پاورپوینت کامل سوریه گروگانی برای تهدید و تحدید ایران ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سوریه گروگانی برای تهدید و تحدید ایران ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سوریه گروگانی برای تهدید و تحدید ایران ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سوریه گروگانی برای تهدید و تحدید ایران ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

گفتگو با دکتر مصطفی ملکوتیان استاد دانشگاه تهران

از دیدگاه شما عامل اصلی رخدادهای اخیر در کشورهای عربی چه بود؟

به نظر من، نوعی سرخوردگی از روش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در همه این کشورها وجود دارد که می تواند یک عامل مشترک باشد. بی شک عامل اقتصاد و سیاست و. .. هم دارای نقش است؛ لیکن نکته بسیار مهم تصوری است که در یک کشور باید وجود داشته باشد تا تحولات اقتصادی و اجتماعی را دارای نقش بداند. برای مثال مردم تصوری از اینکه اسلام در مورد اقتصاد چه می گوید یا در مورد سیاست چه می گوید دارند. آیا تحولاتی که ما در جامعه می بینیم، مثلا اقتصادی است که عدالت را تأمین کند؟ آیا سیاست همین چیزی است که در اسلام آمده است؟ آیا فرهنگی که می بینیم، همان چیزی است که در اسلام آمده است. نوعی تعارض است با فکری که در من مسلمان وجود دارد با آنچه در جامعه می بینیم. من معتقدم که عامل اسلام در این کشورها بسیار پررنگ و در درجه اول اهمیت است. شما طی سی سال گذشته، یک جنبش لائیک غیر مذهبی قوی را مثال بزنید که در کشورهای عمده منطقه حضور فعال داشته باشد؛ ولی جنبش های اسلامی بسیاری در این زمینه وجود دارد. این یک نکته کلیدی است. شما پس از انقلاب اسلامی ایران در مصر گروه های جهادی را داشتید. سادات را چه کسانی ترور کردند؟ اخوان المسلمین می گوید؟

در تونس نیز گرایش های اسلامی وجود داشته و بعدها به جنبش النهضه تبدیل شده است و اکنون به جنبش گرایش اسلام یا رنسانس اسلامی مشهور شده است.

سابقه جنبش هایی که در لیبی وجود دارد، مرور کنید؛ البته در زمان قذافی کمتر است؛ ولی لیبی یک کشور بسیار خاص است و گرایش اسلامی در این کشور حرف اول را می زند.

در منطقه ما این احزاب بسیار بیشتر هستند؛ مانند حزب الله کویت. در عربستان و بحرین هم وضع بسیار واضح است. جنبش الوفاق در بحرین و جنبش احرار و. .. در این کشور کلاً اسلامی هستند و حرف اول را می زنند. پیش از این نیز حداقل دو بار شورش سراسر بحرین را فرا گرفت که البته سرکوب هم شد. پس بنابراین سابقه را که نگاه می کنیم، از گروه های لیبرالی خبری نیست. سابقه نکته بسیار مهمی است که نباید فراموش شود. اینهایی که یک دفعه پیدا می شوند، عمق ندارند و نمی توانند در مردم این کشورها نفوذ کنند. کلاً گروه های لیبرال مسلک، خلق الساعه هستند و باید به گروه های خلق الساعه مشکوک شد. در انقلاب اسلامی ایران، تقریبا همه آنها که خلق الساعه بودند، در نهایت وابستگی به شرق و غرب بودند و در پایان توسط مردم طرد شدند. در جهان عرب هم وضع به همین منوال است؛ یعنی شک نکنید که سابقه گذشته نشان می دهد که اینها گروه های اسلامی هستند.

آیا نمادهای اسلامی را می توان شاهدی بر این مدعا مطرح کرد؟

دقیقا می توان چنین تحلیلی ارائه داد؛ چرا در بحرین مساجد را خراب می کنند؟ نمازهای جمعه در مصر و جهان عرب، بسیار عجیب است. اعتراضات در جهان عرب، از نماز جمعه آغاز می شود؛ یک شکل هستند، سپس به میدان ها می روند و می ایستند. همه جا نمازهای جمعه و جمعه ها. این خود نشان دهنده ماهیت است.

