پاورپوینت کامل گلبرگ اندیشه; ویژه ماه محرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلبرگ اندیشه; ویژه ماه محرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ اندیشه; ویژه ماه محرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ اندیشه; ویژه ماه محرم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۶۹

درس­هایی از مکتب عاشورا

سید محمد حسین حسینی هرندی

جوانان در مکتب امام عاشقان

در ماه محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظیفه خود
بیشتر و گسترده­تر آشنا شود: از یک سو عزاداری و بر پا کردن مجالس حسینی، که به
فرموده رهبر کبیر انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و
این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه این­قدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا
دارد، آن وقت ما را ملت گریه نمی گویند؛ ما را ملت حماسه می­خوانند».[۱] امام خمینی
(ره) در وصیت­نامه الهی- سیاسی خود، باز هم بر لزوم آشنایی با نتایج این برنامه
تأکید کرده است: «همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، … مراسم
عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
است».[۲]

از سوی دیگر، نسل جوان در مکتب حسینی به فراگیری می­پردازد و می­آموزد که راه امام
حسین(ع)، راه آزادگی و عزت است. راه نور در برابر ظلمت. معرفت در برابر جهالت.
فضیلت در برابر رذیلت. خدمت در برابر خیانت. هدایت در برابر ضلالت و سعادت در برابر
شقاوت.

پیمودن این راه، دومین وظیفه­ای است که دانش آموختگان مدرسه احیای اسلامِ ناب محمدی
و پیروان مکتب پاک علوی، آن را بر عهده خویش احساس می­کنند.

درس پایداری و استواری

یکی از اصول مورد توجه در مکتب عاشورا، درس استقامت و پایداری است. استواری در راه
آرمان های الهی و پایداری در مسیر اهداف والای انسانی. پای فشردن بر امور متعالی،
از آموزش­هایی است که به تربیت شدگان این مدرسه می آموزند. در کلمات نورانی امام
حسین(ع) آمده است که باید در برابر آنچه سخت است، اما آدمی را بر حق نگه می­دارد،
استقامت ورزید. همان گونه که در برابر آنچه مطلوب است و مورد خواست هوا و هوس، باید
پایداری نمود.[۳]

در مکتب انسان­ساز اهل بیت(ع) صبر و استقامت، نیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی
انسانی است. پایداری، همان شجاعت است و بهترین یاور آدمی در برابر روزگار.[۴] این
چنین انسانی که شکیبایی ورزیده، بهتر از آن پاداش می گیرد و فرشتگان بر او سلام
می­کنند.[۵]

چنین انسانی، آموخته است چگونه در راه حق استقامت ورزد و پایداری نماید و می­داند
که بر دوش کشیدن پرچم حق و به مقصد رساندن آن، جز با شکیبایی ممکن نیست. چنین
انسانی و چنان مکتبی، بر پایه­ استقامت و استواری، استوار شده و هرچه آزمون­ها و
بلاها، بیشتر، میزان وفاداری و پای فشاری بر ارزش­ها افزون­تر.

در این مکتب، جوانی و آزادمردی، راه و رسم کسانی است که چون پیام استقامت در کام
جانشان نشسته، همه مشکلات را آسان می­بینند و لبریز از حماسه و شور و شعورند.

درس سازش ناپذیری و ذلت گریزی

هر آدمی با هر روحیه و طرز تفکری، از خواری و زبونی می­پرهیزد و ننگ و عار و ذلت را
نمی­پذیرد. از سوی دیگر، هر چه مراتب کمالات وی بالاتر رود، در برابر پستی و
فرومایگی، سازش ناپذیرتر و مقاوم تر می­شود. مکتب عاشورا، بهترین نمونه از آموزش
چنین انسان­هایی است. جوانان و رادمردانی که در آن صحنه حضور یافتند، این درس را
فراگرفته، در سخت­ترین لحظه­ها از آن ارزش­ها دست برنداشتند. بهترین جلوه در آن
عرصه و زیباترین درس در آن هنگامه نبرد، کلامی است که استاد مکتب ذلت ناپذیری بر
زبان آورده­اند.

امام حسین(ع) در جمع یاران جوان­مردش، که او را چونان نگینی در میان گرفته بودند،
فرمودند: «هیهات که ما تن به خواری دهیم؛ زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از اینکه
ما تن به ذلت دهیم، ابا دارند». از دیدگاه حضرت اباعبدالله(ع) «دامن­های پاک مادران
و انسان­های پاک دامان و جان­های باغیرت و نفوس باشرافت، روا نمی­دارند فرمانبرداری
فرومایگان، بر قتلگاه رادمردان مقدم داشته شود».[۶]

این معنا در کلام ابن ابی الحدید، از نویسندگان اهل سنت این گونه مورد توجه قرار
گرفته است:

سرور کسانی که زیر بار خواری نرفته­اند و به مردم، مردانگی، غیرت و مرگ زیر
سایه­های شمشیر را آموخته­اند و آن را بر زبونی ترجیح داده­اند، ابا عبدالله حسین
بن علی بن ابی طالب(ع) است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آن جا که
نمی­خواست تن به خواری دهد، مرگ را بر چنین امانی، ترجیح داد.[۷]

