پاورپوینت کامل ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران در گفت گو و با دکتر امیر محمدحاجی یوسفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران در گفت گو و با دکتر امیر محمدحاجی یوسفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران در گفت گو و با دکتر امیر محمدحاجی یوسفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران در گفت گو و با دکتر امیر محمدحاجی یوسفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

سرویس سیاسی خارجی خبرگذاری دانشجویان ایران – ایسنا- گفت گویی تفصیلی با دکتر
امیر محمد حاجی یوسفی دانش آموخته‎ واستاد دانشگاه امام صادق علیه السلام
درباره ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با منافع ملی نظام جمهوری اسلامی
ایران انجام داده است که چکیده آن در پی می‎آید.

در این گفت و گو، در پی بررسی نوع ارتباط استراتژی حمایت از انتفاضه فلسطین با
منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران، در نظریه‎های مختلف روابط بین المللی هستیم.

همان‎طور که می‎دانید در تعریف منافع ملی یکی از پارادایم های مسلط «واقع گرایی»
است، ابتدا بفرمایید که منافع ملی از منظر «واقع گرایان» چگونه و براساس چه منطقی
تعریف می‎شود؟

واقع‎گرایان معتقدند که دولت‎ها مهمترین بازیگر در عرصه روابط بین الملل هستند
وچون در محیط بین المللی مانند محیط داخلی، دولت مرکزی وجودندارد، سیستم آن آنارشی‎
گونه (Anartica ) – به معنای نبود قدرت مرکزی – است و این محیط، محیط خودیاری
(Sef hep) است. یعنی شما در عرصه‎ای زندگی می‎کنید که خودتان باید خودتان را حفظ
کنید؛ در نتیجه باید قدرت خودتان را افزایش بدهید. بنابراین هدف اصلی دولت‎ها
افزایش قدرت است.

یکی از مهمترین مباحثی که در دیدگاه واقع گرایانه مطرح است، عقلانیت (rationaity)
و خردمندانه تصمیم گرفتن است و عمدتاً اهداف از این منظر، مادی (materiaistic)
تعریف می‎شوند و در واقع دولت‎ها به دنبال افزایش توان اقتصادی و نظامی خودشان
هستند.

البته در این دیدگاه دولت در یک سرزمین خاص تعریف می‎شود و مفهوم دولت و حاکمیت
سرزمینی (Territoria) است.

بر این اساس در تعریف واقع گرایان، منافع ملی در بعد مکانی و سرزمینی خودش محدود
می‎شود. البته این درست است که یک کشور باید درمقابل تهدیدهایی که در نظام بین
المللی با آن مواجه است. خودش را حفظ کند اما این تعریف بخشی از منافع ملی است و نه
همه آن.

به هر حال در تعریف منافع ملی واقع گرایی سالها به عنوان پارادایم مسلط (Paradaim
Dominant) مطرح بوده و به علت جذابیت و عنوان زیبای آن در واقع به یک ارزش و هنجار
تبدیل شده است، یعنی واقع گرایی جنبه مثبت پیدا کرده و آرمان گرایی و ایده‎آلیست
بودن جنبه منفی.

آیا این پارادایم در میان اندیشمندان کشور ما هم تأثیر گذار بوده است؟

در کشور ما اندیشمندان و دانشگاهیان به شکل مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر این
پاردایم بوده و هستند. طبیعی است که بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان به علت
اینکه نمی‎خواهند مورد ذم قرار بگیرند و منزوی شوند، به دنبال اندیشه‎های مسلط
می‎روند. به همین علت بسیاری از دانشگاهیان، اندیشه‎های کلاسیک اقتصادی را
می‎پذیرند.

مهمترین انتقادات مطرح به رویکرد واقع‎گرایان در تعریف منافع ملی چیست؟

بسیاری از اندیشمندان بر این اعتقادند که ما نمی‎توانیم بگوییم که دولت در عرصه
بین المللی مهمترین بازیگر است. بازیگران عمده دیگری از سطوح کلان تا سطوح خرد
داریم و حتی افراد هم می‎توانند در این عرصه مؤثر باشند.