با این همه باید توجه داشت که اسلام گرایی در این منطقه دشمن بزرگ دارد. بعضی می گویند که در این صورت، چرا این انقلاب ها شعار تشکیل حکومت اسلامی نمیدهند. اگر ایران الگو است، چرا اینها از مدل ایران نمی گویند؟ در پاسخ باید گفت که اولا فرهنگ ها متفاوت است؛ برای مثال در اهل تسنن شافعی ها، حنبلی ها، حنفی ها و در داخل حنبلی ها، سلفی ها و گروه های جهادی خاص وجود دارند. طیف های بسیار متفاوتی در آنجا وجود دارد و طبیعی است که آنها نمیتوانند مانند ایران باشند. در بحرین شاید وضعیت متفاوت باشد. آنها واقعا ممکن است شباهت زیادی با ایران داشته باشند؛ ولی طبیعی است که در بقیه کشورها آنها نمی توانند، در حال حاضر نظامی مانند نظام ایران ایجاد بکنند؛ ولی می توانند حکومت اسلامی را بنا نهند؛ یعنی در مراحل بعد می تواند، قضیه با آنچه تا حالا بوده تفاوت کند؛ ولی با توجه به تفاوت هایی که وجود دارد، نمیتوانند، دقیقا مثل حکومت ایران را شعار بدهند و بگویند: استقلال آزادی جمهوری اسلامی.

نکته دیگر، تئوری هایی است که به نقش دین و هویت در انقلاب ها می پردازد. جک گلدستون کتابی را تحت عنوان “به سوی نسل چهارم نظریه های انقلابی” نگاشته است. جان فوران نیز چنین نظری دارد. اینان معتقدند که ما وارد دوره جدیدی به نام نسل چهارم شدیم. در نسل چهارم بحث هایی چون ایدئولوژی، رهبری و هویت دینی مهم است. هویت دینی، یعنی اگر مردم، حتی شعار اسلامی ندهند، نتیجه اش اسلام می شود. لازم نیست روی تابلویی بنویسند: “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” یا حکومت اسلامی. مهم نتیجه نهایی است که در حقیقت هویت است. در غرب هم حرکت های اسلامی را برنمیتابد و بسیار حساب شده در این زمینه کار می کنند.

در یک نظرسنجی که توسط آمریکایی ها در میان جوانان دانشگاهی و تحصیلکرده مصری به عمل آمد و نشانگر نظر تمام مردم مصر هم نیست، زیرا از نظر گرایش اسلامی، جامعه مصر، بسیار مذهبی تر از آن است که اینها به دست آوردند، طی نتیجه ای عجیب، ۶۲ درصد آشکارا گفته بودند که حکومت ما باید بر مبنای قرآن باشد. هشتاد و یک درصد گفتند که ما مطمئنیم که حتما اسلام، نقشی جدی در حکومت خواهد داشت. یعنی ۸۱ درصد گفته بودند که ما مطمئنیم در حکومت آینده مصر نقش اسلام بسیار پررنگ خواهد بود. ۳۷ درصد نیز به شدت به اخوان المسلمین علاقه مند هستند؛ اما در مورد نقش اخوان در حکومت آینده، به دلیل تذبذب هایی که اخوان نشان داده است، میزان طرفداران ایشان پایین آمده بود. چون اخوان سعی می کند که آرام به پیش برود؛ ولی در مصر اسلامگرایان، تنها اخوان نیستند، بلکه شیعیان، سلفی ها و. .. هم هستند؛ البته به ظاهر سلفی ها قدرت چندانی ندارند و نتایج این نظریه هم چنین نشان می دهد.

آیا شواهدی از تاثیر پذیری این جریانات از انقلاب اسلامی ایران وجود دارد؟

ایران در جنبه های مختلف الگو است؛ ایران از نظرماهیت ضد غربی و ضد امپریالیستی الگو است؛ در این بخش حتی لیبرال های عرب نیز از ایران تأثیر می گیرند و ایران از نظر ضد اسراییلی بودن اسلامگرایی، توسعه علمی و فناوری و. .. الگوی کشورهای عربی است. به اعتقاد من انقلاب اسلامی ایران، زمینه ساز اصلی این تحولات است؛ هر چند بعضی ها امروزه سعی می کنند، قضایا را جور دیگری جلوه بدهند.

