پاورپوینت کامل گلبرگ فراغت;معماهای معنوی ۴۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلبرگ فراغت;معماهای معنوی ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ فراغت;معماهای معنوی ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ فراغت;معماهای معنوی ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۱

چیستان

آن چیست…

او شاید تنها فردی است که توفیق یافته وجود مبارک هفت معصوم را زیارت کند؛ رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و حتی امام باقر(ع) را او در مدینه و در مسجد پیامبر می­نشست و ندا می­داد: ای باقرالعلوم و ای شکافنده دانش­ها! تا آنکه امام باقر را در کوچه­های مدینه دید و شناخت و سلام خاص رسول گرامی اسلام را به ایشان رساند. او روزی دو بار صبح و عصر به دیدار پیشوای پنجم می­شتافت و به تعجب و اعتراض مردم که می­پرسیدند: چگونه صحابی کهن­سال حضرت رسول به دیدار کودکی خردسال می­رود، اعتنایی نمی­کرد.

این صحابی بزرگ، پیشینه­ای پرافتخار دارد. وقتی نوجوان بود، همراه پدرش با هفتاد تن از مسلمانان در مدینه و در بیعتی تاریخی با پیامبر اعظم(ص) پیمانی دفاعی بستند. او بعدها در نوزده غزوه پیامبر همراه و هم­رزم ایشان بود. بعد از رسول خدا(ص) نیز یاور همیشه همراه علی(ع) و شیعه راستین اهل بیت(ع) نبوت بود. او روزها در مسجد نبوی می­نشست و به شیفتگان احادیث و سیره رسول، فیض می­رساند. او از شمار راویانی است که دو حدیث منزلت و غدیر را روایت کرده­اند. از افتخارات دیگر او آنکه دژخیمی چون حجاج­بن­یوسف ثقفی بدن او را به جرم دوستی علی و آل علی داغ نهاد.

با این همه، بیشتر ما او را با عنوان نخستین زائر کوی حسینی می­شناسیم، به ویژه آنکه نامش با مرثیه­های جان­سوز روز اربعین همراه گشته است. او آن­گاه که همراه عطیه کوفی به کربلا رسید، به کنار فرات رفت، غسل کرد و جامه­های خویش را خوشبو ساخت و آن هنگام که به قبر مطهر مولا رسید، از شدت اندوه بی­هوش گشت. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین و بعد با شکوه­ای اندوهناک ناله کرد: ایا دوست پاسخ دوستش را نمی­دهد؟

پاسخ: جابر بن عبدالله انصاری

دست­های تاریخ هیچ­گاه خالی از عبرت نبوده است. این عبرت­ها در درس ویژه تاریخ اسلام بیشتر هم هست؛ چراکه می­شود در آن، فراتر از نگاه تیزبین یک راوی با کیاست نگریست و در پس آن راه سعادت یا شقاوت را شناخت.

مثلاً یک تاریخ­نویس وقتی می­خواهد از مؤمنی راستین در صدر اسلام سخن بگوید، ابتد پیشینه­اش را سطر می­کند که دهقان­زاده­ای بوده از اهالی ایران و بعد که دقیق­تر می­شود، می­گوید از جِی اصفهان، و می­آورد که ابتدا زرتشتی بوده، حتی نامش را دقیق ضبط می­کند؛ روزبه. منتها تأکید می­کند که او فردی عادی نبوده و اصلاً به همین دلیل حالا توی درس تاریخ نامش ماندگار شده؛ چراکه اصلاً تاریخ حوصله افراد عادی را ندارد و بعد دلیل این عادی نبودن را روح جست­وجوگر از حقیقت او می­داند که شهر به شهر می­گشته تا حکمت ناب را بیابد، و بعد ماجرای توفیق او را می­آورد و اینکه سرانجام به مقصودش می­رسد و حتماً یادی از پایان خوش او می­آورد که از بردگی یک یهودی به حکومت مدائن می­رسد و البته شاید چند نقل دیگر را فراموش نکند؛ مثل اینکه فکر کندن خندق در جنگ احزاب و استفاده از منجنیق در محاصره طائف از اوست و اینکه بعضی عمر او را بیش از سیصد سال هم گفته­اند و حرف­هایی از همین دست.