درس وارستگی و پارسایی

از زیباترین درس­های مکتب امام حسین(ع)، معرفی زشتی­های دنیا و لزوم پرهیز از آن
است. از دیدگاه حضرت سیدالشهداء(ع) دنیا، خانه نابودی و ناپایداری، و سرایی است که
اهل خویش را پیوسته دگرگون می­سازد.[۸]

در واقع، کلام نورانی امامان شیعه، تفسیر واقعی آیات الهی است؛ آنجا که در قرآن
می­فرماید: «زندگانی دنیا، چیزی جز کالای فریب نیست»[۹] و در جای دیگر، آن را
«سرگرمی و بازیچه­ای بیش نمی­داند».[۱۰]

بنابراین، در کلاس درس عاشورا، همگان به دور شدن از این دام توصیه می­شوند؛ چراکه
گرفتاری در این دام، آغاز هرگونه خطا و اشتباهی است که دامان آدمی را می­گیرد.
دل­بستگی به دنیا، سبب می­شود تا به تعبیر استاد بزرگ عرصه کربلا، آدمی دینش بر سر
زبانش باشد و تا در رفاه و آسایش است، از دین پشتیبانی کند، ولی اگر به آزمایش
گرفتار آید، آن گاه معلوم می شود دین داران واقعی اندکند.[۱۱] پس در این مجموعه
تربیتی، تلاش می­شود تا وارستگی توصیه گردد؛ به ویژه آنکه این پشت پا زدن به دنیا و
رها شدن از تعلقات مادی، در دوره جوانی و هنگامه اوج دل­بستگی­ها باشد، که در نتیجه
عزت و قوّت و عظمت واقعی جوان برومند و ارزشمند به دست می­آید، و انسان به مرتبه­ای
والا متصل می­گردد، آن گاه تن به هیچ گونه تعلق خاطر دنیوی نخواهد بست.

درس آزادی و آزادگی

در مکتب امام حسین(ع)، تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت و گمراهی رهایی نیابد،
به دریای موّاج و اقیانوس عمیق کمالات نخواهد رسید.

در این مکتب، جوان باارزش، جوانی است که خود را در میان برترین آفریدگان الهی
می­داند. از گرفتاری در مرداب پستی­ها گریزان می­شود و خود را به سراب هوا و هوس
دلخوش نمی­سازد. نه در میدان ریا و رنگ دنیا، دچار انگ و ننگ می­شود، و نه عنوان و
پست و مقام او را اسیر خود می­کند.

جوان زانو زده در مکتب پر فیض حسینی(ع)، با گوهر حقیقت خویش آشنا شده، نه فریب دنیا
می­خورد و نه آخرت را به بهایی ناچیز از دست می­دهد. او در مثال همچون یوسف پیامبر
است که به بندگی افتاد و زندانی گشت، اما آزادگی او مقهور دیگران نشد.

صفات چنین شاگردی را از کلام نورانی امام صادق(ع) این گونه می توان برشمرد: «اگر
بلا و سختی به او رسد، شکیبایی ورزد. اگر مصیبت­ها بر سرش فرو ریزند، او را نشکند،
و اگر به اسیری افتد، به آزادگی اش آسیب نرسد.»[۱۲] بدیهی است در مکتب عاشورا، آدمی
خون می­دهد تا دیگران را نجات دهد. همان گونه که بزرگ استاد این عرصه­، جان خود را
تقدیم حضرت دوست نمود تا بندگان او را از گمراهی و سرگردانی نجات بخشد.[۱۳] از دنیا
و تعلقات آن پای می­کشد و همچون سرو سربلندی می­ایستد، تا به سخن حافظ:

سر به آزادگی از خلق بد آرم چون سرو

گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم[۱۴]

درس عدالت خواهی و عدالت جویی

امام حسین(ع) همچون دیگر امامان معصوم(ع)، زیباترین مظهر عدالت خواهی بود و در مکتب
ایشان، ترویج قسط و داد و برقراری عدل و رفع ظلم، از بهترین درس­هایی بود که ارائه
می­شد.

استاد این مکتب در کلام گهربار خویش، در پیش گرفتن راه قسط و عدالت و پیشه ساختن
این مسیر را از صفات امام جامعه اسلامی برمی­شمردند.[۱۵] فطرت بیدار انسان­های
آزاده نیز با این بیان آسمانی همراهی دارد.

به سخن دیگر، عدالت، میزانی است که بنیان همه چیز با آن سنجیده می­شود و معیاری است
که فطرت انسان­ها و سلامت دین و ایمان و نفس آدمی با آن محک می­خورد.

در مکتب اهل بیت(ع) عدالت، شالوده­ای است که جهان بر آن استوار است، و در حقیقت،
ترازوی الهی است که برای برپا کردن حق در میان خلق گذاشته شده است. در دانشگاه
معصومان(ع)، انسان می­آموزد که عدالت، مایه زندگی است و اگر در جامعه­ای اجرا شود،
مردم آن بی­نیاز خواهند شد.

