پاورپوینت کامل حوزه ودانشگاه،از واگرایی تا هم گرایی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حوزه ودانشگاه،از واگرایی تا هم گرایی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه ودانشگاه،از واگرایی تا هم گرایی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه ودانشگاه،از واگرایی تا هم گرایی ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

مصاحبه کننده:علی اقلیدی نژاد

تشکر از این که وقت خود را در اختیار «پگاه» قرار دادید، در آغاز گفت وگو ضمن معرفی خودتان درباره ی تاریخچه ی تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و تغییر نام آن به پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه، مطالبی را بیان بفرمائید.

بسم اللّه الرحمن الرحیم. بنده نیز خدمت همه ی دوستانی که این نشریه را اداره می کنند، عرض سلام و ارادت دارم و توفیق و سربلندی همه ی عزیزان را آرزومندم. این جانب علی رضا اعرافی هستم، تحصیلات خود را در حوزه از حدود سال ۱۳۵۰ آغاز کردم و در سال ۱۳۵۶ به تحصیل در دوره های خارج فقه و اصول مشغول شدم و در کنار آن به مدت ۱۴ یا ۱۵ سال در فلسفه و عرفان نیز تحصیل کردم و ده سال است که در دوره ها و برنامه های تحقیقاتی این مرکز مشارکت دارم. هم در حوزه و هم در دانشگاه به تدریس مشغولم و در رشته های یاد شده تألیفاتی هم دارم که آنچه بیشتر انتشار یافته است در موضوع تعلیم و تربیت بوده است و در بحث های فقهی و اصولی تألیفاتی که کمتر انتشار یافته است دارم. اما تاریخ تأسیس این نهاد به این صورت است که در سال ۶۱ با اشاره ی حضرت امام(ره) و همکاری جامعه ی مدرسین، و با سرپرستی حضرت آیه اللّه مصباح این نهاد فعالیت خود را آغاز کرد. بنده نیز همراه جمعی از فضلای حوزه با این مرکز همکاری داشتم، ولی پس از یکی دو سال رابطه ی خود را قطع کردم.

در مرحله ی اول، همایش ها و سمینارهای تخصصی در رشته های مختلف علوم انسانی برگزار شد که حاصل آن حدود چهارصد تا پانصد جزوه ی تحقیقی است که کار مشترک جمعی از اساتید دانشگاه و فضلای حوزه در این رشته ها است. این کار در سال های ۶۲ و ۶۳ دچار کاهش شد که این مسئله تا سال های ۷۱ و ۷۲ ادامه داشت. این دفتر در سال ۱۳۶۶ با اشاره ی ریاست جمهور وقت (مقام معظم رهبری) با سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی «سمت»، ارتباط برقرار کرد و با پشتیبانی جناب آقای دکتر احمدی در وضعیت آن تغییراتی بوجود آمد، ولی به طور کلی غیر از سال اول تأسیس، این دفتر از یک تشکیلات و برنامه ی قوی برخوردار نبود. از سال ۷۱ به بعد بنده و جمعی از دوستان وقت ویژه ای را به این جا اختصاص دادیم و با پذیرش جمعی از طلاب که به تحصیل در درس خارج اشتغال داشتند و افزایش رشته ها و گروه ها و به خدمت گرفتن امکانات بیشتر، شاهد تحولاتی در این مرکز بودیم و مرکز وضعیت نسبتا بهتری پیدا کرد. در اواخر سال ۱۳۷۷ و اوایل ۱۳۷۸ اساسنامه ی جدیدی برای آن تدوین شد و طبق این اساسنامه، نام این مرکز از دفتر همکاری حوزه و دانشگاه به پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه تغییر کرد. ده گروه پژوهشی در آن ایجاد گردید، که طبق آن اهداف این پژوهشکده، پژوهش در موضوع علوم انسانی و اجتماعی با نگرش اسلامی و تهیه ی منابع و متون دانشگاهی برای این موضوعات در نظر گرفته شد، برای این منظور ۱۸ نوع وظیفه در اساسنامه معین شد.

