پاورپوینت کامل غریب آشنا(شهادت امام رضا علیه السلام) ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غریب آشنا(شهادت امام رضا علیه السلام) ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غریب آشنا(شهادت امام رضا علیه السلام) ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غریب آشنا(شهادت امام رضا علیه السلام) ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۷

عطر رسالت

طوس، مدینه دیگری است؛ چرا که خورشید مدینه در آن آرمیده علی بن موسی الرضا، پاره
تن و رسول مدنی است. او عطر و بوی رسالت را از مدینه به ایران آورده است، آن هنگام که
راه مدینه تا طوس را پیمود و از برکت این هجرت، ایران برای همیشه در چشم انداز پرتو
امامت قرار گرفت. آن بزرگوار به هنگام وداع دردمندانه با تربت احمدی، گردی از ایمان آن
مزار برگرفت و بر این خاک پاشید و سرزمین عجم را، با پیام رسول حق عجین نمود و
سرزمین سلمان را، بیمه خط اهل بیت کرد. غریب خراسان، آشنای دل ها و دیده های
آشناست. می گویید نه؟ به امواج زائران و حلقه های طائفان بر مرقدش بنگرید، به دل های
شیدایی که کبوتر حرم او نیز و جان های مشتاقی که دلداده این کویند. آه از آن انگور مسموم که
رضای آل محمد صلی الله علیه و آله را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد و داد از آن
مرگ غریبانه که معصومه را در حسرت دیدار برادر، گریان نمود!

خلاصه زندگانی

حضرت رضا علیه السلام در روز جمعه، یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ق، درحالی که شانزده روز از
شهادت امام جعفر صادق علیه السلام می گذشت، در شهر مدینه به دنیا آمد. امام صادق علیه السلام آرزو داشت آن
حضرت را ببیند. امام کاظم علیه السلام در این باره می فرماید: پدرم جعفربن محمد علیه السلام مکرر به من می فرمود:
«عالم آل محمد در صُلب توست. ای کاش او را درک می کردم! او هم نام امیرمؤمنان علی علیه السلام است».

امام رضا تا سال ۱۸۳ق، یار و همراه پدر بزرگوار خویش، امام موسی کاظم علیه السلام بود تا این
که در ۳۵ سالگی و پس از شهادت آن حضرت، امامت و هدایت امت اسلامی را برعهده
گرفت. ایشان پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله
مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایتعهدی
مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست آن دژخیم بد اندیش به شهادت رسید.
شفاعتش در روز محشر، شامل همه مؤمنان راستین باد.

القاب

نام اصلی حضرت رضا، علی و کنیه معروفش ابوالحسن است؛ البته علامه مجلسی
می نویسد: «کنیه آن حضرت در میان خواص، ابوعلی بوده است». آن حضرت به سبب
برخورداری از کمالات اخلاقی بسیار، القاب زیبا و جامعی داشتند که هر یک، گویای پیام
خاصی درباره حضرت است. القاب آن حضرت عبارت است از: سراج اللّه ، نورالهدی، قُرّه
عین المؤمنین، الفاضل، الصابر، الوفیّ، الصدیق، الولی، الزکی، سلطان الانس و الجن، ضامن
الاُمّه، الداعی الی اللّه ، زین المؤمنین، غریب الغرباء، معین الضعفاء، الراضی الی اللّه ، شمس
الشموس، انیس النفوس و غیظ الملحدین.

محبوب فراگیر

رایج ترین لقب امام هشتم، رضا است. برخی تاریخ نگاران گمان کرده اند مأمون هنگام
سپردن مقام ولایتعهدی، این لقب را برای آن حضرت برگزید؛ در حالی که پیش از آن، امام کاظم علیه السلام
آن حضرت را به نام رضا ملقب ساخته بود. سلیمان بن ابی حَفص نقل می کند: موسی بن جعفر علیه السلام
فرزندش را به نام رضا می خواند و سفارش می فرمود که شما نیز او را به این نام بخوانید.