اگر جوان یا جوانمردی به دنبال عدالت باشد، در این مکتب می آموزد که باید چشم خود
را از حرام، زبانش را از گناهان و دستش را از مال مردمان فروبندد تا ویژگی­های یک
انسان عادل را درخود به وجود آورده باشد.[۱۶]

جامعه­ای که جوانانش عادل و قوانینش منطبق با عدل باشد و مردمانش به دنبال اجرای آن
باشند، بی­گمان مدینه فاضله ای است که آرزوی بسیاری از اندیشمندان و نظریه پردازان
بوده است.

درس خداترسی و پرهیزکاری

حضرت سید الشهدا(ع)، در طول زمان به انسان­ها آموخت که عظمت و بزرگی از آن خداست و
معرفت به او در دل انسان­های عارف به صورت خداترسی جلوه می­کند. در حقیقت، بالاترین
مرحله دانش و کمال معرفت در کلام امام حسین(ع)، همان است که آدمی از خدا بترسد.[۱۷]

این گونه پرورش یافتن در مکتب اهبل بیت(ع)، موجب می­شود آدمی در برابر غیر خدا سر
خم نکند و اگر جوانی باشد که دوره سرکشی و غرور را می­گذراند، در عین حال از قدرت
برتر شناخت پیدا کند. این گونه انسان­ها، دیگر به پستی و ذلت تن نخواهند داد و
تسلیم باطل نمی­شوند.

مکتب عاشورا، محل تربیت انسان­هایی است که فقط از خدا می­ترسند؛ چرا که شأن مسلمان
واقعی آن است که جز بندگی خدا نکند و از هیچ چیز نهراسد. این معنا در کلام الهی نیز
تصریح شده است که از مردمان نترسید و از من بترسید.[۱۸]

به تعبیر امام حسین(ع)، انسان پرهیزکار بهترین امان را امان خدا می­داند، و علم
دارد که اگر در دنیا از خدا نترسد، هرگز در قیامت امان نخواهد یافت.[۱۹]

در میان چهره­های درخشان عرصه کربلا و مکتب امام حسین(ع)، فرزند برومند آن استاد،
بهترین الگو برای جوانان و نمونه­ای والا از خداترسی است که چون در راه خدا حرکت
می­کرد و در راه او جان فشانی می­نمود، از مرگ هم نمی­هراسید.[۲۰] آری، کسی که از
خدا بترسد، دیگر از مرگ و کشته شدن و قطعه قطعه گشتن هراس ندارد.

درس ظلم ستیزی و ستم گریزی

یکی از برجسته­ترین درس­های مکتب حسینی، ظلم ستیزی و مبارزه با استبداد و اختناق
است. این معنا، در جای جای کلمات امیر قافله عاشورا مطرح شده است. ایشان در بیانی
می­فرمایند:

همانا رسول خدا (ص) فرموده است هرکس حاکم ستمگری را مشاهده کند که حرام­های خدا را
حلال می­سازد، عهد و پیمان الهی را زیر پای می گذارد، با سنت و قانون پیامبر مخالفت
می­ورزد، با بندگان خدا با دشمنی رفتار می­نماید و بر چنین حاکمی با زبان و عمل
قیام نکند، خدا او را با ستمگران عذاب می­کند.

آن گاه می­فرمایند: «این اعمال از سوی بنی­امیه انجام شده و من شایسته­ترین کسی
هستم که این وضع را تغییر دهم».[۲۱]

در واقع ظلم ستیزی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم(ع)، جایگاهی ویژه دارد. از دید
اینان، جهاد با ستمگران، ستون دین و راه روشن نیک­بختان، و مایه پایداری دین
است.[۲۲]

اقبال لاهوری در باب قیام عاشورا و نتیجه ظلم ستیزی و ستم گریزی امام حسین(ع) سروده
است:

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه­ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد[۲۳]

و این درسی است برای جوانان که با بهره­گیری از مکتب سرخ حسینی، از پذیرش خفت و
خواری دوری جویند و از جوانی خود، در راه پیش­گیری از ستم و ریشه­کن ساختن درخت
استبداد، استفاده کنند.

نکته:
درس ها و پیام های عاشورا

منصوره نرگسی

تاریخ، همواره درس های بسیاری را در خود نهان دارد. درس هایی که توجه به آنها،
انسان را به زندگی سعادتمندی رهنمون می سازد. عاشورا، خود به تنهایی، یک تاریخ است؛
تاریخی پر از درس و رمز و راز!

در چند سطر زیر کوشیده­ایم با اقتباس از کتاب معارف عاشورا، نوشته علی سعیدی[۲۴]،
به بررسی برخی از پیام ها و درس های این واقعه بزرگ بپردازیم؛ واقعه ای که کل تاریخ
را درهم نوردید!