از نظر ساختار اجرایی در گذشته از طریق «سمت» با وزارت علوم در ارتباط بوده و هم اکنون نیز این ارتباط به صورت مستقیم برقرار می باشد، در اساسنامه ی جدید این ارتباط با وزارت علوم با همکاری حوزه ترسیم شده است، یعنی رئیس این مرکز باید از فضلایی باشد که از طرف شورای عالی حوزه معرفی شده و حکم او را وزیر علوم امضا کرده باشد. جمعی از فضلای حوزه، به صورت عضویت علمی یا قراردادی، به همراه عده ای از اساتید دانشگاه با این مرکز همکاری می کنند و نُه گروه پژوهشی بصورت فعال مشغول فعالیت می باشند و تاکنون حدود پنجاه اثر از منابع و متون دانشگاهی در رشته ی علوم انسانی و اجتماعی توسط این مرکز منتشر شده و هم چنین حدود پانصد جزوه و مقاله ی تحقیقی در این مرکز به چاپ رسیده است. در کنار اینها از دیگر فعالیت های این مجموعه فصل نامه ی حوزه و دانشگاه می باشد. در حال حاضر نیز ۴۰ پروژه ی تحقیقاتی در حال انجام می باشد. این مختصری از فعالیت های این مرکز است.

اجازه بدهید، سؤال اصلی را مطرح کنم؛ اگر نگاهی به عناوین این مرکز (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و یا پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه) داشته باشیم، به نظر می رسد که مؤسسین آن در مدت فعالیت مرکز هدف ارتباط دو مرکز علمی را دنبال می کردند، با توجه به این مسئله، استراتژی وحدت حوزه و دانشگاه از چه زمانی مطرح شد و منشأ آن چه بود؟

سؤال بسیار مهمی است، من برای پاسخ به این سؤال مطالبی را به تفصیل بیان می کنم. به طور کلی در جهان اسلام و به خصوص در کشور ما بحث حوزه ها و دانشگاه به سه دوره تقسیم می شود که هر یک از این دوره ها نیز به بخشهای دیگر تقسیم شدنی است.

دوره ی اول که مراکز علمی و آموزشی در حوزه ی علوم دینی و بشری به صورت اصولی از هم جدا نیستند و مجموعه دانش های دینی ـ بشری (در موضوعات مختلف) در جایگاه های مشترکی تدریس و تحقیق می شد، این دوره، در تاریخ اسلام دوره ای طولانی می باشد که در دنیای عرب (غیر ایران) نیز به همین صورت است، البته بحث ما در این جا درباره ی کشور خودمان است. در این دوره میان مراکز علمی و آموزشی تفاوت اصولی وجود ندارد و همه ی این مراکز قرنها با یک نظام تقریبا واحد اداره می شدند. البته این توضیح قابل ذکر است که حوزه های مختلف علمی، در عین پیروی از نظام واحد آموزشی گرایش های متفاوت نیز داشتند، مثلاً حوزه ی نجف و بغداد با حوزه ی شیراز یا اصفهان در مقاطعی تفاوت هایی دارند ولی با قطع نظر از این تفاوت ها و گرایش های مختلف، می توان گفت؛ این مراکز با یک ساختار و نظام آموزشی و تحقیقاتی واحد اداره می شدند، چه حوزه های شیعی مانند: بغداد، نجف، حلّه، جبل العامل، شیراز، ری، تهران و قم و چه حوزه های غیر شیعی مانند نظامیه ها و یا الازهر مصر و بسیاری از مراکز علمی، که مدارس دینی یا حوزه های علمیه تلقی می شدند، گرچه گرایش های آنها از نظر کلامی، فلسفی، حدیثی و تفسیری مقداری تفاوت داشت، مثلاً در بعضی مراکز فلسفه و پزشکی و غیره رواج بیشتری داشته و در بعضی مراکز دیگر کمتر بوده، ولی همه ی این مراکز از نظر نظام آموزشی، تحصیلی، تحقیقاتی و نوع معرفتی که بر آن حاکم بوده، در یک مجموعه قرار می گیرند. این دوره که قرن ها به طول انجامید، خود به دو مرحله تقسیم می شود: مرحله ای که در درون فرهنگ اسلامی پدید آمد و بیشتر جنبه ی دینی داشت و مرحله دوم که این مراکز قلمرو خود را وسیع تر کردند.

