پاورپوینت کامل هوش فرهنگی و مدیریت در دنیای امروز ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هوش فرهنگی و مدیریت در دنیای امروز ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هوش فرهنگی و مدیریت در دنیای امروز ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هوش فرهنگی و مدیریت در دنیای امروز ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

در محیط های کاری متنوعِ قرن حاضر، لازم است تا استرس های ناشی از شوک فرهنگی، اختلالات و پیامدهای ناشی از تعارضات فرهنگی به نحو مطلوبی اداره شود؛ زیرا برخی از جنبه های فرهنگی، مثل هنر، موسیقی و سبک رفتاری را به راحتی میتوان مشاهده کرد، اما بیشتر بخشهای چالش برانگیزِ فرهنگ؛ همانند عقاید، ارزشها، انتظارات، نگرشها و مفروضات، عناصری از فرهنگ هستند که دیده نمی شوند، اما بر رفتار افراد اثر می گذارند و گاهی از اوقات موجب تعارضات و تناقضات کاری می شوند، که برای این منظور به سازگاری و تعدیل مؤثر فرهنگ ها نیاز است. از این رو، یکی از عواملی که بسیارمورد توجه قرار گرفته و به عنوان عامل تعدیل کننده لقب گرفته است، هوش فرهنگی می باشد. هوش فرهنگی، دامنه جدیدی از هوش است که ارتباط بسیار زیادی با محیط های کاری متنوع دارد. هوش فرهنگی به افراد اجازه می دهد تا تشخیص دهند که دیگران چگونه فکر می کنند و چگونه به الگوهای رفتاری پاسخ می دهند، در نتیجه، موانع ارتباطی بین فرهنگی را کاهش و به افراد، قدرت مدیریت تنوع فرهنگی می دهد.

از این رو، هوش فرهنگی، بطور فزایندهای در دنیای رقابتی امروز اهمیت یافته است. افرادی با هوش فرهنگی پایین، ممکن است قادر به ارتباط با همکارانشان از همان فرهنگ یا فرهنگهای دیگر نباشند و در نتیجه، در کسب و کارشان دچار مشکل شوند. مدیران وسرپرستانی که تأثیر فرهنگهای بین المللی و شرکتی را در تصمیم گیریها و تصمیم سازیها نادیده می گیرند، در تلاش برای بهبود کیفیت با شکست مواجه خواهند شد، مگر این که بهبود و توسعه را با توسعه فرهنگ همگام سازند. یک فرهنگ کیفی روی بهبود تمرکز استراتژیک سازمانی بوسیله تغییر سیستمهای گذشته و قدیمی مدیریتی، سرمایه گذاری روی منابعی که روی کیفیت تمرکز دارند و ایجاد همکاری بین بخش های مختلف برای بهبود عملکرد، تمرکز دارد.

هوش های چندگانه برای موفقیت مدیران نیازی جدی است، اما در میان آنها هوش های لازم برای موفقیت یک مدیر را میتوان به صورت ذیل دسته بندی نمود

هوش شفاهی/ منطقی، که با تست های ۱ IQقابل سنجش است؛

هوش هیجانی /عاطفی، که طی سالیان اخیر مطرح بوده و با تست های ۲ EQسنجیده می شود؛

هوش فرهنگی، که نشان دهنده توانایی افراد در مواجهه موثر با جنبه های فرهنگی محیط می باشد و یا تست های ۳ CQقابل شناسایی است.

مفهوم فرهنگ

فرهنگ culture « در اصل به معنای کشت و کار، آباد کردن، کاشتن و بارور ساختن زمین می باشد، که به تدریج مفهوم آن تغییراتی یافت و در ادبیات و علوم در قرن ۱۸. م به معنی پرورش روانی و معنوی بکار می برند و بعدها به عنوان پیشرفت فکری و اجتماعی انسان و جامعه و جهت تبیین سیر تاریخی و تکاملی و پیشرفت جوامع انسانی به کار برده اند.

واژه فرهنگ، اولین بار بوسیله ادوارد تایلر۴ (۱۹۱۷-۱۸۳۲) در کتاب خود تحت عنوان “فرهنگ ابتدایی”بکار گرفته شد. وی فرهنگ را مجموعه پیچیده؛ شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق و قوانین و سنن و بالاخره تمام عادت و رفتار و ضوابطی دانست که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرا می گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی بر عهده دارد و بوسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب می گردد(دنی کوش،۸۱)رالف لینتون۵(۱۸۹۳-۱۹۵۳) در کتاب زمینه فرهنگی و شخصیت “فرهنگ، مجموعه کلی از رفتار اکتسابی و آموخته شده انسان و نتایج آن است، که اجزای آن قابل قبول و انتقال بوسیله اعضای جامعه می باشد.”(نراقی، ۸۴)تعریف تایلر از فرهنگ، منحصراً توصیفی و عینی است و در نظر تایلر، فرهنگ تعبیری از کلّ زندگی اجتماعی انسان است و همچنین در تعریف لینتون، مهم ترین ویژگی فرهنگ اکتسابی و ارثی بودن آن است، که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و آموختنی بودن فرهنگ می باشد. ناصر فکوهی، فرهنگ را مجموعه ای از ویژگی های رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه خاص که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد تعریف میکند.(فکوهی،۸۲،) کلاید کلاکهن و آلفرد کروبر۶ انسان شناسانِ امریکایی در راه شناسایی مؤثّر و مفید فرهنگ، تعریفهای زیادی در کتابی به نام “فرهنگ بازبینی انتقادی مفاهیم و تعریف”گردآوردند. آنها توانستند ۶ درک اصلی از فرهنگ را مشخص کنند:

۱-تعاریف توصیفی: فرهنگ هم چون یک کلیت جامعه در نظر گرفته می شود، که در کل، زندگی اجتماعی را می سازد.

