پاورپوینت کامل قاعده زرین اعتدال ۷۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قاعده زرین اعتدال ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قاعده زرین اعتدال ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قاعده زرین اعتدال ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

نقد و بررسی نظریه حد وسط ارسطو و تاثیر آن در میراث اخلاق اسلامی

قسمت اول

چکیده

در تبیین وتعریف فضایل اخلاقی، ملاک های متفاوتی عرضه شده، که قاعده حد وسط ارسطو از جمله ملاک هایی است که فضیلت را حد وسط میان دو رذیلت متقابل تعریف می کند و این ملاک در میان اندیشمندان اخلاقی با اقبال و ادبار روبرو بوده است. منتقدین، این نظریه را ملاکی ناکارامد برآورد کرده اند، به گونه ای که هم به ماهیت این قاعده وهم به عدم شمول این قاعده اشکال کرده اند. با این وجود، به نظر می رسد که بتوان با پاسخ به نقدها از این نظریه دفاع کرده و این ملاک را در جایگاهی شایسته قرارداد، به گونه ای که بتوان از آن در تبیین فضایل و رذایل کمک گرفت.

مقدمه

ترسیم نظام اخلاق اسلامی از بایسته های پژوهشی است که نیازمند طی کردن مقدمات است، که یکی از مقدمات، شناخت تراث اخلاق اسلامی است. در میان تراث اخلاقی یکی از رویکردها، رویکرد فلسفی به اخلاق است. این ره یافت به اخلاق، تاثیر گرفته از نظریه حد وسط ارسطو در تبیین و تعریف فضایل اخلاقی است. در این نظریه که به پاورپوینت کامل قاعده زرین اعتدال ۷۰ اسلاید در PowerPoint شهرت دارد، ملاک فضیلت به چیزی است که در میان دو رذیلت قرار گیرد، وبه عبارتی، حد وسط میان دو رذیلت فضیلت نامیده می شود.

این نظریه، مقبول عالمان اخلاق اسلامی قرار گرفته است تا حدی که کتب مشهور اخلاقی، هم چون «تهذیب الاخلاق» ابن مسکویه «جامع السعادات» نراقی و «اخلاق ناصری» خواجه نصیر متاثر ازاین نظریه شکل گرفته اند. در مقابل این اقبال، ادبارهایی هم وجود داشته است البته اثر مستقلی که به تحلیل ونقد وبررسی این نظریه آن هم به تفصیل پرداخته باشد به چشم نمی خورد و تنها یک پایان نامه کارشناسی ارشد در نقد این نظریه عرضه شده که سعی داشته این نظریه را در اثبات ادعایش ناکام جلوه دهد، اما نگارنده معتقد است که نقدهای موجود قابل پاسخ است.

نوشتار حاضر گامی است در جهت پاسخ به این سؤال، که آیا نظریه حد وسط ارسطو می تواند ملاک درستی در تبیین فضیلت و رذیلت اخلاقی باشد؟ پیش نیار پاسخ به این سؤال، پاسخ به سؤالات دیگری است؛ سوالاتی از قبیل این که آیا حد وسط یک مفهوم ریاضی و کمی است؟ آیا حد وسط در همه موارد فضیلت است؟ مقاله حاضر بعد از بیان مقدمه، به سه فصل: کلیات، فضیلت از نگاه ارسطو و نقد نظریه ارسطو و بررسی نقد تقسیم می شود.

فصل اوّل: (کلیات)

۱. واژه شناسی اخلاق

غایت در این نظریه به معنای ارزش غیراخلاقی و نتیجه عمل نیست، به گونه ای که از فعالیت اخلاقی جدا باشد، بلکه عبارت است از زندگی خوب برای همه انسان ها. به عبارتی دیگر، غایتی که در این جا مطرح است عبارت است از قسمی برگزیده از زندگانی انسانی، نه به معنای نتیجه در غایت گروی که از زندگی اخلاقی جداست.(۱)

الف: معنای لغوی اخلاق

اخلاق، جمع خلق، به معنای نیرو و سرشت باطنی است که تنها با دیده غیر ظاهر، قابل درک است. در مقابل،خلق به شکل و صورت و ویژگی های جسمی، که قابل رؤیت با چشم ظاهر است اطلاق می شود.(۲)

هم چنین خلق را به صفت نفسانی راسخ که انسان، افعال متناسب با آن ویژگی نفسانی را بی درنگ و بدون تأنّی انجام می دهد اطلاق کرده اند. این حالت پایدار درونی ممکن است، منشأهای متعددی داشته باشد: می تواند فطری یا اکتسابی باشد، یا اینکه منشأ وراثتی داشته باشد.(۳) اما هیچ یک از این منشأها دخلی در معنای خُلق ندارند.

این صفات راسخ درونی ممکن است فضیلت باشند و منشأ اعمال پسندیده، یا اینکه رذیلت بوده و منشأ اعمال ناپسند باشند.