اما یک مؤمن زیرک در پس همه این تاریخ، در پی آن است که چرا یک غریبه از دیاری دوردست، می­شود نزدیک­ترین یار خاندان رسالت و حتی از خودشان، و جمع بسیاری از نزدیکان پیامبر می­شوند دشمنان نفرین شده او؟ مگر او چه کرده بود که امام صادق(ع) درباره­اش می­گویند: او توانست مخزن اسراری باشد که هیچ کس قدرت تحمل شنیدن و فراگرفتن آن را نداشت، و باز چرا امام صادق(ع) فرمود: او برتر از لقمان است. چرا بعضی وقت­­ها یاوران دیرین دور می­افتند و برخی دورافتاده­ها این­قدر نزدیک می­شوند؟

پاسخ: سلمان فارسی

فرزند شهید بود؛ فرزند دو شهید؛ با یک امتیاز ویژه تاریخی؛ فرزند اولین مرد شهید اسلام و باز اولین زن شهیده، اما او مثل خیلی­­ها در شیرینی همین افتخارها باقی نماند. خودش از شمار نخستین مسلمانان بود. اصلاً سخنان او بود که پدر و مادرش را شیدایی کرد برای اسلام. پای عقیده­اش استوار ایستاد، حتی زیر شکنجه های وحشیانه مشرکان، روی ریگ­های داغ مکه، بعد از شهادت عزیزترین هایش، و همین­طور سلسله افتخارهایش را ادامه داد. با دعای خاص پیامبر از آسیب آتش، رهایی گرفت تا برای ادامه اسلام باقی بماند. بعدها تحسین پیامبر را برانگیخت و پاداش رضوان را از لب­های مبارک ایشان چشید.

او خبره شناخت بود و بصیرت در همه لحظه­های زندگی­اش جاری، و به همین دلیل، سر بزنگاه مسیرش را از خیل ریش­سفیدهای پرسابقه جدا کرد. او علی را از دست نداد و همه جا همراهش رفت. حتی در جنگ صفین وقتی پیرمردی ۹۱ ساله شده بود، شد فرمانده لشکر علی، و از او عجیب نبود. عجیب فراموشی مردمی بود که یادشان رفته بود سخن پیامبرشان را که: «او هرگز میان دو کار مخیر نشد، مگر آنچه را به رشد و هدایتش نزدیک­تر بود، برگزید.» و مگر نمی­دیدند انتخاب او علی است؟! و عجیب نبود از کوردلی اینان که بارها از پیامبرشان شنیده بودند: «او ملاک حقانیت لشکری است که در آن شمشیر می­زند» و حالا نیزه­هایشان را رو به علی علم کرده بودند.

پیرمرد، وارث شهادت بود و صفین او را به آرزویش رساند، اما مطمئنم این یار وفادار، به تنهایی امام کنار جنازه­اش راضی نبود، وقتی شنید که علی می­گوید: «ای مرگ! تو از من دست نمی­کشی، همه دوستانم را از من گرفتی، گویی کسانی را که دوست دارم به درستی می­شناسی و به سویشان می­ایی.» خود امام بر جنازه او نماز خواند و براساس وصیتش با همان لباس خونین جنگ به خاکش سپرد.

پاسخ: عمار یاسر

تشکیل آن از خلقت حوا کلید خورد؛ وقتی انسان­ها دو نفر شدند و تصمیم جدی گرفتند زندگی را با هم تجربه کنند. تقریباً کسی شک ندارد که آنها یک شروع عاشقانه داشتند. حتی اگر کسی دراین باره چیزی نگفته باشد، این را می­شود از رفتار فرزندان آنها تا همین امروز حدس زد. آدم­ها عاشق هم می­شوند و بعد از یک دوره دراماتیک، مراحل مرسوم برای ازدواج را پشت سر می­گذارند. درست از وقتی که عاشق و معشوق رسماً زن و شوهر می­­شوند، مهم ترین نهاد اجتماعی متولد می­شود؛ اولین، مهم­ترین، مؤثرترین، مستحکم­ترین و عاشقانه ترین نهاد اجتماعی ممکن، حتی قبل از آنکه فرزندی به دنیا بیاید. البته حالا کوچک ترش را می­پسندند؛ خلوت­تر، کم تعدادتر و به تصور برخی­ها کم خرج­تر!

اما شاید در طول تاریخ سابقه نداشته باشد که کسی یا کسانی از بزرگ­تر و شکوهمند شدن آن بدشان بیاید. برعکس، بزرگ­تر بودن آن را نشانه قوّت و دولت­یاری خود می­دانستند. نمی­دانم، ممکن است وضعیت پیچیده فرهنگی و دغدغه­های بدبینانه اقتصادی را دلیل امروزی­ها بدانید. شاید هم کم­حوصلگی و مشغله زیاد پدر و مادر را و شاید سیاست کنترل جمعیت دولت­ها