پاورپوینت کامل دهشت بازمانده ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دهشت بازمانده ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دهشت بازمانده ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دهشت بازمانده ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
نقد مستندی از نصیر درویش وند
گویی تا پایان جهان انسان دچار هول فاجعه جنگ هایی است که آزمند با بی مسئولیتی، نسبت به سرنوشت انسان ها بنا می نهند. گورستان بی نام – مستندی است از نصیر درویش وند.
درباره بازماندگان و مهاجران لهستانی جنگ جهانی دوم در ایران محتوای فیلم دهشت یک بازمانده زنده جنگ جهانی دوم را از خشونت ضدبشری جنگ افروزان باز می نمایاند. وقتی که فیلم شروع می شود. آدم با خود می گوید: عجب فیلمی، از فیلم سینمایی هم خیلی بهتر به نظر می رسد!، اما این حال و هوا ادامه نمی یابد. و این پرسش باقی می ماند که چرا بسیاری از مستندهای ما شروع خوبی دارند، اما در ادامه دچار افت روایت، اختلال در ساختار، از کف دادن تازگی و سلیقه های بدیع می شوند؟ گویی همه پتانسیل برای شروع ذخیره می شود و بعد آن اشتیاق به تازگی و جذابیت فروکش می کند. گورستان بی نام، نمونه ای از مستندی است که بی تردید و با کمی تحمل، دانستن چم و خم فیلنامه مستند، و جست و جو برای روایتی که جذابیت اش وسط کار از کف نرود، به اثری ماندگار تبدیل می شود؛ زیرا ما امروز بیش از هر زمان دیگر در خاورمیانه ای دوزخی و حوالی مان رویارو با همان انگیزه های هولناک جنگ طلبگی و کشتار رنج دهشتناک بشری، تجاوزگری، و بی مسئولیتی قدرت های جنگ افروزی هستیم که از هر سو زندگی را برای جهنم کرده اند و آثار جنون شان سال ها بر روح و جسم بازماندگان جراحت و کابوس باقی خواهد نهاد.
مستند گورستان بی نام، با برآمدن آوای یک مَس و موسیقی کلیسایی، از دل تاریکی شروع می شود و کلمات شعری هم همین سان از سیاهی به در می آید… و ماند بر سر هر راه کوره تاریک / گوری چند / بر خاک / بی لوح و بی کتیبه / بی نام و بی نشان… کلمه های بی نام شعر، بدل به اسم فیلم می شود: گورستان بی نام.
تصویر درشت صلیب ها و گورها، تصاویر جنگ جهانی دوم و گلوله و آتش و صدای راوی که مقدمه ماجرایی را در هفتاد سال پیش شرح می دهد که داستان فیلم را پس می ریزد:
در شامگاه اوت ۱۹۳۹، که تاریکی بر اروپا سایه افکنده بود، دو میلیون سرباز آلمانی به سوی مرز لهستان به حرکت درآمدند. تنها سه هفته بعد، مقاومت لهستانی ها پایان یافت و ارتش آلمان با سرعتی حیرت انگیز این کشور را درهم کوبید. هفده روز بعد براساس توافق پنهان قبلی میان هیتلر و استالین، نیروهای شوروی از مرزهای شرقی لهستان گذشتند و کمتر از یک هفته، نیمه دیگر این کشور را اشغال کردند. روزهای هولناک اسارت لهستان آغاز شد. روس ها نیم میلیون نفر را در واگن های حمل حیوانات که فاقد فضای کافی و هرگونه بهداشتی بود، به اردوگاه های کار اجباری منتقل کردند. در جریان این سفر بیش از نیمی از افراد به دلیل سرما، گرسنگی و ضعف جان باختند، کمتر از دو سال بعد، هنگامی که در سال ۱۹۴۱ نیروهای آلمانی به مرزهای شوروی حمله ور شدند، سرنوشت لهستانی های اسیر شده به گونه ای دیگر رقم خورد و این بار می بایست به دلیل محدود بودن آذوقه ارتش سرخ و بنا به دستور ژوزف استالین، اردوگاه هاشان را به مقصد بندری در شمال ایران ترک می کردند.
