پاورپوینت کامل غرب و انقلاب اسلامی ایران ۳۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غرب و انقلاب اسلامی ایران ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غرب و انقلاب اسلامی ایران ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل غرب و انقلاب اسلامی ایران ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

یکی از مهمترین مفاهیم علوم اجتماعی و سیاسی در ادبیات سیاسی معاصر، مفهوم انقلاب است که با شکل گیری جامعه شناسی، یا «علوم اجتماعی» به معنای جدید از اواخر قرن ۱۹؛ مطالعات علمی پیرامون آن آغاز گردید. شاید در یک نگرش اجمالی بتوان مهمترین نظریه های مربوط به پدیده ی انقلاب را در سه گروه جای داد. در گروهی از تعاریف، انقلاب بر اساس نیات انقلابیون تعریف می شود؛ گروه دوم انقلاب را بر اساس نتایج و پیامدهای آن تعریف می کنند؛ و گروه سوم انقلاب را به عنوان یک فرایند تلقی می نمایند.

در تعریف انقلاب بر اساس نیات، انقلاب های ناموفق، کودتاها و تغییرات دیگر نیز انقلاب محسوب می شوند. «آرتور باوئر، هری اکشتاین، کریستوفرش و چالمزر جانسون» تعاریفی در مورد انقلاب مطرح نموده اند که در این گروه جای می گیرند. مهمترین نقطه ی ضعف این قبیل تعاریف آن است که نتایج انقلاب بر اساس تعامل میان نیروهای مختلف اجتماعی ـ سیاسی با نیات متفاوت و در فرایندی از کنش ها و واکنش ها شکل می گیرد که پیش بینی نشده بودند. در تعریف انقلاب بر اساس پیامدها و مبتنی بر نتایج نیز تعاریف «هانا آرنت، تدا اسکاچپول و ساموئل هانتینگتون» از انقلاب ارایه شده است.

در تعاریف انقلاب بر اساس مدل سیاسی؛ نظیر تعریف «لئو تروتسکی» بر وضعیت انقلابی، روند کوتاه مدت پیروزی انقلاب، کشمکش سیاسی و چگونگی انتقال قدرت سیاسی با تکیه بر کاربرد زور و خشونت تأکید شده است. چالمرز جانسون نیز نظریه های انقلاب را به چهار گروه اصلی نظریه های معطوف به بازیگر، نظریه های ساختاری، نظریه های تقارن و نظریه های فرایند تقسیم می کند. «استن تیلور» هم آنها را به چهار گروه جامعه شناختی، روانشناختی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تقسیم می نماید. حسین بشیریه نیز آنها را در نظریات مبارزه ی طبقاتی، واقع گرایی سیاسی، همبستگی اجتماعی، کاریزما و فردگرایانه طبقه بندی می نماید.

«راد» نیز سه مدل محرک خارجی، آتشفشانی و سیاسی را برمی شمارد و «جک گلاستون» نیز به سه نسل از نظریه های انقلاب اشاره می کند. نسل اول: تاریخ طبیعی انقلاب ها را توصیف می کند. نسل دوم: در پی تبیین انقلاب ها و چرایی آنها بود و نسل سوم: شامل نظریه های ساختاری در معنایی وسیع این اصطلاح است. البته جان فورن از نسل چهارمی نیز یاد می نماید.

شاید بتوان در طول زمان، انقلاب را به سه موج «کلاسیک، توصیفی و تبیینی» تقسیم نمود، اما سؤالی که مطرح می باشد این است که آیا نظریات فوق الذکر قادر به تبیین کامل انقلاب اسلامی ایران هستند؟ باید گفت که پژوهشگران اکثرا به رهیافتی «التقاطی» یا گزینشی برای تحلیل انقلاب روی آورده اند؛ زیرا معمولاً دریافته اند که نمی توان در چارچوب نظری واحد، انقلاب اسلامی را تبیین نمود. بعلاوه انقلاب اسلامی ایران باعث حرکت جدیدی در نظریه پردازی در مورد انقلاب شد که از آن به «نسل چهارم» تعبیر می شود.

از مهمترین ویژگی های انقلاب اسلامی، یکی غیرمنتظره بودن آن، و دیگری سرشت دینی، یا عجین شدن آن با مذهب می باشد. بنابراین دو سؤال اساسی در اینجا مطرح است. یکی این که چطور شد که رژیم مقتدر و باثبات شاه، آن گونه ظرف چند ماه فروپاشید؟ و دیگری این که چرا این حرکت آن چنان با مذهب پیوند خورده بود که سبب شد تا بسیاری از نظریات در خصوص انقلاب اسلامی بیشتر جنبه ی نظریه پردازی داشته باشند تا جنبه ی توصیفی و وقایع نگاری؟ در مجموع پاسخ هایی که در مقام «چرایی» انقلاب اسلامی مطرح شده اند، می توان در چهار دسته ی اصلی خلاصه نمود:

گروه اول: شامل بسیاری از طرفداران رژیم پیشین، یا به اصطلاح «سلطنت طلبان» می شود. اساس تفکر آنان بر محور فرضیه های توطئه قرار دارد. دسته ی دوم از نظریات را می توان در زیرمجموعه ی «فرضیه ی مدرنیزاسیون» جمع بندی کرد. مانند نظریات جیمز بیل، ماروین زونیس، شائول بخاش و نیکی کدی. دسته سوم از نظریات: در زیرمجموعه ی «نظریه ی اقتصاد عامل انقلاب» قرار می گیرند. مانند نظریات بخاش، نیکی کدی، مایکل فیشر، فرد هالیدی و ریچارد کاتم. آخرین دسته از تحلیل های مربوط به چرایی انقلاب اسلامی را می توان تحت عنوان نظریه ی «مذهب عامل انقلاب» خلاصه نمود. اما واقعا چرا وقوع انقلاب اسلامی ایران باعث شگفتی غربی ها و غرب زده ها شد؟

شاید بعنوان پاسخ بتوان گفت که اصولاً مبانی معرفتی غرب با مبانی معرفتی اسلام متفاوت است؛ چراکه مبانی معرفتی غرب به عقل گرایی و حس گرایی تقسیم می شود. عقلگرایی در غرب با «دکارت» فرانسوی آغاز شد و با افرادی؛ نظیر اسپینوزا و لایب نیتز ادامه یافت و در هگل به تمامیت خود رسید و حس گرایی نیز با فرانسیس بیکن آغاز شده و از آن پس با شاخص هایی؛ نظیر «جان لاک، برکلی، هیوم، کنت و میل» ادامه یافته و در نهایت پس از تصوّرات و تحولاتی چند به عنوان دیدگاه غالب بر حوزه های علمی غرب سیطره پیدا می کند. از این روست که انسان شناسی و جهان شناسی غرب که فرع بر غفلت از معرفت شهودی ذات است؛ به طرح شعارهای نوینی؛ نظیر امانیسم، لیبرالیسم، قراردادهای اجتماعی و دموکراسی در فرهنگ علوم انسانی و سیاسی غرب منجر می شود که در تاریخ بشر بی سابقه است. در نتیجه فرهنگ، تمدن و ساخت اجتماعی جدیدی را که متناسب با آن است ایجاد می کند.