ب: کاربرد اصطلاحی اخلاق

اخلاق، اصطلاحا به چند صورت امده است: گاهی به همان معنای لغوی استعمال می شود و گاهی هم، مقصود از آن وصف رفتار انسان است؛ اعم از اینکه سرچشمه اش حالت نفسانی پایدار باشد، یا حالت زودگذر و متغیر درونی. بدین معنا که باتأمل و اندیشه صادر شود نه بدون آن و با سهولت، که برآمده از حالت پایدار درونی است.

این دو نوع کاربرد؛ اعم از فضیلت و رذیلت و یا خوب و بد هستند؛ یعنی هم برای صفات نفسانی و رفتارخوب و هم برای صفات نفسانی و رفتار بد به کار می روند. از این دو کاربرد آن گاه که در مقام تعیین و تحدید علم اخلاق هستیم استفاده می کنیم و بدین لحاظ، اخلاق و امر اخلاقی در مقابل علوم دیگر و امور غیراخلاقی؛ یعنی خارج از قلمرو اخلاق قرار می گیرد.(۴) بر این اساس، کاربرد واژه “اخلاقی” به معنای اخلاقا درست یا اخلاقاخوب، نیست، بلکه به معنای متعلق به اخلاق در مقابل غیراخلاقی یا nonethical است.(۵)

گاهی هم اصطلاح اخلاق در مقابل “ضداخلاق” به کار می رود، که فقط شامل فضیلت ها، اعمال و رفتار نیک خارجی می شود.(۶) مثلاً گفته می شود: سخاوت یک امر اخلاقی است؛ یعنی فضیلت است. یا خودنمایی یک امر غیراخلاقی؛ یعنی رذیلت است.

گاهی نیز اخلاق استعمال می شود و مقصود از آن چیزی هم عرض هنر، علم، حقوق، قرارداد یا دین، اما متفاوت از آنها است، هرچند که با آنها ربط داشته باشد، و آن استعمال هنگامی است که سؤال های این چنینی مطرح شود، که اساساً اخلاق چیست؟ چه تفاوتی با حقوق دارد؟ و چه ارتباطی با دین دارد؟ اخلاق به این معنا، همان چیزی است که از آن به “نهاد اجتماعی اخلاق” تعبیر می شود.(۷)

ج: علم اخلاق

علم اخلاق، علمی است که از صفات پایدار درونی خوب و بد مرتبط با افعال اختیاری انسان و کیفیت اکتساب صفات پسندیده و زدودن صفات ناپسند بحث می کند.(۸)

برخی نیز علم اخلاق را متکفل ارائه اصول و قواعدی برای عمل اختیاری انسان
می دانند؛ یعنی اصولی رامعرفی می کند که می توان بر طبق آن اصول، عمل خوب را شناخت و در موارد خاص دریافت که کدام عمل وظیفه و به لحاظ اخلاقی درست است.

از آن جا که اخلاق هم با صفات نفسانی مرتبط است و هم به بررسی افعال نیک و ناپسند می پردازد، می توان علم اخلاق را این گونه تعریف کرد: علمی است که به بررسی و شناخت انواع صفات پایدار درونی و افعال متناسب با آن صفات پرداخته، سجایای نیک را از ناپسند تمایز بخشیده و اصولی را ارائه می کند که به واسطه آن، عمل اخلاقی درست را از نادرست تشخیص می دهیم.

د: فلسفه اخلاق

فلسفه اخلاق، شاخه ای از فلسفه است، که به مجموعه تفکرات فلسفی و استدلال درباره اخلاق، مسائل اخلاقی و احکام اخلاقی اطلاق می شود.(۹)

برخی نیز فلسفه اخلاق را پژوهش درباره مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق معرفی می کنند.(۱۰) در صورت آشنایی با مباحث عمده فلسفه اخلاق، این تعریف ها وضوح بیشتری می یابد.

مباحث عمده فلسفه اخلاق به دو بخش کلی قابل تقسیم است: مباحث بخش اوّل شامل بررسی ملاک های کلی خوبی و بدی و یا درستی و نادرستی اخلاقی است.(۱۱) در این بخش به سؤال های کلی درباره خوبی و بدی اخلاقی یا درستی و نادرستی اخلاقی پاسخ گفته می شود، که به صورت یک حکم هنجاری بیان می شود. به این بخش، اخلاق هنجاری اطلاق می شود.

