پاورپوینت کامل بررسی شخصیت مختار ثقفی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بررسی شخصیت مختار ثقفی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی شخصیت مختار ثقفی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی شخصیت مختار ثقفی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
یکی از قیام های مهمی که پس از واقع عاشورا شکل گرفت، نهضت مختار ثقفی است که به دلیل انتقام از سران سفّاک و قاتلان شهیدان کربلا، از اهمیت والایی برخوردار است. دربار رهبر این قیام پیروز، دیدگاه ها و سخنان متفاوت و گاه متضادی بیان شده است که متأسفانه عده ای را به سکوت دربار این شخصیت واداشته است. بدیهی است بررسی و کنکاش پیرامون شخصیت مختار می تواند طلیعه ای برای پرداخت منصفانه به شخصیت او باشد.
پی ریزی قیام
طبری در تاریخ خود درباره مختار و قیام او می گوید:
تجرد المختار لقتله الحسین فقال: ما من دیننا ترک قوم قتلوا الحسین یمشون احیاء فی الدنیا آمنین، بئس ناصر آل محمد انا إذا الکذاب کما سمونی، فانی بالله استعین علیهم، الحمد الله الذی جعلنی سیفا ضربهم به، و رمحا طعنهم به، و طالب وترهم…. [۱]
مختار آستین بالا زد و گفت: اصلاً روش و آیین و دین ما این نیست که قاتلان امام حسین را وانهیم تا در کمال امنیت راه بروند. چه بد یارانی برای آل محمد در دنیا هستیم! پس همان گونه که مرا کذاب نامیده اند، اما از خدا کمک می گیرم. خدا را شاکرم تا مرا شمشیری قرار داد که دشمنان آنها را با آن می زنم و دفع می کنم و مرا نیزه ای قرار داد که اینها را با آن بزنم و خدا مرا انتقام گیرنده خون آنان قرار داده…
حوادث آسمانی و زمینی، شورش ها، اعتراضات، جریان مدینه و مکه، جریان توابین و جریان مختار، همه پس لرزه های قیام امام حسین (علیه السلام) است. با این وجود به جریان مختار کمتر پرداخته شده است.
دشمنی نسبت به مختار
کمتر کتابی از اهل سنت سراغ داریم که شخصیت مختار را مطرح کند و به او ناسزا نگوید. کمترین این ناسزاها «کذاب» است.
اتهام کذاب از کجا آمده است؟
وقتی مختار لشکری به جنگ شامیان فرستاد، ابراهیم فرزند مالک اشتر فرمانده سپاهش بود و عبیدالله بن زیاد فرمانده لشکر شامیان را بر عهده داشت. اولین بار در آن جا «ابن ضبعان کلبی» مختار را کذاب نامید.[۲]
دیدگاه متفکران شیعه
از شخصیت های معاصر، آقایان خویی، [۳] تستری،[۴] مامقانی،[۵] امینی [۶]، نمازی [۷] و محدث قمی [۸] از مختار یاد کرده و از او دفاع کرده اند؛ اما محور بحث، نظر سه نفر نخست است.
مرحوم مامقانی شش اشکال به مختار دارد؛ اما در آخر، حُسن حالش را می پذیرد. عدالت و ثاقتش را در دو مرحله ثابت نمی داند؛ ولی حُسن حالش را می پذیرد. من تعجب می کنم در بین علمای رجال یک مبنایی هست که ترضی و ترحم صدوق را توثیق می دانند؛ اما در ترضی امام معصوم تأمل می کنند! امام معصوم که ترضی و ترحم می کند، از مرحوم صدوق کمتر است؟! این تأملات برای چیست؟
مرحوم آقای خویی چند اشکال مطرح می کند و جواب می دهد که به تفضیل نظر ایشان طرح و بررسی می شود.