توجه دادن جامعه به نقش رهبری دینی و ویژگی های آن

تأکید امام حسین(ع) بر موضوع رهبری و پیوند دادن امامت و نبوت، و بیان ویژگی های
رهبری دینی و اشاره به مسئله غدیر و حدیث ثقلین در حضور جمعی نزدیک به هزار نفر از
صحابه و تابعین و بزرگان در سرزمین منی، از اهمیت و جایگاه رهبری در نگرش مکتب
اسلام حکایت می کند.[۲۵]

تبیین نقش و رسالت مردم در نظام دینی

از مهم ترین اهداف رهبری نهضت عاشورا، تبیین جایگاه و مسئولیت مردم در برابر رهبری
دینی و حکومت اسلامی بود. هشدار به جمع کثیری از جامعه جاهلی آن روز که مسیر اصلی
را گم کردند و مصداق رهبری دینی را نشناختند و در دام جریان های قدرت طلب افتادند و
جمعی دیگر، که با وجود شناخت مصداق رهبری دینی، تعهد لازم را در پیروی از امام
نداشتند.[۲۶]

امام در طول مدت امامت خود، چه در دوران معاویه و چه پس از مرگ او و در طول مسیر
حرکت از مدینه تا مکه و از آنجا تا عراق، حتی در روز عاشورا روی این موضوع تکیه
داشتند؛[۲۷] چرا که حکومت دینی، ماهیت مردمی داشته، پایگاه اصلی و اولی آن قلب مردم
است.[۲۸]

احیای امر به معروف و نهی از منکر

از دیگر درس های حماسه عاشورا، عمل و توجه به زیربنایی ترین واجب اجتماعی، یعنی امر
به معروف و نهی از منکر است. امام، خود در این باره می فرماید: «تصمیم و اراده من
در این نهضت امر به معروف و نهی از منکر است».[۲۹]

در واقع قیام امام برای از بین بردن بزرگ ترین منکر – یعنی همان حکومت شیطانی
بنی­امیه که ریشه همه پلیدی ها و ناهنجاری ها در جامعه آن روز بود – و شکل دهی
بزرگ ترین معروف – یعنی تحقق مدیریت دینی در چارچوب مبانی ارزشی اسلام که ریشه همه
فضیلت­ها و ارزش هاست – بوده است.[۳۰]

تقدم دین و حفظ اصول بر مال و جان

در حادثه عاشورا، این حقیقت آشکار می شود که چنانچه هستی و تمامیت دین و اسلام به
خطر افتد، رهبری، حتی به قیمت فدا کردن جان خود و فرزندانش به میدان خواهد آمد و از
خاموش شدن خورشید فروزان دین، جلوگیری به عمل خواهد آورد. در بیانی منتسب به امام
حسین(ع)، از آن حضرت این گونه نقل شده که: «اگر دین محمد، مگر با کشتن من استوار و
اصلاح نمی شود ، آماده چنین امری هستم».[۳۱]

جریان شناسی انحراف

عاشورا، بزرگ ترین افشا کننده ماهیت اصلی جریان نفاق بود که گستره، عمق و کیفیت
وقوع آن توانست اساس حکومت نفاق را متزلزل کند و بنیاد آن را نابود سازد. گاه
جامعه و نظامی آن قدر از مبدأ اصلی خود منحرف می شود و ماهیت آن با خرافات و
بدعت ها آمیخته می گردد که با سخن رانی و خطابه و فریاد نمی توان آن را بیدار کرد.
تنها با قیامی خونین است که می توان افکار خفته مردم را بیدار نمود.

امام حسین(ع)راهی برای بیعت با یزید نداشت؛ از این رو، درصدد بر آمد تا افکار عمومی
را روشن کند. در این صورت، یا مردم متوجه شده، او را همراهی می کنند و حکومت طاغوت
از بین می رود، و یا به تکلیف خود، یعنی جهاد و مبارزه با حکومت فاسد بنی امیه عمل
کرده است. پس در مسیر حرکت خود، در هر مقطعی به افشای ماهیت حکومت پرداخت و به نقاط
ضعف مردم اشاره کرد.[۳۲]

حفظ حریم ها و قداست ها

امام حسین(ع) در راستای احیای ارزش های الهی و مقدسات نظام دینی قیام کرد و توانست
بنیاد حکومت فاسد و ظالم را متزلزل و زمینه احیای دوباره اسلام را فراهم کند. از
بارزترین نکات در قیام امام حسین(ع)، حفظ قداست حرم امن الهی است. آنجا که احساس
کرد اگر در حرم الهی بماند، امکان دارد نظام فاسد دست به اقدام خطرناکی بزند که هم
جان امام به خطر افتد و هم قداست حرم خدشه­دار شود، تصمیم گرفت برای حفظ قداست حرم
الهی از مکه بیرون رود.[۳۳]

احیا و اقامه نماز

از درس ها و پیام های روشن حادثه کربلا، توجه و عنایت خاص امام حسین(ع) و یاران او
به اصیل ترین ارتباط میان انسان و خدا و مهم ترین عبادت انسان ساز، یعنی «نماز»
است. این حقیقت از مجموع کلمات و عملکرد امام، به ویژه عنایت ایشان به این فریضه
بزرگ در برابر انبوهی از لشکریان یزید ملموس و محسوس است.[۳۴]

ایشان هنگام ملاقات با حر و فرا رسیدن وقت ظهر، نماز را اقامه فرمودند و حر و
همراهانش به ایشان اقتدا کردند. در شب عاشورا نیز در پی مأموریتی که به برادرش عباس
بن علی می دهد، از دشمن فرصت می خواهد و هدف خود را اقامه نماز و عبادت الهی
می داند.