چنان که می دانید، امروزه عصر رسانه هاست؛ در عصر رسانه ها، ظرف ۳۲ سال گذشته، غرب ما را در سیبلی قرار داده و مدام علیه ما فعالیت می کند. تبلیغات غربی و ضد ایرانی، تلاش در سازمان های بین المللی، قطعنامه هایی که علیه ایران صادر می کند و تلاش در نهادهای مالی بین المللی علیه ایران، همگی علیه ایران اتفاق می افتد؛ ولی ایران همچنان ایستاده است. این الگوی ایرانی، یعنی ایستادگی ایرانی و استقلالی که در ایران به دست آمده است، برای جهان عرب به الگو تبدیل شده است. جهان عرب به ایران می نگرد و می بیند که علیرغم همه تلاش های غرب، ایران نه تنها همچنان ایستاده، بلکه قدرت ایران به صورتی روزافزون افزایش یافته است، بلکه ایران توانسته است برنامه های هسته ای و علمی، تسلیحاتی، پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی خود را به پیش ببرد. این به صورت طبیعی در همین منطقه است و ایران در همین منطقه قرار دارد. جهان عرب، همسایه ما است، چگونه می توانند، تحت تاثیر ایران قرار نگیرند. ایران بی شک به الگویی برای آنها تبدیل شده است. ایران در چند حوزه و حیطه، زمینه را برای این حرکت ها فراهم آورده است. اولا ایران به دلیل تحولات سیاسی، زمینه ساز بوده؛ به دلیل اینکه در هیچ یک از کشورهای عربی، نقش مردم در سیاست وجود ندارد؛ ولی در ایران با انقلاب اسلامی، مردم سالاری دینی شکل گرفته است. نقش مردم در تعیین سرنوشت خود و انتخاب مسئولان از رهبری گرفته تا مجلس، تا شوراها و پارلمان و تا رئیس جمهور و شوراهای شهری و استانی اشکار است.

ایران، برای این کشورها الگوی نخست از نظر سیاسی است. در جهان عرب، نقش مردم وجود ندارد؛ ولی در ایران، پس از انقلاب اسلامی و با آغاز انقلاب اسلامی، مردم هم وارد عرصه سیاست شدند.

نکته دیگر این است که ما در کشور، پیشرفت هایی داشتیم که برای جهان عرب الگو است؛ یعنی توسعه علمی و فناوری، علیرغم فشارهای شدید غرب، و تحریم ها ایران، از لحاظ نظامی و اقتصادی و علمی و فناوری در حال انجام است. برای مثال هیچ یک از کشورهای جهان سوم، ظرف سال های گذشته، ماهواره به فضا پرتاب نکرده است یا نتوانسته قدرت موشکی اش را توسعه بدهد یا در تکنولوژی هسته ای، به این صورت پیشرفت نکرده است.

در کشورهای عربی درباره بحث های مربوط به پیشرفت های هسته ای ایران حتی مبارک هم در زمان زمامداری اش، در مورد برنامه هسته ای ایران مخالفتی نمی کرد؛ این امر نشان می دهد که در جامعه مصر گرایشی قوی در این زمینه وجود دارد، از این رو مبارک می ترسید که با برنامه های هسته ای ایران مخالفت کند؛ یعنی جامعه مصر دوست داشت که کشورهایی چون مصر یا دیگر کشورهای عرب نیز در این حیطه ها وارد شوند. این امر نشان می دهد که ایران در این زمینه نیز الگو شده است.

آیا تحولات لبنان (در جنگ ۳۳روزه) و فلسطین (در جنگ ۲۲روزه) و تضعیف جایگاه اسراییل و امریکا در منطقه، و شکستن تابوهای به وجود آمده درباره این قدرت ها در شکل گیری تحولات اخیر تأثیر داشته است؟

