پاورپوینت کامل آتشی در چمن ۲۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آتشی در چمن ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آتشی در چمن ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آتشی در چمن ۲۷ اسلاید در PowerPoint :
چندغزل از واعظ قزوینی
۱
الهی! نفرت از ما ده، به نوعی اهل دنیا را
که ره ندهد کسی در دل، غبار کینه ی ما را
عطا کن مشرب افتادگی، پیش دُرستانم
تو کز همواری افکندی به پای کوه، صحرا را
نگردیدیم نرم از آسیای گردش گردون
به پای گردش چشمی بیفکن دانه ی ما را
در آن دم ک آید از ذکر تو در شورش، عجب نبود
زبان موج اگر افتد برون از کام، دریا را
مگر در وسعت آباد خیالت سر کند، ورنه
نگنجد شور مجنون تو در آغوش، صحرا را
شود، شاید میفکر تو را مینا، دل واعظ
به دست آتش شوقی بده این سنگ خارا را
۲
دوستان! مژده که ماه رمضان می آید
وقت آمرزش هر پیر و جوان می آید
می توان کرد نثار قدمش جان عزیز
که ز درگاه خداوند جهان می آید
تا کند پاک ز آلایش عصیان، همه را
موج رحمت ز کران تا به کران می آید
می کند پشت جهانی سبک از بار گناه
گرچه بر نفْس شکم خواره، گران می آید
تا به شب، ابر کرم، فیض و عطا می بارد
تا سحر تیر دعاها به نشان می آید
گل بچین، زین چمن فیض که ده روز دگر
گلشن عمر تو را فصل خزان می آید
عمل خویش، تو امروز نکو کن واعظ!
که بدونیک تو فردا به میان می آید
۳
روشن، همیشه شمع دل از سوز آه دار
این شمع را به روز سیاهی، نگاه دار
خود را بساز و منتظر لطف دوست باش
چشمی به سوی آینه، چشمی به راه دار
تا روشنت شود اثرِ صحبتِ بَدان
آیین های برابر روی سیاه، دار
واعظ! چو بگذری ز دل سنگ یارخویش
پاس دلِ شکسته ی خود را نگاه دار
۴
تا به کی باشدت برای معاش
با قضا جنگ و با قدر، پرخاش؟
چند باشی برای رزق، عبوس؟
با پریشانی است گل، بشّاش
می شماری چو مفلسی را عیب
چه کنی عیب خویشتن را فاش؟!
غصّه ی دی خوری، غم فردا
همه عمرت به حیف رفت و به کاش
زان چه داری، نمی خوری جز غم
از پی دیگران، تو راست تلاش
دیگران از برای خویشتنند
تو – هم – از بهر خویشتن می باش
خویشتن را کنند مهمانی
وارثان گر دهند بهر تو آش
شمع سان، بهر دیگران واعظ!
تب مکن، دل مخور، سرشک مپاش
۵
پهلوانی نیست سنگی یا گلی برداشتن
پهلوانی چیست؟ باری از دلی برداشتن
پیش صاحب دیدگان، رقص نشاط همت است
دست احسان، جانب هر سائلی برداشتن
تخم سعی و آب چشم و خاک هستی داده اند
تخم می باید فشاندن، حاصلی برداشتن
یک گل سیراب از بهر دماغ ما بس است
کو سرِ برگ دلی دادن؟ دلی برداشتن
رفت وقت عاشقی، واعظ، به مرگ خود بمیر!
چند این منّت ز تیغ قاتلی برداشتن؟
۶
گر فلاطون زمانی، حرف دانستن مزن
نام خود را خطّ بطلان، از رگ گردن مزن
لب مجنبان از برای هرزه گفتن هر نفس
بر چراغ اعتبار خویشتن، دامن مزن
پهن دشتی، چون فضای عالم تجرید نیست
خیمه دل بیش از این در تنگنای تن مزن
با تواضع می توانی جان دشمن را گرفت
جز به شمشیر خمیدن، خصم را گردن مزن
آفتی چون ردِّ سائل نیست، منُعم! مال را
آتشی از حسرتِ موران بر این خرمن مزن
گر ظفرخواهی چو واعظ خاک ره شو خصم را
خاک غیر از گرد خود، بر دیده ی دشمن مزن
۷
پسنددوست نبود خودپسندی
من و بیچارگی و دردمندی
قدم مگذار از پستی به بالا
که بدافتادنی دارد بلندی
ز حق، چشم دلت را بسته دنیا
که باشد کار جادو، چشم بندی
نباشد چون گلاب و گل، گواهی
که ریزد آبرو از هرزه خندی
گریزانند پاکان ز اهل دولت
کند پهلوتهی، آب از بلندی
چه آسان، خویش را واعظ، به صد عیب
پسندیدی به این مشکل پسندی!
۸
زبان گشود و چنین گفت شمع نورانی
که هست نور و صفا بیش در پریشانی
ندیده در دل روشندلان، کسی غم دل
نهفته آینه در خویش، چین پیشانی
ز باز گشتن باران ز ابر، دانستم
تلاش مرتبه می آورد پشیمانی
سری که از در حق، دیده سجده واری، رو
هزار حیف که آید فرو، به سلطانی!
شد از تو قدرسخن کم، ببند لب واعظ!
که گشته قیمت کالا کم، از فراوانی
۹
نماز عاشقان باشد، همه مستی و بیهوشی
حضورش: غیب از خود، ذکر: از عالم فراموشی
قیام: اِستادگی از جان، قعود: افتادگی از پا
اذان: فریاد از دست خود و تعقیب: خاموشی
مکانش آن که: گنجایی در آن نبود غرضها را
لباسش این که: طاعت را فزون از عیب خودپوشی
میان واکردنش، باشد به امر حق، کمربستن
ردای آن، بود در راه جانان خانه بردوشی
طریق بندگی، ز آن، صعب تر باشد که پنداری
نه آن، کارتنِ تنهاست، می با
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 