در ظهر عاشورا هنگامی که ابو ثمامه صاعدی، دخول وقت نماز را به آن حضرت خبر داد،
فرمود: «از دشمن بخواهید از ما دست بردارد تا نماز بخوانیم». در زیارت امام حسین(ع)
هم می خوانیم: «اشهد انّک قد اقمت الصّلوه؛ شهادت می دهم که تو نماز را اقامه
نمودی». امام سجاد(ع) نیز نقل می کند که من شاهد بودم عمه ام شب یازدهم، نماز نافله
شب را نشسته خواند.[۳۵]

ترسیم الگوی رسالت زن مسلمان

از دیگر درس ها و پیام های حماسه عاشورا، ارائه الگوی حضور زن مسلمان و متعهد در
انجام تکالیف الهی و ترسیم رسالت ایفای نقش زنان در حمایت از دین و رهبری در برابر
حکومت ظالم و طاغوت، و دفاع از ارزش ها و قداست هاست.[۳۶]

نقش اهل بیت و زنان در معرفی اهداف نهضت عاشورا، پاسداری و حفاظت از امامت بعد از
امام حسین(ع)، تشریح ماهیت حکومت یزید، افشای جریان نفاق، برانگیختن افکار عمومی و
عصیان مردم بر ضد حکومت فاسد بنی­امیه و آثار متعدد دیگر، ثابت کرد تدبیر امام
حسین(ع) در همراهی اهل بیت و زنان و مشارکت آنان در نهضت، بسیار هوشمندانه و حساب
شده است و اگر چنین نبود، نهضت عاشورا، مهجور می ماند و زمینه تداوم و اثر بخشی آن
فراهم نمی شد.[۳۷]

ترسیم چهره زیباترین نوع مرگ

درس دیگر حماسه عاشورا، ارائه الگوی عملی و رفتاری برای شناساندن مفهوم کامل زندگی
و نشان دادن ارزش های متعالی در انسان بود؛ معرفی زیباترین و کامل ترین نوع زندگی
که همان تسلیم کامل حق بودن، گرچه به قیمت فداکردن جان است. در این زمینه، اگر نگرش
و انگیزه الهی و عمل و رفتار در چارچوب اراده و خواست خدا در جهت دادن به زندگی و
مرگ انسان نقش داشته باشد، هم زندگی دارای مراتبی است و هم مرگ می تواند مراتبی
داشته باشد. نوعی از مرگ، غیر اختیاری است و هنگام پایان یافتن اجل اتفاق می افتد و
نوع دیگر آن اختیاری است. در نوع اختیاری، اگر مرگ در راه فساد و امیال نفسانی
باشد، ضد ارزش است، ولی بسیاری از مرگ های اختیاری یا مرگ هایی که در راه انجام
وظایفی همچون تأمین معاش و دفاع از مال و جان باشد، ارزش دارد، اما ارزش تکاملی آن
کم است. حال اگر مرگی انتخابی و هدف آن رضایت خدا و دفاع از دین و رهبری مرتبط با
خدا و مقابله با جریان کفر و شرک و تلاش در راه ترویج یاد و نام خدا باشد،
عالی ترین مرتبه و زیباترین نوع مرگ است که به آن «شهادت» می­گویند. حماسه عاشورا و
شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش، تجسم این حقیقت بوده است.[۳۸]

نکته:حس و حال عاشقی

سیما وفایی

همه ما بچه شیعه­ها وقتی ماه محرم و صفر می­یاد، یه چیزی توی دلمون می­جوشه. یه
چیزی شبیه خون، شبیه غیرت، شبیه … .وقتی نام حسین(ع) رو می­بریم، دلمون می­لرزه،
چشامون پر اشک می­شه، زیر لب می­گیم السلام علیک یا اباعبدالله!

تا حالا از خودمون پرسیدیم چرا؟

مگه می­شه شب­های محرم بگی یا حسین و این حس و حال بهت دست نده و این سؤال­ها ردیف
نشه رو ورقه ذهنت.

۱. چرا این ماه این قدر محترمه؟

۲. چرا گریه برای امام حسین(ع) این اندازه سفارش شده؟

۳. چرا امام حسین(ع) آن طور و آن گونه عمل کردند؟

۴. چرا امام حسین(ع) به فرموده خودشان، قتیل العَبَرات (کشته اشک ها) هستند؟

با صدای «عمو عمو اَلعَطَش» به خودت می­آیی. به جمعیت نگاه می­کنی و دوباره از خودت
می­پرسی: مگر نه اینکه هدف حضرت این بوده که ما همیشه دنباله­رو اهداف ایشان باشیم؟

باز یه چیزی توی درونت می­گه: مگه باید غیر از این باشه؟!

دوباره از خودت می­پرسی: این اهداف چه هدف­های پرارزشی بودند که ایشان، عزیزترین
کسان خود و رسول الله (ص) را فدای آن کردند؟ و زود پاسخ می­دهی: عمل به دستورات
قرآن و عترت و احیای دین، هدف آن حضرت بوده، و چیزی را که ایشان برای آن قیام
کرده­اند همان «امر به معروف و نهی از منکر» است.

