پاورپوینت کامل از تاراج جهانی تا رهایی جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از تاراج جهانی تا رهایی جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از تاراج جهانی تا رهایی جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از تاراج جهانی تا رهایی جهان ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

پدیده ی جهانی شدن رفته رفته به مساله ای بسیار با اهمیت برای درک شرایط و مقتضیات هزاره ی سوّم می شود. مساله و موضوع مهمی که دیدگاه ها و نظریه های مختلف پیرامون ماهیت آن را برانگیخته و میدانی فراخ و وسیع را فراهم آورده که دونیروی جدّی و متخاصم با سرعتی روز افزون در مقابل هم دست به صف آرایی زده و به رقابت سنگین می پردازند: از یک سو روند جهانی شدن با ابزار سیاست و اقتصاد سرعت بیشتری به خود می گیرد و از سوی دیگر موانعی در قالب واکنش های متحرک اجتماعی به طور جدّی رخ می نماید که در حقیقت از نگرانی های عمیق فرهنگی نشأت یافته است. طبعاً همین نگرانی ها است که افرادی هم چون «گیدنز» را بر آن داشته تا بر بازتاب ها و پیامدهای منفی این روند، دقیق شده و به آن لقب تاراج جهانی بدهد؛ امّا آنجا که جنبه های مثبت قضیه مطرح است، آن را رهایی جهان می نامد.

به هر حال روندی که جهان معاصر در پیش گرفته، روندی رو به تزاید برای جهان گرایی، جهانی سازی و جهانی شدن است که از هیچ روی اجتناب ناپذیر نمی نماید. مطلب زیر، بررسی اجمالی و گذرا در این موضوع داشته و یا آنکه از ویژگی اختصار و ایجاز به نحو مطلوبی بهره جسته، با این حال از بیان مطلب نیز فروگذار نکرده و بطور موجز و رسا به آن پرداخته است.

**********

امروزه فرآیندی که تحت عنوان جهانی شدن با آن روبرو هستیم، یک واقعیت غیر قابل انکار است که با موج و آهنگی سریع و کوبنده وبی سابقه در حال دگرگون ساختن جنبه های مختلف زندگی بشر امروزی است. از این رو، آینده ای که در پس امروز بشر قرار گرفته، آینده ای نه چندان شناخته، بلکه ناشناخته است که آشنایی با شرایط و الزامات فرآیند مزبور، باعث مأنوس شدن با جنس پیش بینی هایی می شود که درباره ی آینده ی جهان ارایه می شود.

جهانی شدن از اواخر قرن بیستم، بحث روز و فراگیر شده است؛ چرا که پیش تر از این در هیچکدام از کشورها حتی کشورهای پیشرفته این بحث مطرح نبوده است.

«آنتونی گیدنز» جامعه شناس و متخصص معروف روابط بین الملل دانشگاه لندن – در کتابی تحت عنوان «رهایی جهان» به تشریح جهانی شدن، پیامدها، آسیب ها و سنّت ها و خانواده می پردازد و در مورد جهانی شدن چنین اذعان می دارد که: جهانی شدن یک پدیده ی جدید، تاریخی و انسانی است که تغییرات طوفانی در پشت خود دارد.

نظر آقای «گیدنز» این است که فرآیند جهانی شدن را نباید در مسایل صرفاً اقتصادی خلاصه نمود؛ زیرا که این پدیده حد و مرز اقتصادی را در می نوردد و برفضای سیاسی، تکنولوژی، اجتماعی، و از همه مهم تر فضای فرهنگی، ملت ها، قومیت ها و هویت ها را نیز تحت تأثیر مستقیم خود قرار می دهد. توسعه ی ارتباطات و فرآیند اثر گذاری ابزارهای ارتباطی و مخابراتی، به حدی گسترده شده است که به طور ملموس وارد زندگی خصوصی خانواده ها شده و تعریف جدیدی از راه و روش زندگی را ارایه نموده است. با این حال، وی از اثرات سوء آن و زیان هایی که ممکن است متوجه ملل فقیر و کم درآمد شود غافل نبوده و بازتاب های منفی آن را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.

بازتاب و پیامدهای منفی این پدیده در نابودی جوامع فقیر و اقتصاد آن ها در بررسی های وی کاملاً مشهود است. «گیدنز» پیامدهای احتمالی جهانی شدن در موضوعاتی هم چون تخریب محیط زیست، به کارگیری ابزارآلات غیر مؤثر وفاسد شده و بعضاً اعمال غیر مسئولانه شرکت هایی را که فراتر از حریم خود پا می گذارند دانسته و به آن لقب تاراج جهانی داده است. وی معتقد است که این مساله در اثر سلطه ی یک حکومت یا دولت نیست، بلکه در توانایی موجود در جوامع مختلف است که آنچه مسلم است، جوامع غربی (کشورهای شمال) به مراتب برتر از جوامع دیگر (کشورهای جنوب) هستند که این برتری ممکن است به استثمار نو و استعمار معکوس تعبیر و تفسیر شود و مانعی شود برای ورود برخی از دولت هابه رودخانه ی جهانی شدن.