دوره ی دوم که بعد از مشروطه یا به عبارت دیگر در مشروطه آغاز شد. دوره ی دوم، در مقطعی که حوزه های ما مقداری حالت انقباضی پیدا کردند، شکل گرفت؛ از طرفی تحولاتی در غرب بوجود آمد که موجب جمع شدن قلمروهای دانشی و معرفتی، در حوزه های ما گردید، زیرا نسیم تحولات در حوزه ی علوم تجربی و دیگر شاخه های دانش بشری در کشور ما به وزش در آمد. البته این مسئله قبل از مشروطه آغاز شده بود، ولی در مشروطه شدت بیشتری گرفت و دیگر کشورهای اسلامی هم در معرض این نسیم قرارگرفتند. در این دوره مراکز جدید آموزشی بوجود آمد، در سطوح پایین آموزشی یعنی در مقابل مکتب خانه ها، مدارس جدید، و در برابر حوزه های دینی ـ که قبلاً از جایگاه خاصی برخوردار بودند ـ دانشگاه ها و مدارس عالی بوجود آمد. هسته ی اصلی این تحولات قبل از مشروطه آغاز شد و به تدریج در مشروطه شکل گرفت و نظم و سامان بیشتری پیدا کرد. چه در سطح آموزش و پرورش و مدارس و چه در سطوح بالاتر دانشگاهی و مدارس عالی.

به هر ترتیب مراکز آموزشی قدیمی، در این دوره به بقای خودشان ادامه دادند، اما با تاثیر از مدرنیته و تحولات بوجود آمده در غرب، یگانگی نظام آموزشی و ساختار تحقیقاتی در کشور ما از بین رفته و به دو نظام آموزشی و تحقیقاتی و حتی دو نوع معرفت تبدیل شد.

این دوره به نوعی دوره ی واگرایی و تکثّر مراکز آموزشی ما از سطوح ابتدایی تا سطوح عالی محسوب می شود. در درون همین دوره که چندین دهه به طول انجامید، به همراه واگرایی و تکثّر و تنوعی که در میان نظام های آموزشی و معرفتی ما بوجود آمد، نوعی میل به هم گرایی نیز پرورش یافت که در مراکز دانشگاهی و حوزوی کشور ما و کشورهای دیگر محسوس بود و معنایش این بود که اینها نمی توانند به دو راه متفاوت بیگانه از هم بروند و باید تقارب و تعاملی پیدا بکنند.

در واقع می توان گفت: در چند دهه ای که از آغاز دوره ی دوم گذشت، هم دوره ی واگرایی و تکثّر و انفکاک این مراکز وجود دارد و هم دوره ی شکل گیری و احساس نیاز به یک هم گرایی، ارتباط و وحدت.

البته این در بخش کوچکی از این دوره می باشد، چون وقتی به نهاد دولت و دین در رژیم گذشته نگاه می کنیم، نهاد دولت را در تعارض کامل با دین می بینیم.

بله کاملاً درست است، بنده هم منظورم همین است. اصل بر تعارض و تضاد بود که دو نهاد شکل گرفت و بعد اشاره خواهم کرد که این مسئله متأثر از یک تحول بنیادی در حوزه ی معرفت و در حوزه ی مسائل سیاسی است. جریان هم گرایی بصورت جریان کوچکی در درون همین فرایند انفکاک و جدایی و گاهی نیز برخورد، بوجود آمد.

شاخصه ی اصلی دوره ی اول، یگانگی و شاخصه ی اصلی دوره ی دوم، واگرایی همراه با هم گرایی می باشد.