حالا وقتی من و تو روز عاشورا، خون توی رگ­هامون می­جوشه و حسینی و زینبی می­شیم،
وقتی سینه سپر می­کنیم و می­گیم مگه می­شه آدم عاشق باشه و به عشقش فکر نکنه! آیا
حاضریم عشقمون رو با امر به معروف و نهی از منکر به خدا ثابت کنیم؟

نسل اول و دوم، وفای به عهد کردند. حتماً ما نسل سومی­ها و چهارمی­ها هم … .

حسینیه شلوغه. وقتی داریم برای حضرت قاسم و رقیه اشک می­ریزیم، و وقتی داریم برای
عباس و علی اکبر سینه می زنیم، باز از خودمون می­پرسیم ما چقدر به آنها نزدیک
هستیم؟ چند روز بعد از عاشورا، «محرمی و عاشورایی» باقی می­مانیم؟ در طول سال، چند
بار یا علی می­گیم و به ندای «کیست مرا یاری کند» پاسخ می­دهیم؟

اطمینان دارم ما بچه شیعه­ها وقتی محرم و صفر می­یاد، وقتی یه چیزی توی دلمون
می­جوشه، یه چیزی شبیه خون و غیرت، مطمئناً بقیه سال هم مواظبیم و کربلایی باقی
می­مونیم، با همون حس و حال؛ یاعلی!

پژوهش:
آسیب شناسی عزاداری و مداحی

منصوره نرگسی

سال هاست که از عاشورا می گذرد، ولی داغ آن هنوز هم چشم ها را گریان و قلب ها را
پر درد می کند. گویی این واقعه، هر سال با فرا رسیدن محرم تکرار می شود؛ چرا که این
حزن پایان یافتنی نیست.

ولی آیا این عاشورایی که می شنویم، همان حادثه ای است که روزی در کربلا رخ داد؟ آیا
این واقعه، بی کم و کاست، پس از نسل ها به ما رسیده است؟

با کمی کاوش و جست وجو در کتاب های مقتل و کتاب هایی که به نقل ماجرا همت
گماشته اند، با تناقضاتی روبه رو می شویم؛ مثلاً یک جا مطلبی را به واقعه نسبت
داده اند، ولی در کتاب دیگر، آن را منکر شده یا اصلاً نقل نکرده اند. آخر مگر
می شود حادثه ای هم روی داده باشد، هم نه؟!

تنها پاسخ این سؤال این است که در این میان، کسی یا کسانی دروغ می گویند یا حقیقت
را آن گونه که بوده، ابراز نمی کنند، و این گونه است که واقعه ای دستخوش تحریف
می شود!

این مقاله بر آن است که با تحلیل مفاهیمی چون تحریف و انواع و عوامل آن، به روشن
شدن نقاط تاریک و تحریف شده این واقعه عظیم بپردازد.

تحریف

«تحریف» طبق تعریفی که استاد شهید مرتضی مطهری ارائه می دهد، «از ماده حرف است؛
یعنی منحرف کردن چیزی از مسیر و وضع اصلی خود که داشته است یا باید داشته باشد. به
عبارت دیگر، تحریف نوعی تغییر و تبدیل است».[۳۹]

انواع تحریف

استاد مطهری معتقد است که دو نوع تحریف امکان پذیر است: تحریف لفظی و تحریف معنوی.
تحریف لفظی؛ این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند. مثلاً از یک گفتار، عبارتی حذف شود
یا به آن عبارتی اضافه شود، و یا حتی جمله ها را چنان پس و پیش کنند که معنی اش فرق
کند، … [۴۰] اما تحریف معنوی، به معنای دست کاری مفهوم و مقصود گوینده است؛ یعنی
معنای کردن کلام به طوری که مطابق مقصود خود شما باشد، نه مقصود اصلی گوینده.[۴۱]

عوامل تحریف

عوامل مؤثر در ایجاد تحریف را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

۱. غرض ورزی دشمنان

استاد مطهری معتقد است همیشه اغراض دشمنان، عاملی است که حادثه ای را دچار تحریف و
دگرگونی می کند و دشمن برای نیل به هدف خود، تغییراتی در متن تاریخ به وجود
می آورد.[۴۲] بی شک، حادثه عاشورا هم از این قاعده عمومی مستثنا نیست؛ چرا که
باز خوانی این واقعه، آن طور که واقعاً رخ داده بود، می توانست خسارات
جبران ناپذیری به افراد بسیاری، از جمله امویان و کارگزاران آنها وارد کند،
همان گونه که کرد!

