پاورپوینت کامل آشنایی با; مناطق فرهنگی جهان ۶۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آشنایی با; مناطق فرهنگی جهان ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشنایی با; مناطق فرهنگی جهان ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آشنایی با; مناطق فرهنگی جهان ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

منطقه ی فرهنگی «ایبرو امریکا»عالم کفعمی خراسانی

مقدمه:

برای برنامه ریزی و اجرای طرح های فرهنگی، تقسیم بندی و شناخت مناطق فرهنگی جهان ضرورت دارد.

مشترکات فرهنگی هر جامعه ـ شامل زبان، دین، خط، آداب و رسوم و سایر مشترکات تاریخی، نژادی، جغرافیایی ـ از عوامل مهم تشکیل دهنده ی مناطق فرهنگی به شمار می آیند.

در بخش فعالیت های فرهنگی بین المللی، دست اندرکاران اغلب دنباله رو بخش های سیاسی و اقتصادی بوده اند که جهان را از آن دیدگاه ها تقسیم بندی کرده، و کمتر به دسته بندی و بافت فرهنگی کشورها عنایت داشته اند.

در نتیجه مشکلاتی نظیر عدم کارآیی، تشکیلات موازی، انجام آزمایش و خطاهای مکرر و چندباره کاری های فراوان در برنامه ریزی و اجرای طرح های فرهنگی بین المللی بوجود آمده است.

اگر چه در تشکیل مناطق فرهنگی رویدادهای سیاسی و تاریخی و عوامل جغرافیایی تاثیر مستقیمی داشته اند، اما عوامل مشترک؛ نظیر زبان، دین و سایر موارد یاد شده از عناصر اصلی تشکیل منطقه ی فرهنگی (علی رغم پراکندگی جغرافیایی و یا افتراق منافع سیاسی و اقتصادی) بوده اند.

برای مثال: کشورهایی هم چون انگلستان، ایرلند، اتازونی، کانادا، آفریقای جنوبی، استرالیا و زلاندنو، با وجود قرار داشتن در قاره های مختلف از اشتراک فرهنگی مشخصی برخوردارند.

بنابراین کشور «مکزیک» می تواند مثال واضح تری برای ما باشد که از نظر جغرافیایی آن کشور در منطقه ی امریکای شمالی واقع شده و عضو پیمان اقتصادی «نفتا»۱ است، اما بخاطر مختصات فرهنگی و تاریخی به منطقه ی امریکای لاتین۲ تعلق دارد.

از آنجا که بیان مباحث علمی (خصوصا در زمینه ی امور اجتماعی) از یک سو نیاز به تعریف مقدماتی و مطالعه ی پیش فرض های مورد توافق اندیشمندان و محققین (با دیدگاه های متفاوت و یا متفق الرأی) دارد، و از سوی دیگر پرداختن به مسایل و موضوعات کلی؛ نظیر مبحث «تقسیم بندی فرهنگی» در این مقال نمی گنجد (و باید مستقلاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد)؛ لذا لازم است با بررسی یکایک مناطق فرهنگی، نتایج کلی استخراج گردد، در این زمینه شایسته است بررسی مذکور از منطقه ی فرهنگی ایبرو امریکا شروع شود، که دارای مشخصات و مشترکات فرهنگی متمایز و بارزی است.

منطقه ی فرهنگی «ایبرو امریکا»

«ایبرو امریکا» از نظر جغرافیایی؛ شامل شبه جزیره ی ایبری، اسپانیا و پرتغال و امریکای لاتین (۴۶ کشور خرد و کلان) است. اما از نظر تقسیم بندی فرهنگی، علاوه بر مناطق مذکور؛ شامل طیف وسیع تری از کشورهای جهان؛ نظیر فیلیپین و چند کشور آفریقایی و آسیایی است، که فرهنگ اسپانیایی ـ پرتغالی به آنها نفوذ کرده است.

شایان توجه است که منطقه ی امریکای لاتین «واقع در قاره ی امریکا»۳، به تنهایی دارای مشخصات فرهنگی قابل توجهی است که آن منطقه را از سایر مناطق جهان و حتی از منطقه ی «ایبری» متمایز می سازد.

برای شناخت منطقه ی امریکای لاتین، لازم است یکایک مشخصات آن بشرح ذیل مورد بررسی قرار گیرند:

الف: مهاجر پذیری

تاریخ انسانی امریکای لاتین از نظر مهاجرپذیری به سه دوره ی ذیل منحصر می گردد:

۱. ساکنین اولیه (بومیان)؛

۲. مهاجرین اروپایی؛

۳. مهاجرین معاصر.

۱. ساکنین اولیه: طبق یکی از نظریات اعلام شده، ساکنین، یا مهاجرین اولیه ی قاره ی امریکا، همان آسیایی هایی بوده اند که از سرزمین سیبری۴ و از فراز تنگه ی «برینگ» وارد «آلاسکا» شده و دسته هایی از آنان به تدریج به طرف جنوبِ سرزمین های مکزیک، پرو و برزیل…، سرازیر شده اند.