از سوی دیگر دانشمندان شاهد ظهور و تأثیر گذاری عوامل و مؤلفه‎هایی در رفتار و
عملکرد سیاست خارجی دولتها هستند که در چارچوب پارادایم رئالیست‎ها جای نمی‎گیرند؛
فرض کنید مبارزه با کمونیسم و جلوگیری از نفوذ آن که شکل دهنده جنگ سرد و روابط
نظام دو قطبی برای جنگ جهانی دوم بوده است، خارج از مؤلفه‎های عوامل مادی تعریف
می‎شود.

همچنین می‎توان به روابط کشورهای عربی از دهه ۵۰ به بعد اشاره کرد که ما شاهد نقش
عوامل غیر مادی و ظهور جمال عبدالناصر، ناسیونالیست‎های عربی و پان عربیسم هستیم که
این یک بحث مادی و ماتریالیستی نیست و یک بحث فکری، ارزشی و هنجاری است. در واقع،
مجموعه عواملی در سیاست خاورمیانه وارد می‎شوند که صرفاً مادی نیستند. براین اساس
ما شاهد ظهور تفکر‎اتی هستیم که منافع ملی و امنیت ملی را صرفاً در چارچوب تنگ مادی
مطرح نمی‎کنند.

عده‎ای از دانشمندان نیز معتقدند که درست است که دولتمردان خردمند هستند، اما برخی
عوامل ذهنی و ایده‎ای بر تصورات و تصمیمات آن تأثیر گذار است. در نتیجه دولتمردان
وقتی تصمیم می‎گیرند، ذهن بر روی رفتار و عملکرد سیاست خارجی دولتها تأثیر
می‎گذارد. بنابراین، عواملی که در واقع گرایی جای ندارند وارد واقع گرایی می‎شوند.

در تعریف منافع ملی، پارادایم واقع گرایی از سوی چه پارادایمهای دیگری به چالش
کشیده شده است و انتقادات اصلی آنها به این پارادایم چیست؟

پارادایمهای لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و نهادگرایان هم در نظریه‎های روابط بین
الملل مطرح هستند، اما پارادایم متأخرتر، پارادایم نوظهور سازنده گرایان
(Constructists) است که تعریف منافع ملی را از ابعاد مادی به ابعاد ایده‎ای، هنجاری
و ذهنی گسترش می‎دهند و منافع ملی را براساس هویت، ذهنیت و ارزشها و هنجارها تعریف
می‎کنند نه آن که تنها آن را محدود به بعد سرزمینی و مادی نمایند.

در بررسی رفتار دولتها پارادایم واقع‎گرایان ما را محدود به اهداف مادی و تصمیماتی
صرفاً با اهداف اقتصادی می‎نماید، اما در پارادایم جدید تحت عنوان سازه‎گرایان ما
ابعاد فرهنگی را در رفتار دولتها بررسی می‎کنیم.

در کشور ما تعریف منافع ملی، عمدتاً بر اساس کدام پارادایم صورت می‎گیرد و چه
برداشتی از ارتباط منافع ملی با حمایت از جنبشهای آزادیبخش و انتفاضه فلسطین وجود
دارد؟

تعریفی که عمدتاً ما از منافع ملی داریم، در چارچوب واقع گرایی است، براساس این
دیدگاه حمایت از جنبشهای آزادیبخش در راستای منافع ملی ما نیست و در این چارچوب
فکری اگر چه ممکن است اینگونه عنوان نکنند که باید اسرائیل را به رسمیت بشناسیم،
اما می‎گویند ما نباید از انتفاضه حمایت کنیم.