از کلام ایشان، به دست می آید که در کتاب های متقدمین، کمتر از مختار نام برده شده و ظاهراً اولین کسی که از او حرفی را نقل می کند، مرحوم علامه است. علامه در «خلاصه الاقوال» [۹] ایشان را در قسمت اول کتاب نقل می کند. این که علامه حلّی شخصی را در قسمت اول نقل می کند، به این معناست که او عادل و ممدوح است. مرحوم خویی معتقد است روایاتی که درباره مختار وارد شده، دو قسم است: یک قسم مختار را مدح می کند و یک قسم دیگر ذم می کند.[۱۰]
۱. روایات مادحه
روایت نخست، از جارود بن منذر است:
إبراهیم بن محمد الختلی، قال: حدثنی أحمد بن إدریس القمی، قال: حدثنی محمد بن أحمد، قال: حدثنی الحسن بن علی الکوفی، عن العباس بن عامر، عن سیف بن عمیره، عن جارود بن المنذر، عن أبی عبد الله (ع) قال: ما امتشطت فینا هاشمیه و لا اختضبت، حتی بعث إلینا المختار برؤوس الذین قتلوا الحسین (ع)؛
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هیچ یک از زنان بنی هاشم شانه به سر نزد و حنا به دست نگذاشت و کارشان عزاداری بود؛ تا آن که مختار سر قاتلان را برای ما فرستاد.
آقای خویی می فرماید: این روایت صحیح است و مشکل سند ندارد.
روایت دوم از سَدیر یا سُدیر است:
«حمدویه، قال: حدثنی یعقوب، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن المثنی، عن سدیر، عن أبی جعفر (ع) قال: لا تسبوا المختار، فإنه قتل قتلتنا، و طلب بثأرنا، و زوّج أراملنا، و قسّم فینا المال علی العسره»؛
امام باقر (ع) می فرماید: مختار را سبّ نکنید. همانا او قاتلین ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت و زمینه ازدواج زنان خانه نشین ما را فراهم کرد و در آن شرایط سخت، برای ما اموال بسیاری فرستاد و ما توانستیم مشکلات را حل کنیم….
البته می دانید که سیاست حکومت های جور همیشه همین بوده که طرف مقابل را از هستی ساقط کنند. در «مقاتل الطالبین» نقل شده که اگر استاندار مدینه مطلع می شد یکی از تجار پولی برای بعضی از خانواده های شهدا و اهل بیت فرستاده، دستور می داد تا چند صد ضربه شلاقش بزنند و می گفت ما سیاستمان این است که اینها را فقیر نگاه داریم.[۱۱]
روایت سوم از عبدالله شریک است.[۱۲]
محمد بن الحسن و عثمان بن حامد، قالا: حدثنا محمد بن یزداد، عن محمد بن الحسین، عن موسی بن یسار، عن عبد الله بن الزبیر، عن عبد الله بن شریک، قال: دخلنا علی أبی جعفر (ع) یوم النحر و هو متکئ، و قد أرسل إلی الحلّاق فقعدت بین یدیه، إذ دخل علیه شیخ من أهل الکوفه فتناول یده لیقبلها فمنعه ثم قال: من أنت؟ قال: أنا أبو محمد الحکم
بن المختار بن أبی عبیده الثقفی- و کان متباعدا من أبی جعفر (ع) – فمدّ یده إلیه حتی کاد یقعده فی حجره بعد منعه یده، ثم قال: أصلحک الله إن الناس قد أکثروا فی أبی و قالوا و القول و الله قولک، قال: و أی شیء یقولون؟ قال: یقولون کذاب، و لا تأمرنی بشیء إلا قبلته. فقال: سبحان الله أخبرنی أبی و الله إن مهر أمی کان مما بعث به المختار، أ و لم یبن دورنا، و قتل قاتلینا، و طلب بدمائنا؟ رحمه الله، و أخبرنی و الله أبی أنه کان لیمّر عند فاطمه بنت علی یمهد لها الفراش، و یثنی لها الوسائد، و منها أصحاب الحدیث، رحم الله أباک رحم الله أباک، ما ترک لنا حقا عند أحد إلا طلبه، قتل قتلتنا، و طلب بدمائنا؛
شریک می گوید: روزی بر امام باقر علیه السلام وارد شدیم و روز عید بود. حضرت نشسته و منتظر بودند که سلمانی بیاید و سر مبارکشان را حلق کند. در این بین مردی از اهل کوفه وارد شد و دست حضرت را گرفت تا ببوسد. امام اجازه اش نداد و فرمود: کیستی؟ عرض کرد که من حَکم، پسر مختار بن ابی عبیده ثقفی هستم و کمی از امام فاصله داشت. امام دست دراز کرد و فرمود: بیا نزدیک؛ بیا نزدیک؛ انگار که می خواست او را در دامن خود بنشاند؛ همین امام معصوم که حاضر نشد اجازه بدهد دستش را ببوسد. گفت: آقا! پشت سر پدرم بدگویی می کنند! امام فرمود: چه می گویند؟ گفت: می گویند دروغ گوست. فرمود الحمدلله فقط این را گفتند! هر چه بگویی من قبول دارم. امام فرمود: سبحان الله! امام زین العابدین به ما خبر داد که پدرم مهری را به ذمه گرفته بود، اما نداشته که بدهد؛ تا این که مختار پولی فرستاد و آقا قرضش را داد. وقتی ساختمان های ما را روی سرمان خراب کردند، مگر مختار پول نفرستاد و خانه های ما را نساخت؟ مگر قاتلان ما را تعقیب نکرد و خون ما را نستاند؟ و سه بار فرمود: رحم الله اباک.
