پاورپوینت کامل آینه های کوتاه ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آینه های کوتاه ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آینه های کوتاه ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آینه های کوتاه ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
اشاره؛
این شعرهای کوتاه که گاه با حاشیه هایی منشور همراه شده اند، با تأکید بر تصویرها در ساختاری موجز شکل گرفته اند، با ته مایه ای از حسرت سال های گمشده و طعم تند غربت و غریب افتادگی که حزنی ملایم را بازتاب می دهند، صادق رحمانی آنها را رباعی های نیمایی خوانده، اما حق آن است که این تکه های نیمایی، رباعی نیستند، نه به سیرت و نه به صورت. و باز حق آن است که گاهی نثرهای حاشیه آن قدر شعریت دارند که شعرها را در حاشیه می گیرند؛ نثرهایی که بهره هایی از نثرهای »اتاق آبی« سهراب دارند و گور نوشته های رؤیایی. شعرها را با حاشیه هاشان بخوانیم؛ حاشیه های سیاه و حاشیه های سپید.
×
ابر
شگفت این همه مه
این همه ابر در دشت پایین
شگفت است در موسم فرْوَدین
هیچ گاه منظره ای به این زیبایی در کوه های اطراف شهر ندیده بودم، ابرهای پاپتی داشتند از کوه پایین می آمدند و به »دشت پایین« وارد می شدند. برایم خیلی شگفت انگیز بود، خودم را در دامنه های چالوس حس می کردم.
نخل ها جوان تر به نظر می رسیدند. جوان ترها…
صدای اذان از مناره ها می آمد. جمعه بود، ولی جمعه نبود.
خانه ی یک
در حسرت پیراهن بی رنگ توام
ای خانه ی سکینه
دلتنگ توآم
من به مادرم بسیارتر دل سپرده تر بودم. نام او سکینه بود. او در سال ۱۳۷۸ خورشیدی در تهران، در مقابل چشم های ناباور من و الهام و مادرش، طعم آرام مرگ را چشید و رفت فقط ده روز به تهران آمده بود. اکنون هفت سال است در گورستان جعفرآباد گراش در کنار برادرش – محمد – خفته است. غالب اوقات در دلم حضوری آرامش بخش دارد. دوست داشت پارسا و پگاه را ببیند. آنها هفت سال دارند… هفت سال؟!
خانه ی دو
چون کهنه رباطی است
جهان گذران
وین خانه ی کاگلی از آن دگران
×
خانه ی دیگری
در خانه ی قدیمی ما، روی طاقچه
یک عطر بی حواس
یک عکس ناشناس
×
بوستان لاله
حاجی صدره!
شده ست گورستانت
بازیچه ی کودکانه در این بستان
گورستانی در شهر، که سالیانی به بوستان تبدیل شده است. گورستان قدیمی شیخ صدرالدین، تا پانزده – بیست سال پیش هنوز آثار گورستان را در خود داشت. اکنون کودکان نمی دانند، چه مردان و زنانی در زیرپای شان آسوده خفته اند،
×
غربت
نه شاخه گلی
نه کاسه هایی پُرآب
مردان غریب گوشه ی گورستان
زیر تپه های گلزار شهیدان ناساگ، قبرستان کوچکی است که افغان ها دفن شده اند، هر کدام با قبری خاص و غیرمعمول – بزرگ و کوچک – و نوشته هایی با انگشت بر لوح سیمانی. به خادم گفتم: چرا این گور این قدر بزرگ است؟ گفت: اقوامش گفته اند، او در افغانستان مرد بزرگی بوده. گفتم: چرا بالای سر این قبر جوان، گندم کاشته اند؟
گفت: مادرش گفته می خواهم پسرم گاهی هوایی تازه کند! این گورها معمولاً زائری ندارد. غریب در گوشه ای از گورستان آرامیده اند. دلم، پنج شنبه ها آن جاست… آنجا.
×
اهل قبور
امروز به مهمانی تان آمده ام
با جامه ای از سپید
تا جشن حضور.
×
آرامگاه
بوی قرآن در این عصر جمعه
سرخوش، آرام چونان درختان:
بقعه ی آبی پیر پنهان
بقعه ی پیر پنهان، متبرک جایی است که برخی از شهیدان و بزرگان شهر در آن جا خفته اند. پدرم نیز. حس من این است که روح آسوده ی شهیدان و وفات یافتگان، به بقعه ی پیر پنهان نیز رسوخ کرده است و به او آرامش و طمأنینه داده است. حاج عباس کهنسال، خادم پیر پنهان، روضه خوانی های پدرم را گاهی عصرهای پنج شنبه از بلندگو پخش می کند.
×
رهایی یک
در گوشه ی متروکه ی یک قبرستان
گوری تنها
با نام رضا
آزاد و رها…
گردش در قبرستان های متروکه، خواندن روی قبرها و دیدن آنها دل آدمی را زلال می کند. در یکی از همین قبرستان های کوچک، در کنار خانه ی شهید ناصر عظیمی – دوست هم کلاسی ام – قبری کوچک دیدم که فقط روی آن نوشته بود – رضا – حس این تصویر هیچ گاه مرا رها نمی کند. فقط توانستم احساس خوشایندم را با این دو پاره ی کوتاه بیان کنم. رضا دنیا را به هیچ گرفته است، نه تاریخ تولدی، نه وفاتی، نه نام پدر، و نه… غروب خسته ای بود، هوا نه سرد و نه گرم!
رهایی دو
شگفتا
چه آسودگی هاست در نام تو
بگو نام فامیل تو چیست آیا؟
رضا!
×
سماع
در مقبره ی غریب شیخ اسماعیل
آواز عجیب گورها را بشنو:
یا هو ی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 