مباحث بخش دوم، شامل سه دسته مسائل منطقی، موقت شناختی و معنا شناختی می باشد، که در این جا به دفاع از احکام هنجاری خاص پرداخته نمی شود، بلکه سؤال هایی از قبیل سؤال های ذیل بررسی می شود: معنا یا کاربرد تعبیرات درست یا (خوب اخلاقا) چیست؟ چگونه می توان احکام اخلاقی و ارزش را اثبات یا توجیه کرد؟ آیا اصلاً قابل توجیه اند؟ماهیت اخلاق چیست؟ تفاوت اخلاقی و غیراخلاقی در چیست؟ معنی آزاد یا مسؤول چیست؟(۱۲)

دسته سومی از مطالعات اخلاقی نیز وجود دارد که به نوعی، تحلیل تجربی، توصیفی، تاریخی یا علمی است، که انسان شناسان، تاریخ دانان، روان شناسان و جامعه شناسان انجام می دهند. هدف از این پژوهش ها آن است که پدیده اخلاق توصیف یا تبیین شود، یا نظریه ای درباره سرشت بشری به دست آید که در بردارنده مسائل اخلاقی باشد.(۱۳)

در سنت فلسفی رایج، بیشتر متمایلند که مسائل فرا اخلاق را به عنوان موضوع فلسفه اخلاق بیان کنند، اما به لحاظ ارتباط فرا اخلاق با اخلاق هنجاری و به دلیل آن که در مباحث اخلاق هنجاری استدلال فلسفی و عقلانی مطرح است، فلسفه اخلاق به مباحث این بخش نیز اطلاق می گردد. از طرفی دیگر، به دلیل آن که پاره ای از نظرات روان شناختی و انسان شناختی، در پاسخ به مسائل هنجاری و فرا اخلاقی تأثیر می گذارند – چنان که در مباحث اخلاق هنجاری هنگام بحث از خودگروی، لذت گروی، و نسبی گروی قابل مشاهده است – برخی ازمباحث اخلاق توصیفی نیز به پژوهش های فلسفه اخلاقی راه می یابند.(۱۴)

با این اوصاف، مباحث فلسفه اخلاق شامل تفکرات تحلیلی، انتقادی یا فرااخلاقی، مباحث اخلاق هنجاری وبرخی مباحث اخلاق توصیفی – که در پاسخ به سؤالات فرا اخلاقی و هنجاری مؤثر واقع می شوند – می گردد.

در بازار داد و ستد مطالعات اخلاقی و در تقاضای پاسخ به ملاک های کلی آنچه خوب یا درست است، دو پاسخ عمده که به غایت گروی و وظیفه گرایی معروف اند عرضه شده اند. در غایت گروی، ملاک درستی و نادرستی یا خوبی و بدی اخلاقی به میزان ارزش غیراخلاقی بستگی دارد، که به وسیله فعل یا منش اخلاقی حاصل می شود، امادر وظیفه گروی، ملاک اخلاقی بودن عمل بر اساس وظیفه است. در نگاه وظیفه گران، افزون بر خوبی یا بدی نتایج یک عمل یا قاعده، ملاحظات دیگری نیز در کار است که می تواند آن عمل یا قاعده را صواب یا الزامی کند.(۱۵)

غالبا فلاسفه اخلاق، فضیلت گروی را نیز قسمی از غایت انگاری برشمرده اند؛ چرا که فضیلت گروان در طول تاریخ اغلب به غایت و خیر نهایی تمسک جسته اند. با همه این احوال، فضیلت گروی، دارای خصوصیاتی است که آن را از غایت گروی مصطلح که قسم غالب آن نیز سودگروی است، متمایز می کند، که به همین سبب می توان آن را از دو قسم دیگر جدا ساخت.

در سطور ذیل به برخی از تفاوت های اخلاق فضیلت با وظیفه گرایی و غایت گرایی اشاره شده که اخلاق فضیلت را از دو نظریه دیگر متمایز می کند.

اما برخلاف فضیلت گروی، غایت گروان و نیز وظیفه گروان بیشتر به دنبال اصول عمل اند و ملاک های الزام راجستجو می کنند و کم تر به مباحث فضیلت می پردازند. آنچه برای آنان دغدغه است، پاسخ دادن و حل معضلات اخلاقی و وظایف اخلاقی است و حداقل فضیلت گروان مدعی اند که آنچه از دید این دو دسته مغفول می ماند، خود انسان است.(۱۶) به عبارتی دیگر، آنچه در اخلاق فضیلت مهم است، آن است که چگونه باشیم. اخلاق فضیلت می گوید: راست گو باش، عادل باش، اما برخلاف آن، غایت گروان و وظیفه گروان، می گویند: این گونه عمل کن: راست بگو، با عدالت برخورد کن و دروغ نگو.

با توجه به مطالب پیشین، می توانیم نظریات هنجاری را بر این اساس تقسیم کنیم: نظریاتی که به عمل اخلاقی می پردازند و ملاک الزام را جستجو می کنند. و نظریاتی که دغدغه آنان به منش ها و خصوصیات فاعل است، نه فعل. گروه اوّل را که شامل دو نظریه غایت گروی و وظیفه گروی است، اخلاق وظیفه یا عمل، و گروه دوم رااخلاق فضیلت مدار می نامیم، هم چنان که اخلاق منش نیز نامیده شده اند.

۲.

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:

• همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
• ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
• در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.