پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری امام کاظم علیه السلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری امام کاظم علیه السلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری امام کاظم علیه السلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری امام کاظم علیه السلام ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

پیشوای مهرورزی

دعا برای برطرف ساختن مشکلات دوستان، نشانه دوستی و محبت راستین میان دوستان است. نوشته اند یکی از دوستان امام کاظم علیه السلام نزد ایشان رفت تا امام برایش دعایی کند. او گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا نیز در دعای خود فراموش نکنید و برای برطرف شدن مشکلاتم دعا کنید. امام پاسخ فرمود: از کجا می دانی تو را در دعاهای خود فراموش می کنم و برایت دعا نمی کنم؟ آن مرد با خود گفت: آن بزرگوار امام شیعیان است و دوستان و شیعیان خود را فراموش نمی کند. پس مرا هم که از شیعیان اویم، فراموش نخواهد کرد. سپس گفت: نه، شما مرا فراموش نمی کنید. امام فرمود: چگونه فهمیدی فراموشت نمی کنم؟ گفت: چون من از شیعیان و دوستداران شما هستم و می دانم شما برای دوستان خود دعا می کنید. امام پرسید: آیا غیر از این مطلب چیز دیگری را هم می دانی که به خاطر آن دعایت کنم و فراموشت نسازم؟ گفت: خیر، چیز دیگری نمی دانم. امام فرمود: هرگاه خواستی بدانی که تو در نزد من چگونه ای، ببین من در نظر تو چگونه هستم و چقدر با هم دوستی داریم تا به وسیله آن، بیشتر به یاد هم باشیم.[۱]

ارتقای درجه بهشتیان

امام کاظم علیه السلام توجه فراوانی به پاسخگویی دقیق به مسائل اطرافیان داشت و با نهایت دقت و حوصله پرسش هایشان را پاسخ می گفت. مردی برای مطرح کردن چند پرسش نزد امام کاظم علیه السلام آمده بود. بعد از اینکه پاسخ پرسش هایش را شنید، امام با مهربانی از او پرسید: آیا دوست داری در دنیا عمر طولانی داشته باشی؟ مرد پاسخ داد: آری. امام فرمود: برای چه دوست داری بیشتر در دنیا بمانی؟ پاسخ داد: برای تلاوت سوره توحید. امام اندکی ساکت ماند و پس از لحظه ای به او فرمود: هر یک از دوستان ما بمیرد، در حالی که تلاوت قرآن را خوب نمی داند، در عالم قبر آن را به او خواهند آموخت تا درجه اش به خاطر قرآن ارتقا یابد؛ زیرا بهشت به اندازه آیات قرآن است و به او گفته می شود: بخوان و بالا برو. او نیز قرآن می خواند و بالا می رود.[۲]

مهربان با غیرمسلمانان

بُرَیهِه، دانشمندی مسیحی بود که مسیحیان به سبب وجود او بر خود می بالیدند، ولی چندی بود که او در مورد عقاید خود دچار تردید شده بود و در جست وجوی رسیدن به حقیقت، از هیچ تلاشی خسته نمی شد. روزی از روی اتفاق، شیعیان او را به یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام به نام هشام بن حکم که استادی چیره دست در مباحث اعتقادی بود معرفی کردند. هشام در کوفه مغازه داشت. ابتدا بریهه پرسش های خود را درباره حقانیت اسلام مطرح کرد و هشام با حوصله و صبر، آنچه در توان داشت برای او بیان کرد. او از هشام پرسید: آیا تو با این همه دانایی و برازندگی استادی هم داری؟ هشام پاسخ داد: البته که دارم و سپس او را برای زیارت امام صادق علیه السلام به مدینه برد. پیش از دیدار امام، فرزند ایشان امام کاظم علیه السلام را دید. امام استقبال گرمی از او کرد و با مهربانی از آگاهی او از دین خود پرسید و سپس برخی کلمات انجیل را از حفظ برای بریهه خواند. او آن قدر شیفته کلام و مهرورزی امام شد که از اعتقادات خود دست برداشت و به اسلام گرایید.[۳]

سفارش به مهربانی

امام کاظم علیه السلام همواره دوستی و مهربانی را به دیگران سفارش می کرد و آن را مایه فزونی و برکت می دانست. یعقوب و دوستش شعیب نزد امام کاظم علیه السلام آمدند تا هم خستگی سفر حج را از تن بیرون و هم با امام دیداری تازه کنند. پس از ورود به منزل حضرت، ایشان رو به یعقوب کرد و فرمود: «ای یعقوب! تو دیروز به مدینه آمدی و با برادر خود در فلان محل دیدار کردی، ولی با هم درگیر شدید و به همدیگر دشنام دادید. شما هرگز نباید مرتکب چنین عمل زشتی شوید. ناسزا گفتن به دیگران، از شیوه من و پدران من نیست و از شیعیان ما به دور است که به یکدیگر ناسزا بگویند. ای یعقوب! به خاطر این کار، مرگ میان شما فاصله می اندازد. برادرت اسحاق در حین سفر، پیش از آنکه به شهر و خانه و کاشانه خود برسد از دنیا خواهد رفت و تو نیز از این رفتارت پشیمان خواهی شد. خداوند عمر شما را کوتاه خواهد کرد». یعقوب که دست و پای خود را گم کرده بود پرسید: فدایت شوم! اجل من کی سرخواهد رسید؟ امام فرمود: «اجل تو نیز رسیده بود، ولی به خاطر اینکه تو در فلان منزلگاه به همراهت خدمت و با هدیه ای او را خوشحال کردی، خدا بیست سال بر عمر تو افزود.» شعیب که متحیرانه به گفت وگوی او و امام گوش می داد پس از مدتی یعقوب را در مکه دید و حال برادرش را پرسید. او پاسخ داد همان طور که امام فرموده بود، برادرم پیش از رسیدن به خانه اش از دنیا رفت و در همین راه به خاک سپرده شد و هرگز خانواده خود را ندید.[۴]

نوح آل محمد صلی الله علیه و آله

یکی از نزدیکان امام صادق علیه السلام به نام «فیض بن مختار» به منزل ایشان رفت. پس از اندکی، موسی بن جعفر علیه السلام که نوجوان بود، وارد شد و سلام کرد. وی به احترامش برخاست و به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.