پاورپوینت کامل نظام های آموزشی و پیوندهای تاریخی روش های علمی و سنتی ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظام های آموزشی و پیوندهای تاریخی روش های علمی و سنتی ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظام های آموزشی و پیوندهای تاریخی روش های علمی و سنتی ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظام های آموزشی و پیوندهای تاریخی روش های علمی و سنتی ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

۱. میان دو روزگار

دانشگاه های اسلامی [و حوزه های علمیه] قدیمی بر مبنای روش های علمی و سنّت هایی به پیش رفتند و پرورش یافتند که قرن ها تداوم یافته و خلف از سلف اش به ارث برده تا به روزگار ما رسیده است. شک نیست که این سنت ها و روش ها همراه با پیدایی علوم اسلامی و علوم گوناگون منشعب از آن در قرن اول و دوم هجری و حتی رشد و تکمیل آن در مراحل بعدی بوده است. این امر را در علم اصول فقه، علم کلام، علم حدیث و رجال، علم زبان و ادبیات عرب و دیگر علومی که تکمیل اندام و تعیین محتوا و مشکلات آن تا پیش از قرن ششم هجری انجام شده، به روشنی و آشکاری دیده می شود.

در آن سو در غربِ اروپایی، دانشگاه ها و مراکز علمی ای وجود داشت که مطابق شیوه های قدیمی رایج در دوره میانه – که فلسفه ی مدرسی (Scholastic Philosophy) مستند به منطق ارسطو و میراث یونان قدیم بر آن غلبه داشت – حرکت می کردند. افزون بر این تعالیم سخت گیرانه، کلیسا هرگونه بحث و مناقشه بر سر مسایلی که با نگرش کلیسا به علم و زندگی و هستی به طور کلی مخالف باشد و حتی بحث در مسایل علمی تجربی محض – مانند مسأله ی گردش زمین – را که در حیطه ی تخصص کلیسا نبود تحریم کرده بود. این وضع دانشمندان را بر سر دوراهی انکار آن (گردش زمین) و قرار گرفتن در معرض زندان و شکنجه و اعدام به جرم بدعت گذاری یا بددینی می نهاد. از این رو حرکت علمی در این دوره، با نشان ترس و فقدان آزادی – که شرط اساسی برای نوآوری است – شناخته شده است.

زمانی که جنبش ترجمه از عربی به لاتین به راه افتاد و مهم ترین آثار فلاسفه و علمای مسلمان مانند کندی، فارابی، ابن سینا، ابن هیثم، رازی، ابن رشد و دیگران را به غرب برد و آثار مثبت و بزرگی بر ذهن برخی دانشمندان و دانشگاه های غرب بر جای گذاشت، کلیسا زود دست به کار شد تا شبهاتی پیرامون این آثار پیدا و یا برخوردی گزینشی با این آثار کند و برخی از این آثار را که به کار پیشرفت علومی مانند طب و داروسازی می آید، بپذیرد و بقیه آثار را رها کند. اما روش های عقلی و تجربی ای که در پیشرفت این علوم تأثیر داشتند و ابعاد عقیدتی ای که الهام بخش انسان مسلمان بودند و آزادی او در نگریستن و تأمل در آیات هستی را رقم زده بودند، از سوی کلیسا به شدت مورد ستیز و هجوم واقع شدند. همان گونه که ابن رشد، قاضی قرطبه از سوی کلیسا – که از جانب او احساس خطر می کرد – مورد هجوم کورکورانه قرار گرفت.

با آغاز دوران جدید در غربِ اروپایی که از دوره ی رنسانس (نوزایی) آغاز شد، میراث ترجمه شده ی مسلمانان شوک بزرگی بر نهادهای سنتی وارد ساخت و همراه این شوک تحول و دگرگونی در عرصه های گوناگون علم و معرفت و جهان بینی رخ داد. فلاسفه و دانشمندان غربی، به تدریج تن به پیروی از روش های علمی جدیدی دادند که می کوشید عقل را از بند دیوار فلسفه ی دوره ی میانه رها سازد و نهضت علمی جدیدی را پی ریزی کند که نشانه های آن از قرن شانزدهم میلادی آشکار شد.