ظاهرا این واقعه در بیش از چهل هزار سال پیش (عصر یخبندان) اتفاق افتاده است.

نظریه ی دیگری، آنها را همان اقوام «پولنزیایی» می داند که بوسیله ی کشتی از طریق اقیانوس آرام خود را به آن قاره رسانده اند. شباهت بومیان قاره ی امریکا به اقوام پولنزی اقیانوس مذکور به همین دلیل است.۵

شواهدی در دست است که قبل از کشف این قاره بوسیله ی اروپائیان، مسلمانان به این قاره راه یافته اند. حتی اخیرا نقشه ای را مسلمانان ترسیم کرده اند که دالّ بر اطلاع آنان از قاره ی امریکا بوده و آن را منتشر ساخته اند.۶

به هر حال، بدرستی معلوم نیست، هنگامی که مهاجرین اروپایی بعد از سال ۱۴۹۲م به ارض جدید سرازیر شدند، جمعیت بومی آنان چه میزان بوده است، البته بعضی از جامعه شناسان جمعیت بومی آنها را تا ۱۰۰ میلیون نفر تخمین زده اند.

امّا آنچه قطعی است مهاجرین مذکور۷ با انتقال بیماری های مُسری، جمع کثیری از بومیان را نابود کرده اند، امّا بزرگان و پیشینیان آنها هنوز هم با تلاش فراوان برای زنده نگهداشتن فرهنگ و زبان خود مقاومت می کنند.

«اسکیموها» با زندگی ابتدایی خود در نواحی قطب شمال، قبایلِ «سرخ پوست» در مناطق مختلف کانادا و اتازونی و اقوام «مایا» از حدود سه قرن پیش از میلادِ حضرت مسیح علیه السلام از سرزمین امریکای شمالی، تا امریکای مرکزی السالوادور پراکنده شده اند.۸

در حال حاضر «تمدن مایا» باستانی ترین تمدنِ منطقه شناخته شده و حتی تا ۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در «مکزیک» زندگی می کرده اند.

آنها صاحب کامل ترین و دقیق ترین تقویم جهان شناخته شده اند و معماری ساختمانها، معابد و کاخ های بزرگِ آنان، هنوز باستان شناسان را به حیرت واداشته و شیوه ی آبیاری و سایر امور زندگی، هنر و موسیقی آنها هنوز هم جذابیت فراوان دارد.

آثار امپراطوری آزتک ها در نزدیکی شهر «مکزیکو» باقی مانده است. آنان دارای ارتشی منظم بوده و ساختمان ها و معابد سنگی شان بر ساختمان های اروپایی زمان خود برتری داشته است. در کشور «پرو» شهرهایی بامیدان های وسیع، بناها و کاخ های پر اُبهّت بنا کرده و در طول دو قرن، با هشت میلیون جمعیت بر قلمرو نهصد هزار کیلومتری در چهار منطقه ی بزرگ حکمرانی داشته اند.

اقوام «اینکا» در کوه های «آند» مستقر بوده و از تمدن والایی برخوردار بوده اند. شایان ذکر است که معابد، ساختمانها، شیوه ی کشاورزی، آبیاری و زندگی شان هنوز هم اعجاب برانگیز است.۹

قبایل آمازونی در نواحی برزیل و اطراف رودِ «آمازون» زندگی ابتدایی و چادر نشینی داشته اند.

۲. مهاجرینِ اروپایی: پس از کشف قاره ی امریکا۱۰ ـ که اشتباها برای یافتن راهی نزدیک، برای رسیدن به «هند» انجام گرفت ـ سیل مهاجران و جویندگانِ ثروت به سوی سرزمین جدید سرازیر شده و مهاجمین اروپایی برای دستیابی به منابع و سلطه ی بر بومیان، دست به قتل و غارت آنان و انهدام بناهای شان زدند.

مهاجمین پرتغالی۱۱ به سرزمینی که امروزه «برزیل»۱۲ نامیده می شود، وارده شده، ابتدا به داد و ستدِ با بومیانِ «آمازونی» پرداخته و بعدها از آنها به عنوان سرباز در جنگ علیه مهاجرین فرانسوی و هلندی استفاده کردند، سپس به صورت کارگر آنها را اجیر کرده و به استثمارِ آنان پرداختند.

بومیان (سرخ پوستان) این سرزمین زیر بار نرفته و نهایتا در جدال با مهاجمین، سرخ پوستان قتل عام شدند.

البته مابقی بومیان نیز با انتقال بیماری های مسری اروپایی۱۳ و عدم مقاومت سرخ پوستان در مقابل آن بیماری ها و الکل، از میان رفتند.