با این وجود، امروزه حتی جوامع قدرتمند غربی فاقد توانایی آن هستند که سیاستی مخالف مصالح جهانی شدن اتخاذ کنند و سد راه اهداف واقعی جهانی سازی شوند.

جهانی شدن دارای طبقه بندی هایی است که می توان آن را به چند طیف تعریف کرد.

طیف اول: این طبقه بندی جهانی شدن ابتدایی است که «رونالد رابرتسون» این مفهوم از جهانی شدن را که مربوط به بخش هایی از تاریخ پیدایش امپراتوری ها و یکپارچه شدن سرزمین ها و واحدهایی که قبلاً از هم جدا بوده اند، می باشد، به عنوان «جهانی شدن کوچک» به شمار می آورد و سابقه ی تاریخی این مفهوم را در نوشته های «پولیبیوس» – به هنگام اشاره به ظهور امپراطوری روم – جست وجو می کند که در تاریخ عمومی خود می نویسد:

«قبلاً در میان چیزهایی که در جهان اتفاق می افتاد پیوندی نبود… اما از آن پس همه ی حوادث به صورت یک مجموعه ی مشترک با هم پیوند خورده اند».

به هرحال، منظور از جهانی شدن ابتدایی، زمانی است که دولت های بزرگ و امپراتوری های بزرگ مثل ایران و روم شکل گرفته و شعاع تاثیر گسترده ای را پیدا کردند.

«رابرتسون» در توصیف این روند و طیف از جهانی شدن و تکامل تاریخی آن می نویسد:

«جهان ممکن بود از طریق سرکردگی امپراتوری مآبانه یک ملّت «اتحاد بزرگِ» دو یا چند خاندان سلطنتی یا چند ملت، پیروزی (پرولتاریای جهانی) غلبه ی جهانی یک دین خاص، تبلور «روح جهانی» تسلیم ملی گرایی به (تجارت آزاد)، موفقیت جنبش فدرالیسم در سطح جهان، پیروزی یک کمپانی جهانی یا راه های دیگر به یک (نظام واحد) تبدیل شود؛ هر یک از این ها در مقطع معینی از گذشته بیرق جهانی شدن را بلند کرده اند.

از مصادیق «جهانی شدن ابتدایی»، حضور ادیان بزرگ است؛ به این معنا که ادیان بزرگ مثل اسلام و مسیحیت، اساساً خطابشان همه ی مردم جهان است و خطاب جغرافیایی و یا خطاب نژادی و ملی خاصی ندارند؛ بطور مثال: آن خطاب می کند «یا ایها الناس» که در واقع ادیان الهی دراین جهانی شدن، خصیصه ی مشترک دارند و جهانی شدن در واقع یک حرکت فرازمان و فرامکان است. این دوره ای بود که از آن به عنوان طیف اول جهانی شدن یاد می شود.

طیف دوم، دوره ی «جهانی شدن مدرن» است که به اختراع صنعت و تحولاتی برمی گردد که تحت تأثیر انقلاب صنعتی به وجود آمد و درواقع دوره ی شکوفایی تمدن غرب را پایه ریزی کرد. مدرنیسمی که ریشه اش در صنعت غرب است، که آن هم یک استانداردهایی را به همه ی جهان تحمیل کرد. مثلاً نظام قانونگذاری، «نظام بروکراتیک و اداری» نظامی است که به همه ی جهان تحمیل شده است.

طیف سوم، «جهانی شدن متأثر از صنعت ارتباطات» است که این دوره کاملاً متکی بر صنعت ارتباطات است؛ به قول «مانوئل کاستلز» که می گوید: مدرنیزم ۲۰۰ سال طول کشید تا هنجارهای خودش را به تمام دنیا تحمیل کند؛ ولی «جهانی شدن» در عرض دو دهه هنجارهای خودش را به سراسر دنیا تحمیل کرد. جهانی شدن در این دوره، یعنی دوره ی مدرنیسم، – به لحاظ مفهومی اگر نگاه کنیم – چند ویژگی مهم و متفاوت با دیگر دوره ها دارد:

یکی آن که، چهره ی سیاست در این دوره پنهان و غیرشفاف است و برخلاف دوره مدرنیسم که چهره ی سیاست بسیار شفاف و روشن است؛ حتی در دوره ی استعمار نو، چهره ی سیاست روشن است به این معنا که سیاست در دوره استعمار نو فقط نظامی نیست، بلکه غیرنظامی است؛ اما در دوره ی جهانی شدن، اینگونه نبوده است.