دوره ی سوم که بعد از انقلاب اسلامی بوجود آمده است. در این دوره در بسیاری از زیر ساخت ها و مبانی فکری، اجتماعی و سیاسی ما تحولات بزرگی بوجود آمد و می توان گفت آن هسته ی کوچکی که درزمانی توسط علامه ی طباطبائی و بعضی دیگر از دانشگاهیان و حوزویان کاشته شده بود، به بار نشست، و بر این اساس که دین مسئولیت اجتماعی پیدا کرده بود، قشرهای مختلف احساس هم گرایی می کردند. طبیعتا نهاد حوزه و دانشگاه هم برای یک هم گرایی و اشتراک و وحدت تمایل بیشتری نشان دادند و به عبارت دیگر حوزه و دانشگاه در مقاطعی حس کردند که باید با هم باشند، زیرا در مدیریت امور اجتماعی با یک دیگر تفاوت بنیادی ندارند. این هم دوره ای است که بعدها بوجود آمد و حداقل در یک مقطع بسیار برجسته و نمایان بود. گرچه به عللی که بعدا خواهم گفت، آن طور که انتظار می رفت، ادامه نیافت.

به نظر من، به وحدت باید در سه سطح نگریست. در سطح اهداف و آرمان ها؛ به این که این دو قشر به همراه قشرهای مختلف اجتماع اهداف کلی و مشخص و واحدی را دنبال کنند. در سطح آموزش و تحصیل؛ در این جا منظور ادغام نظام های آموزشی نیست، چون بعضی این گونه تصور می کنند، منظور این است که از تجارب آموزشی و تحقیقاتی یک دیگر استفاده کرده و به ارتباط حوزه های معرفتی یک دیگر و چگونگی این ارتباط توجه داشته باشند. سطح سوم در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است؛ در آنجا نیز هدف، یک همکاری و عملکرد مشترک است و فکر می کنم که منظور امام نیز وحدتی به این شکل بود.

آیا منظور مؤسسان این مجموعه ضعف استقبال از این اندیشه بود؟

بعد از انقلاب اسلامی این جا نیز مانند بسیاری از مراکز علمی بصورت تدریجی بوجود آمد و باید بگوییم که مبنای پدید آمدن انقلاب اسلامی، همین هم گرایی بین این قشرهای نخبه ی جامعه بود. به همین دلیل احساس شد که باید بین اینها ارتباط برقرار شود. بر همین مبنای فکری چند کار انجام گرفت: ابتدا در دانشگاه این فکر مطرح شد که همه ی کسانی که در دانشگاه حضور دارند باید با معارف و اندیشه های دینی آشنا شوند، دروس معارف اسلامی، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها و کارهای دیگر برای تحقق این امر بوجود آمدند. از طرفی در حوزه نیز احساس شد که باید به دانش های جدید، مسائل نو و نیازهای روز توجه کرد به همین دلیل تغییراتی در رشته های درسی حوزه ایجاد گردید. علاوه بر این یک سلسله مراکز حوزوی ـ دانشگاهی بوجود آمد که من نامشان را مراکز تلفیقی می گذارم، مانند: دانشگاه امام صادق علیه السلام، مدرسه عالی شهید مطهری (ره) و نیز مؤسسه ی امام خمینی(ره) دانشگاه مفید، مؤسسه ی باقرالعلوم علیه السلام (که زیر نظر دفتر تبلیغات حوزه ی علمیه ی قم می باشد) و مراکز مشابه که مهم ترین آنها همین هایی است که عرض کردم که با هر دو روش مرسوم در حوزه و دانشگاه افراد را تربیت می کنند. ما نیز روش این مرکز را پژوهشی قرار دادیم و کار آموزشی نداریم، ولی آن مراکز معمولاً آموزشی، پژوهشی و یا فقط آموزشی هستند. بنابراین هدف ما از تاسیس پژوهشکده در همین محدوده واقع می شود. به عبارت دیگر این مرکز و همه مراکز تلفیقی و تحولاتی که در حوزه و دانشگاه ایجاد شد، در واکنش به آن واگرایی است که چندین دهه ادامه داشت، این هم گرایی با حرکت امام و انقلاب اسلامی آغاز شد. ما نیز در جریان همین هم گرایی قرار می گیریم اما نه در همه ی بخش های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، بلکه ما فقط در حوزه ی علوم انسانی و اجتماعی فعالیت می کنیم.

