پاورپوینت کامل ارزیابی ابعاد عصمت با نگرشی جامع نگرانه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ارزیابی ابعاد عصمت با نگرشی جامع نگرانه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارزیابی ابعاد عصمت با نگرشی جامع نگرانه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ارزیابی ابعاد عصمت با نگرشی جامع نگرانه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
(قسمت چهارم)
۵. مجموع علل طبیعی، انسانی و الوهی (نظریه مختار)
چهار دیدگاه پیشین هر کدام بر یک خاستگاه و بُعد عصمت تأکید و اهتمام داشته اند که ضعف آن ها نادیده انگاشتن ابعاد دیگر عصمت بود. برای جبران این کاستی باید ابعاد و زوایای مختلف عصمت را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. با تأمل در این مسأله روشن می شود که عصمت تنها رهاورد عوامل طبیعی مانند تأثیر محیط، خانواده و ژنتیک نیست، چنان که نمی توان خاستگاه عصمت را به علم، اراده و استعداد خود معصوم منحصر کرد، یا گفت عصمت صرفاً معلول لطف و فضل الهی است، چرا که دیدگاه انحصارگرانه در هر یک از این عوامل سه گانه موجب نادیده انگاشتن نقش عوامل دیگر می شود که قابل انکار نیستند.
پس نگرش جامع نگر به عصمت مقتضی است که عوامل و زمینه های عصمت را در سه عامل کلی ذیل جستجو کرد که هر کدام خود از عوامل مختلفی تشکیل یافته اند.
۵-۱. عوامل طبیعی
وراثت، محیط و خانواده نقش مهمی در تربیت و مسیر زندگی هر فردی در رویکرد وی به اخلاق و فضایل دارند، از آن جا که محیط خانواده و آباء و اجداد پیامبران انسان های پاک سرشت هستند بستر مناسبی برای تربیت اخلاقی پیامبران پیشاپیش به وجود آمده است. اما نقش عوامل فوق در حد اقتضا و فراهم آوردن بستر مناسب برای رشد و نمو صفات و فضایل پیامبر است برای تقریب به ذهن می توان آن را به آماده سازی مقدمات تحصیل یک دانش آموز از قبیل محیط و وسایل آموزشی تشبیه کرد.
لذا عامل فوق هیچ تعارض با اختیار و شایستگی خود پیامبر ندارد. اما این شبهه که عوامل فوق در حضرت آدم منتفی است، هیچ ناسازگاری درباره عصمت حضرت آدم ایجاد نمی کند، چرا که اولاً عوامل طبیعی در حد اقتضا و نه علت تامه است تا با انتفاء آن معلول یعنی عصمت نیز منتفی گردد و ثانیاً عوامل فوق اصلاً در حضرت آدم جریان ندارد، برای این که بر فطرت توحیدی و سرشت پاک آدم با خلقت اولیه آن، توسط عوامل طبیعی (محیط، خانواده و وراثت) آسیبی وارد نشده است تا نیازی به تصور عوامل سالم طبیعی بیفتد.
۵-۲. عوامل انسانی
از آن جا که محیط بستر رشد و نمو پیامبران را در نیل به کمالات از آن جمله عصمت فراهم آورده است، رهاورد آن، وجود زمینه و شرایط تکامل در سرشت نبی است. فطرت توحید و کمال یابی در پیامبر با فرض فوق سالم و مصون از گرد و غبار معرفتی و عملی مانده است و این پیامبر را به سوی خداوند و تکامل سوق می دهد.
در این مرحله عوامل انسانی از قبیل شعور و آگاهی، اراده و انتخاب، عقل و ملکه نفسانی نقش خود را در احیا و تقویت عصمت ایفا می کنند که توضیح هر کدام به تفصیل در صفحات پیشین گذشت. مثال آن استعداد، تلاش و کوشش های طاقت فرسای دانش آموز است که برای موفقیت خود، آن را متحمل شده و از خود بروز می دهد.