هم چنین در روایتی، احمد بزنطی از امام جواد علیه السلام می پرسد که گروهی می پندارند مأمون
لقب رضا را برای پدرتان انتخاب کرده؛ زیرا او ولایتعهدی خلیفه را پذیرفته و بدان خشنود
شده است. آن حضرت در پاسخ فرمود: «به خدا سوگند دروغ می گویند و نسبت ناروا
می دهند. خداوند پدرم را رضا نامید؛ زیرا در آسمان از او راضی است و پیامبر و امامان در
زمین از او خشنود هستند». بزنطی می پرسد: مگر این ویژگی در اجدادتان نبوده است. امام
می فرماید: «آری، ولی مخالفان نیز هم چون موافقان از پدرم راضی بودند؛ از این رو، تنها او
رضا نامیده شده است».

تبار وال

چراغ وجود حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در خانه ای روشن شد که پدر خانواده، بنده
نیک خدا، امام کاظم علیه السلام و مادر او، بانوی مکرمه و پاکدامنی چون تُکْتَم بود. تکتم، بسیار
خردمند و از شریف زادگان عجم بود و نزد ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام ارزش و احترام
ویژه ای داشت. وی نام های بسیاری داشت که هر یک تداعی کننده ویژگی ای متعالی در
شخصیت او بود. به سبب وقار بسیار، به «سَکَن» معروف بود. به دلیل نورانیت به «نجمه»
شهرت داشت. تیزبینی و همت والای وی، موجب شده بود که او را «صَقره»نامگذاری کنند.
نام «طاهره»، به مناسبت پاکی وی از آلودگی ها بوده است که پس از ولادت امام رضا علیه السلام ، از
سوی امام کاظم علیه السلام به این نام شهرت یافت.

وصایت و امامت

امامان معصوم برای جلوگیری از گمراهی مردم، همواره جانشین پس از خود را معرفی
می کردند. امام موسی کاظم علیه السلام نیز در حضور بسیاری از اصحاب خود مانند محمدبن
اسحاق، علی بن یقطین، حسین بن مختار، داود بن سلیمان، نصربن قابوس و محمد بن سنان،
فرزندش رضا علیه السلام را جانشین پس از خود معرفی کرده است. علامه مجلسی در کتاب پر ارج
بحارالانوار، ۴۸ روایت را در این باره نقل می کند. داودبن کثیر رقی می گوید: به امام موسی بن
جعفر علیه السلام عرض کردم فدایتان شوم، امام ما پس از شما کیست؟ امام به فرزندش حضرت
رضا علیه السلام اشاره کرد و فرمود: «امام شما پس ازمن اوست».

دشمنان دوست نم

در گذر زمان برخی از خوبان روزگار، به علت دنیا دوستی و حفظ مقام و موقعیت اجتماعی،
از مسیر حق منحرف می شوند. پس از شهادت امام کاظم علیه السلام هم، به رغم روایات فراوان آن
حضرت و آشکار بودن نشانه های امامت در سیره و سیمای امام رضا علیه السلام ، برخی منکر امامت
آن حضرت شدند و به واقفیه شهرت یافتند. حتی برخی از سردمداران آن گروه مانند زیادبن
مروان قندی، احادیثی از امام هفتم در این باره شنیده و برای دیگران نقل کرده بود، ولی برای
این که از واگذاری اموال امام کاظم علیه السلام به حضرت رضا علیه السلام خودداری کند، امامت آن حضرت
را انکار کرد. پس از آن، امام رضا علیه السلام نامه هایی نوشت و عقیده آنان را با دلایل محکم باطل
کرد، ولی هیچ کدام از باور اشتباه خود دست برنداشتند. خود امام کاظم علیه السلام نیز پیدایش چنین
حرکتی را پیش بینی کرده و فرموده بود: «هر کس امامت فرزندم را انکار کند، مانند کسی است
که در حق علی بن ابی طالب ستم نموده و امامت و جانشینی او را پس از رسول خدا انکار
کرده است».

جلوه های بندگی

از آن جا که پیشوایان دینی، همه کمالات خود را از رهگذر معنویت و خدا محوری در کارها
به دست آورده اند، باید در تمام کاوش های ابعاد شخصیتی حضرت رضا نیز، بررسی جنبه
معنوی ایشان مورد اهمیت قرار گیرد. از آن چه از جلوه های بندگی آن حضرت در آینه
روایات و تاریخ به دست ما رسیده، می فهمیم که حضرت ثامن الحجج علیه السلام شب ها کم
می خوابید و بسیاری از شب را با عبادت سپری می کرد. روزهای اول، وسط و آخر هر ماه را
روزه می گرفت و می فرمود: «روزه این چند روز، مثل روزه تمام عمر است». بسیار قرآن
تلاوت می کرد و پاسخ او به هر پرسشی از آیات قرآن بود. انس ایشان با قرآن چنان بود که
حتی در بستر خواب نیز آن را تلاوت می کرد. به نماز اول وقت اهمیت می داد و در روزهایی
که روزه بود، نخست نماز می خواند و سپس افطار می کرد. نماز جعفر طیار می خواند و
همواره ذکر خدا بر لب داشت.