روایت چهارم از اصبغ بن نباته است:
جبرئیل بن أحمد، قال: حدثنی العبیدی، قال: حدثنی علی بن أسباط، عن عبد الرحمن بن حماد، عن علی بن حزور، عن الأصبغ، قال: رأیت المختار علی فخذ أمیر المؤمنین و هو یمسح رأسه و یقول: یا کیس یا کیس؛
اصبغ می گوید: من دیدم مختار را که کوچک بود و بر دامان امیرمومنان (علیه السلام) نشسته بود و حضرت دست بر سر او می کشید و می فرمود: ای زرنگ، ای زرنگ!
روایت پنجم از عمر بن علی بن حسین است:
حدثنی محمد بن مسعود، قال: حدثنی أبوالحسن علی بن أبی علی الخزاعی، قال: حدثنی خالد بن یزید العمری المکی، قال: [حدثنی] الحسن بن زید بن علی بن الحسین، قال: حدثنی عمر بن علی بن الحسین: أن علی بن الحسین لما أتی برأس عبید الله بن زیاد، و رأس عمر بن سعد، قال: فخَّر ساجدا و قال: الحمد لله الذی أدرک لی ثأری من أعدائی، و جزی الله المختار خیرا؛
وقتی سر ابن زیاد و ابن سعد را آوردند، پدرم (علی بن حسین علیه السلام) بلافاصله سجده کرد و فرمود: خدا را شکر که انتقام مرا از دشمنانم گرفت و خدا به مختار جزای خیر بدهد.
اینها بخشی از روایات است. مرحوم آقای خویی در مقام استقصاء و تتبع نبوده اند و فقط این چند روایت را نقل کردند.[۱۳]
۲. روایات ذامه
آقای خوئی سپس روایاتی که بر ذم مختار اشاره دارد را بیان می کند.
روایت اول:
عن أبی عبد الله ع قال: کان المختار یکذب علی علی بن الحسین؛
امام صادق (ع) فرمود: مختار بر جدم دروغ می بست!
روایت دوم:
عن أبی جعفر (ع) قال: کتب المختار بن أبی عبیده إلی علی بن الحسین (ع)، و بعث إلیه بهدایا من العراق، فلما وقفوا علی باب علی بن الحسین دخل الآذن یستأذن لهم فخرج إلیهم رسوله فقال: أمیطوا عن بابی فإنی لا أقبل هدایا الکذابین، و لا أقرأ کتبهم؛
از امام باقر (ع) نقل شده که مختار برای امام زین العابدین (ع) هدایایی از عراق فرستاد. وقتی مأمورین به درب منزل آمدند که هدیه را تقدیم کنند، امام پیام فرستاد که برگردید و از خانه من فاصله بگیرید و این جا نباشید؛ من هدایای دورغ گویان را نمی پذیرم و نامه شان را نمی خوانم.
دقت کنید! اصلا پیداست که این جعل است و قالب خاصی دارد.