۵-۳. موهبت و لطف الهی
وجود دو عامل فوق عصمت انسان ها را ممکن می سازد به گونه ای که پیمودن راه عصمت برای هر انسانی با اتکا و فرض دو عامل فوق ممکن می گردد، لکن نکته مهم این است که دو علل فوق تنها راه امکان عصمت و نه ضرورت و ملازمه عصمت با انسان و پیامبر را ثابت می کند و برای تبیین ملازمه و اثبات عصمت باید به دلائل دینی روآورد که در صفحات بعد خواهد آمد.
اما در پیامبران علاوه بر دخالت دو عامل طبیعی و انسانی، عامل سومی به نام عنایت و لطف خاص الهی در عصمت آنان ایفای نقش می کند که در قالب تقویت استعداد و قوه عاقله، وعده و وعیدها از طریق الهام و وحی انجام می پذیرد. نکته قابل توجه این که اصل لطف الهی برای همه انسان ها شامل می شود، اما شدت و کمیت آن برای پیامبران بیشتر است.
در مثال دانش آموز به راهنمایی و توجه خاص معلم می توان تشبیه کرد که معلم با توجه به علم وی از استعداد و نبوغ خاص دانش آموز و این که وی این شایستگی را دارد که با نبود معلم، راهنمای دیگر دانش آموزان گردد، عنایت خاصی به او می ورزد، اما این سؤال که چرا خداوند لطف و عنایت خاص خود را به انسان های خاصی مانند پیامبران اختصاص داده است، در پاسخ آن اشاره می شود که خداوند پیش از خلقت انسان ها از طریق علم به ذات و صفات خود – که انسان ها مظهر آن هستند – به همه امور از جمله افعال و استعدادهای انسان آگاه بود، و علم داشت که بعضی انسان ها با اختیار خود از دیگران برجسته اند و شایستگی رهبری دیگران را دارا هستند. خداوند بر اساس این علم خود توجه و عنایت ویژه ای بر چنین انسان هایی داشت، آنان را بر مقام نبوت و امامت برگزید و ابزار لازم از جمله توفیق خاص و عصمت را در اختیارشان قرار داد تا بدین سان بیشتر مردم با راهنمائی آنان به سعادت و کمال ابدی نائل آیند.
دیدگاه فوق از روایات مختلف نیز استظهار می شود که مجال نقل آن ها نیست.
حاصل آن که نظریه فوق، خاستگاه عصمت را نه صرف اعمال انسانی قرار داد تا اشکال عدم ملازمه طرح شود، و نه صرف طبیعت و یا صرف فضل الهی تفسیر کرد تا اشکال جبر و عدم فضیلت چنین عصمتی رخ نماید، بلکه عصمت را مجموع سه عامل انگاشت تا در عین شمول بر مزایا و فواید هر کدام، از اشکال انحصار نیزمصون ماند.
گفتار سوم: اقسام و دلائل عصمت
از مطالب پیشین روشن می شود که رهاورد عصمت دوری معصوم و پیغمبر از هر گونه آلودگی و گناه است، لکن در تحلیل اقسام آن و تجزیه نوع فعل معصیت و هم چنین زمان آن رهیافت های مختلفی از سوی عالمان اسلامی عرضه شده است که به اجمال اشاره می شود:
۱. عصمت از کفر
پیامبران باید در اعتقادات خویش از هر گونه اعتقاد کفر و انحرافی پاک و مبرا باشند و اعتبار آن از اول زندگی است، به این معنی که پیامبران حتی در دوران کودکی و یا دوره بلوغ پیش از نبوت فطرتاً باید متأله باشند.
این تعریف عصمت و اعتقاد به آن مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است، تنها طائفه ای از خوارج به نام »ازارقه« و »فضیله« از آن جا که صدور گناه از انبیا را ممکن و هر گناهی را کفر تفسیر می کنند، کفر به این معنی بر انبیاء را تجویز می کنند.
نکته قابل اشاره این که ابن ابی الحدید با نام بردن از ابن فورک از معتقدان به این دیدگاه، اضافه می کند که وی تنها به امکان و نه وقوع آن اعتقاد دارد.
برخی از »حشویه« و برغوث از متکلمان »نجاریه« و »سُدّی« به عدم ایمان پیامبر اسلام۹ پیش از نبوت معتقدند. طیفی از کرامیه نیز به عدم اسلام حضرت ابراهیم پیش از نبوت باورمند شده اند که ادله آنان و نقد آن در صفحات آینده خواهد آمد.