مهاجمین پرتغالی از کلیسای کاتولیک نیز برای استعمار بومیان استفاده ی فراوانی بردند.

امروزه کشور برزیل با داشتن ۸۹ درصد جمعیت کاتولیک، بزرگ ترین کشور کاتولیک نشین جهان است. اما از سوی دیگر اختلاف طبقاتی و ظلمِ اقتصادی و اجتماعی در آن کشور بیداد می کند. و در مقابل کلیسای واتیکان «کلیسای شورشی» و «الاهیات آزادیبخش»۱۴ ظهور کرده است.

مهاجمین انگلیسی و فرانسوی۱۵ نیز به نواحی امریکای شمالی (کانادا و اتازونی فعلی) رفته و در آنجا بر سر تصرف مناطق جدید با یکدیگر به نبرد پرداختند و از بومیان علیه یکدیگر استفاده کرده، تا از طرفی رقیب را از میان ببرند و از سوی دیگر با نابودی بومیان (که اغلب به خاطر بدرفتاری و عهد شکنی مهاجمین اروپایی قیام می کردند) راه را برای تسخیر سرزمین های جدید هموار سازند.

اسپانیایی های مهاجم۱۶ به عنوان اولین کاشفان «سرزمین جدید»۱۷ دامنه ی تصرفاتشان بیش تر از سایر رقبای اروپائیشان بود. آنان با قتل عام قبایل، تصرف اراضی، تصاحب زنان و کودکان، غارت ثروت بومیان و میراث فرهنگی آنان۱۸ و تحمیل زبان اسپانیایی و ترویج مذهب مسیحی، بر بخشی عظیم از قاره ی امریکا،۱۹ استیلا یافتند.

بومیان که اغلب دارای تمدن چند هزار ساله بوده، علی رغم در اختیار داشتن ارتشی منظم و دلیر، به خاطر نداشتن سلاح گرم و سواره نظام۲۰ و با اعتقاد به منجی سفید (که از آن سوی دریاهای شرقی برای نجات آنان می آید) در مقابل مهاجمین سفید پوست شکست خوردند.

در فاصله ی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی، با به ثمر رسیدن جنگ های استقلال طلبانه، بساط ۳۰۰ سال سلطه ی استعمارگران اروپایی۲۱ بر قاره ی امریکا برچیده شد و ۴۸ کشور کوچک و بزرگ۲۲ شکل گرفت.

در طول ۵۰۰ سال پس از کشف قاره ی امریکا، عده ی زیادی از اتباع کشورهای اروپایی (خصوصا انگلیس، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، آلمان، هلند و اسکاندیناوی)۲۳ مهاجرت کرده اند.

در اوایل کشف قاره ی امریکا بوسیله ی اروپائیان، بردگان مسلمان (از شبه جزیره ی ایبری بوسیله ی پرتغالی ها و اسپانیایی ها)، سیاه پوستان (از آفریقا) و هندی ها (از هند بوسیله ی انگلیسی ها) به امریکای شمالی و مرکزی انتقال داده شده اند.

به هنگام حضور استعمار اسپانیا در فیلیپین، در دالان دریایی بین آن کشور و کشور مکزیک (مخصوصا شهر آکاپولکو) و از طریق اقیانوس آرام، کشتی های حامل کالا، بردگان و مهاجرین، در رفت و آمد بوده اند.

۳. مهاجرین معاصر: اگر چه در حال حاضر روند مهاجرت از سایر نقاط جهان به قاره ی امریکا شتاب گذشته را نداشته و حتی با اجرای محدودیت های قانونی برای بسیاری از کشورها، سیر مهاجرت متوقف شده است، اما هنوز هم عملاً در پوشش متخصصِ جویای کار، پناهنده، صاحب سرمایه، خریدار اراضی و حتی تردد غیر قانونی جریان فوق ادامه دارد.

البته در چند دهه ی گذشته با توجه به جاذبه های اروپا، اتازونی و کانادا۲۴ ـ و حتی برخی کشورهای آسیایی از یک طرف، و فشار سیاسی۲۵ در کشورهای امریکای لاتین از طرف دیگر ـ باعث شده جریانی در جهت عکس موارد یاد شده پدید آمده و رقم قابل توجهی از اتباع امریکای لاتین مهاجرت از سرزمین مادری خود را در پیش گیرند.

ب: جریان های تبشیری

با ورود مهاجمین اروپا به سرزمین جدید، روند فرهنگ زدایی بومی و جایگزینی فرهنگ اروپایی آغاز می گردد. به طوری که بخشی از برنامه ی فرهنگ زدایی را تخریب و غارت آثار فرهنگی و هنری، انهدام معابد و تغییر زبان بومیان تشکیل داده و بخش دیگر مشمول توسعه و بسط و سلطه ی همه جانبه ی مذهب مسیحیت اروپایی بر بومیان قاره ی امر