پاورپوینت کامل جریان های فلسفی معاصر و بسترهای فرهنگی ۷۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جریان های فلسفی معاصر و بسترهای فرهنگی ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان های فلسفی معاصر و بسترهای فرهنگی ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان های فلسفی معاصر و بسترهای فرهنگی ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

برآنیم تا در این مقاله و مقالاتی که از این پس انتشار خواهد یافت، نگاهی به مکاتب عمده ی فلسفه ی معاصرغرب و بسترهای فرهنگی ای که این مکاتب در آن رشد یافته اند، بیفکنیم. از این رو چهره های شاخصی همانند ویتگنشتاین، اوستین، هوسرل، نیچه، سارتر، هایدگر، دریدا و فوکو را از نظر می گذرانیم. آنچه در پی می آید، اولین مقاله از این مجموعه است.

فلسفه در بستر یک فرهنگ به وجود می آید. از این رو زمینه و بستر فلسفه چیزی جز بستر فرهنگی که فلسفه از متن آن برآمده نیست و فلسفه ی غرب نیز از این قاعده مستثنا نمی باشد. در شکل گیری فرهنگ عقلی مغرب زمین و ظهور و پرورش فلسفه غرب پنج جریان نقش داشته است: یکی از آن ها «حقوق رومی» است. مراد از حقوق رومی، معنای رایج حقوق نیست، بلکه مراد از آن قانون مندی کل جهان هستی به مثابه یک مجموعه است. جریان دوم عهد عتیق تورات و عهد جدید است. این متون مقدس، معنایی متعالی به جهان بخشیدند که در حقوق رومی مطرح نبوده است. در قرن سوم، مسیحیت به عنوان دین رسمی کل امپراطوری روم پذیرفته شده، در قرن چهارم و پنجم، فلسفه ی یونان وارد میدان می شود. شوراهای مسیحی برای تفسیر آموزه های دینی خودشان به فلسفه ی یونان بر می گردند و از آن ها برای تفسیر دین استفاده می کنند. این جریان، جریان سوم است.

جریان چهارم هجوم قبایل «ژرمن» است که تبعاتی از قبیل آزادی، آزادی فردی و… با خود به همراه داشته اند. البته مراد از قبایل ژرمن، آلمانی های فعلی نیستند، بلکه مراد همه ی افراد و قبایلی هستند که در سراسر اروپای آن زمان می زیسته اند. غالبا این جریان نادیده گرفته می شود. فرهنگ لاتین و یونان یک نوع ثباتی را برای صُوَر قایل بودند، اما ژرمن ها به سیلان و تغیر وعدم ثبات اعتقاد داشتند. وقتی به ژان پل سارتر برسیم، خواهیم گفت که ایشان در مقابل ساختارگرایی موضع می گیرد و آزادی را مطرح می کند. سارتر می گوید: «ما چیزی ماتقدّم بر آزادی نداریم؛ یعنی چیزی نداریم که آزادی در قالب آن شکل بگیرد. آزادی خود مقدم بر هر چیزی است.»

جریان پنجم، مطرح شدن اسلام در صحنه و ترجمه ی آثار فلاسفه ی بزرگ اسلام – همچون فارابی، ابن سینا، ابن رشد، غزالی – است که به همراه آن طب، نجوم، ریاضیات و طرح نظریات ارسطو، به غرب که در این زمینه ها بسط نیافته بود، راه یافت.

در قرن دوازدهم حقوق رومی در ایتالیا احیا می گردد؛ همچنین به کارگیری طبی که در اسلام رشد کرده بود، در ایتالیا نیز گسترش می یابد. از این رو تعامل این دو جریان، منتهی شد به یک جریان دیگری که می توان آن را شالوده ی دومی، در مقابل آن پنج جریان که مجموعا شالوده ی اول به حساب می آید، درنظرگرفت. غربی ها نسبت به ثبات فرهنگ خود بی اعتنا هستند و به دنبال طرح عناصر جدید و تازه می باشند. البته این مسأله بدان معنا نیست که این امر به کلّی به فروپاشی فرهنگ غرب منجر شود، بلکه یک نوع ثبات و وجه اشتراک همچنان باقی می ماند. بعد از بحث پیرامون عوامل شکل گیری فرهنگ غرب، به طور اجمال به این مبحث می پردازیم که این فرهنگ چگونه از خودش سخن می گوید و چگونه خود را می فهمد و معرفی می کند؛ چرا که فلسفه تلاشی است عقلانی که ما برای فهم امور، حتی مسایل وحیانی، صورت می دهیم.

فرهنگ روح تمدن یک نحوه تفکر، فهمیدن، اندیشیدن، به زبان آوردن و اموری از این قبیل است. گفتنی است که قبل از پیدایش سکولاریزم، دین یکی از مؤلفه های اصلی فرهنگ مغرب زمین بوده است. برای بیان این فرهنگ، چهار رویکرد وجود دارد که از یونان به ما رسیده، لذا اسم آن را فرهنگ یونانی نامیده اند. ما نیز وحی را جزو این چهار رویکرد به حساب نیاوردیم، چون وحی از طرف خداست و این چهار رویکرد را تعالی می بخشد و وحی در مرتبه ای بالاتر از این چهار شیوه است.