شما بحثی را باعنوان یگانگی و واگرایی مطرح کردید و ما اکنون مقداری به بحث وحدت نزدیک شدیم، لکن به نظر می رسد که وحدت، واژه ی مبهمی باشد، منظور از وحدت چیست؟ منظور وحدت ساختاری است یا وحدت اخلاقی؟ وحدت راهبردی است یا وحدت روشی؟ به عبارت دیگر، آیا بهتر نیست کلمه ی دیگری را جایگزین واژه ی وحدت کنیم؟ کلماتی مانند: اتحاد، هم گرایی، و آیا به نظر نمی رسد که بعد از ۲۲ سال شعار وحدت دادن به بن بست رسیدیم و لازم است که در این واژه و تعریف آن تجدید نظری کنیم.

بله، گاهی بحث از وحدت و اتحاد می شود؛ در اصطلاحات فلسفی هم وحدت و اتحاد دو چیز متفاوت اند. وحدت آن چیزی است که واقعا وجود داشته باشد و اتحاد آن است که دو چیز با هم متفاوت هستند ولی در عین حال در جهتی اشتراک دارند. وقتی که ما از اصطلاح وحدت استفاده می کنیم، منظور وحدت و یگانگی فلسفی نیست، منظور همان اتحاد است.

نکته ی دوم این است که وحدت به معنای فلسفی که به معنای یکی شدن دو نهاد است، هرگز در ذهن کسی نبوده است. (البته عده ی کمی این گونه برداشت کردند) ولی حتی معنای تأسیس مراکز تلفیقی نیز یگانگی دو نهاد نیست و این حرکتی است که این دو به هم نزدیک تر شوند. بنابراین برداشت ما از وحدت، وحدت ساختاری نیست، وحدت روشی هم نیست، چون ما نمی خواهیم که روش های علمی این دو نهاد یکی شود.

به هر حال علومی که در حوزه و دانشگاه تدریس و تحقیق می شود، روش های متفاوت دارد؛ و علوم دینی اصالتا در حوزه و دیگر علوم بشری در دانشگاه تدریس می شود، گرچه حلقه های مشترکی نیز وجود دارد، به هر حال وحدت روشی معنای کاملی نیست. اگر مقصود وحدت معرفتی، این باشد. که حوزه های تخصصی و تحقیقی آنها ادغام شود، صحیح نیست. منظور آن است که اهداف مشخصی آنها را به یک نقطه ی مشترک سوق دهد، و در سایه ی این وحدت آرمانی به یک همکاری و هماهنگی برسند. البته این وحدت در حوزه ی آرمان ها، همان یگانگی و رسیدن به آرمان های کلی و مشترک است و دیگر پایین تر از آن در ساختار آموزشی، وحدت و یکی شدن وجود ندارد و منظور فقط هماهنگی و تعامل و تبادل نظر است.

در حوزه های اداری، فرهنگی جامعه نیز وضع به همین صورت است و هر کسی به وظیفه ی خود عمل می کند، و فقط در جاهایی که با یک دیگر هم عرض شده و اهداف مشخصی را دنبال می کنند با یک دیگر همکاری می کنند. مطلب قابل ذکر در این جا این است که اهمیت مسئله ی وحدت و تعامل و همکاری حوزه و دانشگاه به چند چیز است:

مطلب اول بُعد روانشناختی مسئله است، یعنی اولاً این دو قشر ازنخبگان جامعه هستند و ثانیا به رغم اختلافات موجود در حوزه ی علوم اجتماعی، نخبگان و مردم هر دو در تحولات اجتماعی سهیم هستند ولی تأثیر این نخبگان بر اجتماع بسیار بیشتر است.