سیره اخلاقی

اخلاق پسندیده، عامل بسیار تأثیرگذاری در گرایش انسان به سوی خداست. خداوند در
قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به خلق نیکو ستوده، رمز موفقیت ایشان را نیز در اخلاق ارزنده
وی می داند. رفتار و مَنِش پیشوایان دینی ما، تجلی اخلاق پیامبر بود. ابراهیم بن عباس که
مدت طولانی محضر امام رضا علیه السلام را درک کرده و از آن منبع فیض الاهی بهره های فراوان برده
بود، درباره سیره اخلاقی امام چنین می گوید: هیچ گاه ندیدم آن حضرت با سخن خود کسی را
آزار دهد یا اهانت کند. کلام هیچ کس را تا پایان قطع نمی کرد. به نیازمندان کمک می کرد و
هرگز در حضور دیگران آب دهان به زمین نمی انداخت. با خدمتکاران به نرمی سخن
می گفت و به هنگام نشستن در حضور دیگران، به چیزی تکیه نمی داد. برخورد شایسته امام
رضا علیه السلام به گونه ای بود که ابن ابی عَبّاد وزیر مأمون نیز وی را ستوده و گفته است: علی بن
موسی، در تابستان روی حصیر می نشست و دور از چشم مردم، جامه خشن می پوشید و در
هنگام رو به رو شدن با مردم، لباس بهتر به تن می کرد تا کارش، خودنمایی به زهد تلقی نشود.

گنجینه فضیلت

اخلاق فردی و اجتماعی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، مایه جلب محبت مردم شده بود، به
طوری که همه موافقان و مخالفان از وی خشنود بودند. ایشان در حقیقت، گنجینه فضیلت ها
بود. آن حضرت، بسیار صدقه می داد، به ویژه در شب های تاریک و پنهانی. همواره متبسم و
خوشرو بود و قهقهه نمی زد. اگر کسی از او کمک می خواست، با تواضع او را یاری می کرد.
با خدمتکاران کنار یک سفره می نشست و غذا می خورد. خدمتکاری را که مشغول غذا
خوردن بود، برای کاری فرا نمی خواند. بهترین قسمت غذای خود را برای نیازمندان
می فرستاد. اگر غذایی از حد نیاز بیشتر می آمد، آن را هرگز دور نمی ریخت. اهل اسراف
نبود و حتی با دیدن میوه نیم خورده ناراحت می شد. غذای خود را با نمک آغاز می کرد. با
بوی خوش خود را خوشبو می ساخت.محاسن خود را خضاب می نمود و در تشییع جنازه
مسلمانان شرکت می کرد.

میهمان نوازی

هنگامی که میهمانی به محضر امام رضا علیه السلام می آمد. ایشان به اندازه توانایی خود از وی
پذیرایی می کرد و راضی نمی شد میهمان کارهای منزل را انجام دهد. یک روز بر امام رضا علیه السلام
میهمانی آمد و تا هنگام شب با ایشان صحبت می کرد. ناگهان نور چراغ کمسو شد. آن مرد
دستش را برای درست کردن چراغ دراز کرد، ولی امام به سرعت مانع کار او شدند و خودشان
آن را تنظیم نمودند و فرمودند: «ما میهمان را به کار نمی گیریم». امام رضا علیه السلام با چنین کارهای
به ظاهر کوچک، درس های بزرگی به یاران خود می دادند.

