پاورپوینت کامل تحریف ستیزی اهل بیت در جریان عاشورا ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تحریف ستیزی اهل بیت در جریان عاشورا ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تحریف ستیزی اهل بیت در جریان عاشورا ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تحریف ستیزی اهل بیت در جریان عاشورا ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
با نگاهی به تاریخ، درمی یابیم که در برابر جریان تحریف حماسه عاشورا، مسئله تحریف زدایی نیز، همواره رویاروی آنان ایستاده و از تحریف پراکنی جلوگیری کرده است.
کاروان اسیران، پس از حادثه غم انگیز کربلا، مدیحه سرایان، شاعران، خطیبان، عالمان و متفکران اسلامی، با شیوه های گوناگون در برابر تحریف ها و تحریف گران ایستاده اند.
تلاش این جریان، از جمله اهل بیت امام حسین(ع) که می توان از آنان، به عنوان نخستین تحریف ستیزان یاد کرد، بر دو پایه استوار بوده است:
۱. بیان درست و روشن حوادث کربلا، به ویژه هدف، پیام و چگونگی رویارویی آن حضرت با دشمن، و افشای جنایت ها، ستم ها و وحشی گری های سپاه ابن زیاد و نیز کنارزدن نقاب از چهره یزید و پیرامونیان وی.
۲. افشای دروغ ها، پاسخ به سخنان ناروا و پیرایه هایی که امویان به عاشورائیان و آقا و سرور آنان امام حسین(ع) بسته بودند.
حرکت کاروان اسیران، از کربلا به سوی کوفه و شام، با همه غم و اندوهی که برای امام زین العابدین و حضرت زینب و عزیزان فاطمه داشت، این خوبی و نقش مهم و بنیادی را هم داشت که نقشه امویان را در وارونه جلوه دادن قیام امام حسین(ع) نقش بر آب کرد و آموزه های راستین شیعی را پراکند و اسلامی اموی را به انزوا راند و به مردم کوفه، شام و میانه راه فهماند که آنچه به عنوان اسلام مطرح است، با اسلام ناب محمدی(ص) فرسنگ ها فاصله دارد.
در این کاروان بیدارگر، امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب (ع)، نخستین مشعل فروزان بیداری و مبارزه علیه تحریف عاشورا و قیام اباعبدالله(ع) بودند. آن دو بزرگوار، قهرمانانه با دروغ پراکنی امویان درافتادند و از تحریف جلوگیری کردند و به تحریف زدایی پرداختند.
امویان، پیش از عاشورا و آفریدن آن فاجعه بزرگ و حرکت شوم، علیه زبان گویای اسلام و نماد راستین آن و پاسدار وحی، حضرت اباعبدالله(ع) تبلیغات و هیاهوی گسترده ای به راه انداختند و پس از خاموش کردن چراغ پرفروغ وحی، در تاریکی مطلق و در شب ترین شب تاریخ، دروغ پراکنی و تحریف نهضت عاشورا را در حجم گسترده تری پی گرفتند و از هر گونه افترا بر آن حضرت دریغ نورزیدند. در این جا به چند مورد از این دست اشاره می کنیم:
۱. آشوب گری و تفرقه اندازی:
حاکمان اموی با دستیاری مبلغان مزدور خود همه جا گفتند و پراکندند »هان مردمان بدانید و آگاه باشید. آشوب گر و تفرقه انگیزی به نام حسین! علیه حکومت مشروع [یزید] برخاسته است و بر آن است که آشوب پدید آورد؛ آرامش را از بین ببرد، خون ریزی به راه بیندازد؛ هرج و مرج پدید آورد و…
در همین راستا، نماینده پاک و راست آیین، ناب اندیش و شجاع آن حضرت، مسلم بن عقیل را در کوفه یاغی سرکش و برهم زننده نظم اجتماعی معرفی کردند و علیه او به دروغ پراکنی پرداختند و چهره او را زشت و کدر نمایاندند:
وقتی مسلم بن عقیل را دستگیر و پیش ابن زیاد آوردند، گفت وگویی بین او و مسلم بن عقیل روی داد که می تواند، بیان گر شگردهای تبلیغی امویان و تحریف گری ها و فریبکاری های حکومت گران و کارگزاران اموی باشد و به روشنی می نمایاند که حکومت گران اموی، برای درهم کوباندن حرکت والا و راستین امام، از چه ابزار و ترفندهایی بهره می برده و چگونه مردم را در باتلاق جهل نگه می داشته اند تا به دنیا و هدف های شوم خود دست یابند.
