پاورپوینت کامل قلمرو نقد از ادعا تا واقعیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قلمرو نقد از ادعا تا واقعیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قلمرو نقد از ادعا تا واقعیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قلمرو نقد از ادعا تا واقعیت ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۷

«علم ناتمام» و اندکی دانستن از همه چیز و هیچ چیز را چندان که شاید و باید ندانستن در هر زمینه­ای به­راستی خطرناک و نگرانی­آفرین است. قرن­ها پیش از آن که «شوپنهاور» ‍[۱۸۶۰ ۱۷۸۸ م] به حق از کم دانان و مدعیان دانایی دل پرخونی داشته باشد، جلال­الدین محمد در طی تمثیلی بسیار خواندنی که در کتاب مثنوی شریف خویش آورده است ( مثنوی ۵ / داستان آن کنیزک که … ، ص ۹۱ ۸۶) به منظور بیان «کُلُّ ناقِصٍ مَلْعُونٌ» نشان داده است که «علم ناقص» تا چه پایه می­تواند برآیندهایی «ناپسند» داشته باشد و در بیان غفلت ناشی از ادعای بدون پشتوانه واقعیت و خنده­آور، خطاب به خاتون می­گوید: «… آن کدو را چون ندیدی ای حریص؟» و

… یا چو مستغرق شدی در عشق خر! آن کدو پنهان بماندت از نظر

(دفتر ۵، ص۹۰ س ۲۰)

و چنین است که افراد دورو و نیرنگ بازی که با هیاهو و جنجال و ماجرا و دعوا، مانع رشد اندیشه اصیل در قلمرو دانش و ادب و فرهنگ می­­شوند، گاه به گونه­ای دوستانه و زمانی به صورت دشمنانه، فضایی کاذب از بحث­ها و انتقادها و اظهارنظرهای پر زرق و برق و عاری از حقیقت می­آفرینند و بنا به اقتضای وقت خواه به صورت موافقت تام و کامل و صددرصد با نظرات و خواه در قالب سیمایی روشنفکرانه و در لباس مخالفت با روش و منش حاکم بر روزگار و عیب­جویی و ایراد مستقیم یا غیرمستقیم، گرد و غبار برمی­انگیزند و جنجال به پا می­کنند و چه بسا با انتقادهای چند پهلو اما عوامفریبانه و به ظاهر متفکرانه، به سلامت فکر طبیعی و خداداد مردم و تشخیص درست آنها آسیب می­رسانند و به «فلج فکری» غم­انگیزی که طی قرن حاضر بسیاری از نخبگان فکر و اندیشه کشور ما را دربر گرفته است، دامن می­زنند و سخنانشان اگرچه شاید ظاهری پرهیجان و برافروخته نیز داشته باشد اما شور و ذوق و شوق و عشق در دل­ها به ویژه جوانان ما برنمی­انگیزد، و از هرگونه «نفس» و «دم گرم» نیز خالی و عاری است و نمی­تواند عشق و مودت و شور و امید تازه­ای در دل­های طالبان معانی بیافریند افزون بر آن که در موارد بسیار، در حکم پاشیدن نوعی سم بدبینی و زهر یأس و بی­اعتمادی و بی­اعتقادی نسبت به همه چیز در میان مردم جامعه است خاصّه آن که اینان خود را «نگهبان باورداشت­های اکثریت خاموش!» نیز به شمار می­آورند و از یاد برده­اند که «خاموشان» و به­خصوص کسانی که از غایت ژرف­نگری و در نهایت فروتنی در عین علم و اطلاع از آن رو خاموشی موقت اختیار کرده­اند که بذر اندیشه در وجود آنها شکوفاتر شود و از صاحبدلانی هستند که نه تنها نیاز به «سخنگو» و «نماینده» و «متولی» و امثال این قبیل کارگشایان! ندارند بلکه خودآگاهانه می­دانند چه زمانی به اظهارنظر و بیان عقیده خویش بپردازند و به­خوبی می­دانند که خاموشی جاودانه به منزله گورستان اندیشه­ها است.

بسیاری از داوری­هایی که برخی از به اصطلاح منتقدان این دیار در روزگار ما نسبت به آثار ادبی و هنری کرده­اند و می­کنند به­گونه­ای آشکارا یا ناجوانمردانه است و یا بی­اساس و بی­بنیاد.

برای مثال تا غرضی و مرضی در کار نباشد، هیچ منتقدی از آنچه خود می­داند «غلطی چاپی» بیش نیست بهانه­ای برای تاختن به «زبان و بیان» یک نویسنده نمی­تراشد زیرا منطق نقد باید سخت سست باشد تا منتقدی خطاهای کوچک و خرد را در «رویه» اندیشه یک اندیشمند، نمودها یا نمادهایی از کاستی­های چشمگیر در «بنیاد»های اندیشه او به شمار آورد.

