پاورپوینت کامل زخم زمانه (ربودن دیپلمات های ایرانی در لبنان توسط صهیونیست ها) ۳۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زخم زمانه (ربودن دیپلمات های ایرانی در لبنان توسط صهیونیست ها) ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زخم زمانه (ربودن دیپلمات های ایرانی در لبنان توسط صهیونیست ها) ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل زخم زمانه (ربودن دیپلمات های ایرانی در لبنان توسط صهیونیست ها) ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

۸۸

چشم به راه

چهار نفر بودند؛ جوان و بی باک، ولی گمنام و بی نشان. محمدتقی رستگار مقدم فقط ۲۲ سال
داشت. کاظم اخوان متولد ۱۳۳۸ بود و فرمانده جوان آنها یعنی حاج احمد متوسلیان نیز فقط ۲۹
سال از عمر خود را پشت سرگذاشته بود. سید محسن موسوی، تنها کسی بود که تشکیل خانواده
داد و کودکی چند ماهه به نام سید رائد را از خود به یادگار گذاشت. ۲۳ سال از رفتن آنها گذشت،
در حالی که پدر و مادر کاظم اخوان، پس از سال ها چشم انتظاری، سرانجام خسته شدند و
چشمان خود را به روی دنیا بستند. سید رائد، فرزند خود را در آغوش می گیرد، در حالی که
همچنان به دنبال پدر است. حاج حسین رستگار مقدم، خسته از زخم زمانه، آرزوی دیدار تقی را
به آغوش سرد خاک می سپارد و در این میان، تنها پدر حاج احمد است که می گوید:«دعا کنید تا
زنده ام یک بار دیگر احمدم را ببینم».

گمنام

احمد متوسلیان در محله مولوی تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را هم درس خواند و هم در
قنادی پدر به کار پرداخت. مبارزات انقلابی اش از ده سالگی و به دنبال کشتار خونین پانزده
خرداد آغاز شد. حاج احمد در وصف آن روزها می گوید: «با حمام خونی که در خیابان های شهر
تهران بر پا شد، دیگر حتی ما بچه های کم سن و سال هم با ماهیت کثیف طاغوت آشنا شده بودیم.
برای من دوران بچگی در همان روز کشتار تمام شد و… به این نتیجه رسیدم که باید کاری کرد».
او هم زمان با ادامه تحصیل در رشته برق صنعتی، به مبارزات پنهان و آشکار خود بر ضد رژیم
شاه ادامه داد؛ به طوری که بارها به وسیله مزدوران رژیم، دستگیر شد و به زندان افتاد. او سرانجام
با پیروزی انقلاب اسلامی از سیاهچال پهلوی آزاد شد و از حکم اعدام رهایی یافت.

حاج احمد، همراه انقلاب

حاج احمد متوسلیان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کار خود را با خدمت در سپاه ادامه داد تا
اینکه توطئه در غرب کشور و سپس جنگ تحمیلی آغاز شد. او فرمانده جوان و بی نظیری بود که
تجربه هایش را از کمرکش کوه های کردستان، به دامن دشت های تفتیده جنوب برد تا عملیاتی
مانند فتح المبین و بیت المقدس را رهبری و هدایت کند. حاج احمد از فرماندهان گمنام خرمشهر است
که پس از تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول اللّه و اسکان موقت نیروهایش در پادگان دو کوهه، به یاری دیگر
فرماندهان و رزمندگان، توانست نقش محوری خود را در عملیات آزاد سازی خرمشهر ایفا کند.