گفتار نیکو

امام رضا علیه السلام در برخوردهای اجتماعی، بهترین عبارات را به کار می بردند و مواظب بودند
کسی از ایشان نرنجد. محمدبن فَضْل می گوید: امام رضا علیه السلام در عید فطر به یکی از خادمانش
فرمود: «خداوند اعمال شما و ما را بپذیرد». سپس نماز عید فطر را بر پا نمودند. روز عید
قربان هم به همان غلام فرمود:«خداوند از ما و شما قبول کند». به امام عرض کردم: ای پسر
رسول خدا، در روز عید فطر جمله ای گفته ای و در عید قربان غیر آن؟ امام فرمود: «در عید
فطر گفتم از تو و ما بپذیرد؛ زیرا کار او مانند کار ما بود. هر دو در ماه رمضان روزه گرفته
بودیم، ولی در عید قربان گفتم: خداوند از ما و شما بپذیرد؛ زیرا ما توانایی قربانی کردن داریم
و او نمی تواند قربانی کند. پس کار ما غیر کار او بود». به این ترتیب، حضرت رضا علیه السلام حتی
در برخوردهای ساده به عزت دیگران احترام می گذاشت.

تعیین مزد

روزی امام رضا علیه السلام با یکی از یاران خود به نام سلیمان بن جعفر برای انجام کاری بیرون رفته
بودند. نزدیک غروب، سلیمان خواست به منزل خود برود، ولی امام او را به منزل خویش
دعوت کرد. غلامان در منزل مشغول کار بودند و شخص بیگانه ای به آنان کمک می کرد. امام
پرسید: او کیست؟ گفتند: او را اجیر کرده ایم به ما کمک کند. امام فرمود: برایش چقدر مزد
معین کرده اید؟ گفتند: چیزی به او می دهیم. امام به شدت عصبانی شدند. سلیمان در این لحظه
به امام گفت: چرا خودتان را ناراحت می کنید؟ امام فرمود: «من دستور داده ام تا مزد کسی را
تعیین نکرده اید، او را به کار نگمارید. اگر مزدش را معین نکنید، سه برابر مزد معمول هم به او
بدهید، باز گمان می کند شما از مزدش کمتر داده اید. اگر مزد را معین کنید، به اندازه یک حبه
نیز به او بیشتر بدهید، آن را می بیند و می فهمد و اگر به همان اندازه مزد معین، بدهید، از شما
سپاس گزاری می کند».

معین الضعفاء

یکی از القاب امام هشتم، مُعین الضعفاء است. آن حضرت، همیشه به فکر کمک به نیازمندان
و باز نمودن گرهی از مشکلات آنان بود. شخصی به حضور ایشان آمد و پس از سلام، عرض
کرد: من از دوستداران شما و پدرانتان هستم. از سفر حج برمی گردم و پولم تمام شده است.
مبلغی می خواهم تا مرا به وطنم برساند. وضع مالی من در آن جا خوب است. وقتی به وطن
رسیدم، به نیت شما صدقه می دهم. حضرت فرمود: صبر کن. پس از پراکنده شدن یاران، امام
به داخل منزل رفت و پس از مدتی، دستش را از پنجره بالای در بیرون آورد و به آن شخص
فرمود: «این دویست دینار را بگیر و هر زمان به وطن رسیدی، لازم نیست آن را از جانب من
صدقه بدهی، آن را به تو بخشیدم. برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا». آن شخص رفت. یکی
از حاضران از امام پرسید: چرا پول را از بالای پنجره دادید و نخواستید او شما را ببیند؟ امام
رضا فرمود: «از آن ترسیدم که مبادا وقتی با او رو به رو شدم، خواریِ درخواست را در
چهره اش مشاهده کنم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیده ای که فرمود: هر کس کار نیکوی خود
را بپوشاند، پاداش او برابر هفتاد پاداش حج است».

میهمان دوست

ابی نصر بزنطی، از دانشمندان معاصر امام رضا علیه السلام بود. وی پس از نامه نگاری های فراوان با
حضرت رضا علیه السلام و دریافت پاسخ های مستدل، به امامت آن حضرت ایمان آورد. روزی امام
مرکب شخصی خود را پیش بزنطی فرستاد و او را نزد خود فرا خواند. بزنطی تا پاسی از شب
مسایل علمی خویش را می پرسید و پاسخ می شنید. امام به خدمتکارش فرمود: «بستر
شخصی مرا بیاور و برای وی بگستران تا استراحت کند». این چنین اظهار محبت امام، بزنطی
را به غرور واداشت و با خود گفت: چه کسی مانند من، با مرکب شخصی امام به خانه ایشان
بیاید و در خوابگاه وی بخوابد. ناگهان امام رضا علیه السلام او را پیش خود صدا زد و دست او را فشار
داد و فرمود: صعصعه بن صوحان، یکی از یاران علی بن ابی طالب بیمار شد. امام علی علیه السلام به
عیادت او رفت و با مهربانی دست خود را بر پیشانی صعصعه گذاشت، ولی هنگام برگشتن به
او گفت: «هرگز این امور را مایه فخر و مباهات خود قرار مده؛ من تمام این کارها را به سبب
تکلیفی که دارم انجام می دهم».

