ظنین و شکاک هستند. استفاده هایی که از ارتباطات الکترونیکی دتر سطح وسیع و غیراخلاقی صورت می گیرد، اسباب نگرانی های جدی برای دین داران فراهم آورده است و این نگرانی ها را دین داران و عالمان دینی، هم برای اخلاق دینی و مخصوصاً برای مفهوم خانواده، بهخ شدت خطرآفرین است. جهانی شدن، تعارضات جدی اعتقادی و جالش های عمیق اخلاقی و اجتماعی را برای دین داران خواهد آفرید، چنان که تاکنون هم آفریده است. جهانی شدن از جنبه ی دیگر هم مضر است؛ یعنی از طریق تضعیف هویت های ملی و قومی، دین در پرتو حفظ هویت، قادر به استمرار و بقای خود است. با محو آن هویت ها، دین هم فضای مناسب را برای حضور خود، از کف خواهد داد. آنچه واضح است این است که جهانی شدن، یا تضعیف هویت ملی و قومی، به تضعیف اساس دیانت منجر خواهد شد.
در این جا ناگزیرم توضیحی در خصوص دین ارایه کنم. در کشور ما همیشه دین را از زاویه ی دید اعتقادی و فکری ملاحظه می کنند. درست است که بعضی از دین، لایه های نظری، عقیدتی، فکری و کلامی را پوشش می دهد، اما لایه ی اساسی تر و اصلی تر دین، وجه عاطفی، احساسی و درونی آن است. تقلیل دین به مقوله ی اعتقادات، چندان درست به نظر نمی رسد. به همین سببب، تهدیدات ناشی از جهانی شدن، تنها منحصر به عقاید دینی و کلام دینی نیست، بلکه وجه عاطفی و عمیقاً احساسی دین را بیش تر در معرض تهدید قرار می دهد. اسف مندانه در کشور ما وجوه انسانی و باطنی دین در سایه ی وجود اعتقادی آن محو می شود، در حالی که وجه اساسی دین، وجه عاطفی آن است. جهانی شدن نه تنها دین را از حیث اعتقادی تهدید می کند، بلکه کلیت اندیشه ی دینی را هم در معرض آسیب و آفت قرار می دهد.
اگر بخواهم ملموس تر سخن بگویم و در چارچوب مباحث تئوریک گرفتار نشوم، باید بگویم همه ی ما در جامعه ی بسته ی خود زندگی کرده ایم و می کنیم. همه فکر می کنند شیرین ترین سیب دنیا، سیبی است که در منطقه ی آنها عمل می آید! گواراترین آب دنیا، آب منطقه آنها است! و زیباترین اثر طبیعی، از آن جغرافیای آنها است! تا دو قرن پیش حتی در کشورهای پیشرفته، این تفکر شایع و رایج بود، اما به تدریج این انجماد و بسته بودن می شکند و محو می شود. در یکی دو دهه ی پیش، تقریباً در تمام دنیا این نگرش محو می شود و این به سبب گسترش ارتباطات و وسعت اکتشافات است، اما به رغم این مسئله هنوز هم می توان گفت بشر امروز در نوع دیگری از جوامع بسته زندگی می کند؛ یعنی هنوز تصورات و تصاویر او، جنبه ی ملی، منطقه ای و بومی دارد.
واقعیت این است که جهانی شدن، شوکی است که به همه ی جوامع بسته وارد شد. این شوک نیرومندی است که به هر دو نوع جوامع بسته، ضربه وارد می کند. در این وضعیت، تنها دین نیست که تهدید م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 