روایت سوم:
عن عمر بن علی: أن المختار أرسل إلی علی بن الحسین بعشرین ألف دینار فقبلها، و بنی بها دار عقیل بن أبی طالب، و دارهم التی هدمت، قال: ثم إنه بعث إلیه بأربعین ألف دینار بعد ما أظهر الکلام الذی أظهره، فردها و لم یقبلها، و المختار هو الذی دعا الناس إلی محمد بن علی بن أبی طالب ابن الحنفیه،… و هو الذی حمله علی الطلب بدم الحسین، و دلّ علی قتلته، و کان صاحب سره، و الغالب علی أمره، و کان لا یبلغه عن رجل من أعداء الحسین، أنه فی دار أو موضع، إلا قصده، و هدم الدار بأسرها و قتل کل من فیها من ذی روح، و کل دار بالکوفه خراب فهی مما هدمها، و أهل الکوفه یضربون به المثل، فإذا افتقر إنسان قالوا: دخل أبو عمره بیته؛
فرزند امام زین العابدین (ع) می گوید: مختار بیست هزار دینار برای امام زین العابدین (ع) فرستاد، ولی حضرت آن را قبول کرد و خانه های آل ابی طالب را که ویران شده بود، ساخت. بعد دوباره مختار چهل هزار دینار فرستاد؛ ولی این بار امام نپذیرفت و این در زمانی بود که مختار مردم را به امامت محمد حنفیه دعوت می کرد… بعد بیان می کند مختار کسی بود که هر زمان خبر می دادند یکی از قاتلان حسین (ع) در فلان خانه است، خودش را با نیروها می رساند و خانه را روی سر او خراب می کرد. چنان کردند که اهل کوفه اگر کسی فقیر می شد، مثال می زدند: به نظرم مختار به خانه ات آمده است! [۱۴]
آقای خویی پس از نقل این روایات می فرماید:
هذه الروایات ضعیفه الأسناد جدا، علی أن الثانیه منهما فیها تهافت و تناقض و لو صحت فهی لا تزید علی الروایات الذامه الوارده فی حق زراره، و محمد بن مسلم، و برید، و أضرابهم.
۱. روایات ضعیف است.
۲. در روایات تناقض است.
۳. فرض کنید این روایات صحیح باشد، ولی این مثل روایات ذامه ای است راجع به زراره. راجع به محمد بن زراره. با آن روایات را چه کار می کردیم؟ آیا سبب می شود که ما از زراره دست برداریم یا رفع تعارض و یا جمع می کردیم. این را هم همین طور.
بنابراین نمی توان با تکیه به این روایات، شخصیتی که دل اهل بیت را خنک کرد را طرد نمود. کسی که توسط مصعب بن عمیر محاصره شد و با هفتصد نفر قتل عام شدند. آل زبیر دست کمی از آل امویه نداشتند. خیلی از روایات را بر علیه امیر المؤمنین (ع) جعل کردند. خیلی از روایات در مدح جدشان جد مادری شان اینها جعل کردند. مصعب آدم مجرمی بود [۱۵] به دستور او خانه مختار را محاصره کردند. به زنها و بچه هایش گفت یا تبری بجویید. بگویید ما از مختار بیزاریم. همه قبول کردند گفتند ما بیزاریم مگر دو تا زن. یکی دختر سمره بن جندب بود. یکی هم دختر نعمان بن بشیر بود. این دو تا گفتند نه. چه طور اظهار بیزاری بجوییم از مردی که روزه دار بود. شب ها به عبادت برمی خاست و جانش را برای خدا، رسول خدا نثار کرد تا خونخواه فرزند دختر پیامبر باشد.
روایت چهارم:
او همدست با جریانی بود که برای تحویل دادن امام مجتبی به معاویه تلاس می کردند. این روایت را صدوق نقل می کند. او فرموده است:
أن الحسن (ع) لما صار فی مظلم ساباط، ضربه أحدهم بخنجر مسموم، فعمل فیه الخنجر، فأمر ع أن یعدل به إلی بطن جریحی، و علیها عم المختار بن أبی عبیده مسعود بن قیله، فقال المختار لعمه: تعال حتی نأخذ الحسن ع و نسلمه إلی معاویه فیجعل لنا العراق، فنظر بذلک الشیعه من قول المختار لعمه، فهموا بقتل المختار فتلطف عمه لمسأله الشیعه بالعفو عن المختار ففعلوا.