۲. عصمت در دریافت و ابلاغ وحی
دومین مرحله عصمت پیامبران، عصمت و دوری آنان از هر گونه اشتباه و خطای عمدی و سهوی در تلقی و دریافت وحی آسمانی و ابلاغ آن به مخاطبان است، به این معنا که پیامبر پیام الهی را همان طوری که هست از مقام مافوق خود اعم از فرشته یا خداوند،بدون نقصان و زیادت دریافت کرده و عین آن را به مردم ابلاغ می کند.
رهیافت فوق در فرض تعمدی بودن مورد اتفاق متکلمان است، اما در فرض خطایی و نسیانی بودن مورد مناقشه قرار گرفته است که اشاره می شود:
۱-۲. امامیه
امامیه به مصونیت پیامبران از هر گونه خطا و لغزشی اعم از تعمدی و سهوی در تلقی وحی و ابلاغ آن قایل هستند که پیش تر رأی شیخ صدوق نقل شد.
۲-۲. اشاعره
اکثر اشاعره سعی دارند عصمت پیامبران در این مقام را بپذیرند، لکن اعتقاد آنان در عدم کذب پیامبران در مقام وحی و تبلیغ آن صریح است، اما درباره امکان سهو و نسیان مناقشه برانگیز است، چرا که آنان بیشتر از عبارت »عصمتهم عن تعمد الکذب« استفاده می کنند که درباره خطا و نسیان ساکت است، برخی نیز مانند کرامیه و حشویه از عدم عصمت در مقام خطا و نسیان طرفداری کردند. قاضی باقلانی تصریح کرده است که خطای پیامبر در تبلیغ دین منافاتی با تصدیق نبوت وی ندارد.
۳-۲. معتزله
آنان قول به خطا و سهو در امر شریعت و وحی را قول اقلیت معرفی می کنند. قاضی عبدالجبار خطا و سهو در امر دین که موجب اشتباه مخاطبان باشد را انکار می کنند، اما سهوی که موجب اشتباه نگردد را می پذیرد. مانند سهو در تعداد رکعات نماز یا کیفیت آن.
خیاط و ابن ابی الحدید نیز منکر سهو و خطا در امر دین بودند.
۳. عصمت در رفتار و کردار
عصمت در مقام اول (اعتقادات) از لحاظ زمانی متقدم بر عصمت در دریافت وحی بود، چنان که عصمت در دریافت وحی و ابلاغ آن به مردم از حیث زمانی متقدم بر عصمت در رفتار و کردار است. در صفحات پیشین مواضع متکلمان در عصمت پیامبران در این دو مقام به تفصیل بیان شد و گفته شد که اکثراً به عصمت پیغمبر در اعتقاد و تلقی وحی و ابلاغ آن قایل هستند. بعد از این دو مقام سؤال متوجه عصمت پیامبر در رفتار و کردار دنیوی وی می شود که آیا پیامبر در اعمال و اقوال عادی خود – که جنبه دینی و ابلاغ آموزه شریعت ندارد – از مصونیت و عصمت نیز برخوردار است؟ یا این که احتمال ارتکاب گناه (کبیره یا صغیره) از روی عمد یا سهو و خطا وجود دارد؟ امامیه از دیدگاه اول به صورت مطلق جانب داری می کنند اما دیگر متکلمان دیدگاه های مختلفی دارند که به برخی از آن ها اشاره می شود:
۱-۳. امامیه
سیدمرتضی در تقریر موضع امامیه می نویسد:
»فقالت الشیعه الامامیه لایجوز علیهم شی ء من المعاصی و الذنوب کبیراً کان أو صغیراً، لاقبل النبوه و لابعدها«.
علامه حلی:
»و الامامیه منعوا من صدور الصغیره و الکبیره عنهم عمداً و سهواً قبل النبوه وبعدها«.
ابن میثم بحرانی:
»عندنا ان النبی معصوم من الکبائر و الصغائر عمداً و سهواً من حین الطفولیه الی آخرالعمر«.