اگر نخبگان و عالمان یک جامعه که در راس هِرَم اجتماع قرار دارند با یک دیگر دچار تضاد و تعارض حل نشدنی بشوند، این مشکل در روح و روان جامعه تاثیر منفی گذاشته و جامعه را دچار یک تعارض روانی می کند دقیقا مثل این که فردی دچار مشکل روانی شود، زیرا نخبگان جزو مهم ترین و تأثیرگذارترین افراد جامعه هستند واز نظر روانشناسی اجتماعی وحدت، همکاری و انسجامشان جامعه را سالم نگه می دارد. از سوی دیگر تاریخ نشان داده است که از نظر اجتماعی و سیاسی جدایی این دو موجب آسیب پذیری ملت و نزدیک شدن آنها موجب شکوفایی و ایجاد تحولات بزرگ می گردد.

البته اگر نزدیک شدن آن دو به هم نزدیک شدنی ریشه ای باشد، نه همراهی مصلحتی و گرنه بارها دیده ایم که در کنار هم بودنشان منجر به اختلاف و جدایی بیشتری شده و ضررهای جبران ناپذیری، داشته است.

بعضی تحقیقات دانشگاهی نشان می دهد که همکاری و همراهی این دو در نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی منشأ تحولاتی بوده و هنگامی که از هم فاصله می گیرند، جامعه دچار مشکلات بزرگی می شود. منتهی دلیل این که از هم فاصله می گیرند، این است که در وحدت و نزدیکی و همکاریشان استحکام لازم وجود نداشته است.

به هر حال از نظر روانشناسی اجتماعی، سیاسی، تاریخی، هر چه این ارتباط و تعامل ریشه ای تر باشد، ارزش مندتر است و یکی از مهم ترین مشخصات پیشرفت جامعه نیز است. ما به وحدت، به همین مفهوم تعامل و همکاری نیازمندیم و این نیاز، هم در کسانی که به دین معتقد هستند وجود دارد و از طرف دیگر در کسانی که اعتقادی به دین ندارند نیز مشاهده شده، ولی عمق لازم را ندارد.

برای همه ی علاقه مندان به دین این وحدت به آرمان های مشترک دینی بر می گردد. البته اگر در تلقیشان از دین به یک نتیجه ی واحد برسند، اما کسانی که در تلقیشان از دین به یک نتیجه ی واحدی نرسند، مثل کسانی که به ملیت بیشتر اعتقاد دارند، به سادگی از این مطلب عبور نخواهند کرد. که این مطلب بسیار مهمی است. زیرا بافت اجتماعی کشور ما بافتی است که نمی توان آن را بدون نهاد دین و حوزه ها و روحانیت اداره کرد، همان طور که اگر در حوزه ی ما کسانی باشند که به این مسائل اعتقاد نداشته و دانشگاه را در نظر نگیرند، در اداره ی امور موفق نخواهند بود. بنابراین این ارتباط و همکاری در یک سطح عمیق و از روی اعتقاد لازم است، ولی اگر این چنین نباشد، در یک حد هر چند غیر عمیق آن باید قناعت کرد و آن را برقرار داشت.

امروزه متوجه رویکردها و نظرات نو و تازه ای در مسایل معرفتی و نگرش هی اجتماعی می شویم، به نظر شما این رویکردها چه تأثیری بر حوزه و دانشگاه و روابط بین آنها دارند؟

قبل از پرداختن به بحث موانع، لازم است، به نکته ای اشاره کنم. در هر حال بحث روابط حوزه و دانشگاه در دو سطح قابل طرح است، یکی سطح ظاهری مسئله است که همین بحث های اجتماعی، سیاسی و… است و یکی سطح معرفتی آن. در سطح بنیادی و هسته ی اصلی به بحث گسترده، پیچیده و تاریخی علم و دین می رسیم. زیرا تعیین نوع نقش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.