نخستین تحریفی که بنی امیه به ایجاد آن همت گماشت، این بود که شهادت امام حسین(ع)
را به قضا و قدر الهی نسبت داده، بدین ترتیب خود را از هر گونه اتهامی مبرا سازد که
این مطلب در سخنان ابن زیاد به خوبی هویدا است.[۴۳]

۲. تمایل به اسطوره سازی

عامل دیگر، تمایل بشر به اسطوره سازی است. واژه اسطوره، به نوعی کلمه افسانه را نیز
با خود یدک می کشد؛ چراکه اصولاً اسطوره ها، افسانه هایی به دنبال دارند که در میان
مردم، جایگاه ویژه ای دارد. به قول استاد مطهری، این حس قهرمان پرستی در بشر است که
همواره او را به افسانه پردازی درباره قهرمان های تاریخ ترغیب می کند.[۴۴] برخی از
مبالغه ها و اغراق های موجود در سخن بعضی واعظان و مداحان نیز معلول همین حس است.
ازاین رو، «از آنجا که حس کمال جویی و قهرمان طلبی در نهاد انسان نهفته است،
ناخواسته با اسطوره سازی ها و افسانه پردازی ها می خواهد آن حس غریزی و فطری را
ارضاء و اشباع کند».[۴۵]

۳. تلاش برای گریاندن

استاد مطهری از این مورد با عنوان عاملی یاد می کند که اختصاص به حادثه عاشورا دارد
و منشأ ظهور آن، می تواند سفارش اکید پیشوایان دین، مبنی بر زنده نگه داشتن نام و
یاد امام حسین(ع) باشد.[۴۶] آری، این گونه است که برخی از واعظان و مداحان ما برای
نیل به این هدف، می کوشند به هر قیمتی شده، اشک ها از چشم ها جاری سازند، حال در
این میان اگر لازم شد، کمی پیاز داغش را هم زیاد می کنند، حتی به دروغ! «برخی
روضه خوانان و مداحان، همیشه با این تصور و پیش ذهن، به سراغ مقاتل و تاریخ می روند
که سوزناک ترین و گریه آور ترین سخن یا داستان را به دست آورند. حال اگر هم چیزی
اعم از درست و نادرست پیدا کردند، آن قدر به آن شاخ و برگ می دهند که به کلی از
حالت اصلی خارج می سازند».[۴۷]

۴. قیاس به نفس

عامل دیگری که در تحریف این واقعه بزرگ، خواسته یا ناخواسته نقش داشته، قیاس به نفس
است. بدین ترتیب که برخی از مداحان و واعظان به جای زبان حال امام حسین(ع) و اهل
بیت و یاران ایشان، زبان حال خود را به تصویر کشیده اند و گاه رفتارها و گفتارهایی
را به ایشان نسبت می دهند که به هیچ وجه شایسته شأن و منزلت ایشان نیست. محققی در
این باره معتقد است:

همین زبان حال ها با مرور زمان از کتاب های منظوم و شعر، به کتاب های مقاتل و مجالس
هم راه یافته و صورت رسمی به خود گرفته است و به عنوان حدیث یا روایت تاریخی، مشهور
و مقبول خاص و عام شده است.[۴۸]

گونه های تحریف واقعه عاشورا

تحریف در واقعه عاشورا، به سه صورت می تواند رخ دهد:

۱. تحریف در شکل بیان حادثه و دگرگون کردن قضایا و مقدمات حادثه کربلا. ایجاد
تحریفات لفظی و وارونه شدن حوادث و نیز اغراق ها و اسطوره سازی ها در این دسته جای
می گیرد.

۲. تحریف در تفسیر حادثه. برخی چنان این حادثه را توصیف می کنند که گویی حضرت، شخصی
مظلوم بوده، بی جهت کشته شده و خونش به هدر رفته است یا قیام امام، به گونه ای
تفسیر می شود که گویی این اقدام و مبارزه، از حوزه عمل بشری و قابل اقتدا بودن
خارج است. حتی برخی حرکت امام را برای فدایی شدن امت گنهکار معرفی کرده، مقصود اصلی
ایشان را، شفاعت افراد آلوده و گناهکار در قیامت توضیح می دهند.

۳. جهت دادن به قضایای جنبی و کم رنگ نشان دادن فلسفه حماسه کربلا یا بی توجهی به
آموزه های حادثه. درست است که امام حسین(ع) و عزاداری ایشان، وسیله ای برای
برآورده شدن حوائج و مشکلات ماست، و گریه بر ایشان، آثار و پی آمدهای به خصوصی دارد
و اطعام و انفاق در راه خدا و در مجالس عزاداری پاداش های عظیمی برخوردار است ولی
محدود کردن نهضت عاشورا به این مسائل و غافل شدن از پیام ها و درس های اصلی نهضت،
نوعی کم رنگ نشان دادن فلسفه حماسه کربلاست.

نمونه ای از تحریفات وارده

الف) زینب، الگوی سر به محمل کوبیدن

روضه مشهوری در میان روضه خوانان و مداحان رایج است که بر اساس آن، حضرت زینب با
دیدن سر بریده برادرش، از شدت تأثر، سر خود را چنان به چوب محمل می کوبد که خون از
زیر مقنعه اش جاری می شود. این بهانه ای شده که بسیاری از عزاداران که به قمه زنی
مبادرت می ورزند، عمل خود را به تأسی از حضرت زینب(س) موجه جلوه دهند؛ درحالی که در
بررسی دقیق منابع و تاریخ عاشورا، در می یابیم که این روایت، جعلی بوده و در هیچ یک
از منابع معتبر سندی مبنی بر درستی آن، یافت نمی شود.[۴۹]

ب ) افسانه سقایت ابوالفضل العباس در مسجد کوفه

بر اساس این افسانه سوزناک، روزی در میان خطبه خواندن امام علی(ع) بر منبر، حسین(ع)
اظهار عطش می کند. حضرت ابوالفضل(ع) به محض شنیدن صدای برادر، دوان دوان نزد مادر
می رود و همراه با کاسه ای آب باز می گردد… امام علی(ع) بر بالای منبر، با دیدن
این صحنه شروع به گریستن می کند و می فرماید که: روزی در کربلا گروهی از این امت،
آب را بر حسین و یاران و فرزندانش می بندند و همین عباس چنین می کند.