× × ×
یکی از مزایای این سکانس، درهم آمیختن اطلاعات مقدماتی مستقیم و گفتار راوی با عکس های بسیار خوب انتخاب شده، دربه دری لهستانی ها از لهستان به اردوگاه های استالینی و از آنجا به بندر انزلی است، که با گویایی و بدون اطناب و تکرار، ما را با فضای بصری رنج های آن مردم آشنا می سازد، به طوری که احساس می شود، اصلا قادر نیستیم عکسی را حذف کنیم.
با پایان روایت تصویر امروزی بندر انزلی در غروب ظاهر می گردد، زندگی بندر، در صلح و روزمرگی می گذرد، صدای Hello و پیغام گیر (Hello , answering) و پاسخ تلفنی، که در حال حاضر امکان پاسخگویی وجود ندارد شنیده می شود.
پیغام: سلام آندره عزیز، من مجبور شدم برای تعقیب سرنوشت ژوزف به ایران بروم. خوشبختانه یک نفر از بازماندگان لهستانی ها را اینجا پیدا کردم. باریس، پیرمرد خوبی است. فکر می کنم که در سال ۱۹۴۱ در غرب روسیه ژوزف در کمپ آنها بوده است. اما باریس، کاملا مطمئن نیست، به هر حال من به جستجویم ادامه می دهم. احساس می کنم به ژوزف نزدیک شده ام.
این پیغام بر روی تصویر درشت دستانی که سیگاری به دست دارد، با تأکید بر خاکستر درازش که هر لحظه ممکن است فرو ریزد و فضای ذهنی وضعی نامتعادل و دلهره ای بین دسترسی به ژوزف یا نه، پدید می آورد. فیلم از نظر بصری و فضاسازی در این موارد موفق است.
در تصویر بعدی، تصویر جستجوگر درلانگ شایت را روبروی درهای بسته کلیسایی می بینیم که مردی دارد به او آدرس می دهد و سپس در فضای بسته، با چهره پر از رنج پیر مردی سفید مو روبرو می شویم که دارد ماجرایی دشوار را روایت می کند و صورت و چشهایش هنوز سرشار از ترس درمان ناپذیر از یادآوری است، در برابرش همان جستجوگر نشسته و کلام پیرمرد (باریس) که: شما نمی توانید تصورش را بکنید که چقدر سخت بود. همه چیز خوب پیش می رفت. ما داشتیم زندگی مان را می کردیم. جلوی چشم ما جنگ شد و همه دنیا ایستادند تماشا کردند تا ما قربانی شویم. شاید که هیتلر کوتاه بیاید. درست یادم نمی آید، ۶۰ سال از آن زمان گذشته، شاید در همان دو سه ماه اول کشته شده باشند. تلفات زیاد دادیم. کشتار و اعدام و تیرباران ها شروع شد. می گویی ژوزف، هزاران نفر مثل ژوزف داشتم. چیزی پیدا نمی شد که بخوریم.
باریس روی صندلی لهستانی، در فضای خارجی، میان برگ های پاییزی خزان عمرش را می گذراند و وقتی از جوانی اش حرف می زند، می بینیم آن زمان هم هرچیز پاییزی و زمستانی و برگریزان بود که به جای برگ ها آدم ها فرو می ریختند. هوشمندی انتخاب مکان درفیلم جذاب است، اما حالت روایت باریس در آغاز راحت نیست. اشتباه درویش وند آن است که او را واشته بود با کلمات فیلمنامه، سخن را شروع کند و این اشتباه از قدرت و صمیمیت و دردناکی صحنه کاسته است.
روایت سختی آن روزها با زبان باریس، باتلاق ها، بیکاری ها، گرسنگی ها و ناگزیری مرگ پیش رو، از زبان باریس با تصاویری همراه شده که اثرگذار است.
فصل های روایت با پیغام های تلفنی برای آن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 