یادگار

«شاد کردن قلب این مردم با فتح خرمشهر، بزرگ ترین اجری بود که خدا به ما داد». این سخن
ارزشمند، تنها وصف حالی بود که حاج احمد متوسلیان از خود به یادگار گذاشت. او پس از این
پیروزی بزرگ، برای دیدار از خانواده هم رزمان شهیدش، راهی تهران شد. هنوز شیرینی فتح را
به خوبی نچشیده بودند که خبر تهاجم اسرائیل به لبنان در سراسر دنیا پخش شد و متأسفانه دامنه
اشغال به مناطق مرزی سوریه هم کشیده شد. درخواست کمک فوری برای دفع تجاوز اسرائیل،
در واقع فریاد دادخواهی دولت سوریه بود که مورد توجه جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

یاری

بر اساس فرمان امام خمینی رحمه الله و ابلاغیه شورای عالی دفاع، پس از اشغال لبنان و گسترش
اشغالگری به مرزهای سوریه، در گام نخست هیئتی عالی رتبه به منظور مذاکره با رهبران دمشق،
ارزیابی موقعیت مناطق اشغالی و برآورد نیازهای ضروری مردم سوریه و لبنان عازم دمشق
گردید. در بازگشت این هیئت به تهران بود که تصمیم گرفته شد گروهی از رزمندگان جمهوری
اسلامی ایران به منظور یاری مردم مظلوم لبنان، عازم منطقه شوند. این یگان که عنوان «قوای
محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله » به آن اطلاق می گردید، تلفیقی از نیروهای تیپ ۲۷ محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله و
تیپ ۵۸ تکاور ارتش بود که تحت فرماندهی حاج احمد متوسلیان به سوریه اعزام گردید.

دو یار جوان

از جمله افرادی که در کنار فرماندهان و رزم آوران تیپ ۲۷ محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله به سوریه اعزام
شدند، دو تن از جوانان رشید و متعهدی بودند که در واپسین لحظه های جدایی نیز حاج احمد
متوسلیان را همراهی کردند. کاظم اخوان متولد ۱۳۳۸ و اهل مشهد بود. او عکاس و خبرنگار
شیردل خبرگزاری جمهوری اسلامی بود که از ابتدای عملیات بیت المقدس تا لحظه فتح
خرمشهر و از آنجا تا روز ورود به سوریه، همه جا دوشادوش رزمندگان تیپ ۲۷ حضور فعال
داشت و عکس های زیبایی دشت کرده بود.

جوان دیگری که از کردستان تا خرمشهر و از سوریه تا لبنان یار و همراه متوسلیان بود،
محمدتقی رستگارمقدم نام داشت. او که مسئول واحد آموزش تیپ ۲۷ محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله
بود، معمولاً در ایران رانندگی خودرو حاج احمد را به عهده داشت.

استقبال

غروب روز بیست و یکم خرداد ۱۳۶۱، چرخ های یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ نیروی
هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در انتهای باند فرود فرودگاه دمشق از گردش باز ایستاد.
لحظاتی بعد شماری از مقامات بلند پایه سیاسی – نظامی دولت سوریه، همراه سفیر وقت
جمهوری اسلامی ایران وارد باند فرودگاه شدند.

حاج احمد متوسلیان با اشاره به استقبال پرشور مردم و مقامات سوریه از نیروهای ایرانی در
بخشی از سخنانش می گوید: «به طور کلی مردم لبنان، فلسطین و سوریه قطع امید کرده بودند از
اینکه احدی از نیروهای نظامی متحدشان در کشورهای عضو جبهه پایداری به کمک آنها بیاید.
این مردم تنها ملجأ و پشتیبان خودشان را نیروهای ایرانی می دانستند و همه بر روی این نظر متفق
هستند که تنها نیرویی که می تواند آنها را نجات دهد، جمهوری اسلامی ایران است. از همین
بابت هم عموم مردم سوریه، فلسطینی ها و لبنانی ها، چه از شیعیان و چه از برادران اهل تسنّن،
استقبال چشم گیری از نیروهای ما به عمل آوردند».

محور جهاد

چندین روز از حضور فعال و پر قدرت نیروهای ایرانی در سوریه می گذشت، ولی دولتمردان
سوری هنوز تصمیم خاصی برای مقابله و رویارویی با نظامیان صهیونیست نگرفته بودند. کاسه
صبر نیروها لبریز شده بود. همه به حاج احمد متوسلیان فشار