این انقلاب ها شاید زمانی اتفاق می افتد که دشمنان بزرگ، ضعیف جلوه می کنند. دشمنان بزرگی که در این منطقه هستند، امریکایی ها و اسرائیلی ها هستند و هیچ کس این نکته را انکار نمیکند که ایران موجب تضعیف قدرت امریکا و اسرائیل در منطقه شده است. اکنون به حزب الله نگاه کنید؛ اسرائیلی ها هر وقت که می خواستند، پا در رکاب می کردند و طی چند ساعت بیروت را می گرفتند. ولی در جنگ با حزب الله، برای نخستین بار در این امر ناکام ماند و حزب الله گروهی است که از لحاظ خط فکری با ما مشترک است. آیا نقش ما در تقویت این مسئله آشکار نیست؟ حماس نیز در جنگ ۲۲ روزه برای نخستین بار اسرائیلی ها را از دستیابی به اهدافش ناکام گذاشت و اسرائیل نتوانستند آنها را شکست دهد. این نکته بسیار مهم است و جهان عرب این مسئله را به خوبی مشاهده می کند.

به اعتقاد من ایران طی سی و دو سال گذشته، توانسته است، جوی را در منطقه فراهم کند که در آن دشمن ضعیف جلوه می کند و خود زمینه را برای تقویت انقلاب ها فراهم می سازد و از طرفی الگوهایی را از خود بروز داده که برای جهان عرب مطبوع است. این دو با هم عجین شده است؛ یعنی ما با انقلاب اسلامی زمینه را برای آنان فراهم کردیم تا اینان به صحنه بیایند. غربی ها هم در حال برنامه ریزی هستند تا این حرکت ها را کنترل کنند.

اکنون مصر جامعه ای است که بسیار برای مدیریت آینده و حضور در عرصه های قدرت در آن تلاش می کنند. البرادعی، عمرو موسی، جوانان ۲۵ ژانویه و طیف های مختلف از اخوان المسلمین، گروه های اسلامی دیگر همگی در تلاش هستند. در حقیقت این نیروهای داخلی، دوره گذار را طی می کنند و نیروهای خارجی نیز برای باز گرداندن قدرت به خودشان، در حال رایزنی با گروه های مختلف داخلی هستند.

۵. حال این پرسش مطرح است که آیا تحولاتی که از حدود چهار ماه پیش آغاز شده و به تحولات سال ۲۰۱۱ مشهور است و در منطقه خاورمیانه عربی، صورت گرفته را می توان انقلاب نامید؟ تفاوت آنها با انقلاب های رنگی چیست؟

این تحولات به نوع کشور بستگی دارد؛ برای مثال در مصر می توان گفت که انقلابی سیاسی روی داده است؛ ولی انقلاب اجتماعی یا انقلاب کبیر نه؛ یعنی نمی توان گفت که مثل انقلاب اسلامی ایران، انقلابی واقعی و همه جانبه در آن روی داده است

انقلاب از یک نظر، براساس میزان تغییراتی که ایجاد می کند، به انقلاب های سیاسی و اجتماعی یا بزرگ تقسیم می شود. انقلاب های سیاسی انقلاب هایی هستند که تغییراتی را در ساختارهای حکومتی ایجاد می کند؛ برای مثال قدرت ساختارهای حکومتی کم یا زیاد می شود؛ اما در اصل و اساس تفاوتی رخ نمی دهد. ممکن است گاهی نوع رژیم تغییر بیابد؛ ولی تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رخ نمیدهد؛ اما می گویند هیچ انقلابی نیست که تغییرات اجتماعی و فرهنگی در آن رخ ندهد یا بسیار کم است.

با توجه به اینکه در مصر، قرار است حدود سه ماه دیگر انتخابات برگزار شود، نتیجه انتخابات تعیین کننده خواهد بود که مصر به کدام سمت در حرکت است؛ می توان گفت که تا کنون یک انقلاب سیاسی رخ داده است، چون ۹ مورد تغییر نیز در قانون اساسی این کشور به آرای عمومی گذاشته شد و تصویب شد؛ یعنی اکثریت مردم رأی دادند که این تغییرات را می پذیرند.

اساسا مبنای یک انقلاب اجتماعی انقلابی سیاسی است که به شرایط بستگی دارد. وقتی که غرب، در منطقه ما با واقعیت حرکت های مردمی در کشورهای عربی خاورمیانه مواجه شد، در هر جا یک مسیر را در پیش گرفت. بالاخره غرب می خواست که منافعش را تعقیب کند؛ یعنی می خواست که کمترین زیان را از این حرکت ها ببیند. بنابراین در جایی مانند مصر و تونس، حکام را کن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.