ویژگی عقل

امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های عاقل فرمودند: «عقل آدمی به کمال نمی رسد، مگر این
که ده خصلت را دارا باشد: ۱. از او امید خیر باشد؛ ۲. مردم از شرش در امان باشند؛ ۳. نیکی
اندک دیگران را بسیار شمارد؛ ۴. خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ ۵. هر چه از او نیاز خواهند،
ناراحت نشود؛ ۶. در طول عمر خود از دانش اندوزی خسته نشود؛ ۷. فقر در راه خدابرایش
از توانگری محبوب تر باشد؛ ۸. خواری در راه خدا، از عزت با دشمنش بهتر باشد؛ ۹. گمنامی
را بر شهرت برتری دهد و آخر این که کسی را نبیند، مگر این که بگوید او بهتر و پرهیزکارتر
از من است. اگرهم بدتر و زبون تر باشد، بگوید شاید درونش بهتر است و این خوبی درون او
بالاتر از خوبی ظاهر من است. نیز اگر کسی را با تقواتر از خود ببیند، برای او فروتنی کند تا به
او برسد و اگر چنین کند، عظمتش بیشتر می شود و بزرگ اهل زمانش می گردد».

توکل

توکل بر خدا، واژه ای است که ما همه روزه آن را می شنویم یا بر زبان می آوریم. به راستی معنای
حقیقی آن چیست؟ آیا ایستایی و سکون است یا فعالیت مستمر همراه با واگذاری نتایج امور به
خدای مهربان؟ چگونه می توان پریشانی دل را به وسیله آن به آرامش رساند؟ عالم آل محمد
حضرت رضا علیه السلام به این پرسش اساسی پاسخ می دهد. مردی از آن حضرت درباره تفسیر آیه سوم
سوره طلاق «هر کس بر خدا توکل کند، او را بس است» پرسید. امام فرمود: «توکل دو مرتبه دارد:
نخست این که در همه کارها به او اعتماد کنی و هر چه با تو کند، به آن خشنود و راضی باشی و بدانی
او از خیرخواهی و رعایت حال تو کوتاهی نمی کند و مصلحت کار در آن بوده و با واگذاری همه
این ها به او، توکل کنی. مرتبه دوم این است که عقیده به غیب خدا داشته باشی که علم و دانش تو در
آن نمی گنجد و دانستن آن را نیز به او بسپاری و در همه آن ها و غیر آن ها به او اعتماد کنی». امام در
جایی دیگر درباره حد توکل فرمودند: «این است که از غیر خدا نترسی».

مسابقه معنوی

همه دوست دارند بهترین بنده خدا شوند و در این مسابقه معنوی، رتبه اول را از آن خود
کنند. چه اشخاصی در محضر خدای سبحان از همه برتر و بالاترند و بندگی چه کسانی از
همه نیکوتر است؟ رضای آل محمد علیهم السلام ، برندگان را چنین تعریف می کنند: «بهترین بندگان
خداکسانی اند که هر گاه نیکی کنند، شاد و مسرور شوند و اگر کار بدی از آنان سرزند، از
خداوند آمرزش خواهند. هر زمان نعمتی به آنان داده شود، شکر می کنند و اگر به مصیبتی
گرفتار شوند، صبر پیشه سازند و در هنگام خشم، گذشت کنند».

کیمیای خرد

گروهی از مردم در عبادت پروردگار، به کارهای ظاهری اهمیت فراوانی می دهند. نماز و
روزه مستحبی بسیار به جا می آورند، ولی اعمالی که از اندیشه و تفکر خالی باشد، هم چون
کالبدی بی روح است. پس چه عاملی می تواند به نماز و روزه و عبادت های دیگر انسان روح
بدمد. امام علی بن موسی الرضا در این زمینه فرمودند: «عبادت، بسیاریِ نماز و روزه نیست؛
بلکه اندیشه در امر پروردگار متعال است».

حجت عمومی

در هر زمان، معجزه پیغمبران با توجه به نیازهای آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.