خصیصه دوم جهانی شدن در این دوره در مقایسه با دوره های قبل، این است که ماهیت غیرتحمیلی دارد؛ ماهیت پارادوکسیکالی که شما احساس تحمیل نمی کنید، اما در عین حال می پذیرید. در این دوره هنجارهای جهانی شدن در قالب تنوع فرهنگی و قدرت انتخاب تولید می شود.

تفاوت دیگر جهانی شدن در این دوره با دوره ی قبل آن است که، جهانی شدن این دوره چندزمانی است و از همه ی فضا استفاده می کند، «Globalization» درواقع، آن جهانی شدن فشرده ای است که همه ی عرصه ی حیات را دربر می گیرد.

خصیصه ی دیگر جهانی شدن در این دوره آن است که، نهادها و هنجارهایی را که می سازد، خود سامان گرا است. نهادهای خود سامان گرا، نهادهایی است که در یک بافت طبیعی به وجود می آید. جهانی شدن نُرم های خودش را در بافت خود سامانگرا طبیعی نشان می دهد. نقطه ی آغاز این دوره از جهانی شدن، اختراع «مورس» است. زمانی که «مورس» انگلیسی در سال ۱۸۴۴ میلادی دستش را برای اولین بار روی دکمه ای قرار داد و همزمان با نوشتن پیام، پیام منتقل شد، آغاز جهانی شدن است؛ یعنی اولین باری که انسان مفهوم زمان و مکان را عوض می کند.

حالا باید دید که مفهوم زمان و مکان چه بود؟ مفهوم زمان و مکان این بود که، فاصله ی میان ما و امریکا بر حسب کیلومتر و زمان به اندازه ی زمانی که نیاز است در طی آن زمان، مطلبی به آنجا منتقل شود که جهانی شدن هردوی آنها را از بین برد؛ بنابراین، منظور «مک لوهان» از فشرده شدن دنیا و «دهکده ی جهانی» فشرده شدن روابط بین انسان ها است نه فشرده شدن فیزیکی دنیا.

«رونالد رابرتسون» اگرچه جهانی شدن را به معنای درهم فشرده شدن جهان می گیرد، اما این تعریف را ناقص دانسته و آن را اینگونه تکمیل می کند که، جهانی شدن ضمن دلالت بر درهم فشرده شدن جهان به تراکم آگاهی نیست، بلکه به جهان نیز به عنوان یک کل، دلالت دارد. علاوه بر این، لغت نامه ی «آکسفورد» کاربرد آگاهی جهانی شدن از عبارت «جهانی شدن» داستانش از نظریه ی «مک لوهان» درباره ی «دهکده جهانی» می داند و مفهوم درهم فشرده شدن جهان نیز در ضمن بحث «مک لوهان» درباره ی حضور همه جایی وسایل ارتباطی به ویژه وسایل بصری در دنیای جدید مطرح شده است.

«رابرتسون» می نویسد: بی تردید «مک لوهان» ضمن انعکاس این روند در عین حال به شکل گرفتن آن نیز یاری کرد به طوری که کم کم شاهد آن بودیم که چگونه وسایل ارتباط جمعی کوشیدند مفهوم جامعه ی جهانی را همه جا رواج دهند. به هر صورت، سه مفهوم فضا، زمان و مکان باید در «جهانی شدن» مورد توجه قرار گیرد. مقوله ی فضا – زمان چنان که «گیدنز» آن را می فهمد (یعنی فشرده شدن زمان و تحرک فضا) با مقوله ی جهانی شدن و مدرنیسم مستقر در آن دارای همبودی های بسیاری است. هم چنین متغیرهایی مانند تنوّع، سرعت، آزادی انتخاب، از میان رفتن عنصر وحدت بخش مکان در رفتارها و… رابطه ی فضا – مکان را دستخوش تحوّل کرده است. به دیگر سخن، می توان چنین ادّعا کرد که برهم خوردن شناخت مرسوم ها از مفهوم فضا در ارتباط با پدیده ی جهانی شدن، می تواند به تغییر مفهوم مکان نیز منجر شود.

«دیوید هاروی» تجربه ی فشردگی زمان – فضا را امری چالش برانگیز، هیجان آور، فرساینده و گاه سخت آزاردهنده می داند که می تواند واکنش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگونی برانگیزد؛ به عقیده ی وی، آدمی همواره از طریق غلبه بر محدودیت های زمان، در جست وجوی عمر جاوید بوده است؛ حال آنکه امروزه از طریق تسلط بر محدودیت های فضا، به دنبال ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.