۲-تعاریف تاریخی: فرهنگ را میراثی که در طول از طریق نسل ها انتقال یافته است می سازد.

۳-تعاریف هنجاری: اول، فرهنگ را نوعی قاعده یا راه و رسم زندگی که به الگوها وکنش انضمامی شکل داده است و هم بر نقش ارزش ها بدون ارجاع به رفتار تاکید دارد.

۴-تعاریف روان شناختی: بر نقش فرهنگ به مثابه حلّال مشکلات تاکید می کنند. فرهنگ به مردم اجازه می دهد تا با یکدیگر مراوده داشته باشند،آموزش ببینند، یا نیازهای مادی و عاطفی خود را برآورده سازند.

۵-تعاریف ساختاری: به روابط متداخل سازمان یافته و جنبه های تفکیک پذیر فرهنگ اشاره می کنند.

۶-تعاریف ژنتیکی: فرهنگ را با توجه به این که چگونه هستی یافته تعریف می کنند. فرهنگ را محصول کنش متقابل انسان ها یا محصول تحولات بین نسلی می دانند.

هوش

هوش، توانایی ذهنی است و قابلیت های متنوعی؛ هم چون استدلال، برنامه ریزی، حلّ مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان، و یادگیری را در بر می گیرد. غالبا ًمعیارهای معینی نظیرِ توانایی حلِّ مسأله، استدلال، قدرتِ حافظه و مانند آن را تعیین کننده هوش در هر فرهنگی می دانند، هرچند عدّه ای شدیدا ًبا این عقیده مخالف اند(مایکل آیزنک،۲۰۰۹). آنها طرفدارِ نسبی گرایی فرهنگی هستند. از این دیدگاه، مفهوم هوش از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. برای مثال، استرنبرگ۷ روانشناس برجسته امریکایی نشان داد که مهارت های هماهنگی در جوامعِ بدوی برای زندگی این جوامع بسیار ضروری به شمار می آیند و به عنوانِ معیاری برای سنجشِ میزان هوش افراد بکار می روند. ( مثلا ً آن دسته از مهارت های حرکتی که برای تیراندازی با تیر و کمان لازم است ). با این حال، این مهارت ها برای اکثر مردمِ جوامع با سواد و پیشرفته تر هیچ رابطه ای با هوش ندارند. در فرهنگ های غربی، هوش را اغلب توانایی فرد در حلِ مسائلِ دشوار و تفکرِ خلاق می دانند، در حالی که در بسیاری از فرهنگ های غیر غربی هوش تا حد زیادی تحتِ شرایطِ اجتماعی بررسی می شود. در این گونه فرهنگ ها میزانِ نقش پذیری فرد در مسئولیت های اجتماعی، همکاری با دیگران و مهارت در ایجاد روابطِ بینِ فردی به عنوانِ معیاری برای سنجشِ هوش در نظر گرفته می شوند.

هوش فرهنگی

مفهوم هوش فرهنگی برای نخستین بار توسط ایرلی و انگ۸(۲۰۰۳) از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را قابلیت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کرده اند. آنها معتقد اند: در مواجهه با موقعیت های فرهنگی جدید، به زحمت می توان علائم و نشانه های آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست. در این موارد، فرد باید با توجه به اطلاعات موجود، یک چارچوب شناختی مشترک تدوین کند، حتی اگر این چارچوب درک کافی از رفتارها و هنجارهای محلّی نداشته باشد. تدوین چنین چارچوبی تنها از عهده کسانی برمی آید که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار باشند. بر اساس این تعریف، هوش فرهنگی،هوشی متفاوت از هوش اجتماعی وعاطفی به شمار می رود.

در تعریفی دیگر، پیترسون(۲۰۰۴)۹ هوش فرهنگی را یک قابلیت فردی برای درک، تفسیر و اقدام اثربخش در موقعیت هایی دانسته که از تنوع فرهنگی برخوردارند و با آن دسته از مفاهیم مرتبط با هوش سازگاراند که هوش را بیشتر یک توانایی شناختی می دانند). مطابق با این تعریف، درواقع، هوش فرهنگی با تمرکز بر قابلیت های خاصی که برای روابط شخصی باکیفیت و اثربخشی در شرایط فرهنگی مختلف لازم است، بر جنبه ای دیگر از هوش شناختی تمرکز دارد. هوش فرهنگی هم چنین بینش های فردی را دربر می گیرد که برای انطباق با موقعیت ها و تعاملات میان فرهنگی و حضور موفق در گروه های کاری چند فرهنگی مفید است.

ابعاد هوش فرهنگی

ایرلی و موساکوفسکی۱۰(۲۰۰۴) هوش فرهنگی را مشتمل بر سه جزء می دانند: شناختی، فیزیکی و احساسی – انگیزشی. به عبارت دیگر، باید هوش فرهنگی را در بدن، سر و قلب جستجو کرد. اگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.