نامدارترین کسانی که این وظیفه مهم را بر عهده گرفتند، دو فیلسوف بزرگ بودند: یکی فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶ م) انگلیسی بود که منطق ارسطویی و فلسفه ی مدرسی (اسکولاستیک) را نقد کرد و خواهان مبنا قرار دادن منطق جدیدی شد که ستون آن تجربه و استقرا است. دیگری رنه دکارت (۱۵۹۲-۱۶۵۰ م) فرانسوی است که مانند سلف خویش، منطق ارسطویی و فلسفه ی مدرسی را به سبب مانع شدن از پیشرفت علم نقد کرد و روش عقلی ریاضی را مبنا قرار داد و این منطق را در مسایل علمی و فلسفی – که می کوشید مانند حقایق ریاضی واضح و بدیهی باشند – اجرا کرد. وی هدف علم را تصرف و دست بردن انسان در نیروهای طبیعت دانست. تأثیر این دو فیلسوف در پیشرفت علم تجربی و رسیدن آن به نتایج شگفت آوری که تا امروز شاهدیم، بزرگ و سرنوشت ساز بوده است.

طبیعی است که دانشگاه ها و مراکز علمی در غرب، درس دگرگونی را به خوبی فراگرفته باشند و روش هایشان همگام با تحولات و پیشرفت های علمی ای که تحقق می یابد، پیشرفت کند و این دانشگاه ها و مراکز علمی خاستگاه و آزمایشگاه نظریات علمی ای باشد که فنون مختلف معرفت را دربر گیرد. چنین شد و دانشگاه های غربی به تدریج از سلطه ی روش های علمی و تربیتی دوره ی میانه خلاصی یافتند و انقلابی در عرصه ی تربیت و تعلیم و روش های پژوهش علمی و… پدید آمد که تا امروز هم از حرکت بازنایستاده است.

۲. برخورد و همکاری تمدنی

با مطالعه ی تجارب تاریخی درمی یابیم که هیچ تمدنی بریده از تمدن های دیگر – چه تمدن های نزدیک و چه دور – نزیسته است. زیرا خواه ناخواه در مقطعی بین آن ها اصطکاک یا برخورد و یا گفت وگو و همکاری برقرار شده که از فروپاشی ناشی از سلطه ی نظامی و قدرت اقتصادی و سیاسی گرفته، تا ذوب کامل یا جزیی تمدّن پیر و ناتوان در تمدن جوان و برخوردار از قدرت مؤثر مادی و معنوی و تا گفت وگو و همکاری و تبادل منافع و فرهنگ ها، در نوسان بوده است.

بنابراین نظر اشپنگلر – فیلسوف آلمانی – درست نیست که معتقد است: «تمدن ها دایره هایی جدا از یکدیگرند که به سوی سرنوشت فردی و محتوم خود که فروپاشی است، در حرکتند. آنها دوره ای شبیه تناوب فصول چهارگانه جهان طبیعت را سپری می کنند. در بهار زاده می شوند و در تابستان رشد و شکوفایی می یابند و در پاییز پیر می شوند و در زمستان تن به نابودی می سپارند.» هرچند نظریه ی وی در پیدایی و تحول و تکامل تمدن ها، چندان تازه نیست و پیش از وی ابن خلدون چنین نظریه ای را مطرح کرده است و مصادیق فراوانی در گذشته و حال برای آن می توان یافت، ولی آنچه محل بحث و تردید است ادعای وی درباره ی بریدگی تمدن ها از یکدیگر است.

رابطه ی بین شرق و غرب در عصر جدید، شکل های گوناگون برخورد و همکاری را به خود دیده که بعد فرهنگی یکی از زمینه های اساسی آن است. از زمانی که ارتش ناپلئون، سرزمین مصر را به اشغال خود درآورد، مصری ها به فن آوری ها و دانش ها و ابتکاراتی دست یافتند که پیش از آن نداشتند. پس از عقب نشینی فرانسوی ها و روی کار آمدن محمدعلی پاشا (۱۷۶۹-۱۸۴۹ م)، وی طرحی بلندپروازانه برای پی ریزی دولتی مستقل از سیطره ی عثمانی ها و حتی رقیب و تهدیدکننده ی آن درانداخت. رقابت و تهدیدکنندگی این دولت مدتی بعد از شکست هایی آشکار شد که ارتش مصر به فرماندهی ابراهیم پاشا – فرزند محمدعلی پاشا – بر ترک ها تحمیل کرد و در ادامه ی آن بر سرزمین شام مسلط شد و پیشروی اش را تا نزدیکی آناتولی ادامه داد؛ ولی دولت های اروپایی علیه او هم پیمان شدند و به عثمانی ها یاری رساندند و معاهداتی را بر ابراهیم پاشا تحمیل کردند که منطقه ی نفوذش را به داخل مرزهای مصر محدود می کرد.