فلسفه، یعنی تحقیق بنیادی برای شناخت ماهیت واقعیت. در «تاریخ فلسفه» خوانده اید که تالس آب را اصل می دانست، آناکسیمندر«آپایرون» را مادهّ المواد بر شمرد و دیگران بر چیزهای دیگری انگشت نهادند. از پارمنیدیس به بعد، بحث وجود مطرح شد و وجود اصل و اساس همه ی امور قرار گرفت و افلاطون و ارسطو بعدها آن را گسترش دادند و بدین ترتیب هستی شناسی شکل گرفت. در قرون متمادی، مقولات ده گانه ی ارسطو (قوه و فعل، مادّه و صورت و مانند آن) پایه ی مباحث فلسفی و عقلانی بوده است؛ در کنار آن فیثاغوریان اعداد و ارزش اعداد را برای تفسیر اشیا و تبیین ارتباط آن ها به کار گرفتند.بنابراین، رویکرد اول را می توانیم هستی شناسی در قالب مقولات وجود و رویکرد دوم را ریاضیات در قالب روابط اعداد بنامیم.

در حدود قرن پنجم قبل از میلاد رویکرد سومی شکل می گیرد که بر اساس آن فرهنگ می خواهد خود را در قالب تاریخ و زمان بیان کند؛ به عبارت دیگر، تبیین از طریق رویدادهای تاریخی.

رویکرد چهارم که یک نوع بازگشت تلقی می شود، به خود الفاظ و مفاهیمی که با آن، جهان خارجی را تبیین می کنند، می پردازد. بر خلاف سه رویکرد قبل که به خود اعیان واشیا می پرداخت، این شیوه به منطق بیان و زبان فلسفی سه شیوه ی قبل توجه کرده و می توان گفت که رویکردی انتقادی داشته است.

علت طرح این چهار رویکرد این است که هنوز هم این شیوه ها مد نظرند و مکاتب و اندیشه های فلسفی، به نحوی به یکی از چهار رویکرد مربوط می شوند. به بیان دیگر رویکرد چهارم به خود انسان به عنوان عامل شناخت، توجه کرده و به خود آگاهی پرداخته است که این بینش به تحلیل زبان، تأویل، هرمنوتیک وامثال آن منجر شده است. ما به تفصیل درباره هر یک از چهار شیوه تبیین فوق، بحث خواهیم کرد.

بعضی ها بر این عقیده اند که فقط یونانی ها دستور زبان داشتند ومنطق، جدل و دیگر مباحث منطقی از طریق همان گرامر و دستور زبان یونانی به وجود آمد. بنابراین این نحوه تبیین را می توانیم ازنوع چهارم بدانیم. هر یک از چهار شیوه ی مذکور در مقطعی از تاریخ سیطره داشته است. هستی شناسی در افلاطون و بعد از او قرن ها مطرح بوده و در اسلام نیز ابن سینا نگرش هستی شناختی داشته است.

در قرن چهاردهم مسایلی مطرح می شود که هستی شناسی، پاسخ قانع کننده ای برای آن ندارد. متفکران به دنبال راه های جدیدی برای پاسخ گویی بر آمدند و به ریاضیات به عنوان دقیق ترین شیوه برای پاسخ گویی متوسّل شدند. مسایلی که در هستی شناسی پاسخی نمی گرفت، مسایل طبیعی، تجربی و ساده بود، مثل چگالی مواد که چرا یک چوب در آب فرو نمی رود، اما سنگ فرو می رود. شیوه ی ریاضی در قرن هفدهم و هجدهم سیطره داشت و هنوز هم در زمینه ی علوم سیطره دارد. در قرن هفدهم و هجدهم فیزیک نیوتنی در راستای این شیوه مورد توجه بوده است.

پاسخ به سؤالاتی که رویکرد هستی شناختی قادر به پاسخ آن ها نبود، در شیوه ی ریاضی امکان پذیر بود. البته این شیوه فقط در مسایل طبیعی و ریاضی محدود نشد، بلکه در فلسفه نیز به کار رفت. دکارت، اسپینوزا، لایب نتیس، راسل، وایتهد و کسانی دیگر ریاضیات را در فلسفه به کار گرفتند که وضوح و تمایز در فلسفه دکارت نتیجه ی این رویکرد ریاضی گونه است؛ هر چند که او در تبیین اخلاق از طریق روش ریاضی، موفق نبوده است. حال این سؤال مطرح می شود که ماهیت فلسفه، ریاضی است یا وجودشناسی؟ مراد ما آمپریسم نیست، هر چند هیوم برای پردازش آن از ریاضیات استفاده کرده است. او انطباع حسّی را سرزنده و مستقیم می خواند که اگر از شیء روی برگردانیم، مستقیم وسرزنده نخواهد بود، خلاصه این که مراد ما از رویکرد ریاضی آمپریسم نیست.