از آن جا که نقادان می­توانند و سزاوار است که باغبانان اندیشه و هنر باشند و نه تبردارانی که ریشه هیچ درختی در باغِ هوش و بینشِ پر آفرینشِ آدمی از گزندِ ایشان در امان نباشد و منتقدانِ امروزینِ ما به­راستی بیشتر از تیره تبرداران و نه از تبار باغبانان­اند، گزاف نیست هرگاه بگوییم «نقد اندیشه و هنر» در این سرزمین و بدین روزگار، چشم­انداز و حال و هوایی دل­آزار دارد و همچنان که گفته­اند «شعر از بهرِ دیگران گویند نه از بهر دل خویش»، نقد را نیز از بهر دیگران نویسند و نه از بهر دل خویش. البته روی سخن نقاد می­تواند با مردم باشد و یا با اندیشمندان و هنرمندان و نویسندگان و شاعران و متفکران و …، نقاد در نگارش نقد برای دسته اخیر چه بسا حتی می­تواند به مقام یک راهبر برسد چنان که برای مردم نیز به ایفای نقش روشنگری اشتغال دارد و بدین­گونه «راهبری و روشنگری» را به گونه­ای هم­زمان و توأمان با یکدیگر در طی داوری­های واقع بینانه می­خواهد و می­تواند انجام دهد.

با مطالعه­ای اجمالی و گذرا ملاحظه می­شود که از دیدگاه یاد شده مدعیانِ نقد هر که و هرچه باشند، به «غایت نقد» بی­اعتنایی کرده­اند و نه تنها قلم در دست ایشان، کارافزار راهنمایی نیست و مته­یی برای گشودن روزنه­یی به روشنایی به شمار نمی­رود بلکه به­راستی در حکم نشتری است که با آن بیشتر غده­هایی چرکین درون خود را می­گشایند، خود را می­بینند نه دیگران را و از دلالت «حافظ» غفلت دارند: «کفر است در این مذهب خودبینی و خودرأیی» و بر این محور و مدار سود واهی خود را می­جویند و نه حقیقت را و ارزش را و برای خود می­نویسند آن هم با انگیزه­هایی بس حقیر و به منظور دستیابی به شهرت کاذب با در پیش گرفتن راه­هایی از آن دست که نام برادر حاتم [نماد جود و سخا] را یک چند بر سر زبان­ها انداخت! در اندیشه «روز مبادا» به سر می­برند و از سر ریا، آفرینی نثار این و آن می­کنند.

شاید بتوان نقدها را به طور کلّی به سه دسته تقسیم کرد:

۱. نقدهایی که در طی آنها جز تحسین و ستایش، به چیزی دیگر نمی­توان دست یافت. البته یکی از وظایف متفکران پیشرو، تشویق و تحسین از کارهای خوب مبتدیان آغازگر است اما ملاحظه می­شود که این قبیل تحسین و ستایش­های موضعگیرانه آن قدرها که باید به دل خوانندگان می­نشیند خاصه آن که اغلب بر مضمون این مثل معروف فارسی آگاهی دارند که «گربه محض رضای خدا هیچ­گاه موش نمی­گیرد!».

۲. نقدهایی که نویسندگان آنها با نویسنده و شاعر و هنرمند، وجوه اشتراک فکر و مشابهت اندیشه داشته­­اند هرچند در برخی از اصول و یا پاره­یی فروع، دارای آرا و عقایدی مغایر با نویسنده­اند و در آثار این قبیل نقادان، تشویق­ها می­تواند همان قدر مؤثر و کارساز باشد که انتقادها و خردک نگرشی­ها به اصلاح و رفع کاستی­ها یاری رساند.

۳. نقدهای نویسندگانی که از اساس با اختلاف­نظر و تمایز دیدگاه به آثار هنری و ادبی و فکری و زیت دماغ و اندیشه شاعر و نویسنده و هنرمند نگریسته­اند.

البته هرکس بایدآزادی داشته باشدکه درمورد هرمسئله­ای هرطورکه­می­خواهد بیندیشد و نباید از مخالفت آراء هراسی داشته باشد به شرط آنکه مخالفت با «اندیشه­ها» باشد و نه با «افراد و اشخاص»؛ و هرگاه مخالفت تنها با اندیشه­ها بوده باشد باید به این قبیل عرضه و ارائه دیدگاه­ها صادقانه و ژرف احترام گذارد اما در موارد بسیار ملاحظه شده است، مدعیان نقد چه بسا همه اندیشه­های نویسنده و صاحب­نظر و هنرمند را نادرست قلمداد کرده و «شخص» را از «اندیشه» هایش به کلی و یکسره جدا نساخته­اند. این قبیل شبه نقدها افزون بر آن که خطرناک است فضای اندیشه مردم جامعه را نیز مسموم و زهرآگین می­کند زیرا این دسته افراد مخالفت با هرگونه «اندیشه تازه» و «دید نو» را «وظیفه» خود می­دانند و از این رو با دید و نگرشی مطلق و جازمانه تنها به افکار کهنه و پوسیده قرون و اعصاری و تلقینی خویش دل بسته و خاطر خوش کرده­اند. از این جهت، این قبیل نوشته­ها را که آبشخورش انگیزه­های فردی و شخصی است نباید جدی گرفت زیرا اغلب خط فکری مشخص نداشته­اند و در واقع نویسندگان آن، فرصت­طلبان بی­مرامی هستند که همچون دریانوردی محروم از قطب نما، در اقیانوس­ها می­گردند و پیام روشنی برای اعتلای فکر و اندیشه نمی­توانند داشته باشند.

شاید دسته­ای دیگر از نقادان را به گروه­های یاد شده بتوان افزود و این نقادان کسانی هستند که هر چند دردی دارند و صمیمانه در جست و جوی راه­حل­ها برای رهایی از دشواری­ها و رفع تنگناها و کاستی­هایند، مسائل امروز را با دید دیروز ارزیابی و برآورد می­کنند و هر چند سرگشتگی و وقفه فکری در آثار اینان مشهود است و راهی برای درمان دردها نیافته و عرضه ندا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.