در چارچوب پارادایم «سازنده‎گرایان» ارتباط میان استراتژی حمایت از انتفاضه
فلسطین و منافع ملی نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه تحلیل می‎شود و چه انتقاداتی به
برداشت واقع‎گرایان از این موضوع مبنی بر تعارض منافع ملی نظام ما با استراتژی
حمایت از انتقاضه وجود دارد؟

البته همه کشورها در رفتارهای خارجی‎شان سود و زیان خود را محاسبه می‎کنند و
براساس دیدگاه سازنده‎گرایان هم ما باید به دنبال این باشیم که هزینه‎ها را کاهش و
منافع و سود خود را افزایش دهیم؛ اما این موضوع به این معنا نیست که ما به گونه‎ای
تنگ نظرانه و تنها در چارچوب منافع مادی و سرزمینی منافع ملی خود را تعریف کنیم،
بلکه باید براساس گفتمان مسلط، تعریفی از هویت خود ارائه دهیم که این تعریف – که در
قانون اساس متجلی است – جزئی از منافع ملی تلقی شود. در این صورت تعریف ما از منافع
ملی بسیار گسترده می‎شود؛ نه اینکه چون حکومت ایران، اسلامی و ایدئولوژیک است چنین
تعریفی مصداق می‎یابد، بلکه براساس دیدگاه سازنده‎گرایان، بسیاری از رفتارهای بین
المللی در چارچوب مؤلفه‎ها و عوامل مادی نمی‎گنجد؛ مثلاً همگرایی اروپا معیاری
صرفاً مادی نیست. بسیاری از رفتارهای بین المللی آمریکا هم چنین است، آمریکا برای
خودش هویتی قائل است و براساس آن در بسیاری از مناقشات بین المللی از جمله جنگ
ویتنام وارد می‎شود که در چارچوب معیارهای مادی قابل توجیه نیست.

بنابراین اگر ما بپذیریم تعریف و تصوری که ما از هویت خود داریم در تعیین منافع ملی
تأثیر گذار است در این صورت اگر موضع نظام جمهوری اسلامی درباره فلسطین با رژیم
شاهنشاهی یکسان باشد، سازنده‎گرایان معتقدند که ما برخلاف منافع ملی‎مان عمل
می‎کنیم.

رژیم شاهنشاهی به همکاری با دیدگاه اسرائیلی‎ها براساس طرح بن‎گورین معتقد بود که
با توجه به منازعات اسرائیل با دنیای عرب، در سیستم خاورمیانه پیرامونی وجود دارد
که ایران و ترکیه و ایتوپی است و اسرائیل باید برای خروج از محاصره دنیای عرب با
آنها متحد شود. البته ایران از بعد منافع ملی ژئوپلتیکی و مادی و از بعد سرزمینی
قبل و بعد از انقلاب تغییری نکرده است، اما تصورات و آموزه‎های فکری، هویت ما را در
جمهوری اسلامی شکل داده است که براساس آنها ما نمی‎توانیم در برابر سرنوشت مسلمانان
دیگر در میان امت اسلام بی‎تفاوت باشیم، شعارهای انقلاب اسلامی صرفاً محدود به
ایران نبود و تصوری که ما از امام داشتیم به عنوان رهبر انقلاب اسلامی بود نه صرفاً
رهبر ایران.

بنابراین حمایت از انتفاضه با تعریفی که ما از منابع ملی و امنیت ملی داریم با
منافع و امنیت ملی ما در تضاد نیست و اساساً جزء هویت ماست و اگر آن را کنار
بگذاریم، در واقع هویت خود را کنار گذاشته‎ایم.

افکار عمومی جهان اسلام هم از ما چنین انتظاری دارد، لذا به محض کوچکترین خطائی از
تعریف هویتی خودمان، آنها معترض می‎شوند، چون تصورشان این است که ما از تعریف
خودمان خارج می‎شویم و در چارچوب این تعریف، وظیفه انسانی و دینی ما این است که از
انتفاضه حمایت کنیم.

بنابراین ما باید در چارچوب تعریفی که از هویت ملی خودمان داریم. منافع ملی خودمان
را باز تعریف کنیم. این موضوع به این معنا نیست که ما حساب شده عمل نکنیم. ما باید
آن باز تعریف را صورت دهیم و وقتی که آن تعریف راهنمای رفتار ما شد، در راستای آن
به گونه‎ای‎‎ عقلانی اولویت‎ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.