ابن اعثم کوفی گزارش می دهد:
عبیدالله گفت: با عاق و با شاق بر امام وقت بیرون آمدی و اجماع امت و مسلمانان را خلاف کردی و فتنه انگیختی.
مسلم گفت: دروغ می گویی ای پسر زیاد. هرگز معاویه به اجماع امت، خلافت مسلمانان نکرد، بلکه به حیله و تقلب بر وصی پیغمبر درآمد و به غصب، خلافت از او بگرفت و حال یزید هم همچنان است.
ای پسر زیاد، بدان که فتنه تو انگیختی و پیش از تو، پدر تو فتنه انگیخت(۱).
طبری و ابن اثیر آورده اند که مسلم بن عقیل پس از رد اختلاف و تفرقه افکنی از سوی خود، یادآور شد که او به ابن زیاد گفت: مردم این شهر برآن بودند که پدر تو درمیان آنان خون ریزی های بسیاری انجام داده و بهترین های آنها را کشته است و در میان آنان، همانند کسری و قیصر رفتار کرده است؛ ما آمدیم به عدل دستور دهیم و مردم را به حکمت کتاب و سنت فرابخوانیم.(۲)
یا در آغازین روزهای حرکت، آن گاه که امام مکه را ترک گفت و راهی کوفه شد، کارگزاران اموی، امام را از رفتن به کوفه پرهیز دادند و گفتند: به مکه برگرد. وقتی حضرت نپذیرفت گفتند:
الا تتقی الله تخرج من الجماعه و تفرق بین هذه الامّه…(۳)؛ آیا از خدا بیم نداری که از گروه مسلمانان جدا می گردی و بین امت اسلامی پراکندگی پدید می آوری.
امام حسین در پاسخ یادآور می شود که دعوت به سوی خدا و رسول او، و انجام اعمال صالح، اختلاف افکنی و مخالفت با خدا و رسول نیست(۴). همچنین آن بزرگوار در نامه ای که به سران بصره نگاشته، یادآور شده است که پس از رحلت پیامبر، با این که حق ما را از ما دریغ داشتند، برای جلوگیری از تفرقه و فتنه صبر کردیم؛ اما اینک در شرایطی قرار گرفته ایم که اسلام در معرض نابودی قرار گرفته است؛ پس جای اهمال و مسامحه نیست، در حقیقت امام در این نامه، ضمن دعوت از مردم بصره برای مبارزه با اوضاع ضداسلامی موجود، فلسفه سکوت اهل بیت را در برهه ای از زمان، و انگیزه قیام خود را تشریح می کند و در حقیقت یادآور می شوند، چون در گذشته اصل اسلام در خطر قرار نگرفته بود و حرکت ما موجب سوء استفاده دشمنان و منافقان و فرصت طلبان می شد، ما به قیام روی نیاوردیم؛ اما امروز قانون پیامبر از میان رفته و بدعت ها جای آن را گرفته است. پس سکوت جایز نیست. همان گونه که در آن شرایط، سکوت به مصلحت اسلام بود، در این شرایط مبارزه با فساد به مصلحت اسلام است.(۵)
۲. اتهام خروج از دین:
بدترین نوع تحریف این است که رهبران و سیاستمداران، بر خلاف احکام و دستورهای مکتبی که مدعی آن هستند، عمل کنند؛ با این همه رفتار خود را مطابق دستورهای آن مکتب بدانند. وضعیت زمان قیام امام حسین این گونه بود. دستگاه خلافت، امویان، یزید و پیرامونیان وی، با این که به گواه امام حسین(ع) و همه اسلامیان و مؤمنان و آگاهان آن عصر، با اسلام و دین بیگانه بودند، و دین را بازیچه و ابزاری برای رسیدن به قدرت قرار داده بودند، با همه توان بر آن بودند که نام محمد(ص) را از دل ها و ذهن ها و صفحه روزگار بزدایند و بر این گواه ها و دلیل ها بسیار است؛ اما در رویارویی با امام(ع)، به شگردی ناجوانمردانه دست می یازند و آن حضرت را خارج از دین و خروج کننده بر امام و خلیفه مسلمین (یزید) معرفی می کنند.