۲-۳. اشاعره
آنان در این مسأله اختلاف رأی دارند. اکثریت شان مخالف انجام معصیت کبیره بعد از بعثت هستند، لازمه آن تجویز ارتکاب معصیت کبیره پیش از بعثت و صغیره پس از بعثت است.
ابن حزم در این باره می نویسد:
»ذهبت جمیع الاسلام من اهل السنه انه لایجوز البته ان یقع من نبی اصلاً معصیه لاصغیره و لاکبیره و هذا قول الذی ندین اللَّه تعالی به و لایحل ان یدین سواه. .. انه یقع من الانبیاء السهو عن غیرقصه«.
فخر رازی در گزارش نظریه اشاعره می نویسد:
»هل یجوز فعل الکبیره علی الانبیاء قبل البعثه؟ فالاکثرون من اهل السنه جوّزوا ذلک. .. و اما انه هل یجیب کونهم معصومیین عن الصغائر قبل البعثه و بعدها فالروافض اوجبوا ذلک و من عداهم جوّزه«.
وی در موضع دیگر نظریه خود را چنین اظهار می کند:
»والذی نقول ان الانبیاء معصومون فی زمان النبوه عن الکبائر و الصغائر بالعمد اما علی سبیل السهو فهو جائز«.
قاضی ایجی می گوید:
»فاَما غیر الکفر فاِما کبائر أو صغائر و کل منهما اما عمداً و اما سهواً اما الکبائر فمنعه الجمهور و الاکثر علی امتناعه سمعاً و اما سهواً فجوزه الاکثرون. و اما الصغائر عمداً فجوزه الجمهور الا الجبائی و اما سهواً فهو جائز اتفاقاً لاالصغائر الخسیه«.
ایجی درباره صدور گناه کبیره از پیامبران پیش از بعثت می گوید:
»و اما قبله فقال الجمهور لایمتنع ان یصدر عنهم کبیره اذلادلاله للمعجز علیه و لاحکم للعقل«.
همو دیدگاه خویش و جمعی از اشاعره و معتزله را تجویز ارتکاب صغیره ذکر می کند بشرط این که پیامبر بعد از ارتکاب معصیت بدان آگاهی و تنبّه پیدا کند.
بغدادی در گزارش رأی اهل سنت می افزاید که آنان روایات دال بر صدور گناه و خطا از پیامبران را تأویل و به نوعی اجتهاد پیامبران مبنی بر عدم خطا بودن توصیف کرده اند و یا بر زمان پیش از بعثت حمل کرده اند:
»قالوا بعصمه الانبیاء عن الذنوب و تأولوا ماروی عنهم من زلالتهم علی انها کانت قبل النبوه«.
۳-۳. حشویه
این فرقه از اهل سنت راه افراط را پیش گرفتند و معتقدند که ارتکاب هر گونه گناه کبیره و صغیره، عمداً و سهواً بر پیامبران جایز است.
۴-۳. ماتریدیه
این فرقه کلامی در تجویز معصیت صغیره بر پیامبران و انکار کبیره پس از بعثت با اشاعره هم صدا هستند. ابومنصور ماتریدی، بنیان گذار فرقه فوق می گوید:
»الأنس و الجن غیر معصومین الا الرسل و الانبیاء۹ فانهم معصومون عن الکبائر فانهم لو لم یکونوا معصومین عنها لم ینکفوا عن الکذب و الکاذب لایصلح للرساله و غیر معصومین عن الصغائر لان اللَّه تعالی اثبت لهم مقام الشفاعه فلوعصموا عن الصغائر لوقع الضعف فی مقام الشفاعه لان من لم یبتل ببلیه لم یرق علی المبتلی فهذا هو الحکمه فی زوال العصمه عن الانبیاء فی الصغائر«.
تفتازانی:
»و فی عصمتهم سائر الذنوب تفصیل و هو انهم معصومون عن الکفر قبل الوحی و بعده بالاجماع و کذا تعمد الکبائر عند الجمهور و اما سهواً فجوزه الاکثرون و اما الصغائر فتجوز عمداً عند الجمهور – خلافاً للجبائی و اتباعه – و تجوز سهواً بالاتفاق الا مایدل علی الخسه کسرقه لقمه؛ لکن المحققین اشترطوا ان ینبهوا علیه فینتهوا عنه کله بعد الوحی«.
