پاورپوینت کامل عاشورا در شعر فارسی ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عاشورا در شعر فارسی ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عاشورا در شعر فارسی ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عاشورا در شعر فارسی ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۱

کاروان کربلا

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین(ع)

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین(ع)

از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین(ع)

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین(ع)

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین(ع)

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین(ع)

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین(ع)

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سرکند؟ مشکل دوتا دارد حسین(ع)

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین(ع)

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(ع)

استاد سید محمدحسین شهریار

بیابان کربلا

… هر سال تازه خون شهیدان کربلا

چون لاله می دمد ز بیابان کربلا

این تازه تر که می رود از چشم ما برون

خونی که خورده اند یتیمان کربلا

آمد فرود و جمله به دل های ما نشست

گردی که شد بلند به میدان کربلا

این باغبان که بود که ناداده آب چید

چندین گل شکفته ز بستان کربلا

گلبن به جای گل دل خونین دهد به بار

خون خورده است خاک گلستان کربلا

آه از دمی که بی کس و بی یار و هم نشین

تنها بماند رستم دستان کربلا

داد آن گلی که بود گل دامن رسول

دامن به دست خار بیابان کربلا

خون خورد تیغ تیز که در یک نفس براند

آبی به حلق تشنه سلطان کربلا

ملاعبدالرّزاق فیّاض لاهیجی

… حسین تو است

… این لؤلؤتر و دُر گلگون حسین توست

وین خشکْ لعلِ غرقه در خون حسین توست

این مرکز محیط شهادت که موج خون

افشاند تا به دامن گردون حسین توست

این نیّری که کرده به دریای خون غروب

وز شرق نیزه سرزده بیرون حسین توست

این مظهر تجلّی بی چند و چون که هست

از چند و چون جراحتش افزون حسین توست

این مصحف حروف مقطع که ریخته

اجزای او به صفحه هامون حسین توست

این گوهر ثمین که به خاک است و خون دفین

مانند اسمِ اعظمِ مخزونْ حسین توست

این هادی عقول که در وادی غمش

عقل جهانیان شده مجنون حسین توست

این کشتی نجات که طوفان ماتمش

اوضاع دهر کرده دگرگون حسین توست

محمدحسین غروی اصفهانی

خاک مشکبار

بس که روح افزاست طرف لاله زار کربلا

نیست یک دل کان نباشد دغدار کربلا

تا فزاید آبرویش هر سحر باد صبا

بر حریم کعبه افشاند غبار کربلا

راحتِ جانِ نبی را همچون جان در برگرفت

زیبد از این رتبه بر عرش افتخار کربلا

در دل اهل جهان یکباره بار افکند غم

شاه یثرب تا ز بطحا بست بار کربلا

میهمان را تشنه کشتن شرط مهمانی نبود

این بنا بنهاد کوفی در دیار کربلا

آب بُد مهریه زهرا و خشکید از عطش

بوستانش در کنار جویبار کربلا

صغیر اصفهانی

حیرت ستان

رفته ام من پا به پای آب ها

رانده ام بر جاده مرداب ها

دیده ام طومار گنگ خارها

خوانده ام منظومه گلزارها

هر کجا حرفی ز بوی یار بود

کربلا در نشئه تکرار بود

هر کجا تا خواست نازد سرنوشت

کربلا این خوش ترین خط را نوشت

هر کجا حق در تجلی زد قدم

صورت از ذات حسینی زد قدم

گرچه رنگ کاستی خلقت نداشت

بی حدوث کربلا «حیرت» نداشت

آه بنگر حیرتستان است این

کربلا، یا اوج انسانست این

هان همین جا گشت حرّ از قدسیان

لعنت تاریخ سهم کوفیان…

عبدالعظیم صاعدی

سفر سرخ

سیل خون تو ز صد وادی نخجیر گذشت

بر تو ای شیر چه در جنگل شمشیر گذشت

شعله زد زخم تو بر خیمه خورشید و غمت

نیزه ای گشت و ز قلب فلکِ پیر گذشت

ای کماندار هزار آهوی شوریده عشق

چون شد از دشتِ تنت قافله تیر گذشت؟

حجم توفانی خونِ تو بنازم که چه زود

از سر کاخ بلند زر و تزویر گذشت

سفر سرخ تو، خوش باد که در هر نفسش

کاروانی دگر از جاده زنجیر گذشت

من چه گویم که به درگاه عبودیت دوست

وصف مشتاقی ات از عهده تقریر گذشت

بهمن صالحی

میدان عطش