امام مجتبی (ع) وقتی به ساباط «مدائن» رسید آقا را ترور نافرجام کردند. و فردی با خنجر به آقا حمله کرد و آن خنجر اثر خودش را گذاشت و ضربه کاری بود. بعد امام دستور دادند که من را ببرید منطقه. «بطن جریحا»… آن جا عموی مختار والی و مسؤولیت آن منطقه را داشت. آقا را آوردند آن جا و بستری شدند. مختار به همراه عموی خود به دیدن امام آمد. بعد شروع کرد توی گوش عمو گفت: بیا امام را تحویل معاویه بدهیم. تا استاندار عراق شویم. این حرف را که زد محافظین و شیعیانی که دور حضرت (ع) ا بودند نگاه تندی به او کردند و خواستند او را بکشند عمویش در حق او شفاعت کردو آنها هم عفو کردند.
این اشکال مهم است وخیلی ها این را مطرح می کنند. لیکن:
اولا: از قبل و بعد سندش اطلاع ندارند. آقای خویی می فرماید که این روایت مرسله است. صدوق این را مرسلاً نقل می کند و غیر قابل اعتماد است چه طور وقتی می رسید به مختار هر روایت ضعیف را می پذیرید.
ثانیا: در صورت صحت روایت، ممکن است بگویم استمزاجی از سوی مختار بوده است. دوران امام مجتبی (ع) مخصوصاً بعد از آن جنگ، خیانت ها زیاد شد. مختار ترس داشت که مبادا عمو هم از این نمونه ها باشد. خواست او را استمزاج و امتحان کند ببیند آیا وضع عمو همین است. که اگر چنین است آقا را جابجا کند و به جای امنی ببرند. و این حرف را ایشان زد از باب شفقت بر امام مجتبی (ع). این فرمایش مرحوم آقای خویی است.
مرحوم خوئی می فرماید که نظر ما این است. بعد می فرماید که اتفاقاً بعضی از افاضل برای من نقل کردند که ما از معصوم روایت در توجیه کار مختار دیدیم ولی ایشان آن روایات را نقل نکردند.
ارتباط مختار و محمد حنفیه
یک اشکال مهمی که طرح شده است این است که می گویند مختار مردم را به امامت محمد بن حنفیه دعوت می کرد. آقای خویی در مقام جواب می فرمایند که اصلاً امامت محمد حنیفه بعد از فوت محمد حنفیه مطرح شد. و مختار در حیات محمد حنفیه کشته شد. پس اصلاً قضیه از اساس منتفی است. و چنین چیزی نیست.
توجه به این نکته لازم است که: امام نمی توانست مستقیماً وارد بشود و مختار را تأیید کند. امام هم می خواست کار خودش را بکند و هم می خواست بالاخره محفوظ باشد. لذا گاهی که مختار برای آنها پول می فرستاد امام زین العابدین (ع) پول را برای استاندار می فرستاد ولی می فرمود مختار این پول برایم فرستاده نه می خواهم و نه نمی خواهم. خودتان می دانید. یعنی ما کاری به مختار نداریم. از آن طرف هم از سران کوفه می آیند خدمت محمد حنفیه سوال می کردند این قیام کرده چه کار کنیم؟ می فرمود: برویم ببینم فرزند برادرم چه می گوید. بعد می آید خدمت امام و جریان را عرض می کنند. حضرت می فرمود: این سؤالات چیست که می کنید. هر کس پیشانی بند بست به عنوان انتقام گرفتن از خون حسین، باید به او کمک کرد. ببینید جواب صریح ندادند. اصلاً موقعیت ایجاب نمی کرد که امام صریح پاسخ بگوید. ولی با این سیاست حرکت می کرد. لذا آقای خوئی می فرماید که این قول باطل است چون محمد حنفیه ادعای امامت نکرد تا مختار مبلِّغ او بشود. و کیسانیه بعد از مرگ محمد بن حنفیه شکل گرفت. بعد آقای خویی یک مطلبی را از ابن داود از کشی نقل می کند. ابن داود بعد از این که روایات مادحه را می آورد می گوید که: روایاتی که در مذمت مختار نقل شده است آنها (عامه) این مطالب را وضع کردند. حرف ها، حرفهای آنهاست. برای این که سیاه کنند چهره را. بعد مرحوم آقای خویی می فرماید
اولاً حرفی که ابن داود به کشی نسبت داده من ندیدم شاید در نسخه هایی باشد که پیش خود ایشان بوده است. نسخه ای که پیش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 