پاورپوینت کامل آزادی؛ مقوله ای دینی یا فرادینی ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آزادی؛ مقوله ای دینی یا فرادینی ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آزادی؛ مقوله ای دینی یا فرادینی ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آزادی؛ مقوله ای دینی یا فرادینی ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
یکی از سؤالات جدی در عرصه ی فرهنگ جامعه، تعریف صحیح آزادی و رابطه ی آن با دین و حکومت دینی است. به راستی آیا در حکومت دینی، آزادی ممکن است؟ آیا آزادی را می توان در حصار دین و حکومت دینی تعریف کرد؟
در ارتباط با تعامل یا عدم تعامل دین و آزادی، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که عبارتند از:
۱. آزادی، مقوله ای فرادینی و مقدم بر اوست و مقید به هیچ ارزش بومی و دینی نیست؛
۲. هر دینی، آزادی خاص خود را تعریف و ارائه می کند. بر این اساس، آزادی مقوله ای فرادینی نیست؛ بلکه درون دینی است و خارج دین، فاقد ارزش و معناست؛
۳. نظریه ی تفصیل، به دو اعتبار، دو تعریف از آزادی ارایه می دهد: ۱. آزادی مقوله ای فطری و ماقبل دین است؛ ۲. دین حد او را معین می کند.
پیش از تبیین صحت و سقم و بررسی این اقوال، بایستی به این نکته توجه کرد که تلقی های مختلف از دین و آزادی، ناشی از مبانی متفاوت معرفت شناختی در امر دین است. مسلما انتخاب هر کدام از مبانی دارای آثار و لوازم خود در تعریف و محدودیت و عدم محدودیت آزادی در ساحت دین خواهد بود.
تعریف قلمرو دین
نگرش حداقلی به دین معتقد است که رسالت دین، تامین سعادت ابدی انسان است؛ چه این که اگر پایان حیات بشر، انجام حیات دنیوی او می بود، نیازی به دین از سوی انسان احساس نمی شد. لذا دلیل عمده نیاز بشر به دین را باید در ابدیت او دانست و در همین عرصه است که او خود را تنها وامدار دین می داند؛ چون از شناخت زوایای ابدیت و سعادت خود ناتوان است. در نتیجه، اما صحیح نیست که امری فراتر از این حوزه – اعم از سرپرستی امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فرد و جامعه – را بر عهده ی دین بگذاریم و بیش از امور معنوی و اخروی را از آن انتظار داشته باشیم. زیرا چرا باید دین، امری ورای این محدوده را متکفل باشد؛ در حالی که تکامل داده ها و تجارب حسی و عقلی بشر می تواند از عهده ی سرپرستی نظام معیشت خود برآید. علاوه بر این، اگر وحی را در تمامی ابعاد وجودی بشر ساری بدانیم، باید نقش حس و عقل او را در نظام معیشت انکار نمائیم؛ حال آن که وحی نیامده است تا کار عقل و حس بشر را نیز متکفل باشد.
وقتی چنین شد، دیگر هیچ یک از اولیای الهی مزیتی در سرپرستی نظام معیشت بشری بر دیگران ندارند؛ چون چنین حوزه ای اصولا ارتباطی با دین و عالم دینی ندارد. از این رو، سرپرستی نظام معیشت جامعه را منحصر در ایشان دانستن دارای هیچ توجیه عقلی نیست.
نقد: به دو نکته ی شاخص در این استدلال می توان ملاحظه کرد: اول این که، دین برای تامین سعادت اخروی انسان است.
دوم این که، چون دین چنین رسالتی دارد، لذا اساسا با سرپرستی نظام معیشتی مردم همخوان نیست.
به اعتقاد ما، این نتیجه بر آن مقدمه بار نمی شود، مگر با گنجاندن یک مقدمه دیگر؛ بدین معنا که اولاً، دین رسالتی جز تامین سعادت اخروی انسان ندارد و ثانیا، ارتباطی میان نظام معاش و معاد بشری نیست. پس با این دو مقدمه می توان چنان نتیجه ای را گرفت.
امّا لازمه ی کلام چنین است که انسان دارای یک حقیقت وجودی نیست و می توان اضلاع وجودی او را از هم جدا انگاشت؛ به گونه ای که تاثیر هر بخش از وجود او را در دیگر بخش ها انکار کرد! پرواضح است چنین کلامی مخدوش است؛ چه این که چنین نظریه ای حتی میان فلاسفه ی مادی گرای توسعه نیز جایی ندارد. بنابراین، نمی توان با دو مبنای جداگانه به سرپرستی نظام معاش و معاد مردم پرداخت.
در هر حال اگر یک نظام پرورشی که مبین و مفسر تمامی ابعاد وجودی انسان باشد از سوی دین ارائه نشود، حتما در سرپرستی و تأمین سعادت اخروی او نیز عاجز خواهد ماند. و اصولا هنگامی دین می تواند نظام معاد بشر را تامین کند که توانسته باشد نظام معیشت او را در تمامی ابعاد «سیاست، فرهنگ و اقتصاد» جامعه و نیز ابعاد «روحی، ذهنی و عینی» فرد هماهنگ کرده باشد.
از سوی دیگر قائلین نظریه ی دین حداقل به ناچار معتقدند که عقل و حس بشر نمی تواند در محدوده ی همان حداقل، مستقلاً کارگشا باشد؛ چون تشخیص عدل و ظلم در این محدوده و به تبع آن، تبیین راه سعادت بشری و شقاوت، از ظرف وجودی عقل مادی و حس تجربه گرای بشری وسیع تر است و عقل نمی تواند با این ابزارهای ناقص و ظروف ضیق، چنان مفاهیم متعالی و مظروف وسیعی را دریابد.
حال که چنین است، صاحبان نظریه ی «دین حداکثر» می توانند ایشان را مورد سؤال قرار دهند که چگونه ممکن است در عرصه هایی، عقل و حس بشری به ظرایف عدل و ظلم پی ببرد؛ اما در عرصه های دیگر خیر؟ اگر عقل می تواند رابطه ی «تمایلات، ادراکات و همکاری ها»ی اجتماعی را که مدار تشکیل ساختار «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» جامعه است با سعادت، درک کند؛ چرا نتواند دریابد که چه حالت باطنی فردی می تواند سعادت اخروی انسان را تامین کند؟ آیا درک مفاهیم و روابط اجتماعی پیچیده تر است یا درک روابط فردی و ارتباط آن با سعادت اخروی؟ اگر عقل می تواند روابط پیچیده و دقیق اجتماعی را با سعادت دریابد، حتما به طریق اولی می تواند از عهده ی درک روابط نه چندان پیچیده ی فردی با آن نیز برآید. حال چگونه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 