در قرن هجدهم فیلسوف ایتالیایی به نام «ویکو» روش ریاضی را برای طبیعت، مناسب و کارآمد تلقی کرد، اما آن را برای انسان، تبیین قوای شناخت انسان کافی ندانست. ایشان برای تبیین پدیده های انسان به تاریخ و رویدادهای تاریخی متوسل شد. ویکو می خواست رویکرد جدیدی رامطرح کند.او بر این عقیده بود که در کانون و مرکز انسان، اختیار وآزادی ای وجود دارد که با صورت خدا ربط و پیوند عمیق دارد واین ها را نمی توان با ریاضیات تبیین کرد. او بین داده های علوم طبیعی و علوم تاریخی فرق گذاشت. راه اثبات و صدق داده های علوم طبیعی، تکرار پذیری است؛ در حالی که تبیین داده های علوم تاریخی مورد بحث او، حوادثی است که قابل تکرار نیست. لذا روش ریاضی را کارآمد ندانست و روش جدیدی به نام یافتن اصالت نسخه و روایت مطرح کرد و آن را «تاریخ نگری» جدید نامید.

در ابتدا ویکو فقط برای تبیین رویدادهای تاریخی، این روش را به کار گرفت، اما یک قرن بعد، یعنی در قرن نوزدهم این رویکرد به حوزه های دیگری نیز سرایت کرد و در نتیجه تاریخ دین، تاریخ علم و تاریخ ادیان و حتی تاریخ خدا نوشته شد. در واقع یک نوع خودآگاهی تاریخی در هر زمینه ای به وجود آمد. برای روشن تر شدن بحث، تاریخ فلسفه را مثال می زنیم: تا قرن هجدهم در کتاب های تاریخ فلسفه، فقط به فلسفه های متفاوت و فیلسوفان مختلف بر حسب ترتیب تاریخی شان پرداخته می شد، اما از اواخر قرن هجدهم به بعد، نوشتن کتب تاریخ فلسفه با توجه به این مسأله بود است که تفکر فلسفی در تاریخ رشد یافته است. مهم ترین این دسته از فلاسفه «هگل» بوده که فلسفه را چیزی جدا از تاریخ فلسفه نمی دانست. بنابراین، رویکرد «وجودشناختی» قرن ها غالب بود. رویکرد ریاضی درقرن هفدهم و هجدهم، رویکرد تاریخی در قرن نوزدهم و رویکرد زبانی در قرن بیستم غلبه داشت.

تفاوتی که بین سنت و رویکرد تاریخی وجود دارد این است که بین رویکرد تاریخی و آن چه می خواهد تحقیق کند، فاصله ی زیادی وجود دارد، اما در سنت این شکاف وجود ندارد، بلکه گذشته را زمان حال نشان می دهد. مشکلی که رویکرد تاریخی برای دین بوجود می آورد این بود که حضور دین در جامعه ی فعلی را نادیده می گرفت و نقش فعالانه و حضور مستقیم آن را که سنت بدان توجه دارد، از نظر دور می داشت و آن را پدیده ای همچون پدیده های دیگری می شمرد که باید به طریقی به آن دست یافت.

رویکرد تاریخی خدمات به رغم ارزشمندش، اما اغلب مخرب نیز بوده است، چرا که حضور مستقیم و فعّالانه ی دین را نادیده گرفته است.بر اساس این رویکرد اگر بخواهیم به فلسفه و حکمت توجه کنیم، باید به تاریخ گذشته، حال و آینده ی آن توجه کنیم که در این صورت اصل حکمت و دانش مورد بی توجهی قرار می گیرد. علاوه براین که وحی و دین امری فرازمانی و سرمدی است و نمی توان آن را در قالب تاریخ تفسیر کرد. شاید رویکرد هستی شناختی بهتر بتواند وحی و امور متافیزیکی را تبیین کند. اما در باب گنوسیه (غنوصیه رویکرد باطنی) باید بگوییم که این رویکرد، رویکرد مستقلی نیست. برداشت من این است که گنوسیه معرفت سرّی و شناخت رازآلود نسبت به جهان هستی است. آن چه در مورد این رویکرد یا مکتب داریم، از شخصی به نام «ایرانئوس» می باشد. یک ثنویتی در این رویکرد هست: مبدئی برای خیر مبدئی برای شّر. از آن جهت که معرفت، سّری است که فقط برای اهل دل فراهم است نه برای همه و به اصطلاح یک معرفت عرفانی است. در کانون این رویکرد (معرفت سّری) ثنویتی مطرح می شود: خدای برتر یا خدای نور، و خدای فروتر یا خدای تاریکی و شّر. این تعالیم نزد مسیحیان در تناقض است و با توحید مسیحیت که خدای ابراهیم، یعقوب و موسی را یکی می داند، سازگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.