۳. نوسازی و تخصصی آموزش

زمانی که روابط فرهنگی با غرب آغاز شد، عالمان مصلح و پیشگامان روشنگر دریافتند که تنها راه پیوستن به کاروان ملل پیش رفته و برابری با آن ها این است که منابع قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی ای را به دست آوریم که کشورهای پیش رفته به دست آوردند و با آن دژ دست نایافتنی ای ساختند که طمع تجاوز دیگران را از بین برد. این منابع تنها از راه تهیه ی سلاح و ثروت و صنعت و فن آوری دست یافتنی نبود، بل همچنین از راه کسب علومی که این فراورده های گوناگون مادی را ابداع کرده و تکامل بخشیده، به دست می آید. زیرا نوزایی با علم آغاز می شود و با آن تداوم می یابد. در این حرفی نبود؛ اما پرسش مؤکدی در برابر چشمشان سبز شد و آن این بود که کدام علم معیار نوزایی و نوسازی در آینده و رساننده ما به کاروان تمدن خواهد بود؟ علوم رایج در آن روزگار – چنان که پیش تر اشاره کردم – همان علوم رایج از قرن ها پیش بود، اما در قالب های جامد و مضامین کهنه و خارج از سیاق تاریخی و اجتماعی اش ریخته شده بود. این علوم از حد علوم شرعی و علوم لغت که بافته های لفظی و قضایای شکلی بی ارتباط – یا کم ارتباط – با واقعیت ها فراتر نمی رفت. اما علوم صنعت و تمدن و عمران (آبادانی) و دیگر علوم مرتبط با آبادسازی زمین، موضوع اهتمام و توجه مراکز علمی نبود. حتی عبدالرحمان جبرتی (۱۷۵۴ – ۱۸۲۵ م) تاریخنگار مشهور مصری نقل می کند که دانشگاه الازهر و شیوخ آن در نیمه قرن هجدهم میلادی اهتمامی حتی به علوم ریاضی و فلکی که به کار معرفت اوقات نماز و استقبال قبله و اوقات روزه و ثبوت حلول ماه های عربی می آید، نداشتند.[۱]

این وضع ادامه داشت تا این که حمله ی ناپلئون انجام شد و دولت محمد علی پاشا شکل گرفت. وی کوشید تا دولتی روزآمد و نیرومند تشکیل دهد. برای این کار به مدیریت کشور نظم بخشید و به توسعه صنایع همت گماشت و سدها و پل های فراوان ساخت و ارتشی قوی و میهن دوست و ناوگانی دریایی را سازمان داد و مدارسی تأسیس کرد. وی برای رها شدن از وابستگی به کشورهای پیشرفته، گروه هایی از دانشجویان مصری را جهت ادامه تحصیل به فرانسه فرستاد تا پس از تخصص یافتن در علوم جدید، به کشور خود بازگردند و آن علوم را در حوزه ای گسترده رواج بخشند.

گروه های اعزامی اولیه، ابتدا تنها به علوم نظامی توجه داشتند، اما به تدریج از این حد فراتر رفتند و به علوم دیگری مانند پزشکی، مهندسی، سیاست، مدیریت، اقتصاد سیاسی، کشاورزی، معدن، تاریخ طبیعی، و ترجمه علوم و فنون و ادبیات روی آوردند.

محمد علی پاشا، زمانی که به پیشرفته کردن کهن ترین نهاد آموزشی مصر – یعنی جامع الازهر – توجه نشان داد، با مخالفت علمای سنتی که معتقد به ضرورت بقای شکل و محتوای نهادهای قدیمی بودند، رویارو شد که وی را واداشت تا مدارسی مستقل تأسیس کند که در آن علوم جدید و کمی علوم دینی تدریس شود و این آغاز دو تکه شدن آموزش به آموزش دینی ای که در حدی اندک با علوم دنیایی سروکار دارد و آموزش غیر دینی که آشنایی اندکی با علوم دینی دارد، بود. همین دو تکه شدن آموزش، در آینده، جدایی عمیق بین دین و دنیا در عقل مسلمان را از پدید آورد که در برابر مشکلات خطرناکی قرار گرفته بودند که جوامع اسلامی در سایه ی پیشرفت تمدنی فزاینده به رهبری غرب، در آن می زیستند.

برخی بر آن بودند که راه حل مشکلات مختلف بازگشت محض به میراث و نگاه تردیدآمیز به علوم وارداتی جد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.