امویان برای مشروع جلوه دادن کار خود و جنایتی که آفریده بودند، دست به کار شدند و در یک شبیخون تبلیغاتی و دروغ پراکنی و شایعه گستری، نه تنها حسین(ع) که پدر بزرگوارش، که نماد اسلام بود و اسلام بر دوش او اوج گرفت و دامن گسترد، خارج از دین شناساندند و یزید در مجلس جشنی که برای پیروزی بر حسین(ع) و یاران آن گرامی، ترتیب داده بود، به زینب(س) گفت: انما خرج من الدین ابیک و اخیک.(۶)
عمرو بن حجاج بن زبیدی، برای انگیزاندن سپاه اموی علیه امام(ع) می گفت:
یا اهل الکوفه الزموا طاعتکم و لاترتابوا فی قتل من مرق من الدین و خالف الامام.
هان ای کوفیان! بر شماست پیروی و همبستگی، و به گمان نیفتید بر کشتن کسی که از دین خدا بیرون رفته و به مخالفت با امام برخاسته است.
امام حسین(ع) در پاسخ وی فرمود: یا عمرو بن الحجاج! أعلی تحرِّضُ الناس؟ أنحن مَرقَنا و انتم ثَبتُّم علیه. أما والله لتعلَمُنّ لوقد قُبضت أروحاکم مُتُّم علی اعمالکم أینا مرق من الدین و من هو أولی بِصلّی النار(۷)؛ هان این عمرو بن حجاج! مردم را علیه من برمی انگیزانی؟ آیا ما از دین بیرون رفته ایم و شما بر دین پایدار؟ هان! به خدا سوگند! آن گاه که جان های شما از کالبدهاتان جدا شوند و بر این کردار خود بمیرید، درخواهید یافت که کدام یک از ما از دین خدا بیرون رفته و چه کسی به سوختن در آتش سزاوارتر است.
اگر قیام امام حسین و خطبه ها و سخنان کاروان اسیران نبود، چیزی نمی گذشت که از اسلام، جز نامی باقی نمی ماند. حکومت اموی در پی نابودی اسلام با نام اسلام بود. از این رو، با تظاهر به اسلام، ارزش های اسلامی را زیر پا می گذاشت، با این که خود را خلیفه خدا و رسولش می خواند. این کار در دراز مدت، موجب وارونه جلوه دادن اسلام راستین می شد، زیرا انسان های غافل و سطحی نگر، همه آن کارهای ناروا و ضدارزش را از اسلام می پنداشتند. از این رو، اهل بیت(ع) با همه توان، در پی آن بودند تا ثابت کنند که کارهای یزید، درست نقطه مقابل اسلام اصیل است. امام حسین (ع) خود پیش از شهادت در پاسخ مروان که آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده بود، فرمود:
انا لله و انا الیه راجعون، و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید(۸)؛ در این صورت باید برای همیشه از اسلام چشم پوشید، زیرا امت به زمامداری چون یزید گرفتار شده است.
۳. خروج علیه حاکمیت
امویان، روایاتی را ساختند و نشر دادند و دستور دادند که عالمان درباری، در منبرها به شرح و بیان آنها بپردازند که حرکت، اعتراض، قیام، و برخورد با حاکمان و کسانی که بر اریکه قدرت قرار دارند؛ گرچه فاسد باشند و به زور شمشیر، خونریزی و کشتار به این مقام دست یافته باشند نارواست.