وی در تجویز ارتکاب کبیره پیش از نبوت می نویسد:
»و اما قبله فلادلیل علی امتناع صدور الکبیره«.
۵-۳. معتزله
آنان درباره ارتکاب صغیره با اشاعره هم داستان اند، اما در تجویز ارتکاب کبیره مخالف اشاعره هستند و بر این اعتقادند که تجویز ارتکاب کبیره حتی پیش از بعثت ناسازگار با اصل نبوت و مانع الگو و اسوه بودن است. متکلمان اشاعره و امامیه نوعاً در تبیین مقوله عصمت به این عقیده معتزله اشاره می کنند که می توان آن را در منابع پیشین یافت.
قاضی عبدالجبار دو فصل از کتاب مبسوط »المغنی« خود را به عدم جواز ارتکاب گناه کبیره بعد از نبوت و پیش از آن اختصاص می دهد:
»فصل فی ان الکبائر و مایجری مجراها فی التنفیر لایجوز قبل البعثه«.
وی در تعلیل مدعای خود تأکید می کند که وقوع کبیره از پیامبر موجب تنفر و انزجار از پذیرش دعوت وی می گردد و بر عکس، یعنی پاک دامنی آنان از گناه موجب سکون و اطمینان نفس می شود.
همو گناه صغیره را به دو قسم موجب تنفر و انزجار و غیر آن تقسیم می کند و ارتکاب قسم اول را مانند کبیره برنمی تابد.
»ان الرسول لابد من ان یکون متنزها عن المنفرات جمله کبیره أو صغیره«.
قاضی عبدالجبار گزارش می کند که ابوعلی از متکلمان معتزله در چند جا برخلاف معتزله به تجویز ارتکاب کبیره پیش از بعثت معتقد بوده است.
خیاط از متکلمان معروف معتزله نیز در تجویز گناه و خطا بر پیامبران در غیر حوزه تبلیغ دین با استناد به ظواهر بعضی آیات می نویسد:
»کل مایقع من النبی۹ من ذنب فصغیر مغفور لایوجب علیه وعیداً و لایزیل ولایه و لایوجب عداوه و قداخبره اللَّه بانه قدغفر له ماتقدم من ذنبه و ماتأخر…«.
ایشان در نقد تحلیل ابن راوندی از مکتب اعتزال در مقوله تجویز خطا بر پیامبران می گوید:
»فیقال له: فخبرنا عن الانبیاء: هل تجوز علی احد منهم المعصیه؟ فان قال: لا؛ تُلی علیه قول اللَّه »و عصی آدم ربه فغوی« و قول نوح »ان ابنی من اهلی« و توبته من ذلک«.
ادله عصمت
بعد از تبیین و تفکیک ابعاد و قلمرو عصمت اینک به تقریر اجمالی ادله عصمت حسب ابعاد آن می پردازیم.
أ. دلایل عصمت از کفر
پیش تر گفته شد که امامیه و اکثریت فرق کلامی دیگر به عصمت پیامبر از کفر از دوران پیش از نبوت معتقد است که ادله این مدعا را می توان در دو بخش عقلی و نقلی تقریر کرد.
۱- أ. دلیل عقلی
در صفحات پیشین روشن شد که ماهیت نبوت و نیل انسان به مقام رسالت متقوم به دو عنصر استعداد و استحقاق و تفضل و لطف الهی است. لازمه دخالت و مشارکت عنصر اختیار و استعداد – که به نفس نبوی و تعالی و تهذیب آن مربوط است – این است که پیامبر پیش از نبوت و انتخاب آن به این مقام از سوی خداوند، می بایست در نفس خویش استعداد و آمادگی لازم را ایجاد کرده باشد تا به دریافت وحی آسمانی مفتخر گردد.
تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه فلاسفه و کسانی که وحی را به قوه عاقله یا ملکه نفسانی تفسیر می کنند، رو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 