مهم ترین دلیلی که بر نادرستی این مطلب می توان ارائه کرد این است که امام علی(ع)
اصلاً پیش از خلافت، بر منبری نمی رفته است. اگر هم بپذیریم که این واقعه در سال
نخست خلافت امام، روی داده باشد، امام حسین(ع) در آن زمان، مردی سی ساله یا حتی
بزرگ تر بوده است. با این توصیف، اظهار عطش کردن امام در مجلس عام و سخن گفتن با
مقام امامت آن هم بالای منبر، حتی با رسوم متعارف انسانی تناسخی ندارد، چه برسد به
مقام حضرت ابوالفضل (ع)!

پیشنهادهای عملی

حال باید اندیشید که در مواجهه با این سیل تحریفات که تاریخ مقدس عاشورا را تهدید
می کند، چه باید کرد. چگونه می توان اذهان مردم را از این همه جعلیات پاک نمود؟ آیا
باید در گوشه ای نشست تا هر روز بر میزان این دروغ پردازی ها افزوده شود؟

مگر نه این است که اسلام به ما مسلمانان همیشه امر فرموده که هرگاه دیدیم حقی از
مظلومی گرفته می شود، ساکت ننشینیم و حق مظلوم از ظالم بستانیم. اکنون هم در حق
تاریخ مظلوم عاشوراست که این چنین ظلم می شود، پس نباید دست روی دست گذاشت، و فقط
نظاره کرد. برخی از راهکارهای مبارزه با تحریفات عاشورا به قرار ذیل است:

۱. معرفی منابع معتبر و قابل استفاده در قیام حسینی و نقد و بررسی کتاب هایی که به
نقل جعلیات و خرافات پرداخته اند.

۲. توجیه مردم از راه بیانیه ها و دستگاه های ارتباط جمعی و ایجاد حساسیت لازم
درباره وقایع دروغ و ساختگی، تا خود مردم به حرکت های منفی حساسیت نشان دهند و از
شرکت در مجالس این چنینی خودداری کنند.

۳. تأکید بر بهره گیری از مجالس عزاداری در راه ارشاد و هدایت مردم، به ویژه در
روزهای تاسوعا و عاشورا که اجتماعات بیشتر است و فرصت تبلیغ، ممکن و استثنایی است.

۴. رعایت احکام و مقررات اسلام و توجه به اهمیت آن در عزاداری ها، همچون رعایت نماز
اول وقت و نماز جماعت و نپوشیدن لباس های بدن نما در مجامع عمومی، و رعایت حال فقرا
و مستمندان در اطعام ها.

۵. مبارزه تبلیغاتی با حرکات مخالف شئون اسلام، مانند قمه زنی یا برخی از
شبیه خوانی ها.

۶. برگزاری جلسات و مجامع توجیهی در چند نوبت در سال برای مداحان، ذاکران و
روضه خوان ها، و آشنا ساختن آنان به اهداف و فلسفه حسینی و بازگو کردن خطر انحراف
از فلسفه عزاداری. همچنین دعوت از رؤسای هیئت ها و دسته های عزاداری در راه تبیین
اهداف و پیش گیری از کارهای دون شأن امام حسین(ع) و عزاداری.

۷. برگزاری جلسات توجیهی برای طلاب حوزه های علمیه و یادآوری نکات یاد شده.

۸. تشویق شاعران در ارائه اشعار سوزناک با معانی بلند و مطابق با روح نهضت
حسینی.[۵۰]

نکته

امام حسین (ع) و قیام عاشورا از نگاه دکتر شریعتی

به کوشش: محمدعلی روزبهانی

اینکه حسین(ع) پس از اینکه همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن کینه توز و
غارتگر در برابرش نمی بیند، فریاد می زند که: «آیا کسی هست که مرا یاری کند و
انتقام کشد؛ هل من ناصر ینصرنی؟»؛ مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و
انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش، از آینده است و
از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان می کند و دعوت شهادت او را
به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام می نماید.[۵۱]

فتوای حسین این است: آری! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ برای او زندگی، عقیده و جهاد
است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل اینکه زنده است، مسئولیت جهاد در راه
عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده تر
کیست؟ در تاریخ ما، کیست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگی کند و شایسته باشد
که زنده بماند؟ نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگی کردن، آدمی را مسئول
جهاد می کند و حسین مثلِ اعلای انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا
نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایی یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگی تحقق
مسئولیت را تعیین می کند نه وجود آن را.[۵۲]

برخی درباره آثار شهادت حسینی تردید کردند و آن را قیامی خوان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.