این موج که امویان، با برنامه ریزی معاویه، برای استوار ساختن حکومت نامشروع خود به راه انداختند، کم کم در میان اهل سنت فرهنگ شد و حاکمان ستم پیشه اموی و غیراموی، به نام پیامبر و سنت آن بزرگوار، به رواج این احادیث در برابر مخالفان خود و برای رویارویی با آنان و برانگیزاندن مردم، علیه هر حرکت ستم ستیزانه و عدالت خواهانه پرداختند. حذیفه از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند:
یکون بعد ائمه لایهتدون بهداتی و لایستنّون بسنّتی فیهم رجال قلوبهم کقلوب الشیاطین فی جُثمان إنس.
قال: قلتُ کیف أصنع یا رسول الله ان أرکتُ ذلک؟
قال: تسمع و تطیع للأمیر و ان ضرب ظهرک و اخذ مالک فاسْمع و أطِع.(۸)
پس از من پیشوایانی خواهند آمد که به راه من نمی روند و به روش من عمل نمی کنند و شماری از ایشان دل هایی همچون دل شیاطین دارند، گرچه به ظاهر انسانند.
حذیفه می گوید: گفتم: یا رسول الله، اگر من آن زمان را دریابم، چه عکس العملی نشان دهم؟
فرمود: شنوایی صددرصد و اطاعت مطلق از امیر کن؛ اگرچه به پشتت بکوبد و مالت را ببرد، تو باید فرمان ببری و گوش به دستورش بسپاری.
برابر این سنت سازی دستگاه های ستم، به ویژه اموی است که بعدها قاضی ابویعلی و فضل الله بن روزبهان، به آسانی فتوا می دهند: آن کس که با شمشیر و زور بر جامعه اسلامی غلبه یافت و خلیفه گشت و امیرمؤمنان نامیده شد، دیگر برای هر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، جایز و روا نیست که شبی را به روز آورد، در حالی که او را امام نداند، خواه خلیفه، آدمی جنایت کار باشد و خواه پاکدامن.(۹)
طریق چهارم از اسباب انعقاد پادشاهی و امامت، شوکت و استیلاست. علما گفته اند که چون امام وفات کند و شخصی متصدی امامت گردد، بی بیعتی و بی آن که کسی او را خلیفه ساخته باشد و مردمان را قهر کند، به شوکت و لشکر، امامت او منعقد می گردد؛ بی بیعتی، خواه قریشی باشد و خواه نه، خواه عرب باشد یا عجم. یا ترک، و خواه مستجمع شرایط باشد و خواه فاسق و جاهل…، امام و خلیفه به او اطلاق می گردد.(۱۰)
این فرهنگ سازی و سنت تراشی، برای رویارویی با قیام هایی چون قیام سالار شهیدان(ع) است. امویان وقتی خود را رودرروی قیام شورانگیز اباعبدالله(ع) دیدند، به دروغ و تحریف روی آوردند و قیام امام را خروج بر خلیفه وانمود کردند و نامشروع، و برای هدف شوم خود روایت جعل کردند و بر کالبد جامعه اسلامی دمیدند و بخش بسیار بزرگی از جامعه اسلامی را با این شگرد و نیرنگ فلج کردند و بسیاری علمای درباری را به این سو کشیدند که برابر این روایات فتوا بدهند و بسیاری را هم در این فضا وارد ساختند و آنان بی این که توجه کنند و به ساختگی بودن این دست روایات پی برند، برابر این روایات ساختگی فتوا دادند و حرکت علیه بیداد، ستم، تجاوز، گناه و آلودگی را حرام انگاشتند و موجب گردیدند که مردمان در باتلاق گناه آلود حکومت های فاسد بمانند و دم برنیاورند. حتی برخی کسانی که در جنگ علیه امام شرکت کرده بودند، به این روایات استناد می کردند. برای نمونه، هنگامی که سرهای بریده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 