آنچه در سوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت

نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت

چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید

که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت

سیر خورشید، بر آن نیزه ی خونین می گفت

که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت

جلوه ی روح خدا در افقِ خون تو دید

آن که با پای دل از قلّه ی ادراک گذشت

مرگ، هرگز به حریم حَرَمت راه نیافت

هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت

حرِّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب

که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت

آب شرمنده ایثار علمدار تو شد

که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت

نصراله مردانی

رجعت سرخ

کربلا را می سرود این بار روی نیزه ها

با دو صد ایهام معنی دار روی نیزه ها

نینوای شعر او از نای هفتاد و دو نی

مثل یک ترجیع شد تکرار روی نیزه ها

چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده ست

لاله ها را سر به سر بشمار روی نیزه ها

یا بر این نیزار خون امشب متاب ای ماهتاب

یا قدم آهسته تر بردار روی نیزه ها

محمد علی مجاهدی (پروانه)

کربلا

روح القدس که پیش لسان فرشته هاست

از پیروان و مرثیه خوانان کربلاست

این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان

آری در آن جهان دگر نیز این عزاست

کرده سیاه حلّه نور این عزای کیست

خیرالنسا که مردمک چشم مصطفی است

بنگر به نور چشم پیمبر چه می کند

این چشم کوفیان چه بلا به چشم بی حیاست

بلبل اگر ز واقعه کربلا نگفت

گل را چه واقع است که پیراهنش قباست

شاخ گلی شکست ز بستان مصطفی

کز رنگ و بو فتاد گلستان مصطفی

وحشی بافقی

محرم

قد آیینه ها خم شد دوباره

دلم دریاچه غم شد دوباره

صدای سنج و دمّام آمد از دور

بخون ای دل محرم شد دوباره

علیرضا قزوه

ماه محرم

ترا از جوهر غم آفریدند

مرا از ابر، نم نم آفریدند

برای گریه در سوگ حسین ست

اگر ماه محرم آفریدند

علیرضا قزوه

خون گریه می کرد

زمان بر باغبان خون گریه می کرد

زمین هم بی امان خون گریه می کرد

و وقتی اسب او بی صاحب آمد

تمام آسمان خون گریه می کرد

ابراهیم درویشی

سرسبزترین بهار

خونی که ز پیشانی او جاری شد

سرسبزترین بهار بیداری شد

آن سر که به روی نیزه ها گشت بلند

آیینه روشن فداکاری شد

محمدحسین امیدی

ماه نیزه ها

یک قافله غم ز کربلا آوردم

صد شور و نوا ز نینوا آوردم

بر روشنی تیره دلان کوفه

یک ماه به روی نیزه ها آوردم

محمود تاری (یاسری)

شام غریبان

امسال بنفشه را سیه پوش کنید

گلخنده عیش را فراموش کنید

در شام غریبان حسین بن علی(ع)

هر جا که بُوَد چراغ، خاموش کنید

عباس حداد کاشانی

تجسّم قیام

همواره تجسّم قیام است حسین(ع)

در سینه عاشقان، پیام است حسین(ع)

در دفتر شعر ما، ردیف است هنوز

دل چسب ترین شکل کلام است حسین(ع)

معصومه جمهوری

حسین(ع)

یا رب به رخ نشسته در خون حسین(ع)

بر زخم تن از ستاره افزون حسین(ع)

در جبهه حق به طاعتی دست بگیر

ما را برسان به خاک گلگون حسین(ع)

* * *

بر کفر جهان خشم الهی است حسین(ع)

در جنگ به کارِ دادخواهی است حسین(ع)

بگذار به خاک پاک او روی نیاز

چون رحمت حق نامتناهی است حسین(ع)

استاد مشفق کاشانی

ای فرات

هفتاد دو حنجره به پایت می سوخت

از شدت تب ز های هایت می سوخت

ای جاری رو سیاه، ای شط فرات

لب های حسین از برایت می سوخت

گلاب اشک

عمری است که راه سرخ تو می پوییم

با خون حماسه های تو می روییم

گردی که گرفته شش گوشه تو

فردا به گلاب دیدگان می شوییم

محمدرضا سهرابی نژاد

حسین(ع)

گلواژه شعر انقلاب است حسین(ع)

بر قلب ستم تیر شهاب است حسین(ع)

دانی ز چه رو ماه بر او رشک برد

پرورده دامان حجاب است حسین(ع)

درس وفا

آنچه از درس وفا آموختیم

در نوای نینوا آموختیم

نغمه هیهات منّا الذِّله را

از شهید کربلا آموختیم

حشمت اللّه خالقی

داغ

هر چند قدش خمیده امّا برپاست

رنگ از رخ او پریده امّا برپاست

این سرو که در میان خون می بینید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.